eitaa logo
خشتـــ بهشتـــ
1.7هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
1.8هزار ویدیو
149 فایل
✨﷽✨ ✨اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفࢪَج✨ #خشـــت_بهشـــت 🔰مرکز خیرات و خدمات دینی وابسته به↙️ مدرسه علمیه آیت الله بهجت(ره) قم المقدسه 🔰ادمین و پشتیبان؛ @admin_khesht_behesht
مشاهده در ایتا
دانلود
۸۸ را فراموش نمی کنیم ||•🏴 @marefat_ir
🔴🔵 چرا به امام زمان (عج ) لقب قائم داده اند: ١ . از حضرت امام باقر(ع) پرسیدند: مگر همه شما قائم به حق نیستید؟ فرمود: آرى! گفتند: پس چرا تنها دوازدهمین شما به این نام، نامیده شد؟ فرمود: آن هنگام که جدّمان حسین(ع)به شهادت رسید، فرشتگان با اشک و آه، ضجه‌زنان گفتند: اى اله و اى سید ما! آیا نمى‌نگرى که با بنده برگزیده و فرزند برگزیده تو چه مى‌کنند؟ خداوند به آنان چنین وحى کرد: اى فرشتگان من آرام باشید! به عزّت و جلالم سوگند! حتما از آن‌ها انتقام خواهم گرفت، هر چند مدت‌ها بگذرد، آن‌گاه پرده را کنار زد و امامان پس از حسین(ع) را به فرشتگان نمایاند، در میان آنان یکى ایستاده بود و نماز مى‌خواند، پس خداوند به فرشتگان فرمود: با این شخص ایستاده (قائم) از آن‌ها انتقام مى‌گیرم. 📚 بحارالأنوار ج 45 ص 221 🌺ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌺 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ╭━━━⊰🏴⊱━━━╮ ||•🇮🇷 @marefat_ir ╰━━━⊰🏴⊱━━━╯
مثلا اینقدر که درد استادیوم دارن درد بیمه شدن زنان سرپرست خانوار زنان خانه دار زنان شاغل آزاد زنان مناطق محروم درد اینا براشون منفعت نداره پس مهم نیست براشون ولی استادیوم‌رفتن نون شبه این جماعته! #دختر_آبی @marefat_ir
که دارن از خودسوزی و خودکشیش اسطوره سازی میکنن دختریه که قبلا هم تجربه خودکشی ناموفق رو تو دانشگاه داشته ، قرصای اعصاب مصرف میکرده حالا امروز شده اسطوره جماعت روغنفکر جامعه برای مسئله استادیوم ... همین جماعت وقتی شهردار جانی سابق تهران همسرشو آبکش کرد به اون زن تهمت فاحشه و پرستو و خیانتکار رو زدن و امروز شدن داغدار ... تراژدی براتون واضحه یابیشتر توضیح بدیم! @marefat_ir
💔||•° مادر ڪجایے پسرت آب نخورد پدر ڪجایے پسرت خاڪ نشد.. 🏴💔•° .. ▪️◾️‌•° ||•🏴 @Lohoof
ای زنان شیعه مانند زنان بنی امیه نباشید... #پویش_حجاب_فاطمے
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ثقه‌الاسلام تبریزی رو روز عاشورا به دار کشیدن؛ همزمان چندهزار نفر تو خیابون‌های تبریز داشتن #قمه می‌زدن؛ اگر اون چندهزار نفر تیزی قمه‌شون رو به روس‌ها نشون می‌دادن هیچ وقت عالم مجاهد اعدام نمی‌شد @marefat_ir
حاج قاسم سلیمانی و مقتدی صدر در کنار رهبر معظم انقلاب اسلامی، امشب، حسینیه امام خمینی(ره) @marefat_ir
#شام_غریب غریبان ڪربلاسٺ #زینب بدون تو مهمان ڪربلاسٺ چشم رباب به آغوش خالے اسٺ اصغر شهید گلستانּ #ڪربلاسٺ #گفتند_نیست_‌از_شب‌یلدا_درازتر🍂 پیداست که #شام_غریبان ندیده‌اند ╭━━━⊰🏴⊱━━━╮ ||•🇮🇷 @marefat_ir ╰━━━⊰🏴⊱━━━╯
4_5893479794867175888.mp3
13.82M
زمینه 🎤 لالایی لالایی شبه مهتابه لالایی لالایی روے نیزه گلم خوابه💔 ||•🏴 @marefat_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از زیارت تا شهادت‏ حضرت امام صادق علیه السلام می‌فرمایند: لا تدع زیارة الحسین بن على علیهما السلام و مر أصحابک بذلک یمد الله فى عمرک و یزید فى رزقک و یحییک‏ء الله سعیدا و لا تموت الا شهیدا؛ زیارت امام حسین علیه السلام را ترک نکن و به دوستان و یارانت نیز همین را سفارش کن ! تا خدا عمرت را دراز و روزى و رزقت را زیاد کند و خدا تو را با سعادت زنده دارد و نمیرى مگر شهید. وسائل الشیعه، جلد ۱۰، صفحه ۳۳۵ ╭━━━⊰⚫️⊱━━━╮ ||•🇮🇷 @marefat_ir ╰━━━⊰⚫️⊱━━━╯
🔴🔵 توصیه امام زمان (عج ) به سید رشتی به خواندن زیارت عاشورا در جریان تشرف ایشان: سید رشتی نقل می کند در سال هزار و دويست و هشتاد به قصد حجّ بيت اللّه الحرام از دار المرز رشت، به تبريز آمدم، و در خانه حاج صفر على تاجر معروف تبريزى منزل كردم چون قافله نبود سرگردان ماندم، تا حاجى جبّار جلودار سدهى اصفهانى قافله اى را جهت رفتن به «طرابوزن» حركت داد، به تنهايى از او مركبى را كرايه نمودم و حركت كردم.  وقتى به منزل اول رسيديم، سه نفر ديگر به تشويق حاج صفر على به من ملحق شدند، حاج ملاّ باقر تبريزى، كه به نيابت از جانب ديگران حج انجام ميداد، و نزد علما معروف بود، و حاج سيد حسين تاجر تبريزى، و مردى به نام حاج على، كه كارش خدمت به افراد بود، به اتفاق روانه شديم تا به «ارزنة الروم» رسيديم، و از آنجا عازم «طرابوزن» شديم، در يكى از منازل بين اين دو شهر، حاجى جبّار جلودار نزد ما آمد و گفت: اين منزل كه در پيش داريم بس ترسناك است، زودتر بار كنيد كه همراه قافله باشيد، چون در ساير منازل غالبا با رعايت مقدارى فاصله، به دنبال قافله حركت ميكرديم، ما هم حدود دو ساعت و نيم، يا سه ساعت به صبح مانده به اتّفاق قافله حركت كرديم، به اندازه نيم يا سه ربع فرسخ از محل حركت دور شده بوديم، كه هوا تاريك شد، و به طورى برف گرفت، كه دوستان هر كدام سر خود را پوشانده به سرعت راندند، من هرچه تلاش كردم با آنها بروم ممكن نشد تا آنكه آنها رفتند و من تنها شدم، از اسب فرو آمده، در كنار راه نشستم، درحاليكه به شدت مضطرب بودم، زيرا نزديك به ششصد تومان براى مخارج راه همراه داشتم، و نميدانستم عاقبت كار چه خواهد شد؟ ! پس از تأمّل و تفكّر، بنا را بر اين گذاشتم كه در همين موضع بمانم، تا سپيده طلوع كند، سپس به همان محلى كه از آنجا حركت كرديم بازگردم، و از آنجا چند نفر نگهبان همراه خود برداشته، به قافله ملحق شوم، در آن حال در برابر خود باغى ديدم، و در آن باغ باغبانى بيل به دست به درختان بيل ميزد كه برفش بريزد، به طرف من آمد، به اندازه فاصله كمى ايستاد و فرمود: كيستى؟ عرض كردم: دوستان رفتند، و من جا مانده ام، اطلاعى از جاده ندارم، مسير را گم كرده ام، به زبان فارسى فرمود: نافله بخوان تا راه پيدا كني من مشغول نافله شدم، پس از فراغت از تهجّد، دوباره آمد و فرمود: نرفتى، گفتم: و اللّه راه را نميدانم، فرمود: جامعه بخوان، من جامعه را حفظ نداشتم، و تاكنون هم حفظ ندارم، با آنكه مكرّر به زيارت عتبات مشرّف شده ام، از جاى برخاستم و تمام زيارت جامعه را از حفظ خواندم، باز نمايان شد و فرمود: نرفتى، هنوز هستى؟ بى اختيار گريستم و گفتم: هستم راه را نميدانم، فرمود: عاشورا بخوان، و عاشورا را نيز از حفظ نداشتم، و تاكنون نيز ندارم، پس برخاستم و از حفظ مشغول زيارت عاشورا شدم، تا آنكه تمام لعن و سلام و دعاى علقمه را خواندم، ديدم باز آمد و فرمود: نرفتى، هستى؟ گفتم: نه تا صبح هستم، فرمود: من اكنون تو را به قافله مي رسانم، رفت بر الاغى سوار شد، و بيل خود را به دوش گرفت، و فرمود: رديف من بر الاغ سوار شو. سوار شدم، آنگاه عنان اسب خود را كشيدم، مقاومت  كرد، و حركت نكرد، فرمود عنان اسب را به من بده، دادم، پس بيل را به دوش چپ گذاشت، و عنان اسب را به دست راست گرفت، و به راه افتاد، اسب در نهايت تمكين متابعت كرد، آنگاه دست خود را بر زانوى من گذاشت و فرمود: شما چرا نافله نمى خوانيد؟ سه مرتبه فرمود: نافله، نافله، نافله و باز فرمود: شما چرا عاشورا نميخوانيد؟ سه مرتبه فرمود: عاشورا، عاشورا، عاشورا و بعد فرمود: شما چرا جامعه نميخوانيد؟ جامعه، جامعه، جامعه و در هنگامى طى مسافت دايره وار راه را پيمود، يك مرتبه برگشت و فرمود: اينانند دوستان شما، كه در كنار نهر آبى فرود آمده، مشغول وضو براى نماز صبح هستند! من از الاغ پياده شدم، كه سوار مركب خود شوم ولى نتوانستم، پس آن جناب پياده شد و بيل را در برف فرو برد، و مرا بر مركب نشاند، و سر اسب را به جانب دوستان بازگرداند، من در آن حال به اين خيال افتادم كه اين شخص كيست كه با من به زبان فارسى حرف زد؟ و حال آنكه در آن حدود زباني جز تركى و غالبا مذهبى جز مذهب عيسوى نبود، و او چگونه به اين سرعت مرا به دوستانم رساند؟ ! پس به پشت سر خود نظر كردم، كسى را نديدم، و از او اثرى نيافتم، آنگاه به دوستان خود ملحق شدم. 📚 مفاتیح الجنان به نقل از نجم الثاقب 🌺ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌺 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ╭━━━⊰🏴⊱━━━╮ ||•🇮🇷 @marefat_ir ╰━━━⊰🏴⊱━━━╯
◾️ #عاشورای سال ۹۴ بود، شاید می دانست آخرین عاشورایی است که در بین ماست. به همراه دسته عزاداری محل، به تکیه بزرگ شهر، که مکان تجمع عاشوراییان شهرمون بود، رفتیم. 🌴 حسن آقا خیلی #تشنش شده بود و از عطش داشت از پا می افتاد😞 ناگهان به یک ایستگاه صلواتی برخورد کردیم وقتی که موقع نوشیدن شربت شد حسن آقا لیوان رو بلند کرد تا نزدیکی دهانش برد و دوباره لیوان را روی میز قرارداد !! و شروع به گریه کردن کرد.😭😭 از حسن آقا سوال کردم، چرا نمیخوری شربت رو؟ مگه تشنت نبود؟ چرا گریه میکنی⁉️⁉️ گفت یک لحظه به یاد #علی_اصغر_حسین(ع) افتادم و از داغ عطش حضرت علی اصغر سیراب شدم😔💔 و دیگر میلی به نوشیدن آب ندارم. الان میفهمم که چقدر دل عاشق خریدن دارد و علی اصغر حسین چه زیبا عزاداران واقعی و مخلص خود را میخرد.👌🕊 ✍ به روایت از دوست شهید تصویر #شهید_مدافع_حرم حسن رجایی فر در حرم حضرت رقیه «س»🌹✨ ╭━━━⊰◾️⊱━━━╮ ||•🇮🇷 @marefat_ir ╰━━━⊰◾️⊱━━━╯
هدایت شده از نشر وقایع عاشورا
" ڪیفیت مسلم و هانے " چون بن عقیل این را شنید، از افصاشدن جایگاهش بر جان خود ترسید،لذا از خانه بیرون آمد و تصمیم گرفت به خانه هانی بن عروه برود هانی به او پناه داد و رفت آمد شیعیان به مسلم زیاد ‌شد [از سوی دیگر] عبیدالله بن زیاد نیز جاسوسانی بر او گماشته بود. او هنگامی که فهمیدمسلم در خانه هانی است. محمد بن اشعث ، اسماء بن خارجه و عمر بن حجاج را فراخواند و گفت: "چه جیز مانع آمدن هانی به حضور ما شده است؟" گفتند: نمی دانیم می گویند مریض شده است . گفت: این راشنیده ام ،ولی می گویند بهبود یافته است و بر درخانه اش می نشیند . اگربدانم مریض است، به عیادتش می رویم . (ص۴۹ ) عبیدالله صبح فردا بردارش عثمان بن زیاد را به جای خود گمارد و به سوی شتافت. هنگامی که به نزد رسید، از اسب فرود آمد تا آن که شب شد و شب هنگام وارد کوفه شد. کوفیان گمان کردند او علیه السلام است ، از این رو به پیشواز او رفتند و نزدیکترین شدند ، ولی هنگامی که فهمیدند او ابن زیاد است، از اطرافش پراکنده شدند، او نیز وارد کاخ فرمانداری شد و آنجا شب را به صبح رساند. سپس بیرون آمده ، بر فراز منبر رفت و خطبه ای خواند و آنان ا نسبت به سرپیچی از حاکم تهدید کرد و در قبال فرمانداری وعده احسان داد. ✍برگرفته‌ازڪتاب‌ 🏴 .
🔻 پیشنهاد علیرضا پناهیان برای پیاده‌روی اربعین 🌀 بیایید مسیر پیاده‌روی را از «مسجد سهله» آغاز کنیم 🔹 همان‌طور که زندگیِ ما، جامعۀ ما و سیاست ما باید امام‌زمانی باشد، روضۀ امام‌حسین(ع) و اربعینِ ما هم باید امام‌زمانی باشد؛ یعنی با امام‌زمان(ع) و ظهور، پیوند داشته باشد. 🔹 بیایید امسال، پررنگ‌تر از هرسال، اربعین و این پیاده‌روی باشکوه و باعظمت را با امام‌زمان‌(ع) پیوند بزنیم. اساساً هم این پیوند وجود دارد، کمااینکه در زیارت اربعین می‌خوانیم: «وَ نُصرَتی لَکُم مُعدَّة» من آمده‌ام شما را یاری کنم؛ یعنی من آمده‌ام فرزند امام‌حسین(ع) را یاری کنم. 🔹 نمی‌شود که ما غصه‌دار خودِ امام‌حسین(ع) باشیم اما با فرزند ایشان-که پشت پردۀ غیبت است- کاری نداشته باشیم! نمی‌شود که ما سوگوار گذشتۀ اهل‌بیت(ع) باشیم اما به آیندۀ ایشان و ظهور آخرین امام، کاری نداشته باشیم! 🔹 عده‌ای از رفقا که برای اربعین برنامه‌ریزی می‌کردند، دور هم جمع شدند و گفتند: ما امسال پیاده‌روی را از «مسجد سهله» شروع می‌کنیم؛ یعنی جایی که بناست خانۀ امام‌زمان‌(ع) باشد! به نظرم این پیشنهاد بسیار خوبی است؛ برای آنهایی که توفیقش را پیدا کنند. 👤علیرضا پناهیان 🚩دانشگاه امام‌صادق(ع)- ۹۸.۶.۹ 👈🏻 متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/5660 @Panahian_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استنداپ جالب و معنا دار کمدین امریکایی درباره حجاب #پویش_حجاب_فاطمے
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹انقلاب ما نیاز به انقلاب دارد و باید پوست اندازی کند ♦️صحبتهای زیبا و شنیدنی حجت الاسلام عالی در حضور رهبرمعظم انقلاب و سران سه قوه که با واکنش برخی حضار روبرو شد ♦️ متاسفانه مدیران پیر و خسته کنار نمی روند و قدرت را رها نمی کنند تا جوانان وارد کار شوند اینها زیادی احساس تکلیف می کنند! همین مدیران خسته باعث شدند تا جمهوری اسلامی همپای انقلاب اسلامی رشد نکند ╭━━━⊰⚫️⊱━━━╮ ||•🇮🇷 @marefat_ir ╰━━━⊰⚫️⊱━━━╯
1334598_583.mp3
3.2M
🏴میزند آتش به قلبم ماجرای نیزه‌ها "ویژه شهادت امام سجاد علیه السلام" 🎙حاج محمود کریمی ╭━━━⊰⚫️⊱━━━╮ ||•🇮🇷 @marefat_ir ╰━━━⊰⚫️⊱━━━╯
گردشگر اهل اسکاتلند در بین عزاداران عاشورایی شهر ◾️ 🌹 🏴 ||•🏴 @marefat_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امروز پنجشنبه 1398/6/21 خدای مهربانم نورت را در وجودمان متجلی کن که سخت محتاج آنیم ... خدایا برکت نگاهت را در نگاهمان بریز تا هر کجا که می‌نگریم نیکی باشد و مهر ... خدایا می‌دانی که خسته‌ایم از خودمان، از روزمرگی ها، از نفرت‌ها، از جدایی ها، از من بودن ها و ما نشدن‌هایمان ... خدایا دستمان را بگیر تا یادمان باشد که باید دستی را بگیریم ... خدایا نگاه مهربانت را ازما دریغ مکن تا یادمان باشد که باید به تمامی نگاهی باشیم از سر مهر و عشق به انسانها ... با محبت حسین جمع شدیم، یکی شدیم، بر همین راه استوارمان گردان. Mahfa110 ... ╭━━━⊰⚫️⊱━━━╮ ||•🇮🇷 @marefat_ir ╰━━━⊰⚫️⊱━━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 ببینید| شرح حدیثی اخلاقی از حضرت امام سجاد علیه‌السلام توسط رهبر معظم انقلاب 🏴 سالروز شهادت حضرت سجاد علیه‌السلام ╭━━━⊰⚫️⊱━━━╮ ||•🇮🇷 @marefat_ir ╰━━━⊰⚫️⊱━━━╯
هدایت شده از نشر وقایع عاشورا
" ڪیفیت مسلم و هانے " به دیدارش بروید و دستور دهید مبادا حقی را که بر گردنش داریم زمین بگذارد ، که من دوست ندارم [هانی‌] نزد من بی ارزش ‌شود، زیرا از اشراف عرب است. آنان سراغ هانی را گرفتند ، تا اینکه او را ب هنگام بر در خانه اش یافتند ، گفتند: چه چیز تو را از دیدار فرماندار [=عبیدالله] باز داشته است؟ او ار تو یاد کرده و گفته است ، اگر بدانم هانی مریض است به عیادتش بروم . گفت : ناخوشی مرا بازداشته است. گفتند: اما به او خبر رسیده است هر شب بر در خانه ات می نشینی ، لذا تو را سهل انگار پنداشته است، امیر سهل انگاری و بی توجهی را از کسی مانند تو تحمل نمی کند، چرا که تو بزرگ قیبله ات هستی، تورا قسم می دهیم همراه ما سوار شوی تا به سویش برویم . هانی لباس بر تن کرده سوار اسب به راه افتاد ، هنگامی که نزدیک کاخ شد گویی احساس خطر کرد ، لذا به حسان بن اسماء بن خارجه گفت: برادر زاده! به خدا سوگند از این مرد بیمناکم تو چه نظر داری ؟ گفت: " عمو! به خداسوگند !برتو هیچ بیمی ندارم . چیزی به دلت راه مده" و حسان نمی دانست عبیدالله به چه سبب، در پی هانی فرستاده است . هانی و خانداش رفتند تا به عبیدالله وارد شدند عبیدالله هنگامی که هانی را دید ،گفت: "خیانتکار ، با پای خود آمد" ✍برگرفته‌ازڪتاب‌ 🏴 .