تنہا خدا میداند
ڪہ ذره هاے دڸ تو
با هر سرفہ
بیشتر از ذره هاے آبِ ڪپسول،بالا و پایین مے پرد...
اینجا قانون اتصالات فرق مے ڪند....!!!
#جانبازان
#مردان_بی_ادعا🌷
||•🇮🇷 @marefat_ir
||•🌐 https://www.instagram.com/marefat_ir/
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀🌱🥀
خورشید ، محمد است و صادق ماه است
خورشید همیشه با قمر همراه است
یعنی که ولادت امام صادق
در روز ولادت رسول الله است
فرخنده میلاد با سعادت
#حضرت_محمدمصطفی_ص
#امام_جعفرصادق_ع
#مبارک_باد
||•🇮🇷 @marefat_ir
||•🌐 https://www.instagram.com/marefat_ir/
#هفتهۅحدٺ🏳
🍃مقام معظم رهبری:
🔹اینکه در دنیای #تشیع علیه برادران اهل سنت، در دنیای #تسنن علیه برادران شیعه کتاب بنویسند، تهمت بزنند، بدگویی کنند، این نه هیچ شیعهای را سنی خواهد کرد، نه هیچ سنی ای را شیعه خواهد کرد.
🔸آن کسانی که مایلند همهی مردم دنیای اسلام به محبت اهلبیت و ولایت اهلبیت بگروند، بدانند با دعوا راه انداختن و با اهانت کردن و با دشمنی کردن هیچ کس را نمیتوان شیعه کرد و به ولایت اهلبیت متوجه کرد. 1387/09/27
#هفتهۅحدٺمبارڪ 🤝
#رسانهشهدایےمعرفت 💐
||•🇮🇷 @marefat_ir
||•🌐 https://www.instagram.com/marefat_ir/
⛔️گرانی بنزین !!! جهش تورمی
⛔️بوی فتنه 98 می آید
#هشدار
آقایان دولت، تصمیم قطعی گرفته اید که در نرخ بنزین به 1500 سهمیه ای و 3000 آزاد افزایش پیدا کند!
جنابان بی عمل و دست خالی، در شرایط فعلی افزایش قیمت نهادههای انرژی باعث افزایش سرعت رشد #تورم و #شوک شدید به اقتصاد خواهد شد.
دولت، اقتصاد ایران رو نه تنها به قهقرا برده است، بلکه گویا دانسته یا نادانسته در حال زدن آخرین میخ به تابوت اقتصاد کشور است.
#فتنه
#خیانت
اساتید انقلابی
||•🇮🇷 @marefat_ir
||•🌐 https://www.instagram.com/marefat_ir/
خشتـــ بهشتـــ
#خیالِمکرر♥️
من بودم و پدرم!
دست چپش را گرفته بودم و بوسه باران میکردم.
دست راستش هم روی سرم نوازشگر شده و لبخندش هم هدیهی چهرهی ملیحش به چشمان نمدارم بود.
_من دیگه باید برم!
+میشه یکم دیگه بمونی؟
بعد از هجده سال، هنوز هم حالت چهرهاش همان بود، مهربان و جدی!
یک تای ابرویش را بالا داد..
_ دیگه وقت رفتنه، به مامان و سارا سلام منو برسون.
+باشه ولی سارا نیست. رفته راهیان نور.
_میدونم. حواسم بهش هست.
+بابا هنوز که صبح نشده میخوای بری! یکم دیگه بمون. دلم برات تنگ میشه خب!
_ بازهم بهت سر میزنم عزیزِ بابا، حالا پاشو نمازتو بخون.
صدای موذن از مسجدی که در نزدیکی خانهمان بود، به گوش میرسید.
دستی به چشمانم کشیدم... خیس بود!
باز هم عطر پدر، فضای اتاقم را به آغوش کشیده بود...
بار چندم بود که این خواب را میدیدم؟
من در رویای همیشگیام دخترکی پنج ساله بودم... گویی زمان در خیالم متوقف شده بود و من دقیقا در همان سال مانده بودم... همان سالی که تولد پنج سالگیام مزین شد به خبر شهادت پدر!
کیک تولدم هم، دیس خرمایی شد در کنار قاب عکسِ مهربان ترینم!
باز جای شکرش باقی ست که دفتر خاطرات ذهن من به اندازهی روزهای آن پنج سال صفحهی پُر شده دارد، بیچاره سارا که هیچ خاطرهای از پدر به یاد ندارد... خب حق دارد! طفل سه ماهه چه باید به خاطر داشته باشد؟
صدای شُرشُر آب گوشم را به بازی گرفت، راهم را به همان سمت کج کردم و مادر را در تاریک و روشنای نوری که از کوچه متساعد میشد، یافتم. آستینهای بالا رفتهاش خبر از وضو گرفتنش میداد.
_بیدار شدی؟ میخواستم بیام صدات کنم.
+بابا سلام رسوند!
نویسنده: #دریایسرخ ✍
#هیثم
#ڪپیفقطباذڪرنامنویسنده❌
•🇮🇷 @marefat_ir
||•🌐 https://www.instagram.com/marefat_ir/
#آیتممعرفےڪتاب📚
#قصهدلبری💞
نویسنده👈محمدعلی جعفری
انتشارات👈روایت فتح
کتاب #قصهدلبری خاطرات همسر شهید از 5 سال زندگی مشترک با شهید #محمدحسینمحمدخانی است که با خاطرات ایشان از نحوه آشنایی با شهید در بسیج دانشگاه آغاز می شود و با خاطراتشان ازسفر به لبنان و اعزام به سوریه و شهادت پایان می یابد.
متن کتاب قلمی روان و جذاب دارد و شخصیت شهید هر لحظه ما را غافلگیر می کند.
#گزیدهایازکتاب👇
از تیپش خوشم نمیآمد. دانشگاه را با خط مقدم جبهه اشتباه گرفته بود. شلوار شش جیب پلنگی گشاد میپوشید با پیراهن بلند یقه گرد سه دکمه و آستین بدون مچ که میانداخت روی شلوار. در فصل سرما با اورکت سپاهیش تابلو بود. یک کیف برزنتی کوله مانند یکوری میانداخت...
#بسیارجذاب
#پیشنهادمطالعه
#رسانهشهدایےمعرفت
||•🇮🇷 @marefat_ir
||•🌐 https://www.instagram.com/marefat_ir/
⭕️ هفته ی وحدت را قدر بدانید...
«این هفته وحدت، این هفته مشترک الاحترام بین مسلمین را قدر بدانید. همه سعی کنند وحدت و اتّحاد نیروها و در یک جبهه قرار گرفتن نیروهای مسلمین را - که رمز سعادت و مایه سربلندی مسلمین و بزرگترین حربه ملتها در مقابل استکبار جهانی است - مغتنم بشمارند و قدر بدانند.» ۱۳۷۵/۰۵/۱۳
#سخن_رهبری
#هفته_وحدت
گالری تصاویر رهبری
||•🇮🇷 @marefat_ir
||•🌐 https://www.instagram.com/marefat_ir/
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#اصلاحطلبان_دروغگویند
⭕️مطالبه عمومی:سخنان چند ماه قبل وزیر نفت
💠 وزیر نفت/ هیچ برنامهای برای #افزایش_قیمت_بنزین نداریم و #قانون نیز اجازه انجام این کار را نداده است.
پ.ن:از ریاست محترم قوه قضائیه تقاضا میشود همانند همیشه نسبت به مبارزه با قانون شکنان اقدام کنند.
اساتید انقلابی
#دروغگو
#غربگدا
#خائن
||•🇮🇷 @marefat_ir
||•🌐 https://www.instagram.com/marefat_ir/
خشتـــ بهشتـــ
✅صفات آمر و ناهی: ❌توجه وجود این صفات واجب نیست و بهتر است اینگونه باشد و در غیر این صورت باز هم بای
✅صفات آمر و ناهی:
❌توجه وجود این صفات واجب نیست و بهتر است اینگونه باشد و در غیر این صورت باز هم باید امر به معروف کنید.
7_تندی نکن:
👈اون یک گمراه هست که تو می خوای نجاتش بدی
8_ترش رویی و تعصب ممنوع❌
9_نیت برای خدا
👈امر به معروف واجب توصلی هست و نیاز به نیت نداره اما خوبه که امر به معروفمون به خاطر خدا باشه😍
ادامه دارد......
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
#احیای_واجب
#واجب_فراموش_شده
#رسانهشهداییمعرفت
نشانی جهت پرسش سوال و ارسال نظرات:
@amm_fs
@marefat_ir
روز مـــن
رســماً آغــاز نخواهــد شد...
تا زمانــے کــه
“صبــح بخیر”
را بــه تو بگـــویم
•| #صبحتون_مهدوی
||•🇮🇷 @marefat_ir
||•🌐 https://www.instagram.com/marefat_ir/
ماجرای سیلیهایی که کمیل برای یک نهی از منکر خورده بود/ همسر شهید: الان میفهمم شهید قبل از رفتن از این دنیا به درجه شهادت میرسد/ به او گفتم وجودت مثل جواهر میماند، آخر سر خدا خریدارش شد
شرح در #ادامه
#سالروزشهادتشگرامے 🍃🌹
#شهید_کمیل_قربانی 💜
#صلوات💛
||•🇮🇷 @marefat_ir
||•🌐 https://www.instagram.com/marefat_ir
خشتـــ بهشتـــ
ماجرای سیلیهایی که کمیل برای یک نهی از منکر خورده بود/ همسر شهید: الان میفهمم شهید قبل از رفتن از
😭سیلی برای #چادر
دوست شهید:
بعد از #نماز_ظهر بود حدود ساعت ۲ بعدازظهر کوچهها خیلی خلوت بود من و #کمیل روبروی کوچه زیر سایه یک درخت مشغول صحبت کردن بودیم ناگهان دیدم که #کمیل رنگش پرید😨 و سرش را پایین انداخت 😞 چند لحظهای بود که سرش پایین بود، سرش را بالا آورد. گفت:« مهدی همینجا بمان.»
من گفتم: «چی شده؟!» 😳
گفت: «گفتم همینجا بمان، جلو نیا»
به پشت سر خودم نگاه کردم👀 و دیدم که خانم و آقایی در حال نزدیک شدن به ما هستند مردی ورزشکار و درشتاندام بود؛ با خودم گفتم:«فکر کنم #کمیل هوس کتک خوردن کرده» همچنان که #کمیل جلو میرفت، من خودم را برای کتک خوردن آماده کردم.👋
گفتم: «#کمیل تو ورزشکاری، من چی بگم! من که کتک را حتما خوردهام!»😯
به سمت آنها رفت و من هم پشت سر او حرکت کردم، به آنها رسید.
سلام کرد✋، همینطوری که سرش پایین بود، گفت: «ببخشید میشود خواهشی از شما بکنم؟ اجازه بدهید چند لحظهای به همسر شما نگاه کنم و از آن لذت ببرم!»☹️
آن مرد بهشدت عصبانی شد و گفت: «حرف دهنت را بفهم.» 😡
#کمیل دوباره درخواست خودش را تکرار کرد. اجازه بدهید چند لحظه به همسر شما نگاه کنم از آن لذت ببرم، مرد بهشدت عصبانی شده😡 و سیلی محکمی بهصورت کمیل زد👋، کمیل دوباره درخواست خودش را تکرار کرد و این دفعه سیلی محکمتری👋 بهصورت کمیل زد.
همسرش گفت «نه به سرِ پایینت😕 نه به این حرفت! خجالت بکش چرا چنین درخواستی میکنی؟» 😡
کمیل گفت: «نمیدانستم اگر از شما اجازه بگیرم☝️ شما ناراحت میشوید و اِلا مثل دیگران که بدون اجازه از همسر شما لذت میبردند، من هم لذّت میبردم.»
جوان بهشدت عصبانی شد، سیلی محکمی👋 با دست چپ بهصورت #کمیل زد آن لحظه #کمیل دستش را جای #سیلی گذاشت و نشست روی زمین شروع به #گریه کردن ،😭 کرد؛ فکر کنم سیلی #مادر 😭یادش افتاد، شاید هم با خودش میگفت «مادر! من مرد جوانم، ورزشکارم، ولی شما...»😭😭😭😭
#ادامه_دارد
من به جوان گفتم: «حالا سیلی میزنی بزن👋، ولی چرا با دست چپ زدی! یادش آوردی که در کوچهها #مادرش را زدند😭 درحالیکه او فقط یک نوجوان ۱۸ساله بود.
این جوان حیرتزده به #کمیل نگاه میکرد.😱 نمیدانست چه کند! روی زانوهایش افتاد و از #کمیل عذرخواهی🙏 کرد.
کمیل او را در آغوش گرفت و هر دو شروع به گریه کردند😭😭😭.
کمیل به او گفت: «تو رو خدا دیگر کاری نکن آن خاطرات دوباره زنده شود😭. از همسرت بخواه که همیشه با چادر باشد.»
آن جوان گفت: «قول میدهم🙏 که هیچوقت دیگر چنین چیزی تکرار نشود.» چند سالی گذشت. #کمیل #شهید شد و الان تشیع جنازه #کمیل است. همچنان که دم در خانه #شهید ایستاده بودم، دیدم که همان جوان میآید، ولی نشناختمش پیش من آمد و گفت:«کمیل چه شده است؟ تصادف کرده؟» گفتم: «#شهید شده است.»
گفت: کجا؟
گفتم: #سوریه
گفت: «مگر میگذارند کسی برود؟»
گفتم:« بله #پاسدارها میروند.»
گفت: «مگر او #پاسدار بود؟»
گفتم: «بله او حدود ۴ سال است که پاسدار است.»
گفت: «#سوریه بوده؟»
گفتم:« بله »
و ناگهان ناخواسته گفتم:« #سوریه #حرم_حضرت_زینب_(سلام_الله_علیها) دختر همان کسی که در #کوچهها #سیلی خورده؛ گریهاش گرفت😭😭 و با کندههای زانو افتاد روی زمین؛ خیرهخیره بهعکس #شهید نگاه میکرد و گفت: «#کمیل من به قول خودم عمل کردهام تو رو خدا کمکم کن مثل تو شهید شوم.»
#یادشان_با_صلوات
||•🇮🇷 @marefat_ir
||•🌐 https://www.instagram.com/marefat_ir
#سخنچینی
🔷حضرت رسول اکرم(ص):
هر کسی بین دو نفر نمامی و سخنچینی کند، خداوند در #قبرش #آتشی بر او مسلط کند که او را تا روز قیامت بسوزاند و چون از قبر خود بیرون آید بر او #مار سیاه بزرگی مسلط کند که گوشت بدن او را با دندان بکند تا داخل جهنم شود.
📚 وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۳۰۸، روایت شماره ۱۶۳۷۴
#رسانهشهدایےمعرفت
╭━━━⊰❀⊱━━━╮
||•🇮🇷 @marefat_ir
╰━━━⊰❀⊱━━━╯
هدایت شده از نشر وقایع عاشورا
« #شهادتنامه امام حسین علیه السلام »
شاعر دراین باره گفته است : چه مصیبتی است که با ( مصیبت) حسین برابری کند؟ در آن روز که دستان سنان،او را بی سر کرد.
ابوطاهر محمد بن حسین برسی در کتابش، معالم الدین از امام صادق علیه السلام نقل کرده است که فرموده اند: هنگامی که امر حسین علیه السلام به آنچه شد انجام یافت،( یعنی شهید شد) ،فرشتگان ضجه زدندو گفتند: پروردگارا! این حسین برگزیده تو، فرزند برگزیده تو، و فرزند پیامبر تو است!
خداوند سایه حضرت قائم علیه السلام را نمایان ساخت و فرمودند: به وسیله این شخص ، از این ماجرا انتقام خواهم گرفت.
روایت کرده اند: ابن سنان ( که ذکر شد) را مختار دستگیر کرد و انگشتانش را بند بندکرد.سپس دستان و پاهایش را بریدو برای او دیگ روغنی به جوش آورد. او را در آن انداخت در حالی که دست و پا می زد.
روای می گوید: دراین هنگام در آسمان غباری شدید و تاریک به پاخاست که که جماعت، گمان کردند عذاب به آنان رسیده است.
مدتی در این حالت درنگ کردند، سپس آن حالت از آنان برطرف شد.
✍برگرفتهازڪتاب #لهوف
#قسمتشصتودوم نشردهید 🏴
#صلوات #شهادت
.
هدایت شده از لُـھُـوف
..💛•°
از بین ڪُلِ خلق
تو را دوسـت دارمَت
حُبـے لَڪَ الْهَوٰا
بِـاَبٖـے اَنْـتَ یٰا #حُسیــن...
#کاشزائرتبودم••💛
#صلےالله_علیڪ_یااباعبدالله
1_17285733.mp3
4.34M
🎤 #مداحےتایمــــ🖤|•°
نو اهنگ همین#چادر
همین چادری ک سر میکنی میبینی اینهمه فدایی داره
#پیشنهاددانلود👌
||•🇮🇷 @marefat_ir
||•🌐 https://www.instagram.com/marefat_ir/
این روزها
#خوشبختی هایشان را
به رخ ِ ما می کشند !
اما غافل از آنکه :
#خوشبختی_یعنی ،
لحظه ای در کنار #شمــا بودن ...
||•🇮🇷 @marefat_ir
||•🌐 https://www.instagram.com/marefat_ir/