eitaa logo
خوبان
644 دنبال‌کننده
12هزار عکس
10.7هزار ویدیو
34 فایل
ارتباط با ادمین:https://eitaa.com/Khoban7
مشاهده در ایتا
دانلود
2.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠احکام قرآن 💬در چه مواردی قرآن خواندن از نظر شرعی و احکام ،بر انسان واجب است؟ 🔹در چه صورت انسان به عهد،نَذر یا قَسَم خود در مورد خواندن قرآن، باید عمل کند؟ 🔹اگر شخصی وصیّت کند بعد از فوتش برای او از اموال خودش قرآن بخوانند، آیا از نظر شرعی قابل اجراست؟ 💠 🍀🍀احکام مصور 🍀🍀 🌼🌼 https://eitaa.com/joinchat/3010396160C2b8cef193c🌼🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷قهرمان واقعی🌷 🌹🍃 خاطرات شهید ابراهیم هادی 🔺از زبان حسین الله کرم 🟢🍃مسابقات قهرمانی ۷۴ کیلو باشگاه ها بود. ابراهیم همه حریفان را یکی پسران دیگری شکست داد و به نیمه نهایی رسید. آن سال ابراهیم خیلی خوب تمرین کرده بود. اکثر حریف ها را با اقتدار شکست داد. اگر این مسابقه را می زد حتما در فینال قهرمان می شد. اما در نیمه نهائی خیلی بد کشتی گرفت. 🔺بالاخره با یک امتیاز بازی را واگذار کرد؟ ⚪️🍃آن سال ابراهیم مقام سوم را کسب کرد. اما سال ها بعد، همان پسری که حریف نیمه نهائی ابراهیم بود را دیدم. آمده بود به ابراهیم سر بزند. آن آقا از خاطرات خودش با ابراهیم تعریف می کرد. همه ما هم گوش می کردیم. تا اینکه رسید به ماجرای آشنائی خودش با ابراهیم و گفت: آشنائی ما بر می گردد به نیمه نهائی کشتی باشگاه ها در وزن ۷۴ کیلو، 🔺قرار بود من با ابراهیم کشتی بگیرم. 🌷🍃اما هر چه خواست آن ماجرا را تعریف کند ابراهیم بحث را عوض می کرد؟ آخر هم نگذاشت که ماجرا تعریف شود! روز بعد همان آقا را دیدم و گفتم: اگه میشه قضیه کشتی خودتان را تعریف کنید. او هم نگاهی به من کرد. نفس عمیقی کشید و گفت: آن سال من در نیمه نهائی حریف ابراهیم شدم. 🔺اما یکی از پاهایم شدیدا آسیب دید. 🌹🍃به ابراهیم که تا آن موقع نمی شناختمش گفتم: رفیق، این پای من آسیب دیده. هوای ما رو داشته باش. ابراهیم هم گفت: باشه داداش، چشم. بازی های او را دیده بودم. توی کشتی استاد بود. با اینکه شگرد ابراهیم فن هائی بود که روی پا می زد. 🔺اما اصلا به پای من نزدیک نشد؟ 🔻🔻🔻
🟢🍃ولی من، در کمال نامردی یه خاک ازش گرفتم و خوشحال از این پیروزی به فینال رفتم. ابراهیم با اینکه راحت می تونست من رو شکست بده و قهرمان بشه، ولی این کار رو نکرد. بعد ادامه داد: البته فکر می کنم او از قصد کاری کرد که من برنده بشم! از شکست خودش هم ناراحت نبود. 🔺چون قهرمانی برای او تعریف دیگه ای داشت. ⚪️🍃ولی من خوشحال بودم. خوشحالی من بیشتر از این بود که حریف فینال، بچه محل خودمون بود. فکر می کردم همه، مرام و معرفت داش ابرام رو دارن. اما توی فینال با اینکه قبل از مسابقه به دوستم گفته بودم که پایم آسیب دیده، اما دقیقا با اولین حرکت همان پای آسیب دیده من را گرفت. آه از نهاد من بلند شد. بعد هم من را انداخت روی زمین 🔺و بالاخره من ضربه شدم. 🌷🍃آن سال من دوم شدم و ابراهیم سوم. اما شک نداشتم حق ابراهیم قهرمانی بود. از آن روز تا حالا با او رفیقم. چیزهای عجیبی هم از او دیده ام. خدا را هم شکر می کنم که چنین رفیقی نصیبم کرده. صحبت هایش که تمام شد خداحافظی کرد و رفت. من هم برگشتم. در راه فقط به صحبت هایش فکر می کردم. 🌹🍃یادم افتاد در مقر سپاه گیلان غرب روی یکی از دیوارها برای هر کدام از رزمنده ها جمله ای نوشته شده بود. در مورد ابراهیم نوشته بودند: 🔺ابراهیم هادی رزمنده ای با خصائص پوریای ولی https://eitaa.com/khoban72
🔻خاطره ای از 🌹🍃سید الاسرا، مرحوم سید علی اکبر ابوترابی فرد رضوان الله علیه 🟢🍃ما را به زندان الرشید بغداد با سلول‌های ۸ متریِ بدون پنجره فرستادند. مدتی بعد به اردوگاه تکریت در زادگاه صدام رفتیم. ⚪️🍃۹۰ اسیر این اردوگاه شناسایی و دستچین شده بودند. آقای ابوترابی سید آزادگان نیز در این اردوگاه حضور داشت که وجودشان برای همه ما نعمت بود. 📌دو نگهبان به نام‌ های حسین و کاظم در آنجا بودند که کاظم بدترین رفتار را با ما داشت. گاهی آقای ابوترابی را چنان کتک می‌زد که تا مرز شهادت می‌رفت. آرزوی ما این بود که کاظم به مرخصی برود. ⚪️🍃یک هفته به مرخصی رفت اما دو روز زودتر برگشت اما آدم دیگری شده بود! دیدم کنار روشویی چند دقیقه مهربانانه با آقای ابوترابی صحبت کرد. 🟢🍃از او پرسیدیم کاظم چه می‌گفت؟ فرمود کاظم می‌گفت سر صبحانه با مادرم نشسته بودم که پرسید تو در اردوگاه اسرا را شکنجه می‌کنی؟ کاظم تعجب می‌کند. دوباره مادر می‌پرسد آیا سیدی در بین اسرا هست که تو او را شکنجه کرده باشی؟ دیشب حضرت زینب (سلام الله علیها) را در خواب دیدم که می‌گفت چرا فرزندت اسیری از قافله اسرای ما را آزار و اذیت می‌کند؟ 🌸🍃مادر می‌گوید شیرم حلالت نیست اگر آنها را اذیت کنی. کاظم هم متحول شده بود. جنگ تمام شد و پس از سقوط صدام، کاظم به ایران آمد و از تک‌تکِ ۹۰ نفر اسیر اردوگاه حلالیت طلبید. 🔻🔻🔻
🌷🍃حتی به مشهد رفت و سر خاک آقای ابوترابی از او هم حلالیت خواست. چند سال پیش کاظم به عنوان مدافع حرم به سوریه رفت و در حرم حضرت زینب (سلام الله علیها) با تیر مستقیم دشمن به شهادت رسید. ♦️راوی: سعید اوحدی رئیس سابق بنیاد شهید کشور https://eitaa.com/khoban72
6.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👁 📽 فیلم / تصاویری از نبرد سنگین رزمندگان اسلام با انبوهی از تانک های پیشرفته دشمن 🔺و فرار مزدوران بعثی از میدان نبرد 🌷🌷🌷 دلتنگی یاران جامانده از قافله شهدا 🟢🍃... ذوق و شـوق نینـوا کـرده دلم ⚪️🍃چـون هـوای جبهه ها کـرده دلم 🌷🍃بود سنگر بهترین مـأوای من 🌸🍃آه جبهـه کـو بـرادرهـای من... 🥀 https://eitaa.com/khoban72
🌹🍃خواهش یک شهید از زائران کربلا" 🟢🍃چون بدون زیارت و با آرزوی 🔺زیارت کربلا از این دنیا می‌روم، ⚪️🍃خواهش می‌کنم که ان‌شاءالله 🔻بعد از آزادی کربلا عکس مرا 🌷🍃به عنوان زائر امام حسین ( علیه‌السلام) به کربلا ببرید... 🌷 خانلو رضوان الله علیه🌷 🌹🍃مسئول تدارکات لشکر ۳۱عاشورا در عملیات والفجر یک https://eitaa.com/khoban72
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
8.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔳فیلم کوتاه 🎥 روایتگری شهید از شهید 🌷🍃روایت شهید مصطفی صدرزاده رضوان الله علیه 🌹🍃از نماز جماعت شهید بادپا رضوان الله علیه https://eitaa.com/khoban72
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا