May 11
🔵 #ولایت_علی_بن_ابیطالب
زمانی که #عایشه آماده برپا کردن شورش بر ضد امام #علی(ع) بود، #ام_سلمه همسر باوقار رسول خدا(ص) کوشید تا او را از رفتن منع کند.
عبدالله بن زبیر به ام سلمه اعتراض کرده و گفت؛ تو با آل زبیر از پیش دشمنی داشتی.
ام سلمه گفت؛ تو فکر می کنی با وجود علی(ع) که رسول خدا درباره اش فرمود: «علےُّ ولــےُّ ڪــݪ مُـــؤمن ۅ مُــؤمِنَة» مردم به سراغ پدر تو و طلحه می روند؟
عبدالله گفت؛ ما چنین چیزی از رسول خدا نشنیدیم.
ام سلمه گفت؛ اگر تو نشنیدی خاله تو، عایشه شنیده است.
من خود از رسول خدا شنیدم که فرمود « علے خَلیفتے عَلَیڪُم فــے حیاتے و مماتے، فَمَن عَصاه فَقَدْ عصانے.»
عایشه نیز تصدیق کرد که این مطلب را از رسول خدا شنیده است.
📚تاریخ خلفا، به نقل از الفتوح، ج ٢، صص٢٨٢_٢٨٣
╭━━━⊰❀⊱━━━╮
||•🇮🇷 @marefat_ir
╰━━━⊰❀⊱━━━╯
خشتـــ بهشتـــ
#سبک_زندگی_اسلامی #موانع_ازدواج سلامی دوباره به همراهان عزیز #رسانه_شهدایی_معرفت💐 امروز قصد داریم
#سبک_زندگی_اسلامی
#ازدواج_آسان
🔹 #رسول_خدا(ص):
«بهترین ازدواج ها آن است که آسانتر انجام شود و بهترین مهریه ها آن است که سبکتر باشد»١
🔹 #رهبر_معظم_انقلاب:
«من از این بیم دارم که نگاه بی تفاوت نسبت به مسئله ازدواج تبعات سختی را برای کشور به وجود بیاورد». 93/05/01
📚١_نهج الفصاحه، حدیث١٥٠٧ و ١٤٨٩
#ازدواج_آسان
#مهریه_معقول
╭━━━⊰❀⊱━━━╮
||•🇮🇷 @marefat_ir
╰━━━⊰❀⊱━━━╯
هدایت شده از لُـھُـوف
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨ با شـــهدا بودن سخت نیست
با شـــــهدا #مــانـدن سختـه...
✨مثل شهـدا بودن سخت نیست
#مـــثل شــــهدا ماندن سخته...
✨راه شــهدا یعنـی نگــه داشتن
آتــش در دســتانت...
✨پــس #تقــوا پــیشه ڪنـیم
ظاهــر افـــراد مهـــمه
✨ولی بدونیــم "بــاطن" و "عمل
ما مهم ترینه در جــانب خــداوند
شهـــدا اینگـــونه بودن..!
╭━━━⊰♡⊱━━━╮
||•🇮🇷 @marefat_ir
╰━━━⊰♡⊱━━━╯
خشتـــ بهشتـــ
ازفردا هرروز دعاے توسل میخوانیم😊 چــــــــــرا؟! چیـــشــده؟! #بخش_اول ☺️☺️☺️👇 🌷☘🌿🍂 🌾🌸
#دعاےتوسل_میخوانیم
برات ڪربلا داده..بیمارسرطانے خوب شده
برات ڪربلا مےخواے یا مشهد؟😍🌸🍃💫🌈🌈⭐️✨
قرار #روزانهـ ے ما
#داستان
#آغاز_یک_تحول
قسمت اول:
دختری از یه خانواده مذهبی بودم. در گذر ایام عاشق یه نفر شدم. ماه ها می گذشت و من در شعله عشق او می سوختم تا اینکه بالاخره بعد از کلی کلنجار رفتن، فریب شیطان و هوای نفس رو خورده و تصمیم گرفتم بهشون ابراز علاقه کنم.😭
در کمال ناباوری شروع کردم به فرستادن اس ام اس های عاشقانه و یه رابطه صرفا پیامکی با ایشون برقرار کردم اما عذاب وجدان لحظه ای منو رها نمی کرد.
صبح ها پیام میدادم و شب ها پشیمون می شدم.
حدود دو ماهی بود که وضعیتم به همین منوال می گذشت تا اینکه ایام نوروز یه سفر راهیان نور دعوت شدم.
برام خیلی عجیب بود که منِ سراپا گناه به چنین مکان مقدسی دعوت بشم.😳
ذهنم درگیر سؤالات گوناگونی شده بود.
خدایا این چه سفری است که برای من گنهکار مقدر کردی؟
مگه اونجا خون هزاران جوان پاک و مؤمن ریخته نشده؟
من اینجا چه کاره ام؟🤔
با تمام آشوب هایی که در دلم برپا بود سرانجام روز حرکت فرا رسید. همه سوار اتوبوس ها شدیم.
در تمام مسیر اون افکار ذهنم رو درگیر خود کرده بود و از طرف دیگه حرفهایی که تو این مدت با اون آقا زده بودم هم برام خودنمایی می کردند...
#ادامه_دارد
🖊علمدار کمیل
╭━━━⊰❀⊱━━━╮
||•🇮🇷 @marefat_ir
╰━━━⊰❀⊱━━━╯