دشمنان میخواهند با جناح بندی سیاسی وایجاد دودستگی بین مسلمانان جهان تفرقه و اختلاف بیندازد چون خوب میداند که فقط وابستگی و دودستگی تنها راه تسلط بر کشورهای اسلامیست پس آگاه باشیم و چشم وگوشمان به دهان رهبر عزیزمان باشد و زمینه ظهور حضرت مهدی عجل الله فراهم شود ان شاءَاللَّه
اَلْلَّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلیِّکَ اَلْفَرَجْ
💔 دل شکستن!
❇️ حضرت موسی بن جعفر( علیه السلام) می فرمایند:
❤️"دل مومن، از کعبه بالاتر است"🕋
💠 هر دلی که حامل محبت امیرالمومنین علیه السلام است، حرمتش از کعبه بالاتر است!
🔹 پس ما که در مملکت شیعی زندگی میکنیم، ازچپ و راست در اطراف ما کعبه است! خیلی باید مراقب باشیم دل های اینان را نشکنیم! آبروی مومنین را نبریم؛
▪️ خدای نکرده دل شکستن باعث ظلمت و بیچارگی انسان میشود. با این کارها انسان عاقبت بخیر نمیشود.
❇️ آیةاللّه فاطمی نیا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گر دست تعدی
و گر پای تجاوز
آن دست کنم کوته
و آن پای کنم لنگ
###اردوغان غلط کرد
بسیار زیباست 👇👇👇
پیرمردی داخل حرم دستی کشید روی پای جوانی که کنار او نشسته بودو گفت سواد ندارم برایم زیارتنامه میخوانی تاگوش دهم.
جوان باکمال میل پذیر فت و شروع کرد به خوانـدن زیارت نامه
السَّلامُ عَلَیْکَ یا بْنَ رَسُولِ اللّهِ ....
وسـلام داد به معصومیـن تا امام عسکری(ع).
جوان با لبخندی پرسیـد: پدرم امام زمانـت را میشناسی؟
پیرمرد جواب داد:چرا نشناسم؟
جوان گفت: پــس سلام کن.
پیرمـرد دستش را روی سینـه اش گذاشت و گفت :
السَّلامُ عَلَیْکَ یا حجة بن الحسـن العسکری
جوان نگاهی به پیرمرد کرد و لبخند زد و دست خود راروی شانه پیر مرد گذاشت وگفت:
«و علیک السلام و رحمـة الله و برکاتة»
😔مبادا امـام زمـان کنارمان باشد و او را نشناسیم..
💔 آقا سلام، باز منم، خاک پایتان
دیوانه ای که لک زده قلبش برایتان!
در این کلاس سرد، حضور تو واجب است.
این بار چندم است که استاد غایب است؟😭
#گره_کور_ظهور_تو_منم_میدانم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
قسمت(۶۷). « انتظار عشق»
نزدیک اذان صبح بود که دوباره خواب مرتضی رو دیدم
باز همون جای همیشگی بود ،
لبخندی به لب داشت
مرتضی: سلام خانووم من 😊
- سلام به روی ماهت
مرتضی: عکسمو تمام کرد بانو؟
- اره ،تازه قابش هم کردم خیلی قشنگ شد
مرتضی: میدونم ،تو هر چی بکشی قشنگه
- مرتضی جان کی میای پس
مرتضی: همین روزا میام ،منتظرم باش
- من خیلی وقته که منتظرت هستم عزیزم
جلو اومد و پیشونیمو بوسید
مرتضی: ببخش که منتظرت گذاشتم
با صدای اذان گوشیم بیدار شدم
خیلی خوشحال بودم
رفتم داخل حیاط کنار حوض نشستم
نگاهی به ماه آسمون انداختم ،ماه چقدر قشنگ شده
رفتم سمت خونه عزیز جون
چراغ خونه روشن بود
رفتم بالا درو باز کردم
عزیز جون سر سجاده اش نشسته بود داشت زکر میگفت
رفتم از پشت بغلش کردم و گریه میکردم
- عزیز جون مسافرت داره برمیگرده
عزیز جون: ( گریه اش گرفته بود ،انگار اونم میدونست ،انگار مرتضی هم به خواب عزیز جون رفته بود) انشاءالله همیشه
هوا که روشن شد ،به همراه عزیز جون صبحانه خوردم
بعد رفتم حیاط و آب و جارو کردم
رفتم اتاقمو تمیز کردم
نزدیکای غروب بود که صدای زنگ درو شنیدم
چادرمو سرم کردم و رفتم درو باز کردم
حسین آقا با اقا محسن بودن
سلام و احوالپرسی کردیم و وارد حیاط شدن
اقا محسن: زنداداش شما هم اگه میشه بیاین یه لحظه خونه عزیز جون
- چشم
همراهشون رفتم،رو ایوون نشستیم
حسین اقا: باورم نمیشه
عزیز جون: چی باورت نمیشه ؟
حسین اقا: اینکه مرتضی رو پیدا کردن 😢
- کجا پیداش کردن؟
آقا محسن: میگن وقتی بمب انداختن ،داداش با بقیه بچه ها فاصله داشته ،ترکش میخوره ،خودشو به یه جای امن میرسونه ،ولی متاسفانه کسی پیداش نمیکنه و شهید میشه
یه روز که بچه ها رفته بودن دور منطقه گشت بزنن داداش و پیدا میکنن 😭
( الهی بمیرم براش ،تو تنهایی شهید شد ،معلوم نیست چقدر دردو تشنگی کشیده😭)
اشکامو پاک کردم
- کی بر میگرده؟
حسین آقا : فردا
خدا حافظی کردمو رفتم خونه
رفتم کنار عکس مرتضی نشستم
نمیدونی که چقدر بی تابه دیدارتم 😭
قسمت(۶۸). « انتظار عشق»
سوار ماشین شدم و حرکت کردم ،نمیدونستم کجا میخوام برم همینجور که تو خیابونا میچرخیدم دیدم دارم میرم سمت کهف الشهدا
دلم آروم گرفت و رفتم سمت کهف
ماشین و پارک کردم
و پیاده شدم
نفس نفس زنان خودمو رسوندم بالای کوه
وارد غار شدم،رفتم کنار شهدا نشستم
سلام ،یعنی شما ها هم به عهدتون وفا نکردین 😢،نه امکان نداره
شما پاک تر از این حرفها هستین
حتمن خانواده تون میدونستن که گمنام شدین
مرتضی یه منم به عهدش وفا میکنه
مطمئنم جزء شهدای گمنام نیست
برمیگرده ،من به حضرت زینب سپردمش
مطمئنم که خانم برش میگردونه😢
زیارت عاشورا رو باز کردم و شروع به خوندن کردم بعد تمام شدن
سرمو به دیوار تکیه دادم
خوابم برد
« خواب دیدم ،مرتضی یه جای خیلی قشنگیه ،
اومد سمتم ،دستمو گرفت
مرتضی: سلام خانومم ،خوبی؟
- مرتضی 😭،چقدر دلم برات تنگ شده بود
مرتضی: منم دلم برات خیلی تنگ شده بود ،شرمنده که اینقدر اذیتت کردم
- مرتضی، تو سر قولت هستی نه؟ تو که بین شهدای گمنام نیستی ،هستی؟
مرتضی: هانیه جان ،تو منو سپردی دسته خانم زینب ، میشه که برنگردم ،تو هم به قولت وفا کن ، قرار شد صبر زینبی داشته باشی 😊
- کی برمیگردی مرتضی جان!
مرتضی : خیلی زود ،عکسمو آماده کن 😊»
با تکون دادن یه نفر چشمامو باز کردم
یه خانم چادری به همراه یه آقا
& عزیزم حالتون خوبه؟ شرمنده داشتین تو خواب حرف میزدین ،مجبور شدم بیدارتون کنم
- خیلی ممنونم
( یاد حرف مرتضی افتادم صبر،عکس ،خدایا خودت کمکم کن 😭)
بلند شدم و رفتم از غار بیرون
سوار ماشین شدم و رفتم سمت بهش زهرا
اصلا جای سوزن انداختن نبود بهشت زهرا
شهدا رو آورده بودن
اینقدر جمعیت زیاد بود نتونستم برم نزدیک تر
رفتم یه گوشه ای نشستم
و به شهدا نگاه میکردم
یه دفعه از پشت سر یکی دستشو گذاشت روی شونم
برگشتم نگاه کردم فاطمه بود
فاطمه: دختر تو معلوم هست کجایی؟چرا گوشیت خاموشه؟
- سلام فاطمه جان تو خوبی؟ شرمندم شارژ باطریش تمام شده بود
فاطمه: حالا کجا بودی
- رفته بودم کهف
فاطمه : چه کاره خوبی کردی؟ هانیه شنیدم اقا مرتضی هم شاید جزء شهدای گمنام باشه
- نه نیست ،مرتضی جزء شهدای گمنام نیست ،اون برمیگرده 😔
فاطمه: الهی فدات شم ،انشاءالله
قسمت آخر. « انتظار عشق»
تا صبح مشغول دعا و نماز شدم
هوا که روشن شد
لباسمو پوشیدمو چادرمو سرم کردم ،عکس مرتضی رو برداشتم
از اتاق رفتم بیرون
به همراه عزیز جون رفتیم سمت پایگاه
وارد پایگاه شدیم ،از ماشین پیاده شدیم
قاب عکس و دستم گرفتم ،مامان و بابا هم اومده بودن
مامان اومد سمتم و بغلم کرد و شروع کرد به گریه کردن
مامان : سلام هانیه جان خوبی؟
- سلام مامان جان خوبم
حسین آقا هم اومد سمتمون
چشمش به قاب عکس افتاد
اومد قاب عکسو از من گرفت صورتشو گذاشت روی عکس و گریه میکرد😢
خیلی شلوغ بود پایگاه
به همراه عزیز جون رفتیم داخل سالن
پاهام میلرزید ،نفسام یک درمیون میزد
رسیدیم پشت در
درو باز کردیم وارد اتاق شدیم
اولین باری بود اومده بودم داخل این اتاق
عکسای که طراحی کرده بودم دور تا دور اتاق به دیوار نصب شده بودن
سر جام ایستادم فقط داشتم به اون پرچم سه رنگ نگاه میکردم
توان جلوتر رفتن و نداشتم
عزیز جون رفت جلوتر نشست
پرچمو کنار زد
عزیز جون: خوش اومدی مادر، هانیه جان بیا مرتضی جان اومده 😭
کشان کشان خودمو به عزیز جون رسوندم
نگاهمو به داخل انداختم
- سلام آقاا
سلام عزیز دلم😢
ممنونم که به قولت وفا کردی😭
شهادت مبارک مرتضی جان 😭😭
بمیرم برات که صورتت زخمیه
شنیدم که تو تنهایی شهید شدی 😭
بمیرم الهی که حتمن تشنه لب جان سپردی 😭
مرتضی جان منم به قولم وفا میکنم
ما که تو این دنیا زیاد زندگی نکردیم با هم ،منتظرت میمونم تا بیای دنبالم باهم تو اون دنیا زندگیمونو ادامه بدیم 😭
بعد از مدتی حسین اقا و آقا محسن با چند تا از بچه های پایگاه اومدن مرتضی را باخودشون بردن سمت بهشت زهرا
طبق وصیت خودش مرتضی رو کنار اقا رضا به خاک سپردیم
----------------------------------------------
چند ماه بعد
صبح زود بیدار شدم و چادرمو سرم کردم رفتم سوار ماشین شدم و حرک کردم
توی راه دوتا گل نرگس خریدم
رفتم سمت بهشت زهرا
ماشینمو پارک کردم و رفتم سمت گلزار
رسیدم به مزار مرتضی
یه گل گذاشتم روی سنگ مزارش یه گل هم روی سنگ مزار آقا رضا
- سلام آقای من ،خوبی؟ منم خوبم ،عزیز جونم خوبه ،چند وقته که میرم دوباره پایگاه برای طراحی عکس 😊
یه دفعه صدای گریه بچه شنیدم
سرمو برگردوندم فاطمه بود
زینب هم بغلش بود
دور دونه اقا رضا هم اومده بود 😊
پایان
☆ بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیمْ ☆
♡دعای عهد♡
💠اَللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ،💠 وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ،💠 وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ،💠 وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ،💠 وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ،💠 وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، 💠وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ،💠 وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ،💠 یا حَىُّ یا قَیُّومُ، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، 💠وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، 💠یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ،💠 وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، 💠یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ،💠 یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ.💠
اَللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ،💠 صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ،💠 عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها،💠 سَهْلِها وَ جَبَلِها، 💠وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، 💠وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ،💠 وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ.💠 أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا،💠 وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، 💠لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً.💠 اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، 💠وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ،💠 وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ.💠
اَللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، 💠فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى،💠 شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى،💠 مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى.💠 اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ،💠 وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، 💠وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ،💠 وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، 💠وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ، 💠وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ،💠 فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ:💠 ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، 💠فَأَظْهِرِ اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِک💠َ
حَتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، 💠وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ،💠 وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ،💠 وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ،💠 وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، 💠وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ،💠 وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ،💠 اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ،💠وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ،💠 وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ ،💠 اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، 💠وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، 💠إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، 💠بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ.💠
☆اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمان☆ِ
☆اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمان☆ِ
☆اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمان☆
ِ
♡ اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرج♡
♢سلامتی مولا مون صاحب الزمانصلوات♢
⇦التماس دعا➣
#چله دوم روز یازدهم
❣️ #سلام_امام_زمانم❣️
🌨او حاضرو ما #منتظران پنهانیم
هرچند که از غیبت خود☝️میخوانیم
🌨با این همه ای روشنی💫جاویدان
تا فجر فرج #منتظرت می مانیم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌸🍃
/اردوغان غلط کرد/