eitaa logo
خیمه‌گاه ولایت
35.9هزار دنبال‌کننده
15.2هزار عکس
5.4هزار ویدیو
210 فایل
#کانال_رسمی_خیمه‌گاه_ولایت خیمه‌گاه ولایت وابسته به هیچ نهاد و حزبی نیست. ما از انقلاب و درد مستضعفین و پابرهنگان و مظلومان جهان میگوییم، نه از سیاست بازی‌های سیاسیون معلوم الحال. اللهم عجل لولیک الفرج والعافیة والنصر جهت ارتباط با ما👇 @irani_seyed
مشاهده در ایتا
دانلود
خیمه‌گاه ولایت
#مستند_داستانی_امنیتی_عاکف_سری_سوم #قسمت_دویست_و_سیزده حیدر گفت: «حله آقا عاکف. فقط زودتر راننده
وقتی به رییس خبر دادم که آمبولانس میخوایم، 10 دقیقه بعد یه آمبولانس اومد درب خونه ای که داخلش بودیم. فورا زنگ زدم به مهرداد گفتم: «با 3200 بیاید این زنه و مَرده با اون راننده ای که دستگیر شده هر 3تاشون و ببرید به همونجایی که باید ببرید.» از حیدر و تیمش تشکر کردم. مهرداد و 3200 هم اومدن دستگیر شده ها رو چشم بند و دستبند زدن بردن به جایی نامعلوم برای دیگران و معلوم برای رییس و من و 3200 و مهرداد. خودم همراه نسترن با آمبولانس رفتم. وقتی رسیدیم بیمارستان فوری منتقل شد به داخل یکی از اتاق ها. لحظه به لحظه توی دلم به آقاجانم حضرت مهدی توسل میکردم که نسترن زنده بمونه. کنار تخت نسترن بودم که دیدم دو نفر پزشک و چندتا پرستار اومدند بالای سر نسترن حاضر شدند. اقدامات لازم پزشکی برای نسترن صورت گرفت. یه چیزی رو هم بگم، شانسی که ما آورديم وَ نسترن آورد این بود که از پودر سیانور استفاده نکرده بود. چون اگر پودر و میخورد یک ثانیه هم زنده نمیموند. نسترن تازه سیانور و گذاشته بود دهنش داشت میجَوید که من سر رسیدم و فورا مشت زدم به دهنش تا قرص و بندازه، بعدشم انگشت کردم داخل حلقش تا اگر چیزی به داخل معدش رفته بالا بیاره و شانس زنده موندنش بیشتر بشه. علی ایحال، بعد از حدود یکساعت تلاش تیم پزشکی و پرستارها، با لطف خدا تونستیم نسترن و قاچاقی زنده نگه داریم. زنگ زدم به مهرداد گفتم بیاد بیمارستان. بعد از نیم ساعت وقتی رسید بهش گفتم: «بمون اینجا چشم از نسترن بر ندار. تحت هیچ عنوانی کسی حق نداره داخل اتاق بیاد مگر سه نفر.» اون سه نفر دکتر قبادی بود برای کنترل وضعیت نسترن و دوتا پرستار دیگه که باید به نسترن دارو تزریق میکردند. حتی انقدر امنیت کار و بردیم بالا گفتیم به اندازه سه روز داروهای مورد استفاده رو بیارن داخل اتاق نسترن بزارن و برن تا برای استفاده دارو، هر دقیقه اون دوتا پرستار نرن از اتاق داروها، چیزی نیارن چون به هیچکسی اطمینان نداشتم. مهرداد و گذاشتم بیمارستان و رفتم اداره. فورا رفتم حسینیه اداره نمازم و خوندم بعدش رفتم دفتر رئیس تشکیلات. هماهنگ شد و وارد اتاقش شدم. به محض ورود از پشت میزش بلند شد عمامش و گذاشت سرش اومد پشت میزجلسات نشست. منم نشستم روبروش. با نگرانی و آشفتگی پرسید: _تعریف کن. +متاسفانه حال نسترن اصلا خوب نیست. _پیشنهادت چیه؟ +نظرم اینه که نسترن و منتقل کنیم به همون خونه ای که دیشب من و شما صحبتش و کردیم. یه پزشک و یه پرستار خانوم از بیمارستان بگیریم و ببریم داخل اون خونه. تا وقتی خوب نشد اون پزشک و پرستار حق ندارن از خونه خارج بشن یا با کسی ارتباط داشته باشن. باید کاملا فضا رو بسته نگه داریم. _خب، این راه حل خوبیه اما زنده موندن نسترن دست خداست. درسته؟ +بله! _به نظرت یه پزشک و یه پرستار هر چقدر هم قوی باشن میتونن کسی که سیانور خورده رو زنده نگه دارند؟ +ان شاءالله میتونن. _من به زنده موندن نسترن دیگه امیدی ندارم. نمیدونم رییسمون هم این مطالب و میخونه بعدا یا نه! اما الان صادقانه میگم! توی دلم یه استغفار کردم و گفتم حاجی چقدر خری توووو! من نیروی تو هستم، عوض اینکه ته دلم و قرص کنی داری ته دلم و خالی میکنی و میگی نسترن زنده نمیمونه!؟ همینطور که توی خودم بودم گفت: _حواست کجاست؟ نگاش کردم گفتم: +حاج آقا من یه پیشنهاد دارم. _بگو. میشنوم. +سیانور به بدن نسترن اثر کامل نداشته. به نظرم زنده می مونه! از طرفی این سلیته خیلی مرموز هست. قرار هست تا یکساعت دیگه جواب تموم آزمایشات خونش و بیمارستان بده دست مهرداد و خبرمون کنه. اگر اثر سیانور در بدنش باقی مونده باشه، من میتونم با یک متخصص طب سنتی که تا الآن حدود 10 نفر از قرص برنج خورده ها رو به لطف خدا برگردونده هماهنگ کنم بیاد به همون خونه ای که مدنظرمونه با یه سری اقدامات پزشکي مثل عوض کردن خون و... نسترن و درمان کنه. زمان زیادی هم نمیبره و چند روزه میتونیم این جانور و احیاش کنیم تا به مراحل بازجویی برسیم! رییس گفت: _فکر خوبیه! اگر احساس میکنی میشه این کار و انجام داد برو سراغش! +پس من نسترن و با یک پزشک و پرستار منتقلشون میکنم به خونه مورد نظر. _حله. برو یاعلی. بلافاصله از اتاق رییس اومدم بیرون و رفتم سمت بیمارستان. با رییس بیمارستان صحبت کردم و گفتم یه پزشک و یه پرستار و تا اطلاع ثانوی در اختیارمون بگذاره. با رئیس بیمارستان مطرح کردم که از کجا هستیم و این نیاز کاملا ضروری هست. رییس بیمارستان مراحل قانونی مرخصی به اون پزشک و پرستارو فراهم کرد تا برای ادامه درمان نسترن با ما بیان. با یه آمبولانس مخصوص نسترن و بردیم به خونه امنی که هیچ کسی ازش خبر نداشت. حالا براتون میگم کجا بود.
خیمه‌گاه ولایت
#مستند_داستانی_امنیتی_عاکف_سری_سوم #قسمت_دویست_و_چهارده وقتی به رییس خبر دادم که آمبولانس میخوایم
خب! برگردیم به شب قبلش! یعنی زمانی که من و رییس توی ماشین باهم صحبت میکردیم. تموم این اتفاقات از بردن نسترن به بیمارستان تا فراری دادنش و سیانور خوردنش و... یه شب تا صبح اتفاق افتاد. یادتونه داخل ماشین رییس بهش یه پیشنهاد و دوتا طرح ارائه دادم؟ «رجوع شود به لینک زیر https://eitaa.com/kheymegahevelayat/4859 پیشنهادم این بود برای کشف باگ نباید در زیر مجموعه خودم جستجو کنم، بلکه باید در سطح وسیع تر و بالاتر از خودم بگردم. دوتا طرح یا همون یک طرح دو مرحله ای ارائه داده بودم. حالا اون طرحی که به رییس ارائه دادم و براتون میگم.. بهش گفته بودم: +به نظرم طی چند ساعت آینده متهم و منتقل کنیم به جایی که فقط من و شما مطلع هستیم. وگرنه نمیشه باگ و پیدا کرد و سرویس مقابل هم حساس میشه وقتی ببینه با نسترن ارتباط نداره. _بهت این اجازه رو میدم متهم و منتقل کنی. اما تا کِی؟ +تا قبل از بازجویی. چون ما برای ارتباط های ایمیلی و پیامکی نیروهای حریف با نسترن بهش نیاز داریم. _همین امشب منتقلش کنید به یکی از خونه های امن. خونه الف 1000 چطوره؟ همونجایی که مخصوص جلسات سری من با مقامات هست. +خیلی خوبه. چون مطمئن ترین خونه اونجاست. _تنها کسی که میتونه به این خونه رفت و آمد کنه خودتی، عاصف، وَ یک خانوم. +چشم. اما اگر اجازه بدید از خانوم 3200 و خانوم افشار باهم استفاده بشه. 3200 در این پرونده کمک های عملیاتی زیادی کردند و میتونن اثر گذار باشن در این قسمت. خانوم افشار هم میتونن برای اقدامات فنی، سایبری وَ کدهایی که ممکنه از سرویس های مقابل برای نسترن بیاد رمز گشایی کنه، برای همین موثر هستند. اگر ممکنه اجازه بدید از این ترکیب استفاده کنم. _پس فقط شما 4 نفر. تو و عاصف برای هدایت این بخش از پرونده، خانوم 3200 برای مراقبت از نسترن، چون شما نامحرمید، وَ خانوم افشار برای اقدامات فنی اطلاعاتی. تاکید میکنم فقط شما چهارنفر از خونه الف 1000 استفاده میکنید. هیچ کسی نباید باخبر بشه. +چشم حاج آقا. نکته: یک ساعت بعد از گفتگوی من و رییس، با صلاحدید خودش، مهرداد رو هم به این جمع اضافه کرد! رئیس تشکیلات به حرفاش ادامه داد و گفت: _ ساعت 7 صبح اقدام کنید برای دستگیری کسانی که با این پرونده مرتبط هستن و با نسترن همکاری کردن. حتما اقدام کنید و وارد فاز عملیات و دستگیری بشید. +چشم. _حالا بهم بگو پیشنهادت برای منتقل کردن نسترن از اداره به خونه الف 1000 چیه؟ رییس راست میگفت. باید یه کاری میکردیم که فردا پس فردا اون باگی که مطمئن بودیم اطراف خودمونه متوجه این انتقال نشه! چون میتونست از طریق دسترسی به دوربین ها خیلی چیزارو بفهمه که نسترن و به طور عادی منتقل کردیم به جایی! برای همین تصمیم گرفتم داخل غذای نسترن چیزی بریزیم که با همون دو سه تا لقمه اول بلافاصله بالا بیاره و ببریمش بیمارستان. ما پیش بینی کردیم که وقتی خبر منتقل شدن نسترن به بیمارستان به مرتبطین این پرونده برسه، اون نفوذی متوجه میشه. برای همین مطمئن بودیم میان نسترن و فراری میدن! همین طرح باعث شد از مهرداد و 5 تا نیروهای عملیاتی که در مرخصی بودند استفاده کنیم چون از پروژه با خبر نبودند و کسی هم نمیتونست بفهمه اینا با ما همکاری کردند! حالا گرفتید چی شد؟ تموم این اقدامات صحنه سازی بود! من تقریبا فهمیده بودم که از کجا داریم ضربه میخوریم اما هنوز برام قطعی نشده بود، چون اون نامرد نفوذی هیچ ردی از خودش نمیگذاشت! از طرفی من احساس میکردم خودمم در یک بازی قرار گرفتم که یک طرفش منم، یک طرفش رییس، وَ اون عامل نفوذی در وسط ! حسم بهم میگفت رییس از خیلی چیزا باخبره، اما داره با یک تیر دوتا نشونه رو میزنه! هم پروژه رو پیش میبره، هم اینکه این نفوذی انقدر گنده هست که رییس میخواد اون و اساسی ضربه فنی کنه تا در محکمه دستش باز باشه. خلاصه این یک بازی سخت و فشرده ی کاملا اطلاعاتی بود که زوایای پنهان زیادی داشت وَ باید کشف میشد. اما برگردیم به بیمارستان... بعد از هماهنگی های لازم، از آقای دکتر و اون خانوم پرستار دعوت کردم تا در یک اتاق مخصوص توی بیمارستان باهم صحبت کنیم. براشون توضیح دادم که از خانوادشون بابت یک ماموریت کاری با زمانی کاملا نامعلوم خداحافظی کنند. گوشیشون و گرفتیم و تموم مواردی که ضدامنیتی محسوب میشد ازشون جدا کردیم. با مهرداد و یک دکتر وَ یک پرستار، خانوم نسترن توسلی شاه مهره جاسوسی تا این لحظه رو با آمبولانس منتقل کردیم به خونه ی امن الف 1000 که مخصوص جلسات رییس با سران قوا و سران لشگری و سران امنیتی و اطلاعاتی بود. اون خونه مجهز به سیستم های فوق العاده پیشرفته ی امنیتی وَ ضدجاسوسی بود که ما خیالمون جمع بود اتفاقی تهدیدمون نمیکنه.
خیمه‌گاه ولایت
#مستند_داستانی_امنیتی_عاکف_سری_سوم #قسمت_دویست_و_پانزده خب! برگردیم به شب قبلش! یعنی زمانی که من
با نسترن و 3200 و عاصف هماهنگ کردم فورا بیان سمت خونه الف 1000 ! وقتی رسیدیم به الف 1000، ریموت و زدم وارد پارکینگ سربسته ی اون خونه امن شدیم. عاصف و خانوم افشار و 3200 هم همزمان با ما از پشت سرمون وارد شدند. خونه امن مخصوص جلسات سری رییس با سران قوا و مسئولین ارشد نظام دو طبقه بود. نسترن و منتقل کردیم به طبقه دوم. قبلا 2 دفعه به این خونه اومده بودم، اونم به واسطه حاج کاظم، چون ورود به این خونه تحت هر شرایطی برای همه ممنوع بود مگر با هماهنگی و اطلاع ریاست و حاج کاظم. بیست و چهارساعته این خونه که در یک کوچه بن بست بود دائم کنترل میشد! وقتی وارد طبقه دوم شدیم نسترن و منتقل کردم به همون اتاقی که از قبل آماده کرده بودیم. هر طبقه چهارتا اتاق داشت. اتاقی که نسترن و داخلش قرار دادیم، 15 متری بود که کاملا امنیتی بود، حتی ضربان قلب نسترن هم در اون فضا زیر ذره بین ما بود. خانوم 3200 و خانوم افشار هم وارد شدن و موندن داخل هال_پذیرایی طبقه دوم. دکتر و پرستار وارد اتاق شدند، منم اومدم بیرون در و بستم. به مهرداد گفتم: «پایان ماموریت تو از این لحظه اعلام میشه.» باهم خداحافظی کردیم و اون از خونه امن الف 1000 خارج شد! وقتی رفت موبایلم زنگ خورد... نگاه به شماره کردم فورا جواب دادم: +سلام حاج آقا. _سلام.. نزدیکم. تا 3 دقیقه دیگه بهت دست میدم. +قدمتون به روی چشم. یاعلی. چنددقیقه بعد در خونه که باز شد، عاصف و 3200 فورا مسلح شدن، چون خیال کردن قرار هست اتفاقی بیفته. بهشون گفتم: «غلاف کنید، غریبه نیست. خودیه!» بچه ها تعجب کردن. به عاصف گفتم: «بیا بریم استقبال.» هیچ کسی نمیدونست داره چه اتفاقی می افته! رفتیم پایین، وقتی عاصف دید رییس تشکیلات هست یه نگاه به من کرد آروم گفت: «اینجا چه خبره؟» توجهی نکردم به حرفش... رییس تک و تنها و بدون تیم حفاظت اومده بود! کارش خیلی خطرناک بود، چون جزء کسانی بود که در کنگره آمریکا علنا پیشنهاد ترورش و به مقامات اطلاعاتی و امنیتی «CiA» دادند و موساد اسرائیل هم بارها اعلام کرد «....» در لیست ترور اونها قرار داره. لباس روحانیت و از تنش کَنده بود، با یه گرم کن و کلاه پشمی که تا چشماش و پوشونده بود، یه کلاه کاسکت روی سرش، با موتور اومده بود الف 1000 تا ببینیم هم و. وقتی رفتیم بالا رییس نشست و کمی صحبت کردیم و از حساسیت این قسمت از کار برای 3200 ، خانوم افشار، وَ سیدعاصف عبدالزهراء گفت. بچه ها خوب توجیه شدند که در چه مرحلهٔ مهمی قرار داریم و چقدر این قسمت از کار ما فوق سری هست. رییس نیم ساعتی رو حرف زد و از حساسیت ها گفت، بعدش از ما خداحافظی کرد و رفت. خانوم 3200 و خانوم افشار موندن داخل خونه. من و عاصف رفتیم سمت 4412. فورا یه جلسه مهم ترتیب دادیم و با بچه ها نشستیم افرادی که موقعیت هاشون و شناسایی کرده بودیم مورد ارزیابی و بررسی قرار دادیم. تموم اقدامات فنی و اطلاعاتی رو انجام دادیم. قرار شده بود تا ساعت 7 صبح وارد فاز عملیات بشیم که بنابردلایلی نشد. اما ساعت 9 صبح استارت کارو زدیم و وارد فاز عملیات دستگیری شدیم. طبق دستور ریاست کل، وقتی اون 7 نفر دستگیر شدن، بنا بر ملاحظات امنیتی و اطلاعاتی هیچکدومشون و به اداره منتقل نکردیم! دلیلش هم همون حفره بود. اون 7 نفر از شاخه های مهمی بودن که با نسترن کار میکردن و عضو اون شبکه نفوذی و جاسوسی بودن که بلافاصله بعد از دستگیری منتقل شدن به خونه امنی که مدنظر رییس تشکیلات بود. در اون خونه 3 نفر از امین ترین های حاج آقا حضور داشتند تا همه چیز طبق روال پیش بره. حتی حاج هادی و حاج کاظم از اون ماجرا باخبر نبودن که ما دستیگری بعضی از شاخه های مرتبط با این شبکه ی نفوذ رو آغاز کردیم. فقط رییس (حاج آقای ..... ) در جریان بود و من و عاصف. اینم بگم که برای دستگیری این هفت نفر هم از اون تیم 5 نفره که حیدر سرتیم بود استفاده کردیم. بازجویی ها از اعضای دستگیر شده آغاز شد. طی سه روز اول اعترافات مهمی کردند که من به اون موضوع فعلا نمیپردازم. نسترن اما همچنان در خونه الف 1000 تحت شدیدترین مراقبت های پزشکی و امنیتی بود. خانوم افشار و خانوم 3200 هم به شدت ازش مراقبت میکردند. ✅ هرگونه کپی و استفاده فقط با ذکر منبع و لینک و نام صاحب اثر مجاز است. ✅ http://eitaa.com/kheymegahevelayat
برادران سازمان اطلاعات سپاه با قرار دادن دومین پست در کانال تلگرام آمد نیوز نوشتند : اين تازه شروع ماجراست. ✅ @kheymegahevelayat
‏حجت الاسلام #طائب_رئیس_سازمان_اطلاعات_سپاه: دهه پنجم انقلاب،دهه سیلی های سخت ملت ایران به آمریکا و مزدورانش خواهد بود. پ.ن: #روح_الله_زم که تحت پوشش سه سرویس امنیتی «فرانسه، آمریکا و رژیم صهیونیستی» بود در عملیات پیچیده اطلاعات سپاه بازداشت شد.‎ #شکار_شغال ✅ @kheymegahevelayat
از #سپاه می‌خواهیم این #زن و #مرد را دستگیر کنند. تقاضای ملت شریف ایران از #سازمان_اطلاعات_سپاه_پاسداران این است که این زن و مرد را هم طی یک عملیات غافلگیر کننده دستگیر کنید و به خاک ایران برگردانید تا به دار مجازات آویخته شوند. دیروز پس از انتشار خبر دستگیری #روح_الشیطان_زم صدای واقعی مردم ایران شنیده شد که از هر جناح و سلیقه ای که بودند ابراز خوشحالی کردند. لطفا این زن و مرد را دستگیر کنید تا افراد سیاسی دولتی و مجلسی و امنیتی که به این ها کمک کردند فرار کنند هم شناسایی شوند تا به تیغ عدالت علوی سپرده شوند. #آمدنیوز #خیمه_گاه_ولایت #روح_الله_زم #سازمان_اطلاعات_سپاه_پاسداران #خاوری #آل_آقا ✅ @kheymegahevelayat
🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 هر روز یک آیه از قرآن وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحًا ۖ إِنَّكَ لَن تَخْرِقَ الْأَرْضَ وَلَن تَبْلُغَ الْجِبَالَ طُولًا «و روی زمین، با تکبر راه مرو، تو نمی‌توانی زمین را بشکافی و طول قامتت هرگز به کوه‌ها نمی‌رسد» [اسراء آیه ۳۷] ➖➖➖➖➖➖ علیه السلام: ‌ 💠 كسى كه براى جلب رضايت مردم، موجب غضب خدا شود، خداوند او را به مردم وا مى‏ گذارد. ‌ بحارالانوار، ج۷۵، ص۱۲۶ ‌ @kheymegahevelayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸روایت دلدادگی دو ملت ایران و عراق به اهل بیت علیهم السلام در اربعین حسینی #حب_الحسین_یجمعنا #نشر_حداکثری 👤 ادمین: فاتح اسرائیل ✅ @kheymegahevelayat
⭕️چرا سرشبکه آمدنیوز می‌دانست توسط سپاه دستگیر می‌شود؟!/ چگونه غافلگیر شد؟ ✍️ ، سرشبکه سایت و کانال طی یک عملیات اطلاعاتی پیچیده بازدداشت و مراحل بازجویی خود را در حال طی کردن هست. گرچه در مراحل اولیه این خبر مهم قرار داریم، ولی آنقدر اتفاق بزرگ اطلاعاتی محسوب می‌شود که از هم اکنون می‌توان درباره آن مطالب جدی را بیان کرد. 1️⃣ روح الله زم تجربه زیست چندین ساله و شبانه با سرشبکه های مخالفین نقاب زده داخلی، خارج‌نشین و در خارج از کشور را دارد، اطلاعات او آنقدر راهبردی است که می تواند اتفاقات اطلاعاتی غافلگیر کننده جدیدی را به همراه داشته باشد. ضمن اینکه روح الله زم یک گوهر گرانبها برای فرانسه محسوب می‌شده است. آنقدر گرانبها که فرانسه باوجود او این باور را داشته که می‌تواند رسانه و رسانه های تاثیرگذارتر از انگلیس علیه ایران راه بیاندازد و از ظرفیتی برخوردار شده که در عملیات روانی و شبکه‌سازی مخالفین علیه جمهوری اسلامی از رقبا و رفقای خود نیز جلوتر باشد. 2️⃣ یکبار در سال 97 ، گیر افتاده است. بنابراین تدابیر برای حفاظت سخت افزاری و نرم افزاری از او دوچندان شده است. بعد از پخش که روایت نفوذ به مجموعه و شخص بوده، طبیعی است که بخش اعظمی از این کانال‌ها و حفره‌های نفوذ توسط افسران اطلاعاتی فرانسه شناسایی و بسته شده باشد. اما آنچه که سرویس اطلاعاتی فرانسه انتظار آن را نمی‌کشیده است ورود غافلگیرکننده یک نهاد امنیتی دیگر جمهوری اسلامی، یعنی سازمان اطلاعات سپاه به ماجرا با یک طراحی جدید بوده است. شاید به همین دلیل بوده است که روح الله زم میدانسته که تنها نهادی که در حال حاضر می تواند او را دستگیر کند سپاه هست. 3️⃣ اما سرویس اطلاعات فرانسه، سالهاست میزبان منافقین در کشورش بوده و عصاره اخبار و اطلاعات این سازمان را کشیده و از این باب سرویس اطلاعاتی فرانسه در مواجهه با ایران یک سرویس کم تجربه نبوده و بالعکس بسیار هم با مهارت بوده است. بنابراین سوال اساسی این است که چگونه از چتر اطلاعاتی فرانسه عبور کردند و به زم رسیدند؟ بخشی از بیانیه سپاه به این سوال مهم پاسخ داده است. 4⃣ روش های نوین و شگردهای ابتکاری! یعنی عمل به روش های که از از مکانیزم عمل آن ندارد و به همین دلیل نیز غافلگیر شده است. روش های ابتکاری که به صورت اختصاصی آن را رقم زده و فعلا انحصار آن به صورت محرمانه در اختیار این نهاد است. 5⃣ حال می توان این نکته راهبردی و مهم اطلاعاتی رابیان کرد؛ در واقع شکست و دور زدن لایه های پیچیده اطلاعاتی و حفاظتی بوده، زیرا بعد از عبور از سرویس اطلاعاتی فرانسه، دستگیری یک شغال کار سختی نیست. راهبردی تر آنکه سازمان تقریبا نوپای اطلاعات سپاه خیلی زود خود را به سطح یک اطلاعاتی دنیا رسانده است. البته دستگیری جاسوسان با پوشش فعالیت‌های محیط زیستی، ، ورود موفق به پرونده دو تابعیتی‌ها، دستگیری جاسوسان آمریکایی و اروپایی در داخل ایران، ضربه‌های سنگین به سرحلقه‌های تروریستی در مرزهای غربی و شرقی ایران بخشی دیگر از شواهد جهش فوق العاده در سالهای اخیر است. حال باوجود چنین سازمان اطلاعاتی و کارنامه موفقی، می‌توان ادعا کرد که دوران جدیدی از نیز رقم خورده است. پایان بخش اول/ ادامه دارد... 👤 ادمین: حاج عماد ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 💻 خیمه گاه ولایت «کانال رسمی » ◀️ با کانال تخصصی از اوضاع سیاسی و امنیتی ایران و جهان باخبر شوید👇👇 ✅ http://eitaa.com/kheymegahevelayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید | وعده امام خامنه ای پس از اغتشاشات دی‌ماه۹۶ خطاب به دشمنان: این دیوانه‌ بازی‌های نمایشی هم بی‌جواب نخواهد بود 👈 روح الله زم مدیر کانال آمد نیوز دستگیر شد 1⃣✍ با این دستگیری رابطین او در ایران به وحشت افتادند، حالا مشخص می شود که چرا روحانی گفته آمدنیوز خطوط قرمز را رد نکرده است! و چرا برخی‌ها گفته‌اند آمدنیوز ضدانقلاب فاحش نیست! 2⃣✍ حالا باید منتظر باشیم تا او منابع داخلی‌اش را لو بدهد! منابعی که برایش پروژه رسانه‌ای تعریف می‌کردند، این بخش ماجرا از دستگیری این لمپنِ ساده لوح مهم‌تر است! 3⃣✍ دستگاه های امنیتی و قضایی مواظب باشند عده ای از کشور فرار نکنند ✅ @kheymegahevelayat
‏دو ماه از به زندان رفتن می گذرد وزیر اطلاعات، تاکنون هیچ پاسخی به چرایی تعریف و تمجیدهای آمدنیوز از او و حمایت‌های خودش از ‎آمدنیوز نداده است! چرا باید پاسخ بده؟ وقتی قاضی‌هایی داریم که بدون توجه به ۱۲جلد سند متهم، صرفا برای حفظ آبروی وزیر ترسناک، حکم زندان می‌بُرند! @kheymegahevelayat
🔴 چهل ساله.... ◀️ اگر میخواهید معنی واقعی نفوذ در جمهوری اسلامی را درک کنید، اگر میخواهید بدانید چرا در جمهوری اسلامی بعد از چهل سال هنوز مشکلاتی وجود دارد که سنخیتی با ملت ایران و آرمانهایش ندارد ،به این سخنان سوپر میلیاردر اصلاحطلب گوش کنید که خود و هم حزبانش در این ۴۰ سال هم وزیر بودند و هم و..‌. کسانیکه هم را در جمهوری اسلامی قبضه کرده اند و هم_ثروت را ... شرکتهای هزار فامیل و تو در تو در جمهوری اسلامی به راه انداختند و بواسطه قدرتی که داشتند سرمایه های افسانه ای برای خود و هایشان در داخل و خارج از کشور انباشته کرده اند. 🔺اما ببینید در این فیلم چگونه به انقلابیون تهمت میزند و آنها را بقایای شاه میداند و نادان خطاب میکند به فرماندهان شهید ارتش توهین میکند و از فرماندهان جلاد ارتش در رژیم شاه حمایت میکند و جنایت آبادان را به انقلابیون نسبت میدهد و اما با کمال بیشرمی هم از مسئولیتهای مهمش در این ۴۰ سال سخن میگوید . 🔺نفوذ در جمهوری اسلامی از همان ابتدای انقلاب شکل گرفته بود و امثال ها و ها و ها و ها و (هم خلقیش با محوریت مسعود رجوی و هم انقلابیش با محوریت بهزاد نبوی ها) و و... مصداق واقعی نفوذ بوده اند که اکنون شاهد لجن پراکنی تفاله های آنها مانند همین صفائی فراهانی ها هستیم 🔸 مصداق واقعی خائنین و آدم فروشان در این جمله همین جماعت هستند که گفته بود: اگر خواستی سرزمینت را آزاد کنی ده گلوله در تفنگت بگذار، که نُه گلوله برای خائنین و آدم فروشان و تنها یک گلوله برای دشمنت کافیست. ✅ خیمه گاه ولایت « کانال رسمی » ☫ ما ادعا نداریم که بهترینیم اما مدعی متفاوت ترین کانال خبری تحلیلی در حوزه سیاست و تحلیل مسائل اطلاعات ملی و جهانی هستیم. 👈 اینجا خــــــــ قرمزـــــط سیاسے معنایے ندارد چون به اکثر سیاستمداران سیاست باز در ایران و هرجای این عالم در هر رده و پست و مقام حاکمیتی و حکومتی ارادتی نداریم و فقط ارادتمند و فدایی امام خمینی و انقلاب و امام خامنه ای و شهدا هستیم. ✅ اینجا از انقلاب و دردِ مستضعفین و پا برهنگان و مظلومان جهان میگوید نه از سیاست بازی های کثیف بعضی سیاسیون معلوم الحال ✅ خیمه گاه ولایت در اِیتا👇 🔵 http://eitaa.com/kheymegahevelayat ✅ خیمه گاه ولایت در تلگرام👇 🔵https://telegram.me/kheymegahevelayat_ir1 ✅ خیمه گاه ولایت در سروش👇 🔵 http://sapp.ir/kheymegahevelayat ✅ خیمه گاه ولایت در اینستاگرام 👇 🔵 https://www.instagram.com/kheymegahevelayat/ ✅ خیمه گاه ولایت در توییتر 👇 🔵 https://twitter.com/kh_Velayat
‏روحانی: شورای نگهبان ناظر انتخابات است، قضاوت کننده نیست، دخالت کننده هم نیست. اولا قضاوت کننده مردم هستن، که همه نظرسنجیها نشون میده شما و لیست امیدتون منفورتر از همیشه‌اید. ثانیا تعیین صلاحیت وظیفه‌ی شوراست و اسمش دخالت نیست. چون اگر شورای نگهبان به این وظیفش خوب عمل نکنه انگل هایی مثل شماها مجددا میان روی کار و ملت و بدبخت میکنید. هرچند به نظرم شورای نگهبان در روی کار آمدن حسن روحانی در دور دوم مقصر است. @kheymegahevelayat
🔸هدیه پوتین به ملک سعودی ● ولادمیر پوتین رئیس جمهور روسیه، در جریان سفر اخیر به عربستان سعودی، پرنده‌ی باز شکاری خاص و کمیابی را به نام ستاره شمالی به ملک سلمان هدیه داده است. ● پوتین معمولا در سفرهای خود به سران کشورها هدیه مطابق با علاقات آنها می‌دهد. ● به یکی اسب(حاکم بحرین) ● به یکی شاهین(امیر قطر) ● به یکی باز شکاری(ملک سعودی) ● به یکی قرآن(رهبر انقلاب اسلامی) 💠 کلّم الناس علی قدر عقولهم(با مردم به اندازه عقل آنان سخن بگو) 👤 ادمین: فاتح اسرائیل ✅ @kheymegahevelayat
استوری #اینستاگرام_خیمه_گاه_ولایت درمورد مهم بودن حفظ سلامتی #نیما_زم مدیر کانال #آمدنیوز در بازداشت. مراقب باشید حذف نشود. با اعترافات او خیلی از شبکه های نفوذ درون مرزی و برون مرزی لو خواهد رفت. ✅ @kheymegahevelayat
🔺#خائن اگر در ثریا هم باشد، مردانی از اطلاعات سپاه او را به دام خواهند انداخت!✌️😊 👤 ادمین: فاتح اسرائیل ✅ @kheymegahevelayat
روزنامه صهیونیستی "هاآرتص" نوشت: ● امروز هر مادر یهودی، حداقل آنهایی که نزدیک مرز غزه در شمال زندگی می‌کنند، می‌داند که اسرائیل در جنوب درگیر یک جنگ فرسایشی است. جنگی که ابتکار عمل آن دست حماس است و اسرائیل به او رشوه می‌دهد تا ساکت بماند. 👤 ادمین: فاتح اسرائیل ✅ @kheymegahevelayat
🔸اعتراف اولمرت به بزرگترین شکست امنیتی- دفاعی اسرائیل در پنجاه سال گذشته نخست‌وزیر سابق رژیم صهیونیستی: ● بزرگترین شکست امنیتی- دفاعی اسرائیل در پنجاه سال گذشته این بوده است که به ایران اجازه داد در سوریه نفوذ کند. ● اسرائیل باید پیش از پا گرفتن حضور ایران در سوریه، نیروهای ایرانی را هدف قرار می‌داد! ● ناکامی در ممانعت از استقرار ایران در سوریه، یک شکست راهبردی برای اسرائیل است و مقصر آن هم شخص نتانیاهو است. ● ترامپ، انزواطلب است و به حضور نیروهای آمریکایی در خارج از این کشور علاقه‌ای ندارد. ● اقدامات ترامپ برای اسرائیل، بیشتر جنبه اعلامی دارند و در عمل چیزی را تغییر نمی‌دهد. ● مثلا تصرف جولان ۳۸ سال پیش اتفاق افتاد و تصمیم ترامپ صرفا موجب شد جنجال به پا شود. ● ترامپ در ظاهر مواضعی تند اتخاذ می‌کند، اما در عمل به دنبال مذاکره است. ● اگر تا الان مذاکره‌ای نشده، به این خاطر است که ایرانی‌ها خاضر نشده‌اند با ترامپ دور یک میز بنشینند. ● رفتار آمریکا با کردهای سوریه نشان داد اسرائیل باید صرفا بر خود متکی باشد. 👤 ادمین: فاتح اسرائیل ✅ @kheymegahevelayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺بخش دیده نشده اعتراف زم 😂 👤 ادمین: فاتح اسرائیل ✅ @kheymegahevelayat
🔺به زودی...😅 رضا پهلوی: یه عذرخواهی به مجموعه نظام حالا به نوعی باید انجام بدم هم از طرف خودم، هم بابام، هم ننه م، هم بابا بزرگم... 👤 ادمین: فاتح اسرائیل ✅ @kheymegahevelayat
📸 تصویری جدید و منتشرنشده از سرلشکر سلیمانی در کنار رهبر انقلاب ✅ @kheymegahevelayat
خیمه‌گاه ولایت
#مستند_داستانی_امنیتی_عاکف_سری_سوم #قسمت_دویست_و_شانزده با نسترن و 3200 و عاصف هماهنگ کردم فورا ب
چند روز بعد از دستگیری اون هفت نفر که وابسته به همین شبکه نفوذ مرتبط با نسترن بودند، یه روز طبق معمول همیشگی اول صبح رفتم اداره. وارد دفترم که شدم دقایقی نشستم پشت میز کارم وَ طبق معمول هر روزخ قبل از شروع به کارم دو صفحه قرآن خوندم و تدبری در بعضی آیات کردم، توسلی هم به اهلبیت کردم؛ بعدش نشستم بولتن های محرمانه رو خوندم، تیتر بعضی از روزنامه ها رو هم مرور کردم. همینطور که ذهنم درگیر یه سری مسائل کاری وَ پرونده های در دست اقدام بود تلفن دفترم زنگ خورد. گوشی رو گرفتم، حاج کاظم پشت خط بود: +سلام. بله. _سلام آقا عاکف. فوری تشریف بیارید دفتر من کارتون دارم. قطع کردم و رفتم دفترش. مسئول دفترش هماهنگ کرد در باز شد وارد شدم داخل دفتر! دیدم حاج هادی هم اونجاست. به محض اینکه نشستم دیدم حاج هادی نگاهی به حاج کاظم کرد، بعدش به من گفت: _بدون مقدمه میرم سر اصل مطلب. توی دلم گفتم باز معلوم نیست چیشده. آقا هادی گفت: _چرا روزی که در فرودگاه عراق بودید، وقتی بهت گفتم از فرودگاه خارج بشید، از دستور سرپیچی کردید؟ غیر قابل منتظره نبود این حرفش.. منتظر بودم گرد و خاک ها بخوابه و مجددا حاج هادی شروع کنه به تازیدن! گفتم: +چون که حاضر بودم جانم فدا بشه اما نسترن و بکشونم به ایران! _به چه قیمتی؟ به قیمت لو رفتن عاصف و خودت؟ میفهمی چیکار میکنی؟ آقای محترم، اینجا چاله میدون نیست که با قلدرم قلدرم گفتن کار پیش بره! چندبار قبلا بهت تذکر دادم! دفعه قبل بیخیال این خودسری های جنابعالی شدم، اما اینبار نمیتونم. به حاج کاظم نگاه کردم..یه چشمش به من بود، یه چشمش به حاج هادی! حاج کاظم گفت: «آقا عاکف، جواب آقا هادی رو بده! اینا مسائلی نیستند که ساده بشه از کنارش گذشت!» چندثانیه مکث کردم... گفتم: +آقا هادی، این پرونده اولین و آخرین پرونده من در رده ی معاونت بخش ضدنفوذ «ضدجاسوسی» و ضدتروریسم هست. خواهشا بزار من این پرونده رو به خیر و خوشی تموم کنم، بعدش هرکاری دوست داشتی انجام بده! نامه بزن به ریاست و حفاظت و حکومت و هرررررر جاااااایییییی که دلت میخواد. اما تو رو جان مولا، شمارو به روح رسول الله بزار من این پرونده رو تمومش کنم، انقدر چوب لای چرخ منم نکن. نمیدونم چرا سوزنت 24 ساعته روی من گیر میکنه.. خب از ما بکش بیرون دیگه مومن! خستمون کردید داخل این تشکیلات. اه!! حاج هادی گفت: _خیلی بی تربیتی! خییییلی بی تربیتی! نه شعور داری، نه چیزی بارت میشه! نامه گندکاریات و زدم به حفاظت! یه نامه هم زدم به ریاست! اینبار کاملا جدی هستم. من بدم میاد معاونم بخواد از دستوراتم سرپیچی کنه. من روی مسائل امنیتی حساسم. رفتم وسط حرفش گفتم: +حاجی ببخشید میام میون کلام پر از در و گوعرت! اما خواهشا یه جوری حرف نزنید که انگار ما امنیت ملی و این مردم و دایورت کردیم به پشت کوه دماوند! ما خودمون از این مردمیم و برای این مردمیم. با تمسخر گفت: _آره، معلومه! ببین پسرجان، داخل این اداره هیچ کسی با من اینطوری صحبت نکرده! یعنی جراتش و نداره اینطور حرف بزنه! تاوان این گستاخی های بی شرمانت و میدی! +هر تصمیمی شما بگیری من با جان و دل میپذیرم! _خوب گوش کن ببین چی میگم! هیچ کدوم از دیگر معاون های من در بخش های مختلف این واحد اینطور نیستند! نمیدونم چه گناهی کردم که آتیشی مثل تو افتاد به دامن من و هرچی آب میپاشم روش «کنایه از کوتاه اومدن و لطف و چشم پوشی» عوض اینکه خاموش تر بشه، شعله وَر تر میشه.. این که میگم بی تربیت و بی ادب تشریف داری همینه! خلاصه پشتت گرمه. گفتم: + اولا من بی تربیت نیستم! دوما، تا بزرگتر بی ادبی نکنه، کوچیکتر بی ادبی نمیکنه! این یک قانونه. چون از قدیم گفتند حرمت امام زاده به متولیشه. ثانیا، من پشتم جز به خدا و اهلبیت و پدر شهیدم و دعلی مادرم به هیچ کسی گرم نیست توی این مملکت و این اداره. توی این کشور از هیچکسی هم نمیترسم و برام نیست. مخاطبان محترم ، درقسمت های قبلی هم یکبار اشاره کردم که دوتا اطلاعاتی بحث که میکنن، فقط گندای هم و رو میکنن تا یکیشون از سیستم حذف بشه.. حاج هادی هم از فرصت استفاده کرد گفت: _پاشو برو گند فرار کردن نسترن و جمع کن که آبروی ضدجاسوسی رو بردی! +چشم. بلند شدم گفتم: +امری نیست؟ _به سلامت. حاج کاظم گفت: _کجا؟ گفتم: +ایشون فرمودند بلند شو برو گند فراری دادن نسترن و جمع کن، منم دارم میرم جمعش کنم! حاج کاظم دیگه چیزی نگفت. اومدم بیرون. خیلی عصبی بودم. اما تلاش میکردم اصلا ذهنم و درگیر حاشیه ها نکنم و فقط کارم رو درست انجام بدم!