فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
● وقتی میخواین دانش آموزای مملکت رو تحلیل کنین، فقط #ساسی_مانکن و #آقامون_جنتلمنه رو نبینید!
● این همه دانشآموز عاشقی که رفتن #اربعین، این سرودهای جمعی، اینا رو هم ببینید!
● اینا خیلی بیشتر از دسته ی اولن، هر چند مسیح علینژادی ندارن که پوشششون بده!
🔺فیلم یه دبیرستان دخترونه در #زنجان
● این بچه ها رو من میشناسم. کار هیچ معاون و مدیری نیست این فیلم، خلاقیت بچه های انجمن اسلامی مدرسه است که خودشون به معاون پرورشی گفتن، خودشون هم با بچه ها تمرین کردن و خودشون هم فیلم گرفتن.
● بعضیا این قدر واسه حکومتی نشون دادن فیلم، خودشون رو به در و دیوار نکوبن...!
👤 ادمین: فاتح اسرائیل
✅ @kheymegahevelayat
🔸روزنامه صهیونیستی: ایران قادر به تغییر توازن قدرت در جهان است.
یدیعوت آحارونوت:
● توانمندیهای ایران به سطحی رسیده است که هم اکنون قادر به تغییر توازن قدرت در سراسر جهان است.
● اسرائیل چهار سال تلاش کرد تا مانع از نفوذ ایران در سوریه شود اما هم اکنون ایران اثبات کرده است که قادر به اجرای اهدافش است.
● ایران حامل این پیام به اسرائیل بوده که هرگونه حمله به نیروهای ایران در سوریه ممکن است به حملهای مشابه آن چیزی منتهی شود که برای تأسیسات نفتی عربستان رخ داد.
● واشنگتن با خروج نظامیان خود از شمال شرقی سوریه، نشان داد که چطور ایران بازدارندگی خود را تقویت کرده است.
👤 ادمین: فاتح اسرائیل
✅ @kheymegahevelayat
🔸نظر خاویر پرز دکوئیار دبیرکل سابق سازمان ملل در مورد رهبر انقلاب
● رهبر شما از کدام دانشگاه علوم سیاسی فارغ التحصیل شده است؟ من مدرک دکترای علوم سیاسی دارم و ۳۰ سال است کار سیاسی میکنم و چند سال است دبیرکل سازمان ملل بودم، در این مدت شخصیتهای سیاسی و رئیسجمهورهای بسیاری را دیدهام اما تاکنون شخصیتی به سیاستمداری و هوشمندی او ندیدهام ...
↙️ منبع:
🌐 snn.ir/0011NA
✍ ای کاش اندکی تحقیق میکردیم و بعد درباره اشخاص قضاوت میکردیم. آنچیزی که در جامعه میبینید بخش اعظم آن #جو_سازی_رسانه_ای است؛ سواد رسانه یعنی فریب نخوردن از این قضاوتها
👤 ادمین: فاتح اسرائیل
✅ @kheymegahevelayat
✅ جزئیات آخرین وضعیت دکتر سلیمانی
همسر دکتر مسعود سلیمانی:
🔹یکسال قبل در چنین روزی اقای سلیمانی به دعوت نیوکلینیک به آمریکا سفر کردغافل از اینکه آنها با برنامه ریزی و توطئه از قبل طراحی شده او را دعوت کرده بودند.
🔹آمریکا مهمانی را دعوت کرده و با زندان از او پذیرایی می کند!
🔷 آمریکا دارد از نخبه یک کشور به عنوان وجه المصالحه بین ایران و خودش استفاده می کند و این نقض حقوق بشر است.
🔹خانواده همسرم و خواهر و برادرش همگی تحت فشار هستند. حتی دو ماه پیش مادر همسرم به دلیل فشار عصبی ناشی از این دستگیری درگذشت.
✅ معاونت برون مرزی صدا و سیما:
🔸تلاش رسانهای برای آزادی دانشمند ایرانی محبوس در آمریکا ادامه مییابد. هم شبکه پرستیوی و هم شبکه هیسپان تی وی اقداماتی را شروع کردند.
🔸فردا و پس فردا و پنج شنبه و جمعه نیز آنتن شبکه پرس تی وی در اختیار این موضوع قرار دارد.
💻 #عاکف_سلیمانی
✅ @kheymegahevelayat
✅ @Akef_soleimany
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ویدئو / ببینید...
#عاکف_سلیمانی / این همون #اژدهای_کومودو هست که در موردش گفته شد.
فقط یه گاز میگیره، اما چند روز بعد شکارش سست میشه و از پا میوفته.
#کومودو با حس بویاییش میره مجددا شکارش و پیدا میکنه و به حسابش میرسه.
خیلی از قراردادهای ما با غربی ها در طول این چهل سال، راه #نفوذ رو به داخل کشور هموار کرده. ربطی هم به این دولت و اون دولت نداره. عرضم خطاب به تموم دولت ها است، از دولت مرحوم هاشمی رفسنجانی و آقای خاتمی گرفته تا دولت آقای دکتر احمدی نژاد و آقای دکتر روحانی.
دشمنان با یک قرارداد به ظاهر دهان پر کن در سیستم ها و تشکیلات های مختلف کشور نفوذ میکنند و سیستم رو #مختل میکنند، سپس اون دستگاه رو با عوامل خودشون و طبق تفکرات خودشون #تحت_کنترل خود میگیرند.
نسبت به دشمنان اسلام و انقلاب باید همیشه باید با نگاه بدبینانه به خواسته هایشان نگاه کنیم.
چرا که همیشه پشت خواسته هایشان ، اهدافی مخفیست.
#ذات_استکبار همیشه سلطه بر دیگر کشورهاست. و این استراتژی هرگز عوض نخواهد شد.
پس ما هم باید از استراتژی اینکه ذات انقلاب ما استکبار ستیزی است استفاده کنیم.
#اژدهای_کومودو #گاندو #نفوذ #عاکف_سلیمانی #خیمه_گاه_ولایت
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
💻 خیمه گاه ولایت
«کانال رسمی #عاکف_سلیمانی»
◀️ با کانال تخصصی #خیمه_گاه_ولایت از اوضاع سیاسی و امنیتی ایران و جهان باخبر شوید👇👇
✅ http://eitaa.com/kheymegahevelaya
💻 کانال شخصی #عاکف_سلیمانی👇
✅ http://eitaa.com/Akef_soleimany
خیمهگاه ولایت
#مستند_داستانی_امنیتی_عاکف_سری_سوم #قسمت_دویست_و_سی_و_نه سعی میکردم با همین جمله خودم و آروم کنم
#مستند_داستانی_امنیتی_عاکف_سری_سوم
#قسمت_دویست_و_چهل
پس از اینکه هماهنگی های لازم صورت گرفت، دو ساعت بعد رسیدم به یکی از خونه های امن برای جلسه با معاونت وزارت خارجه! وقتی وارد شدم دیدم عاصف و معاونت وزارت خارجه نشستند! سلام علیکی کردیم و رفتم نشستم تا گفتگومون و شروع کنیم... بهش گفتم:
+خب آقای معاون وزارت خارجه، کلیپ و دیدید؟
_بله. با این اتفاقی که حالا پیش اومده میخواید چیکار کنید؟
+به نظرم از طریق عمان پیگیری هاتون و بیشتر کنید. به مقامات عمان بگید با مقامات آمریکایی صحبت کنند و بهشون بگن این بنده خدارو تحویلمون بدن. جان دکترافشین عزتی برای ما خیلی مهمه، چون ایشون دانشمند اتمی هستند و کلی اطلاعات در اختیارشون هست!
_بله درسته، اما یک موضوعی که ذهن من و مشغول کرده اینه که دکتر عزتی چطور تونسته این کلیپ و ضبط کنه؟
+مهم نیست، لطفا وارد این مسائل نشید، چون اولویت ما الآن این نیست و شما هم در حال حاضر به این موضوع نپردازید، چون این ها بحث های اطلاعاتی و امنیتی هست که سرفرصت باید من و همکارانم بهش ورود کنیم. اتفاقا همین الآن هم بچه های من در حال رصد و تحلیل و تشریح اوضاع هستند.. البته همین خودش یک معمای قابل بحث هست.. بنظرم با جناب وزیرمحترم خارجه صحبت بفرمایید تا اقدامات دیپلماتیک رو از همین امشب شروع کنند. چون ما دیگه اصلا وقت نداریم.
_امشب جناب وزیر وَ بنده وَ یک تیم اقتصادی راهی سوریه هستیم برای ...
حرفش و قطع کردم گفتم:
+برادر من، دوست عزیز! من شرایط شمارو درک میکنم. اما شماهم شرایط ما رو درک کنید. لطفا رایزنی کنید با عمان تا واسطه بشن! ما که در آمریکا سفارت نداریم. پس کارمون سخت هست و زمان بر. از طرفی کانادا وَ سوییس هم با ما همکاری نمیکنن. می مونه پاکستان، که اصلا این کشور قدرت چانه زنی نداره !
بعد، با کنایه بهش گفتم:
«اینم عزت و دست گل های شما هست که مثلا خواستید با همه ارتباط برقرار کنید.»
وقتی این و گفتم، خیلی بهش برخورد. اونم یه تیکه انداخت بهم، گفت:
«معمولا آدم هایی که اهل سیاست باشن در سیستم اطلاعاتی دووم نمیارن، اما شما خوب دووم آوردی. فکر کنم پشتتون گرمه.»
گفتم:
«شما سرت به کار خودت باشه. الآن وقت این حرفا نیست دوست عزیز. الآن وقت خدمت به مردم هست. من با شما دعوای شخصی و جناحی ندارم. حالمم از سیاست بازی توی این مملکت به هم میخوره که یه عده می اُفتن به جون هم. من یه خط میشناسم اونم خط انقلاب و این مردم رنج کشیده هست که آقای خمینی و آقای خامنه ای گفتند این مردم ولی نعمتهای ما هستن. حالا هم اگر سیاسی بازیتون تموم شد، بفرمایید برید تا از پروازتون درکنار جناب وزیر جا نمونید.»
خیییلییی بهش برخورد، معلوم بود اعصابش به هم ریخته... مجبور شدم باهاش یه شوخی کنم تا فضا کمی عوض بشه، وَ از این حالت کنایه زدن بیایم بیرون.. مذاکره رو به دست گرفتم وَ فضارو مدیریت کردم، گفتم:
+آقای معاونِ وزیر، من باید دکتر افشین عزتی رو به خاک ایران برگردونم و تحویل همسر و فرزندانش و این مملکت، وَ تحویل سازمان اتمی بدم. نمیدونم چیکار میکنید، اما خواهشا همین الآن تموم امکاناتتون و بسیج کنید تا این جوون به خاک ایران برگرده.
گفت:
_جناب عاکف! ما از طریق عمان پیگیر هستیم.. طی این سه روز هم اقدامات دیپلماتیک رو انجام دادیم، اما لطفا شما هم شرایط مارو درک کنید.
گفتم:
+من شرایطتون و درک میکنم برادرم، اما این و بدونید، افشین عزتی پر از اطلاعات سری هست، اگر شکنجه بشه، که قطعا میشه وَ تا الآن شده، کلی از اطلاعات سری اتمی ایران و در اختیار دشمن گذاشته.
کمی تامل کرد، بعد گفت:
_بله. حق با شماستجناب سلیمانی، درست میفرمایید.
+پس تا دیر نشده اقدام کنید.
_میتونم سوالاتم رو از شما بپرسم؟ قطعا باید پاسخگو باشید! به هرحال شما نماینده یک سرویس اطلاعاتی در این مملکت هستید!
+بله. بفرمایید. اما قطعا و بایدی برای من وجود نداره! هرچیزی که نیاز باشه پاسخ میدم! حالا بفرمایید سوالتون چیه؟
_ شما سرتیم این پرونده هستید.. درسته؟
+مهم نیست که هستم یا نه.. من یک سرباز و خادمم! همین! شما خیال کنید من نیابت دارم تا حرفای تشکیلاتمون و به سمع حضرتعالی و از طریق شما به مقامات بالاتر از شما برسونم.
_خیل خب.. پس وارد این موضوع نمیشم. سوال دیگه ای دارم که میپرسم، دوست داشتید پاسخ بدید.
+درخدمتم.
_چرا وقتی ما طی این مدت هرچی پیگیری کردیم، از صدر تا ذیل سیستم شما پاسخگو نبود؟ چون اگر ما در جریان قرار میگرفتیم، شاید باهم میتونستیم کاری کنیم که این فضایی که الان بر پرونده حاکم شده، این اتفاق نمی افتاد!
خیلی جدی بهش نگاه کردم، بعد از چندثانیه لبخندی زدم گفتم:
+بنابردلایل حفاظتی و امنیتی، نمیتونم خدمت شما پاسخ کاملی رو عرض کنم، اما فقط میتونم یک جمله بگم، اونم اینکه «به صلاح نبود.»
لبخندی زد گفت:
_ما که جوابمون و نگرفتیم.
خیمهگاه ولایت
#مستند_داستانی_امنیتی_عاکف_سری_سوم #قسمت_دویست_و_چهل پس از اینکه هماهنگی های لازم صورت گرفت، دو س
#مستند_داستانی_امنیتی_عاکف_سری_سوم
#قسمت_دویست_و_چهل_و_یک
گفتم:
+فعلا نگرفتید و نمیگیرید، اما خدا رو چه دیدید؟ شاید یک روزی جوابتون و گرفتید!
ابروهاشو داد بالا و شبیه روشنفکرها !!! گفت:
_که اینطور.. پس شاید یک روزی جوابمو گرفتم. باشه.. ممنونم.
+بهتره وقت و تلف نکنیم.. لطفا هرچه زودتر برید پیگیر بشید. منم وقت شریف شمارو نمیگیرم، چون خودمم کلی کار دارم که بهتره بهش بپردازم. فقط لطفا عجله کنید! هر ثانیه ای که میگذره وَ افشین عزتی در آمریکا به سر میبره یک خسارت جبران ناپذیری برای کشور ایران محسوب میشه! چون آمریکایی ها رحمی ندارن! ممکنه برای به دست آوردن اطلاعات سری انرژی هسته ای و دور زدن تحریم ها هر کاری کنن. اونوقت دیگه خیلی بد میشه!
گفت:
_بله. حتما.
بلند شدم، اونم بلند شد. به هم دست دادیم و خداحافظی کرد، به عاصف اشاره زدم بدرقش کنه.
این خلاصه اون دیدار یک ساعت و نیم من و معاون وزیر خارجه کشور بود!
نشستم گزارش دیدارو نوشتم، فورا با عاصف رفتیم سمت اداره. هماهنگ شد رفتم داخل اتاق رییس، گزارش و بهش دادم.
مدت ها ما درگیر این موضوع بودیم، وَ شبانه روزی تلاش میکردیم وَ انصافا وزارت خارجه هم زحمت کشید.
از دکتر عزتی دوتا کلیپ اومد بیرون که اظهارات متناقضی داشت. در یکی از کلیپ ها گفته بود منو دزدیدن وَ در کلیپی دیگه گفته بود من با پای خودم اومدم اینجایی که الآن هستم وَ دارم فیلم و تهیه میکنم !!! همه در شوک وَ سردرگمی بودن.
از طرفی بابت اقدامات دیپلماتیک نا امید شده بودیم وَ احساس میکردیم که دیگه نمیشه دکتر عزتی رو برگردوند.
وزارت خارجه هم مونده بود چیکار کنه، وَ گاهی نظراتی داشتند که تشکیلات ما بنابرملاحظات امنیتی نمیتونست قبول کنه. مثلا آمرکایی ها به عمانی ها میگفتند به ایران بگید سه تا از جاسوس های ما رو دستگیر کنه تا ما هم این یکی رو آزاد کنیم، اما ما زیر بار نمیرفتیم!
از طرفی وزارت خارجه بهمون تحمیل میکرد که بیاید این کارو کنیم که یادم هست حاج کاظم معاونت کل تشکیلات ما، یک بار در یکی از جلسات، سرِ وزیر خارجه تشر زد وَ گفت کاری که ما بهتون میگیم رو وظیفه دارید انجام بدید. از اون وقت به بعد دیگه ورق ها برگشت. البته اینم بگم، این تشرها از روی دشمنی نبود، اتفاقا برعکس، از روی دلسوزی حاجی و وزیر محترم خارجه وقت بود که هر دو داشتند تلاش میکردند بهترین راه و شیوه انتخاب بشه تا کارها به صورت موفق جلو بره. خلاصه اختلاف سلیقه همه جا هست... بگذریم.
هیچ کسی در کشور نمیدونست داره چی میگذره وَ چه اتفاقی قراره بیفته.. گاهی بچه های 4412 هم که برای هدایت این پرونده زحمت میکشیدن، بخاطر حیطه بندی و همچنین شرایط خاص پرونده، از بعضی مسائل و ماجراها خبر نداشتند. اما خب، کمکشون میکردم تا درست پیش برن و خِلَلی در روند هدایت پرونده ایجاد نشه.
عُمانی ها خیلی با مقامات آمریکایی رایزنی کردند اما تاثیر چندانی نداشت. قرار شد طی یک سفر محرمانه، حاج کاظم و حاج هادی به همراه مقامات وزارت خارجه ایران به عمان داشته باشند و با سرویس اطلاعاتی عمان و وزارت خارجه اون کشور دیدارهای محرمانه صورت بگیره. اما...
دوهفته از این دیدار محرمانه مقامات امنیتی و دستگاه دیپلماسی ایران_عمان گذشته بود، اما همچنان آمریکایی ها مقاومت میکردند و پاسخگو نبودند. دیگه تقریبا نا امید شده بودیم، وَ به فکر یک راه و چاره ی دیگه ای بودیم.
شب و روز مشغول توسل کردن به خانوم ام البنین بودم. راستش و بخواید، 100 تا صلوات نذر حضرت ام البنین کردم که اگر آمریکایی ها دکتر افشین عزتی رو بهمون تحویل بدن، من این صلوات ها رو بفرستم. روزها و هفته ها طی میشد، اما خبری نبود! 18 روز از اون دیداردیپلماسی و اطلاعاتی ایران و کشور عمان میگذشت، که من دیگه به معنای حقیقی کلمه نا امید شده بودم. ساعت 8 صبح بود و صلوات خاصه امام رضا رو توی دلم خوندم. موقع خوندن خیلی دلم شکست! هم برای مریضی همسرم، هم برای مشکلاتی که سر راه این پرونده قرار داشت! صلوات خاصه رو به نیت شفای همسرم فرستادم. همینطور که در حال خودم بودم، رفتم توی فکر افشین عزتی.
خیلی نگران بودم. عادتم هست که همیشه اگر نذر میکنم؛ قبل از گرفتن حاجتم اون و ادا کنم. از جایی که 100 تا صلوات نذر خانوم ام البنین کرده بودم، 99 تارو فرستادم، یه دونش و گِرو نگه داشتم. باحضرت ام البنین درد دل میکردم و میگفتم:
« جان عباست یه کاری کن من شرمنده نشم. ما شهید دادیم برای این پرونده، عقیق ما رو زدند، داریوش و زدند. امروز روز هجدهم هست، شما رو به خانوم حضرت زهرا قسم که در 18 سالگی شهیده شدند، کمکمون کن.» گوشه چشمام خیس شده بود.
خیمهگاه ولایت
#مستند_داستانی_امنیتی_عاکف_سری_سوم #قسمت_دویست_و_چهل_و_یک گفتم: +فعلا نگرفتید و نمیگیرید، اما خد
#مستند_داستانی_امنیتی_عاکف_سری_سوم
#قسمت_دویست_و_چهل_و_دو
به خانوم ام البنین گفتم:
«من 99 تا صلواتم و فرستادم، اون یه دونه رو نگه داشتم حاجتم و دادی ادا کنم. اما خانوم، این یه دونه رو هم میفرستم. من چیزی گرو نگه نمیدارم. من مخلصتونم. هر چی شما برامون بخواید همون خیر هست.» اون یه دونه صلوات رو هم فرستادم.
اون روز شب شد و منم رفتم خونه.. خیلی ناراحت بودم که داریم شکست میخوریم. اون شب خوابیدم.. شاید 5 دقیقه مونده بود به اذان صبح، بعد از مدت ها خواب پدر شهیدم و دیدم که زمانش خیلی کم بود. درعالم رویا دیدم یه جایی هستیم که مادرم و خواهرام و ... همه هستند.. پدرم روی یک صندلی نشسته بود و داره فکر میکنه، یه کتابی که در عالم رویا احساس میکردم قرآن شاید باشه توی دستشه! من وقتی وارد شدم، پدرم نگاهی بهم کرد و لبخند زد. وقتی میرم سمتش دستش و برای ادای احترام ببوسم، پدرم نیم خیز میشه و پیشونیم و میبوسه.. درهمون عالم رویا دیدم پدرم لبخند زیبای زد که انگار دلم قرص شد... بعد بهم گفت: «بهت تبریک میگم باباجان. آفرین..آفرین. راضی هستم ازت.»
بیدار شدم از خواب .خیلی ذهنم درگیر این رویا شد! صدای اذان از گلدسته های منطقمون طنین انداز شد، بلند شدم رفتم وضو گرفتم نمازم و خوندم، بعدش دیگه به راننده نگفتم بیاد دنبالم. با ماشین خودم رفتم اداره.
ساعت 9 و نیم صبح شده بود و منم داشتم داخل دفترم کارام و میرسیدم که بهم خبر دادند از عمان به وزارت خارجه اطلاع دادند که مقامات آمریکایی حاضر شدند افشین عزتی رو تحویل جمهوری اسلامی بدن. داشتم بال در میاوردم. کلی قربون صدقه خانوم ام البنین و حضرت زهرا رفتم. همونجا بود که معنای تبریک های پدرم و در عالم رویا فهمیدم.
خیلی خوشحال شدم، چون مسئول پرونده بودم وَ اگر این پرونده همینجا متوقف میشد، یکی از بزرگترین شکست های من، وَ خراب شدن من در سیستم بود. از همه بدتر اینکه یک شکست اطلاعاتی برای ایران حساب می شد که مسبب اصلیش بنده ی حقیر بودم!
خلاصه، چندروزی طول کشید تا همه ی اقدامات صورت بگیره و دکتر عزتی رو تحویل بدن. بعد از این که همه ی جوانب و در نظر گرفتیم و مطمئن شدیم، هماهنگی های لازم رو با وزارت خارجه انجام دادیم تا طی یک سفر، معاون وزیر خارجه و مسئولین مربوطه ی اون وزارت، به کشور عمان برن و منتظر پرواز آمریکا به مسقط بمونن تا دکتر افشین عزتی رو تحویل بگیرن. اینکه آمریکایی ها حاضر شده بودن بدون هیچ پیش شرطی افشین عزتی رو تحویل بدن، برای کل مقامات جمهوری اسلامی سوال بود که دلیلش چیه!
از طریق عواملمون در آمریکا پیگیر صحت و سقم این موضوع شدیم.. دسترسی بچه های برون مرزی ما به شدت کم بود اما کدی که از طریق یک ایمیل محرمانه برای ما فرستادند، پس از رمز گشایی حاکی از این بود که همه چیز درسته و سوژه در مسیر فرودگاه جان اف کِندی هست!!!
با دریافت اون خبر مهم، عاصف و خانوم افشار و فرستادیم به عمان «مسقط » تا همه ی اتفاقات رو از نزدیک زیر ذره بین داشته باشند و بهمون خبر بدن... حدود 24 ساعت بچه ها اونجا موندن تا اینکه خلاصه بعد از کلی استرس و نگرانی، عاصف با یک خط سفید و امن بهمون خبر داد که هواپیمای حامل دکتر افشین عزتی در عمان نشسته و تا یک ساعت دیگه افشین در اختیار مقامات وزارت خارجه قرار میگیره.
خیالمون جمع شد. نفس راحتی کشیدیم، اما هنوز هم استرس داشتیم.. دو ساعت بعد از دریافت این خبر بود که عاصف خبر نهایی رو داد وَ گفت: «داریم به همراه سوژه و ومقامات برمیگردیم سمت تهران.» در بیرون از مرز ایران یعنی در عمان سعی کردیم به خاطر مسائل امنیتی و حفاظتی، تحویل گرفتن عزتی در یک سکوت وَ بایکوت رسانه ای انجام بشه. علیرغم اینکه همه دنبال یه خبر از این شخص بودن.
اما برای داخل ایران برنامه ریزی کردم وَ حدود یک ساعت مونده بود هواپیمای حامل دکتر عزتی در تهران بشینه، از طریق روابط عمومی سیستم خودمون به خبرگزاری ها وَ عکاسان و... گفتیم بیان فرودگاه امام خمینی تا شاهد این اتفاق مهم باشن.
از فرودگاه مسقط عمان تا فرودگاه امام خمینی تهران حدود 2 ساعت و نیم زمان میبرد تا افشین عزتی وَ مقامات وزارت خارجه وَ تیم اطلاعاتی امنیتی یکی از سرویس های اطلاعاتی که پشت پرده این موضوع بود برسن به ایران.. تنها کسی که به طور علنی به عنوان یکی از مسئولین امنیتی ایران همراه وزارت خارجه بود حاج هادی بود !!
تا رسیدن اون هواپیما با سرنشینان مهمش به ایران زمان زیادی نداشتیم. به بهزاد و سیدرضا گفتم برن دنبال خانواده دکتر افشین عزتی، پدر و مادر، بردار، همسر و فرزندانش رو سوار یک وَن کنند بیارن فرودگاه.
✅ هرگونه کپی و استفاده فقط با ذکر منبع و لینک #کانال_خیمه_گاه_ولایت_در_ایتا و نام صاحب اثر #عاکف_سلیمانی مجاز است.
✅ http://eitaa.com/kheymegahevelayat
هدایت شده از خیمهگاه ولایت
❤️ همه باهم دعای فرج حضرت صاحب الزمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را زمزمه کنیم.❤️
🌸إلَهِي عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْكَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَيْكَ الْمُشْتَكَى وَ عَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ
🌸اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ🌹
🌸أولِي الْأَمْرِ الَّذِينَ فَرَضْتَ عَلَيْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ
🌸ففَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجا عَاجِلا قَرِيبا كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ
🌸يا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ يَا عَلِيُّ يَا مُحَمَّدُ🌹
🌸اكْفِيَانِي فَإِنَّكُمَا كَافِيَانِ وَ انْصُرَانِي فَإِنَّكُمَا نَاصِرَانِ
🌸يا مَوْلانَا يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ
🌹 يا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ 🌹
🌹یاصاحب الزمان...🌹
🌸تا نیایی گره از کار بشر وا نشود🌸
#کانال_خیمه_گاه_ولایت
✅ @kheymegahevelayat
✅ کشف محموله قاچاق ۱۴ هزار تُنی برنج
♦️یک محموله ۱۴ هزار تنی برنج و همچنین محموله دارو که با ارز دولتی به کشور وارد شده بود در حال قاچاق معکوس به کشور پاکستان بود که توسط سربازان گمنام امام زمان (عج) کشف شد.
♦️علاوه بر این فردی از گمرکات استان سیستان و بلوچستان اقدام به واردات بنز، سانتافه و خودروهایی از این قبیل میکرده و آن را به عنوان لوازم خانگی اظهار به گمرک میکرده است.
♦️پروندههای مربوط به این محمولههای قاچاق در کمیسیون اصل ۹۰ در حال بررسی و تعیین تکلیف است.
#عاکف_سلیمانی
✅ @kheymegahevelayat
✅ @Akef_soleimany
🚩 همهگیری بیماری واگیر در اربعین نداشتیم / موارد تکگیر آنفلوآنزا کنترل شد
وزارت بهداشت:
🔷 تاکنون موردی از همهگیری بیماریهای واگیر رخ نداده، البته موارد تکگیر یا طغیانهای کوچک به وجود آمد که با تشخیص به موقع تحت کنترل قرار گرفت.
🔷 خوشبختانه همه چیز تحت کنترل بوده است و تنها موارد اندک و تکگیری از بروز آنفلوانزا اتفاق افتاده است.
✅ @kheymegahevelayat
🔰 ورزشکاران در مسائل اساسی کشور غفلت نکنند
💢امام خمینی(ره):
🔷 در همه قشرهایی که یک احتمالی میدادند که شاید یک مقاومتی در اینها باشد به یک وضعی وارد میشدند، و یا آنها را منحرف میکردند، و یا سرکوب میکردند. قشر شما پهلوانها هم مستثنا نبود، قشر #ورزشکارها هم مستثنا نبودند از این، برای اینکه اینها هم یک جمعیت متدین بودند؛ علاقهمند به اسلام بودند و قدرتمند. اینها را هم به یک جوری سرگرم میکردند، نمیتوانستند از #اسلام منحرفشان کنند؛ گوش نمیدادند به حرفشان در آن باب؛ اما منحرف میکردند از مسائل اصلی، یک بساطی درست میکردند که سرگرم بشوند به آن بساط، و از مسائل اساسی مملکت غفلت بکنند.
📆 ۲۳ تیر ۱۳۵۸
#مهدی_ترابی
✅ @kheymegahevelayat
⭕️ قدرت دستگاه اطلاعاتی ایران، بلوف یا واقعیت؟
🔸دستگیری #روح_الله_زم مدیر شبکه آمدنیوز جدا از اهمیت رسانهای ابعاد مهم دیگری نیز دارد. یکی از اولین بحثهایی که پس از دستگیری او مطرح شد، موضوع قدرت دستگاه اطلاعاتی ایران است. این مسئله همیشه محل مناقشه بوده که توانایی اطلاعاتی و امنیتی ایران چقدر است؟
🔹سرویسهای اطلاعاتی عموما ۲دکترین کلی را در پیش میگیرند. یکی آنهایی که استراتژی تهاجمی دارند، دو آنهایی که غالبا استراتژی دفاعی دارند و تحرکات رقیب را رصد میکنند. نگاهی به فعالیتهای چندسالهی دستگاه اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران، آن را بیشتر در حیطهی سازمانهای تدافعی قرار میدهد. ایران سالیان درازیست که با سرویسهای امنیتی رقیب درگیر یک جنگ همه جانبه است که در این جنگ هم ضربه زده و هم ضربه خورده است. اما برای بررسی میزان موفقیت آنها باید به دو نکتهی مهم توجه داشت.
۱) ابتدا باید یک تعریف مشخص از ضربه زدن و ضربه خوردن ارائه داد که با توجه به دکترین دفاعی سیستم اطلاعاتی ایران و استراتژی تهاجمی سرویسهای امنیتی رقیب میتوان گفت،ضربه زدنِ سیستم های اطلاعاتی ایران بدان معناست که آنها چقدر توانستهاند به تاکتیکها و اقدامات تخریبی دشمن واکنش مناسب نشان دهند و آن را ناکام بگذارند؟ اقداماتی چون: ترور مسئولان بلندپایه، انجام عملیات تروریستی گسترده، از کار انداختن شریانهای حیاتی کشور و همچنین داشتن یک مجموعه جاسوسی قوی در ایران و شناسایی شبکه اطلاعاتی جمهوری اسلامی در خارج از مرزها. اینها اقدامات مرسومی است که سرویسهای امنیتی رقیب انجام میدهند.
گرچه که دستگاه اطلاعاتی ایران در اثر هجمههای بسیار سنگین مخالفانش در این سالها ضربه هم خورده است اما نگاهی منصفانه به صحنه نبرد این نتیجه را نشان میدهد که آنها بیش از ضربه خوردن ضربه زدهاند و ما سراغ نداریم سرویسهای اطلاعاتی رقیب ضربه مهلکی را به ایران زده باشند.
۲) نکتهی بسیار مهم دیگر این است که دستگاه اطلاعاتی جمهوری اسلامی چند سالی است که از حالت تدافعی به حالت تهاجمی تغییر موضع داده است.
🔸نمونهی بارز آن اقدام بسیار پیچیدهی معاونت ضدجاسوسی وزارت اطلاعات علیه یک شریان حیاتی جاسوسی سیا در جهان میباشد. این عملیات گسترده موجب شناسایی، دستگیری و کشته شدن بسیاری از مامورین CIA شد به طوری که مجبور شدند جاسوسان خود را از سراسر دنیا فرابخوانند تا دچار آسیب های بیشتری نشوند. سیا نگران است در پِی این شکست فاجعه بار، سیستم اطلاعاتی و جاسوسیاش در سطح جهان نابود شده باشد. اِروین مک کِلو تحلیلگر امنیت ملی آمریکا عنوان کرد: این موضوع یکی از فاجعه آمیزترین شکستهای آمریکا بعد از ۱۱ سپتامبر بود.
🔹دستگیری #روح_الله_زم نیز در ادامهی همین استراتژی تهاجمی است و این یعنی جمهوری اسلامی هرجای جهان به کسانی که بخواهند به او ضربه بزنند دسترسی دارد و میتواند علیه آنها اقدام کند. مسئولین امنیتی ایران مدعی شدهاند که سرویسهای اطلاعاتی غربی که شبانه روز زم را حفاظت و هدایت میکردند را جا گذاشتهاند! اما چگونه؟
🔸مقامات ارشد سپاه عنوان کردند، زم از۲سال پیش در تور اطلاعاتی آنهابوده است. چنین مسئلهای به تنهایی اتفاق ویژهای نیست اما به نظر دستگاه اطلاعاتی ایران یک شاهکار انجام داده است. ابتدا با بکارگیری روشهای پیچیده مِن جمله استفاده از رابط، سرویسهای اطلاعاتی رقیب را دور میزند و خودش را به زم نزدیک میکند، طوری که او از داخل ماشینهای حفاظت شده نیروهای امنیتی فرانسه برای سرویس امنیتی ایران تصویر ارسال میکند و آنها ماهها به زم خوراک اطلاعاتی دلخواه خود را میدهند! سپس بخش مهمی از اِشراف خود بر زم را در مستند #ایستگاه_پایانی_دروغ منتشر میکند. با اینکار هم ضربه ی محکمی به سرویس امنیتی فرانسه و اسرائیل میزند و هم با پخش تصاویر و صحبتهای محرمانهی زم با رابط خود این پیام را ارسال میکند که او دیگر یک مهره سوخته برای ماست. این درحالی است که سازمان اطلاعات سپاه همزمان به صورت موازی مشغول کار بر یک پروژه ی مهمتر یعنی دستگیری روح الله زم بود.
🔹به نظر یکی ازدلایل گیجی سرویسهای اطلاعاتی دشمن نیز همین بوده است زیرا آنها به خیال آنکه دیگر زم برای ایران یک مهره سوخته میباشد و دستگاه اطلاعاتیاش حالاحالاها سراغ او نمیآید از ترس اینکه زم به صورت کامل از دسترسشان خارج شود و به تور جمهوری اسلامی بیوفتد برای حیثیت خودشان هم که شده مشغول پیدا کردن شکافهای امنیتی شکست اول بودند که متحمل شکست سنگین بعدی شدند. این شکست موجب انهدام شبکه داخلی خائنی که با زم همکاری میکردند نیز میشود.
🔸درپایان باید بگوییم، دستگاه امنیتی ایران یکبار دیگر قدرت و اشراف اطلاعاتی خود را به رخ رقیبان کشید.خلاصه اینکه شکار زم؛ یک تیر بود باچند نشان جانانه.
💻 خیمه گاه ولایت
«کانال رسمی عاکف سلیمانی
@kheymegahevelayat
🔰پروژههای ناکام ضدانقلاب
🛑 پروژه ققنوس که تلاشی برای گردهم آوردن سلطنتطلبان قدیمی، حول رضا پهلوی و زیر یک چتر بود، پس از گذشت هشت ماه از آغاز فعالیت، با شکست مواجه شد.
🔷«الهیار کنگرلو» مؤسس و مدیر پروژه ققنوس و «عطا هودشتیان»، مدیر و سرپرست روابط بینالمللی این گروه با اعلام خروج خود گفتند، برنامههای این گروه با خواستهها و ضرورتهای آنها همخوانی ندارد.
🔷هدف از تشکیل ققنوس جذب نخبگان علمی ایرانی بود؛ اما به دلیل آنکه در میان نخبگان علمی ایرانی جذابیتی پیدا نکرد، اولین کسی که از این گروه خارج شد، شخص مؤسس این گروه بود.
حاج عماد
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
💻 خیمه گاه ولایت
«کانال رسمی #عاکف_سلیمانی»
◀️ با کانال تخصصی #خیمه_گاه_ولایت از اوضاع سیاسی و امنیتی ایران و جهان باخبر شوید👇👇
✅ http://eitaa.com/kheymegahevelaya
💻 کانال شخصی #عاکف_سلیمانی👇
✅ http://eitaa.com/Akef_soleimany
🚨سقوط پهپاد ناشناس در شوشتر/ ورود تیم ارزیاب و انتقال لاشه پهپاد ساقط شده به مرکز امن
فرمانده مقاومت بسیج شوشتر:
🔹لاشه این پهپاد برای بررسی بیشتر به یک مکان امن منتقل شده است.
🔹 هنوز اطلاعات دقیقی در مورد این پهپاد اعلام نشده و منتظر بررسی تیم تخصصی هستیم.
#عاکف_سلیمانی
✅ @kheymegahevelayat
✅ روح الله زم امشب نحوه دستگیری اش را خود، روايت میکند
#فوری
#مستند #روح_الله_زم
👈#امشب ...
🔸 ساعت 20:30 شبکه دوم سیما
🔸 ساعت 21 شبکه اول سیما
#عاکف_سلیمانی
✅ @kheymegahevelayat
.
انفجار اطلاعات در راه است؟
🔹نیما زم مدیر کانال (شبکه عنکبوتی) آمدنیوز، مخزن الاسرار اطلاعات درباره پیوند اپوزیسیون و برخی چهره های نقابدار داخلی با سرویس های جاسوسی متخاصم است. او امشب گوشه ای از این اطلاعات سرّی را بازگو کند.
♦️ممکن است بگویند ادعای یک نفر درباره دیگران مسموع نیست و ارزش حقوقی ندارد. این سخن، درست است؛ مشروط بر این که ادعا، مستند به اسناد و مدارک نباشد. اما وقتی سر پل ارتباطات، اسناد را هم واگذار کرده باشد، آن وقت داستان فرق می کند.
🔹نیما زم، مخزن الاسرار اطلاعات مربوط به زد و بند برخی عناصر در بدنه اجرایی با سرویس های جاسوسی متخاصم غربی است. اکنون با انفجار اطلاعات رو به رو هستیم. احتمالا تخلیه اطلاعات مخزن کامل شده اما انتشار اطلاعات، تدریجی و با ملاحظه جمیع مصالح خواهد بود.
♦️قیافه کسانی که آمدنیوز را مخفیانه از داخل تغذیه می کردند، دیدنی است. آنها چه توجیهی دارند؟ وقتی این شبکه پنهان، تکانده و برملا شود، نقاب را از چهره کدام وطن فروشان کنار خواهد زد؟
حاج عماد
✅ @kheymegahevelayat
هدایت شده از خیمهگاه ولایت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #مستندهراس (1)
🔺بازگویی بخش هایی از فعالیت شبکه معاند #آمد_نیوز و بازتاب های دستگیری "روح الله زم"
✅ @kheymegahevelayat
هدایت شده از خیمهگاه ولایت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥مستند "هراس" (2)
🔺بازگویی بخش هایی از فعالیت شبکه معاند #آمد_نیوز و بازتاب های دستگیری "روح الله زم"
#مستند_هراس
✅ @kheymegahevelayat
هدایت شده از خیمهگاه ولایت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥مستند "هراس" (3)
🔺بازگویی بخش هایی از فعالیت شبکه معاند #آمد_نیوز و بازتاب های دستگیری "روح الله زم"
✅ @kheymegahevelayat
هدایت شده از خیمهگاه ولایت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥مستند "هراس" (4)
🔺بازگویی بخش هایی از فعالیت شبکه معاند #آمد_نیوز و بازتاب های دستگیری "روح الله زم"
✅ @kheymegahevelayat
هدایت شده از خیمهگاه ولایت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥مستند "هراس" (5)
🔺بازگویی بخش هایی از فعالیت شبکه معاند #آمد_نیوز و بازتاب های دستگیری "روح الله زم"
✅ @kheymegahevelayat
خیمهگاه ولایت
#مستند_داستانی_امنیتی_عاکف_سری_سوم #قسمت_دویست_و_چهل_و_دو به خانوم ام البنین گفتم: «من 99 تا صلو
#مستند_داستانی_امنیتی_عاکف_سری_سوم
#قسمت_دویست_و_چهل_و_سه
فرودگاه امام خمینی...
با حاج کاظم و تیم حفاظتش وارد فرودگاه شدیم.. حاجی به تیم حفاظتش گفت «از منو عاکف فاصله بگیرید.» اوناهم فاصله گرفتند و از چندمتر عقب تر حرکت میکردن تا همه چیز طبیعی جلوه کنه.
هیچ کسی خبر نداشت داره چی میگذره، وَ چه اتفاقاتی داره زیر پوست این پرونده می افته. بعضیا خیال میکردند افشین عزتی خائن هست، بعضیا هم خیال میکردند خادم. از بالا تا پایین به جر رهبری و امینشون که این پیام و بهشون رسوندن، همه سردرگم بودن. تمام رسانه های ایران مشتاق این لحظه بودن.
وقتی بچه های ما خبر دادند عاصف و خانوم افشار وارد سالن شدند، به یکی از بچه ها یه گوشی ریزی دادم تا برسونه به عاصف و بعد از اینکه گذاشت داخل گوشش با هم ارتباط بگیریم. رفتم روی خط عاصف... گفتم:
+عاصف صدای من و داری!
_بفرمایید آقاعاکف.. درخدمتم.
+رسیدن بخیر.
_ممنونم آقا.
+دکتر در چه وضعیتیه؟
_داریم نزدیک پله برقی میشیم.
چندثانیه بعد دیدم معاون وزیر خارجه و همچنین معاون وزیر در امور غرب آسیا «خاورمیانه» وَ دکتر افشین عزتی و... دارن از پله برقی میان پایین. خبرگزاری های رسمی کشور و عکسان خبری داشتند عکس میگرفتند. صداوسیماهم اومده بود برای گزارش و... !
یه هویی چشمم خورد به عاصف عبدالزهرا که از پشت سرشون داشت با فاصله می اومد، اما فورا برگشت بالا.
علیرغم اینکه بخاطر مشکلات زندگیم و بیماری همسرم، به اضافه ی خستگی جسمی بابت کارهای شبانه روزی اصلا حوصله هیچ کسی رو نداشتم، اما از این حرکت عاصف که یه هویی برگشت بالا خندم گرفت.. حاجی که این صحنه رو دید، با تعجب بهم گفت:
_تورو حضرت عباس نگاه کن، پله برقی داره میاد پایین، سوارش میشه دوباره بر میگرده میره بالا!! شده شبیه مستربین !!
دستم و بردم سمت گوشم، گوشی ریزی که داخل گوشم بود کمی فشارش دادم رفتم روی خط عاصف... بهش گفتم:
+ عاصف صدای منو داری؟؟
_جانم آره.
+چرا برگشتی بالا؟
_حاجی چرا بهم نگفتی در تیررس دوربین ها هستم و کلی خدم و حشم آوردید اینجا تا عکس بگیرن از این اُزمیت نکبت.
خندم گرفت از حرف عاصف. حاجی بیسیمش و که دست مسئول دفترش بود گرفت، رفت روی خط عاصف، بهش گفت:
«عاصف خان، خوشم میاد بچه زرنگی .. ایول الله پسر.. آفرین.»
وقتی افشین عزتی و مسئولین وزارت خارجه رسیدند جلوی جمعیت، پدر افشین عزتی رفت گردنش گل انداخت، مادرش زار میزد اشک میریخت، افشین هم پسر و دخترش و بغل کرد و کلی میخندید. معاون رییس سازمان انرژی اتمی هم حضور داشت. از طرفی مسئولین وزارت خارجه هم با لبخندهای قهرمانانه سیاسی و دیپلماسی داشتن با افشین از بین عکاسان و خبرنگارها عبورمیکردند.. حاج هادی به محض اینکه میرسه جلوی جمعیت فورا راهش و کج میکنه و میره یه سمت دیگه !!
یه تیم حفاظت برای افشین عزتی تدارک دیده بودم تا از بین جمعیت و عکاسان و خبرنگاران ردش کنند. تیم حفاظت و توجیه کرده بودم که به هیچ عنوان نباید اجازه بدن افشین عزتی با رسانه ها و خبرگزاری ها صحبت کنه، حتی در حد یک سلام کردن.
افشین و خانوادش و تحت الحفظ تا بیرون سالن فرودگاه در یک قسمت خاص وَ خلوت حفاظت شده هدایت کردیم و 8 تا ماشین ضدگلوله شاسی بلند از تیم تشریفات اداره رو آماده کرده بودیم تا عزتی وَ خانوادش رو طبق هماهنگی هایی که از قبل کردیم، سوار دوتا از خودروها کنند! بقیه خوردوها پوشش بود و جهت رد گم کنی، تا افشین و به یک جای امن منتقل کنیم.
به هیچ عنوان از داخل ماشین نمیشد بیرون و نگاه کرد به جز راننده و سرنشین کنارش که از بچه های خودمون بودند! بین صندلی عقب و جلو، شیشه های کاملا دودی و سیاه کشیده شده بود.
یک ساعت بعد/ طبقه دوم ساختمان امنیتی الف 1000/ نزدیک به اداره...
اگر یادتون باشه این ساختمون، همون جایی هست که نسترن و برای رد گم کنی از اون باگ، بردیم به اونجا! یعنی همون ساختمون مربوط به جلسه سری رییس تشکیلات با سران قوا و مقامات ارشد حکومتی و لشکری و امنیتی و...!
منتقل کردن دکتر عزتی به این ساختمون بنا بر صلاحدید و تصمیم رییس بود که باید این دانشمند اتمی پس از ورود به ایران به ساختمون الف 1000 منتقل میشد. حدود یکساعت بعد، دکترعزتی و خانوادش با یک اسکورت کامل وَ دقیق به اون خونه امن انتقال داده شدن.
وقتی وارد ساختمون شدن، اول خانواده افشین و فرستادیم بالا خدمت رییس تا هم و ببینن، بعد من و عاصف و حاج کاظم و دکتر افشین عزتی با آسانسور رفتیم بالا.
با دوتا از بچه های بخش رسانه ای ضدجاسوسی هماهنگ شده بودیم تا از استقبال حاج آقای (....) و حاج هادی رییس بخش ضدجاسوسی از افشین عزتی کلیپ 20 ثانیه ای تهیه بشه و بدیم به خبرگزاری ها و رسانه، تا برای انتشار روش کار کنند.
ریاست و حاج هادی استقبال گرمی از افشین عزتی کردند. هم دیگرو در آغوش گرفتند... حاج آقای ( .... ) با افشین روبوسی کرد و بهش خوش آمد گفت.
خیمهگاه ولایت
#مستند_داستانی_امنیتی_عاکف_سری_سوم #قسمت_دویست_و_چهل_و_سه فرودگاه امام خمینی... با حاج کاظم و تی
#مستند_داستانی_امنیتی_عاکف_سری_سوم
#قسمت_دویست_و_چهل_و_چهار
بعد از حدود نیم ساعت، صحبت و... رییس تشکیلات گفت :
«جناب دکتر عزتی عزیز، بچه های ما الآن اینجا در طبقه پایین مستقر هستند، میخوان بدن شمارو چک کنند تا اگر اثر شکنجه هست، مستنداتش رو در اختیار دستگاه دیپلماسی قرار بدن تا از طریق مراجع بین المللی اقدامات لازم صورت بگیره.. بخاطر مسائل حفاظتی وَ زودتر منتقل کردن شما به ایران فرصت نشد در فرودگاه مسقط برادران ما این کارو کنند، الان هم اگر شما بخواید دوستان ما هستند و میتونیم بدنتون و بررسی کنیم وَ با اسناد و مدارک پزشکی علیه ربایندگان شما اقدام کنیم. شما اونور شکنجه شدید؟»
در این اتاقی که افشین مشغول گفتگو با رییس بود، فقط حاج کاظم و حاج هادی و خانواده افشین بودند و دوتا محافظ که کنار در، داخل اتاق ایستاده بودند.
ماهم از اتاق بغل شنود میکردیم.
افشین گفت:
«نه خداروشکر شکنجه ای صورت نگرفت. اما خیلی تهدید شدم و بابتش اذیت شدم. دائم زیر شکنجه روانی بودم! روزهای اول خیلی با من بد رفتار کردند. ولی خداروشکر به خیر گذشت.»
این بار حاج هادی به دکتر عزتی گفت:
«پس این فرمی رو که دوستان تهیه کردند و روبروتون روی میز هست پر کنید که هیچ شکایتی ندارید.»
افشین فرم و پر کرد. بعد از حدود یکساعت به خونش منتقل شد وَ بهش گفتیم که تا مدت ها خونش تحت کنترل هست تا کسی بهش آسیب نزنه.
طبیعتا افشین باید پس از ورود به ایران در اختیار ما قرار میگرفت تا ببینیم چی شد که این اتفاقات افتاد، اما طبق نظر رییس و نظر من و حاج کاظم و حاج هادی، گذاشتیم دکتر افشین عزتی 10 روز در کنار خانوادش بمونه تا از دلتنگی های همسرش و بچه هاش کاسته بشه.
اما روز مهم و سرنوشت ساز که هیچ کسی فکرش و نمیکرد رسید. یازده روز از حضور دکتر افشین عزتی در ایران میگذشت که ساعت 9 صبح، به همراه عاصف، و دوتا ماشین امنیتی رفتیم جلوی خونه دکتر افشین عزتی که زیر نظر بچه های 4412 بود.
سیدعاصف عبدالزهرا زنگ خونه رو زد، همسر دکتر آیفون و جواب داد. وقتی فهمید ما هستیم بهمون بفرما زد اما با این که حکم قضایی ورود به منزل رو داشتیم داخل نرفتیم و ازش خواستیم تا به شوهرش افشین عزتی بگه بیاد بیرون. وقتی در باز شد، همسر عزتی اومد بیرون و گفت بیاید داخل. خلاصه رفتیم.
منو عاصف و سیدرضا و دوتا از بچه های عملیاتی رفتیم داخل حیاط نزدیک پله های خونش ایستادیم.. از بیرون همه چیز لحظه به لحظه تحت کنترل وَ رصد بود تا اتفاقی نیفته.
انصافا اگر بخوام راستش و بگم، باید بگم که با دیدن همسر دکتر افشین عزتی خیلی دلم سوخت.. دلم به حال بچه های افشین عزتی هم سوخت.. دلم به حال پدر و مادرش سوخت.. بچه هاش داشتند داخل حیاط میدَویدن و بازی میکردند.
وقتی دکتر اومد، به همسرش گفتم:
«خواهرم شما بفرمایید داخل.. یه صحبت مردونه و خصوصی هست.»
اونم رفت..
من شروع کردم به صحبت کردن و توضیح دادن به افشین عزتی.. بهش گفتم:
+جناب دکتر عزتی، شما باید با ما تشریف بیارید اداره.
_ببخشید! برای چی؟
+بعدا عرض میکنیم.
_اتفاقی افتاده؟
+ شما با من و همکارام تشریف بیارید بریم، بعدا خدمتتون عرض میکنیم.
_خب من در کنار خانوادم هستم الآن.. بزارید استراحت کنم.
+شما به اندازه کافی استراحت کردید!
_من الآن کار دارم. نمیتونم.. باشه بعدا میام.
دیدم دیگه داره خیلی برای ما پر رو بازی در میاره، حکم و بهش نشون دادم، بعدش به عاصف اشاره زدم تا کارش و انجام بده. دستبند و در آورد زد به دستای دکتر افشین عزتی. دکتر گفت:
«این چه کاریه؟ خجالت بکشید.. این همه گروگان آمریکایی ها بودم، حالا هم باید گروگان شما باشم؟ مثل اینکه شما فرق بین دوست و دشمن و نمیفهمید!»
گفتم:
« هیسسسس!! لطفا اجازه بدید.. آروم باشید.. شما وقتی مقاومت کنید، ما مجبوریم بهتون دست بند بزنیم.. برای همین قبلش خیلی محترمانه بهتون گفتم تشریف بیارید با هم برای گپ و گفتی دوستانه بریم اداره درخدمتتون باشیم.»
عاصف بیسیم زد به سیدرضا که داخل کوچه منتظر ما بود تا فورا بیاد جلوی درب منزل عزتی و سوارش کنیم ببریم. خیلی فوری سیدرضا اومد، بعد دکتر و با همون دمپایی که پاش بود و لباس خونگی که تنش بود، سوار ماشین کردیم. عاصف رفت صندلی عقب کنار عزتی نشست، چشم بند زد بهش و فورا منتقلش کردند به اداره.
پشت سرشون یکی از نیروها اومد، منم سوار شدم رفتم سمت اداره.
بعد از اینکه وارد اداره شدیم، عاصف و سیدرضا دکتر افشین عزتی رو چشم بسته و دست بسته بردنش داخل اتاق بازجویی.
از همون روز اول همسر عزتی پیگیر شد وَ به همون شماره ای که قبلا بهشون داده بودیم چپ و راست زنگ میزد، اما خب شِگِردِ کار ما اینه که متهمی رو که میگیریم، تا در مرحله اول تخلیه اطلاعاتی نشه، ولش نمیکنیم و نمیگذاریم هیچ کسی ازش خبر داشته باشه.. حالا اون مرحله اول، میخواد یک هفته باشه، یا بیست روز، یا شش ماه، یا یکسال.
خیمهگاه ولایت
#مستند_داستانی_امنیتی_عاکف_سری_سوم #قسمت_دویست_و_چهل_و_چهار بعد از حدود نیم ساعت، صحبت و... رییس
#مستند_داستانی_امنیتی_عاکف_سری_سوم
#قسمت_دویست_و_چهل_و_پنج
برای یه کاری رفتم دفتر... وقتی اثر انگشت زدم رفتم داخل دیدم تلفن داره زنگ میخوره، گوشی رو گرفتم حاج هادی پشت خط بود.. گفتم:
+سلام.. بفرمایید.
_سلام. خداقوت.
+ممنونم. درخدمتم.
_افشین و آوردید؟
+بله. میرم برای بازجویی.
_بسیار عالی. بهم بگو وضعیت نسترن توسلی چطوره!؟
+گزارشش و نوشتم دادم دفترتون.
_بله درسته، خواستم ببینم مشکلی وجود نداره؟
+نخیر حاج آقا.
_برو به کارت برس.
+چشم. خدا حافظ.
این تماس از همون تماس ها بود که... !!! بازم بگذریم...
اسلحم و گذاشتم داخل کشوی میز کارم، برگشتم بیرون رفتم سمت اتاق بازجویی که یک طبقه پایین تر بود.
وارد اتاق بازجویی شدم، دیدم حاج هادی اونجاست.. خیلی برام جالب بود که چقدر زودتر از من حضور پیدا کرده در اون اتاق. معلوم بود خیلی نگران به نظر میرسه!
بعد از اینکه وارد اتاق مورد نظر شدم، در دوم و باز کردم و وارد اتاق بازجویی شدم. دیدم عاصف داخل اتاق بازجویی هست و منتظر بوده تا من بیام. بهش اشاره زدم چشم بند و دست بندِ دکتر افشین عزتی رو بازش کنه. کارش و انجام داد، بعدش دوربین و گذاشت روی میز تا بازجویی ضبط بشه. وقتی عاصف رفت یه کم دور میز چرخیدم، دیدم عزتی داره چپ چپ نگام میکنه!
نشستم روبروش.گفتم:
+سلام.
فقط نگام میکرد.. گفتم:
+میخوام باهم حرف بزنیم.
یه هویی آشفته شد و از روی صندلیش بلند شد، بعدش از اون طرف میز کمی خم شد به سمت من و به نشونه تهدید گفت:
_تاوان این رفتارت و پس میدی جوون. تو میدونی من کی هستم؟
داشتم خیلی آروم و ریلکس نگاش میکردم، وَ پلک میزدم.. بهش چندثانیه خیره شدم، بعد با ابروهام بهش اشاره زدم: «بشین سرجات.»
وقتی نشست، یه لیوان آب براش ریختم، گفتم:
+بفرمایید. آب میل کنید تا اعصابتون کمی آرام تر بشه.
یه لیوان آب خورد.. چندتا نفس عمیق کشید، این بار با غرور گفت:
_منتظر توضیحاتتون هستم.
چندلحظه ای نگاش کردم، گفتم:
+جناب عزتی، اونی که باید توضیح بده شما هستی، نه بنده. شما خودت خیلی خوب میدونی که برای چی اینجا هستی و روی این صندلی نشستی. ما از همه ی مسائل باخبریم. برای همین سعی کن دروغ نگی، چون برای خودت گرون تموم میشه.
_من نمیفهمم دارید در مورد چه چیزی صحبت میکنید.
+چرا، اتفاقا خیلی خوب میدونید. اما اگر میخوای حرف نزنی اون بحثش جداست، اما مِن باب تفهیم اتهام برات میگم ! اینطور خوبه؟
_بله بگید تا ببینم برای چه چیز مسخره ای با این سر و وضع منو آوردید اینجا !! حتی اجازه ندادید لباسم و عوض کنم!!!
+از فائزه ملکی بگم، یا از ملک جاسم، وَ یا اینکه از معشوقت! خانوم نسترن توسلی؟
_ کییییییی؟؟ چیییییی؟ اینا کی هستند اصلا؟ من نمیفهمم.
عاصف که داخل اتاق بغلی بود اومد روی خطم و توی گوشم گفت:
«عاکف جان، دمای صورتش فوق العاده رفته بالا. معلومه فشار بدی بهش وارد شده با این اسامی.»
عاصف از دوربین حرارتی صورت و بدن افشین و کنترل میکرد.
به عزتی گفتم:
+دکتر آب بخور.. دمای صورتت رسیده به 10000. ممکنه آمپرت جوش بیاره.
_جمع کنید این مسخره بازیارو. من یه دکتر هستم. این وصله ها به من نمیچسبه.
با آرامش بهش نگاه کردم گفتم:
+آقای دکتر عزتی، اولا صدات و بیار پایین! ثانیاً در طول این چند دهه ی پس از انقلاب، خیلی ها مدعی بودن که این وصله ها بهشون نمیچسبه، اما بدجور بهشون چسبید. طوری که لکه ننگش سالیانِ سال هست که از روی سر و صورتشون پاک نمیشه. حالا میزاری ببینیم به کجاهات لکه چسبیده، یا میخوای همچنان شلوغش کنی؟ من وقتم زیاده، وَ صبورم. اما بهت توصیه میکنم همکاری کنی تا سریعتر وضعیتت مشخص بشه.
دیدم داره نگام میکنه... گفتم:
+اصلا نظرت چیه تا برات از افسر اطلاعاتی آمریکا بگم؟ فکر میکنم اگر اینطور شروع بشه هیجانش بیشتر میشه!
_من نمیفهمم.. واقعا گیج شدم.. این بازیا چیه در آوردید؟؟ منو ربودن، چرا متوجه نیستید؟ من تحت فشار روانی بودم.. آمریکایی ها اذیتم کردن.. در عراق منو دزدیدند.. حالا هم که اومدم ایران باید از دست شماها شکنجه بشم؟
+که اینطور! پس مدعی هستی ربودنت ! وَ شکنجه ت کردن!!! عجیبه! پس چطور اون روز که با ریاست ما دیدار داشتید وَ ایشون بهتون گفتن شکنجه شدید یا نه، شما تاکید کردید که خیر مورد شکنجه واقع نشدید؟!
_چون نمیخواستم خانوادم ناراحت بشن!!
+عجب !! پس ربوده شدید، شکنجه هم شدید!؟
_بله. منو ربودن. بعدش از عراق بردن آمریکا.
+یعنی من و همکارام این چندوقت ول معطل بودیم و توهم میزدیم؟!
_واقعا نمیفهمم چی میگید. ای بابا!
+حدود شش ماه با افسران اطلاعاتی آمریکا در ارتباط بودی وَ در چندین مرحله اسناد به طور کلی سری وَ فوق سری نظام رو برای دشمن ارسال میکردی. حتی گرای دانشمندان اتمی کشور و به دشمن دادید. میشه بگی چرا؟
✅ http://eitaa.com/kheymegahevelayat
هدایت شده از خیمهگاه ولایت
❤️ همه باهم دعای فرج حضرت صاحب الزمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را زمزمه کنیم.❤️
🌸إلَهِي عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْكَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَيْكَ الْمُشْتَكَى وَ عَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ
🌸اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ🌹
🌸أولِي الْأَمْرِ الَّذِينَ فَرَضْتَ عَلَيْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ
🌸ففَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجا عَاجِلا قَرِيبا كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ
🌸يا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ يَا عَلِيُّ يَا مُحَمَّدُ🌹
🌸اكْفِيَانِي فَإِنَّكُمَا كَافِيَانِ وَ انْصُرَانِي فَإِنَّكُمَا نَاصِرَانِ
🌸يا مَوْلانَا يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ
🌹 يا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ 🌹
🌹یاصاحب الزمان...🌹
🌸تا نیایی گره از کار بشر وا نشود🌸
#کانال_خیمه_گاه_ولایت
✅ @kheymegahevelayat
🌹بسم الله الرحمن الرحیم
🌹 هر روز یک آیه از قرآن
فَكُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ حَلَالًا طَيِّبًا وَاشْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ إِن كُنتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ
از نعمت هایی که خدا روزی شما کرده است، حلال و پاکیزه بخورید، و نعمت خدا را سپاس گزارید، اگر تنها خدا را می پرستید.
[نحل آیه 114]
➖➖➖➖➖➖
#حدیث_روز
💗 امام موسى کاظم علیه السلام:
🍃کمترین ثوابى که به زائر امام حسین علیه السلام در کرانه فرات داده می شود این است که تمام گناهان بخشوده می شود. به شرط این که حق و حرمت ولایت آن حضرت را شناخته باشد.🌺
📚مستدرک الوسائل،ج۱۰ ،ص۲۳۶🌾
@kheymegahevelayat
[ 🗣 #دروغ_هاے_اعتمادسوز ]
🔴 یک روز با ۲ دروغ شاخ دار دولتی‼️
🔻به دو دروغ حاکمیتی در یک روز توجه کنید.
1⃣ خبر یکم: آقای جهانگیری روز گذشته اعلام کرد که fatf و سی اف تی به تائید رهبری انقلاب رسیده است. حتی رئیس دفتر رییس جمهور هم حاضر نشد مسوولیت این ادعا را بپذیرد. و در نهایت خبر بصورت رسمی تکذیب شد.
2⃣خبر دوم. آقای جهانگیری گفت تصمیم داشتیم بنزین را سهمیه بندی کنیم اما یک رسانه خبر را منتشر کرد و نگذاشت. آقای جهانگیری فراموش کردند که وقتی آنروز این خبر منتشر شد وزیر نفت اصل آنرا با قاطعیت تکذیب کرده بود.
✅ خبر جهانگیری نشان داد همه آن اظهار نظرها دروغ بوده است. این بی صداقتی ها آثار پرهزینه ای بر جامعه دارد و عجیب است که آقایان نسبت به این موضوع بی اعتنا هستند. مردم گرانی و سیاست های غلط را به شرطی تحمل می کنند که احساس کنند دولتمردان آنها صادقند. جامعه ای که به دولتش بی اعتماد شود در هیچ تصمیمی، ولو تصمیمات دقیق همراهی نمی کند. این دروغ ها بسیار اعتمادسوز است؛ کاش متوجه باشیم.
✅ @kheymegahevelayat
اردوغان گفته از برخی صداها در ایران ناراحت است و روحانی باید اینها را ساکت میکرد! بعد رییس دفتر روحانی بجای بستن راه دخالت خارجی، با این توضیح منفعلانه که گلایه اردوغان علیه دولت ایران نبود، به رسانهها تذکر داد به این مسائل توجه کنند!
یعنی مقام خارجی برای ما تعیین تکلیف میکند؟
از کی تا حالا شغالی مثل اردوغان خونخوار میتونه درمورد ايران اظهار نظر کنه.
✅ @kheymegahevelayat