💫📗کتاب #عارفانه 🔺زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری 2️⃣5️⃣قسمت پنجاه و دوم 💫🌹یکی از برنامه‌های همیشگی و هر هفته ما زیارت مزار شهدا در بهشت زهرا بود. همراه احمد آقا می‌رفتیم و چقدر استفاده می‌کردیم. 💫🟢خاطرم هست که یکی از هفته‌ها تعداد بچه‌ها کم بود. برای ما از ارادت شهدا به معصومین و مقام شهادت می‌گفت. در لابه لای صحبت‌های احمد آقا به مزار شهیدی رسیدیم که او را نمی‌شناختم. همانجا نشستیم. فاتحه‌ای خواندیم. 🔺اما گویی احمد آقا مزار برادرش را یافته حال عجیبی پیدا کرد! 💫⚪️در مسیر برگشت آهسته سؤال کردم احمد آقا آن شهید را می‌شناختی؟ پاسخ داد: نه!! پرسیدم: پس برای چه به سر مزار او آمدیم؟ اما جوابی نداد فهمیدم حتما یک ماجرایی دارد! 💫🔴اصرار کردم وقتی پافشاری من را دید آهسته به من گفت:🔻 💫🌷اینجا بوی امام زمان عج می‌داد. مولای ما قبلا به کنار مزار این شهید آمده بودند. 💫🟢البته چند باری به من گفت: اگر این حرف را میزنم برای این است که یقین شما زیاد شود و به برخی مسائل اطمینان پیدا کنی و تا زنده ام نباید جایی نقل کنی. 💫🌷احمد آقا در دفترچه یادداشت و سررسید آخرین سال خود نیز از این ماجرا ها نقل کرده است. ⬅️ ادامه دارد ... 🔻با کسب اجازه از ناشر کتاب 🥀 ( انتشارات شهید هادی )

🚩 بلند شو علمدار ...🌹 #نحن_قادمون✌️ #طوفان_الاقصی #فلسطین #غزه

💫🖤‏نمیدونم از زخمی شدن تا شهادت این بچه چقدر طول کشید 💫⚪️ولی زمانی که زخمی شد، ترسیده و تنها بود 💫🌷🌸و حتی پدر و مادرش کنارش نبودن، 💫⚪️من اینجا در آسایش بودم، میسوزم 💫🖤رو سینه ش نوشته شده "مجهول" یعنی هیچکس رو نداشت. #طوفان_الاقصی #فلسطین #غزه

💫🟢در آخرین سفرش به مشهد مقدس از پسرعمه اش خواست 💫⚪️تا کفن بپوشاندش و کنارش بنشیند و به یادگارعکسی بگیرد؛ 💫🔴انگارمی دانست که هیچ گاه چنین عکسی نخواهد داشت... 💫🌷شادی روح شهید جاویدالاثر احمد زینعلی شهمیرزادی🌷💫 🔺صلوات

💫🌷#عشق_یعنی🌷💫 💫🌹تو یکی از عملیات ها بچه های گردان عمل کننده خیلی شهید شده بودند ما 12 نفر بچه های مهدیشهر بودیم که به ما اعلام شد باید خط رو تحویل بگیرید. 💫🟢رفتیم برای خط قرار بود جای یک گروهان یعنی 66 نفر کار کنیم غروب بود تا صبح جلوی تک دشمن ایستادیم، 💫⚪️شهید احمد آرپی جی زن بود. تو خط میدوید و آرپی جی میزد تا اذان صبح که نیروهای کمکی رسیدند. 💫🔴با شهید احمد کاری داشتم هر چی صداش زدم جواب نداد، رفتم جلو بازوش را گرفتم تا که برگشت دیدم از هر دو گوشش خون می آمد، از بس که آرپی جی زده بود، 🔺گوشش دیگر نمی شنید. 💫🌹شادی روح شهید احمد مختاری صلوات 💫🌷راوی: همرزم شهید، حبیب الله اقیان

💫🌹خدای مهربانم 💫🌷ﺑﯿﺶ ﺍﺯﻫﺮ ﭼﯿﺰ ﺑﺮﺍﯼ 💫🌸ﻫﺪﯾﻪﺍی ﮐﻪ ﻫﺮ شب 💫❤️ﺑﺎ ﻫﺰﺍﺭ ﻋﺸﻖ ﻭ ﺍﻣﯿﺪ 💫🌷ﺑـﻪ ما می‌دﻫﯽ 💫🌸از ﺗﻮ ﺳﭙﺎﺳﮕﺰﺍﺭیم 💫❤️ﻫﺪﯾﻪﺍﯼ ﮐﻪ ناﻣﺶ 🔺آرامش اسـت 💫🌹شبتون بخیر

💫🌺خدای مهربانم 💫⚪️دستانم بــه سوی تـــوست 💫🌺نگاهم به مهربانی و کرم توست 💫⚪️با تــو غیر ممکن‌ها ممکن می‌شود 💫🌺نا ممکن‌های زندگی‌ام را ممکن بفرما 💫⚪️که باخدای بی‌همتایی چون تــــو 💫🌺معجزه زندگی جــان می‌گیرد. 💫⚪️سلام، صبح به خیر و عافیت⚪️💫 💫🌺صبح چهارشنبتون ســـــرشــار از لطف و محبت خداوند تبارک و تعالی🌺💫

💫⚪️صوت کوتاه⚪️💫 💫🌺به یاد آقا علی بن موسی الرضا علیه السلام 💫⚪️اومدم نگات کنم تو هم منو نگاه کنی... 💫🌺چهارشنبه امام رضائی