eitaa logo
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
38.6هزار دنبال‌کننده
21.3هزار عکس
3.3هزار ویدیو
15 فایل
این‌شعر پراز برات #ابرآهیمـ است #بےسَر و #مخلص،ذات #ابرآهیمـ است تغییرمسیرخیلے از آدمها اینهاهمہ‌معجزات #ابرآهیمـ است😍 خادم‌الشهدا👈 @shahiidhemat تبلیغات ارزان⬇ https://eitaa.com/joinchat/3688497312Ce08ce141d8 نذورات‌ مهدوی @seshanbehmahdaviii
مشاهده در ایتا
دانلود
يك روز از همت پرسيدم: «چگونه مي شود كه شما در اين همه نبردهاي خونين حتي يك بار موردي پيش نيامده كه كمترين خراشي و جراحتي برداري، حال آن كه هميشه در خط مقدم جبهه اي؟!» ☹️ وي در پاسخم گفت: «آن روز كه در مكه ي معظمه در طواف بيت الله الحرام بودم، آن لحظه اي كه از زير ناودان طلا مي گذشتم، از خدا تقاضا نمودم كه: 1_ مرا از كاروانيان نور و فضيلت بازندارد و مدال پرافتخار شهادت ارزانيم دارد. 💔 2_ راضي به اسارتم نگردد و مرا از اسارت به دست دژخيمان بعثي در سايه ي لطف و عنايت خود نگه دارد. 3_ تا لحظه ي شهادت كوچكترين آسيب و زخمي از طرف خصم دون عارضم نگردد تا با بدني سالم و پيكري توانمند در حين نبرد و جدال با شراب گواراي شهادت، به محفل انس روم.🕊 همسرم! به تو اطمينان مي دهم كه من به آرزوي خود كه شهادت در راه خداست خواهم رسيد، بدون اين كه قبل از شهادت كمترين آسيبي يا جراحتي متوجهم گردد».😇 راوي : همسر شهيد 🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar
👋 به دلیل دستور مستقیم فرماندهی کل سپاه؛ حاج‌محسن رضایی به و فرماندهان سپاه مریوان و پاوه مبنی بر تشکیل یک تیپ رزمی جهت شرکت در عملیات در فروردین ۱۳۶۱، و در میان سیل اشک مردم خون‌گرم و غیرتمند و بامعرفت کردستان، آنجا ترک کردند و به سمت جنوب و پادگان رهسپار شدند. ۲۴ دی ماه ۱۳۶۰ ، روزی بود که و به همراه شماری از نیروهای زبده‌شان به سمت جنوب حرکت کردند. این تصاویری که مشاهده می‌فرمایید، مربوط به صبح روز ۲۴ دی‌ماه ۱۳۶۰ است که سردار با نیروهای پیشمرگه‌ی مسلمان کُرد در حال خداحافظی است و مردمی که دل‌کندن از مُراد و فرمانده‌شان برایشان سخت و جان‌کاهست... کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar
🚩 📷 قرارگاه عملیاتی نجف سپاه، از راست: ؛ فرمانده‌ی قرارگاه فتح و میرقائد؛ فرمانده‌ی کل سپاه در عملیات آبی-خاکی . 👈«...در کنار ، احساسِ قدرت می‌کردم.» محسن رضایی 💔 کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar
💔 ولی الله مرا به گوشه ای برد و گفت: مادر! دیشب در عالم رؤیا حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را دیدم. آمد به خانه ی ما، دست تو را گرفت و آورد همین جا که من، تو را آوردم. خطاب به تو فرمود: «تو یک فرزند صالح و پاک سرشتی داشتی که در راه خدا قربانی کردی🕊. بشارت باد که تو قربانی ات به درگاه حضرت سبحان پذیرفته شد.»✨ راوی:مادرشهید کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar
تحویل هیچ سالی را با هم نبودیم. قبل از تحویل آخرین سال زندگی حاجی، با او زیاد صحبت کردم؛ که بگذارد این عید را با هم باشیم😞. حاجی گفت: «می دانی! بسیاری از بچه های بسیجی، چند ماه است که خانواده هایشان را ندیده اند.بگذار من عذاب نداشته باشم، بگذار سال تحویل را با این بچه ها در سنگر بمانم.😢 راوی:همسرشهید 🌹 کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar
هیچ وقت از خودش تعریف نمی‌کرد. در مسایل مربوط به جنگ و جبهه، همیشه بسیجی‌ها را مهمترین عامل می‌دانست و خودش را در مقابل آنها هیچ می‌انگاشت و به حساب نمی‌آورد. از این‌طرف و آن‌طرف چیزهایی در مورد ایشان و تأثیر به سزایی که حضورش در جبهه داشت، شنیده بودم. یک ‌بار وقتی بعضی از این شنیده‌ها بر زبانم جاری شد، رو کرد به من و گفت:«مواظب خودت باش☝️. ما بندگان خدا خیلی چاپلوس هستیم. حرف آنهایی را که می‌نشینند و چاپلوسی می‌کنند، قبول نکن. این بسیجی‌ها هستند که جنگ را ادامه می‌دهند و بار اصلی جنگ روی دوش آنهاست. ما که این وسط کاره‌ای نیستیم.»😉😊 راوی:همسرشهید 🌹 کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar
مسابقه ی نمازخواندن یادم هست یک دفعه شب 21 رمضان بود که به من گفت: «بیا مسابقه بگذاریم😐. هر کس بتواند 100 رکعت نماز بخواند، برنده می شود.» من 10، 20 رکعت خوندم، خسته شدم، آمدم نشستم. بعد خودش ایستاد و تمام 100 رکعت را خوند. فکر کنم 12 سال بیشتر نداشت.☺️ راوی:خواهرشهید کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar
همیشه میگفت:این دو سال سربازی از بدترین ایام عمر من بود.علت آن را هم عدم وجود تقوا اعلام میکرد. در زمان سربازی به خاطر سرعت عملش،مسئول آشپزخانه شده بود. خودش تعریف میکرد: بود،من به آشپزخانه گفتم که برای بچه ها سحری درست کنند،حدود سیصد نفر.ناجی که فرمانده مان بود، متوجه این قضیه شد و صبح دستور داد همه ی سربازها به خط شوند.😒 او آب آورده بود و سربازها را یکی یکی مجبور میکرد تا آب بخورند.آن روز همه روزه هایشان باطل شد و من چنین بی دینی در عمرم ندیده بودم😞.به خدا گفتم: خدایا، اگر ما برای تو روزه میگیریم، این اینجا چی میگه؟ خدایا، خودت سزای اون رو بده. و خدا هم سزایش را داد.روز بعد دستور دادم که آشپزخانه را کاملا تمیز کنند. بعد از اینکه کف آشپزخانه حسابی تمیز شد، رفتم روغن آوردم و به کف آشپزخانه مالیدم.میدانستم ناجی آن شب حتما برای سرکشی به آنجا می آید👀 و میخواهد مطمئن شود که غذایی پخته نمیشود. همان هم شد، ناجی آمد و سر دیگ ها رفت و وقتی خیالش راحت شد ،موقع برگشتن چنان لیزی خورد که افتاد و پایش شکست😂. او را به بیمارستان منتقل کردند و ما تا آخر ماه رمضان از دستش در امان بودیم. هر شب هم برای بچه ها سحری درست میکردیم و به این ترتیب توانستیم روزهایمان را بگیریم.☺️🌹 راوی:پدرشهید کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar
🔴معلمی که ساواک کارت قرمز بهشت داد حاجی، از همان ابتدا سعی می‌کند دانش آموزان را با راه و روش و افکار امام خمینی(ره) آشنا کند و همین می‌شود که از ساواک کارت قرمز می‌گیرد. حضور سیاسی و انقلابی ابراهیم روز به روز پر رنگ‌تر می‌شود تا جایی که برای اولین بار در ایران، مجسمه شاه توسط او در شهرضا پایین کشیده می‌شود و همین جسارت‌ها و رشادت‌ها، حکم اعدامش را هم روی میز ساواک می‌گذارد. مادر از فعالیت‌های دوران انقلاب محمد_ابراهیم و جسارت و نترس بودن بی حد و حسابش تعریف می‌کند و می‌گوید: «نزدیک انقلاب که شد، درس و مدرسه را گذاشت کنار؛ گفت فقط امام! جانش بود و حضرت امام...! می‌رفت زیرزمین، موزاییک ها را برمی‌داشت و اعلامیه‌های امام را آنجا پنهان می‌کرد. رویش هم خاک می‌ریخت که پیدا نباشد. البته پدرش خیلی موافق این کارهایش نبود و می‌گفت اگر ساواک اینها را پیدا کند، بیچاره‌ات می‌کند! ابراهیم هم فقط در جواب شان می‌گفت: شما نگران من نباشید.»😊 :مادرشهید 🌹 کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar
يك روز از همت پرسيدم: «چگونه مي شود كه شما در اين همه نبردهاي خونين حتي يك بار موردي پيش نيامده كه كمترين خراشي و جراحتي برداري، حال آن كه هميشه در خط مقدم جبهه اي؟!» ☹️ وي در پاسخم گفت: «آن روز كه در مكه ي معظمه در طواف بيت الله الحرام بودم، آن لحظه اي كه از زير ناودان طلا مي گذشتم، از خدا تقاضا نمودم كه: 1_ مرا از كاروانيان نور و فضيلت بازندارد و مدال پرافتخار شهادت ارزانيم دارد. 💔 2_ راضي به اسارتم نگردد و مرا از اسارت به دست دژخيمان بعثي در سايه ي لطف و عنايت خود نگه دارد. 3_ تا لحظه ي شهادت كوچكترين آسيب و زخمي از طرف خصم دون عارضم نگردد تا با بدني سالم و پيكري توانمند در حين نبرد و جدال با شراب گواراي شهادت، به محفل انس روم.🕊 همسرم! به تو اطمينان مي دهم كه من به آرزوي خود كه شهادت در راه خداست خواهم رسيد، بدون اين كه قبل از شهادت كمترين آسيبي يا جراحتي متوجهم گردد».😇 راوي : همسر شهيد 🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar
هر روز صبح شروع یڪ صفحه ؛ از داستان زندگیِ شماست بهترینش را امروز بساز ...😍 در پناه 🌹 کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar
هر روز صبح شروع یڪ صفحه ؛ از داستان زندگیِ شماست بهترینش را امروز بساز ...😍 در پناه 🌹 کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar