خشتـــ بهشتـــ
#قسمت_پنجاه_و_چهارم4⃣5⃣
#معرفی_شهید🌿
#زندگینامه_شهدا✨
#شهید_سیدمیلاد_مصطفوی
#مهمان_شام
آپارتمان
وقتی پاکی و صداقت سید رو دیدم، با هم کار اقتصادی رو شروع کردیم. زمینی رو خریدم و سندش رو به نام سید میلاد زدم. سید پیگیر شد و پروانه ساختمانی و مجوز های لازم رو از شهرداری گرفت و مشغول اجرای پروژه شد.
سید خیلی برای کار دلسوز بود. حتی بعضی شب ها تو کانکس نگهبانی می موند. بر خوردش با کارگرها خیلی خوب بود.
میگفت هوای این کارگران رو دارم، اینها انسان های زحمت کشی هستند نباید بهشون ظلم بشه...
در طول اجرای پروژه نزدیک ۸۰۰ میلیون خرج کردیم. کل زمین و آپارتمان ها به اسم ایشان بود، تو این دوره زمونه هر کسی غیر از سید میلاد بود به راحتی آب خوردن همه اونها را بالا میکشید و یا...!
کوچکترین مدرکی نداشتم که این آپارتمانها مال من است. اما سید اهل این برنامه ها نبود، بارها به من میگفت: کیشه (مرد) چرا این قدر به من اطمینان داری؟! این پول ها برای من وبال نشه. بیا بشنم حساب کتاب کنیم.
من هم بیشتر از دو تا چشم هام به سید اطمینان داشتم. گوشم بدهکار این حرفها نبود.
بعد از مدتی تو خرید و فروش سیب زمینی وارد شدیم. خیلی خوش مشرب بود. در اولین برخورد با کشاورز، حسابی با اون ها عیاق می شد. تازه یک نفر آدم کاری و مطمئن پیدا کرده بودم. در ذهنم چه فکر هایی که برای سید نداشتم. جوان پرکار و پاکدستی مثل سید کیمیا بود.
#بایادش_صلوات ♥️
#ادامهدارد... ✅
🌿[ @shohadae_sho ]🌿
#شهدایی_شو💙👆
خشتـــ بهشتـــ
#قسمت_پنجاه_و_پنجم5⃣5⃣
#معرفی_شهید🌿
#زندگینامه_شهدا✨
#شهید_سیدمیلاد_مصطفوی
#مهمان_شام
شوخ طبعی
من طبع شوخی داشتم سید همیشه تو مسافرت ها اومد به من میگفت هوای بچه ها رو داشته باش بزار تو این مسافرت بچه ها خوش باشند، جذب هیئت و مسجد بشوند.
درسته شاید برای ما تبعات داشته باشه خیلی ها به ما بگن این ها افراد سبک سری هستند، اما ما هدف برامون مهمه، ما برای رضای خدا می خواییم به این طریق بچه ها رو جذب کنیم.
سید گفت اگر ما بخواهیم یک نفر یا جمعیتی رو زنده کنیم راهش اینه که باید خودمون رو فنا کنیم و ما بچه بسیجی ها و بچه هیئتی ها فارغ از همه ملامت ها باید وظیفه مون رو انجام بدیم.
مقداری از بچههای مذهبی گلایه می کرد که چرا با جوان های غیر هیئتی زیاد گرم نمی گیرند، می گفت ما باید با این بچه ها رفیق بشیم و...
سید ذاتن انسان شوخ طبعی بود. تو شوخ طبعی لنگه نداشت. یه بار اردو رفته بودیم ناهارمون سیب زمینی بود سفره انداختیم که ناهار بخوریم. سید با دستش سیب زمینی ها رو تو قابلمه له کرد!
داد میزد بچه ها نون هاتون رو بیارید براتون ناهار بکشم. با همون دستاش برای هر نفر یک مشت سیب زمینی می گذاشت روی نون و ما می خوردیم.
یه بار دیگه موقع ناهار شد. غذای همه بچه ها رو که داد برنج و کباب رو کشید تو ظرف، بعدش هر چی که جلوی دستش بود ریخت تو ظرف غذاش!! نوشابه زرد، مشکی، ماست، آبلیمو و... همه رو با دست قاطی کرد و داشت می خورد!
#بایادش_صلوات ♥️
#ادامهدارد... ✅
🌿[ @shohadae_sho ]🌿
#شهدایی_شو💙👆
خشتـــ بهشتـــ
#قسمت_پنجاه_و_ششم6⃣5⃣
#معرفی_شهید🌿
#زندگینامه_شهدا✨
#شهید_سیدمیلاد_مصطفوی
#مهمان_شام
صید می خواست با این کار هاش بچه ها رو دور خودش نگه داره نگذاره از هیئت و مسجد و شهدا دور بشن و واقعاً هم موفق بود.
برای همه جشن پتو میگرفت، حتی تو سوریه به فرمانده مون میگفت: آقا مهدی فرصت نشده برای شما جشن پتو بگیرم انشاالله برای شما هم دارم.
سید گاهی اوقات این قدر شوخی و شلوغ می کرد که اعتراض بعضی بچه ها بلند می شد، اما سید هدفش فقط ایجاد انگیزه و روحیه بود.
رفته بودیم شمال، کنار دریا سید رو تو شن های ساحل دفع کردم و شروع کردیم براش نماز میت خوندن!! نماز میت ای که رکوع و سجده و قنوت و... هم داشت. سید فقط سرش بیرون بود. من هم با طمانینه نماز می خواندم، سید فقط می خندید.
بعد گفتم: اللهم سید میلاد مصطفوی، لیسانسه بد ترکیب و... همین طور می شمردم و سید و رفقا هم مرده بودند از خنده.
یه بار تا من وارد شدم بدو بدو اومد سراغم بلندم کرد و زد روی زمین، سریع پتو انداخت روم و... من یه چاقو تو جیبم بود. سریع در آوردم و گرفتم جلوش.
گفتم نامرد، زورت به مظلوم می رسه؟ بیا برو با هم قد و قواره و دست به یقه شو. سید یهو جا خورد! بعد گفت هر کسی رو که شما بگید من حریفش میشم. گشتم از بین بچه ها بلند قامت ترین و ورزشکار ترین شون هلو پیدا کردم تا به خودم بیام سید بنده خدا رو هم به سرنوشت من دچار کرد و...
یکبار رسیدیم به یادمان دهلاویه، اذان ظهر بود. با سید وارد نمازخانه شدیم. چند نفر روحانی آنجا بودند سید شیطنتش گل کرد و با صدای بلند گفت: نابودی علمای ی ی... بعد مکثی کرد و گفت علمای اسرائیل صلوات!! اون چند نفر روحانی اول با تعجب سید رو نگاه کردند، اما جز به سید رو که دیدن با لبخند از سید استقبال کردند.
با سید مشهد بودیم. ساعت ۳ نیمه شب از مشهد راه افتادیم. همه خسته بودیم. نوبتی رانندگی کردیم. صبح بود که من داشتم زیارت عاشورا گوش می دادم، موقع سجده زیارت عاشورا بین خواب و بیداری بودم که دیدم ماشین داره میره تو خاکی!!
تا به خودم اومدم، دیدم که ماشین از جاده رفت بیرون. همگی هراسان بیدار شدیم. سید به خنده گفت: پسر جون، وقتی سجده زیارت عاشورا می رسه، مواظب باش ماشین سجده نکنه...
#بایادش_صلوات ♥️
#ادامهدارد... ✅
🌿[ @shohadae_sho ]🌿
#شهدایی_شو💙👆
5.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♥️•| سهم امروزمون از یاد مولای غریب
🎬•| دانلود #کلیپ چالش برانگیز
📌•| آقا پسر! دختر خانم! حاضری در این چالش شرکت کنی؟!
💢•| امام زمان حاضر و ناظرن، حواست هست؟!
#مهدویت
🌸[ @shohadae_sho ]🌸
#شهدایی_شو 💜👆
🌹نامه شهید آوینی خطاب به امام خامنه ای :
♦️ما با حضرتعالی به عنوان وصی امام امت (ره) و نایب امام زمان (عج) تجدید بیعت کرده ایم و تا بذل جان در راه اجرای فرامین شما ایستاده ایم، همانگونه که پیش از این درباره امام امت (ره) بوده ایم و بسیارند هنوز جوانانی که عشق به اسلام و شور رضوان حق آنان را در میدان انقلاب نگاه داشته باشد، با همان شوری که پیش از این داشته اند.
♦️ خدا شاهد است که این سخن از سر کمال صدق و از عمق قلوب همان جوانانی سرچشمه گرفته است که در تمام این هشت سال بار جنگ بر شانه های ستبر خویش کشیدند. ما به جهاد فی سبیل الله عشق می ورزیم. و این امری است فراتر از یک انجام وظیفه خشک و بی روح. این سخن یک فرد نیست، دست جماعتی عظیم است که به سوی حضرت شما دراز شده تا عاشقانه بیعت کند، بسیارند کسانی که می دانند شمشیر زدن در رکاب شما برای پیروزی حق از همان ارجی در پیشگاه خدا برخوردار است که شمشیر زدن در رکاب حضرت حجت (عج) و نه تنها آماده که مشتاق بذل جان هستند
♦️سر ما و فرمان شما.
کمترین مطیع شما سیدمرتضی آوینی.
#کلام_رهبری
📚[ @shohadae_sho ]📚
#شهدایی_شو 💜👆
خشتـــ بهشتـــ
#شهیدانه ••🥀 ♥️•| شهید میلاد بدرے : رضایت اللہ تبارڪ و تعالۍ از رضایت هر ڪسے مهمتر است . تاریخ ت
#زندگینامه_شهدا ♥️
#قسمت_اول 1⃣
#شهیدمیلادبدری 🕊
🌹••| روحانی شهید مدافع حرم #میلاد_بدری به عنوان جوان ترین شهید مدافع حرم استان #خوزستان، در تاریخ ششم فروردین ماه سال ۱۳۷۴ در خانواده ای از طبقه متوسط جامعه در شهرستان #امیدیه چشم به هستی گشود.
این شهید مدافع حرم، مربی حلقه های صالحین #بسیج شهرستان امیدیه بود
و همیشه صحبت هایش سرشار از عشق به اهل بیت (ع) بود.
نکته جالبی که در کودکی این شهید به چشم می خورد آن است که مادر بزرگوارشان مقید بودند که با #وضو به کودک خود #شیر دهند.
در سنین #جوانی به جهت علاقه شدید به #روحانیت وارد عرصه تبلیغ مسائل دینی شد.
با شروع جنگ در #سوریه و درک عمیق از نقشه شوم آمریکا-صهیونیستی دشمن، شعله عشق به جهاد در قلب میلاد شعله ور شد.
پس از هجوم تکفیری ها به کشورهای #اسلامی #شهیدبدری در روز ۲۲ آبان سال ۹۴ از تیپ امام حسن مجتبی (ع) #بهبهان، جهت دفاع از حرم اهل بیت عصمت و طهارت (ع) عازم #سوریه شد.
#شهیدمیلادبدری 🕊💔
#بایادشصلوات 🌸🌿
#ادامه_دارد ✅
🌸[ @shohadae_sho ]🌸
#شهدایی_شو 💜👆