7.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💫🟢اگر کسی وصیت کرده باشد،
⁉️چقدر از اموالش را میتواند طبق وصیت خرج کند؟
╔══🌿🌼🌿═══╗
🆔 @askbanoo 🚺
╚═══🌿🌼🌿══
1_5254992233.mp3
24.72M
4️⃣ قسمت چهارم
📚🎙#کـتاب_صوتـی
🟢#شاهرخ_حر_انقلاب...🇮🇷
🎙گـوینده: مهدی_نجفی
♦️زمان: 17:00 ⏰
💫🌹#شهید_شاهرخ_ضرغام
#خاطرات_شهدا
💫📗کتاب #عارفانه
💫🌷زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری
4️⃣8️⃣قسمت هشتاد و چهارم
💫🟢همین که خواستم سنگ را سر جایش قرار دهم آن چنان بوی خوشی به مشامم خورد که تا امروز هنوز شبیه آن را حس نکرده ام! می خواستم همین طور سرم را داخل گودال نگه دارم...
🔺سرم را بالا گرفتم.
💫⚪️بیرون گودال هیچ بوی عطری نبود. آن موقع اطراف قبر گل کاری نشده بود. فقط بوی نم باران به مشامم می آمد.
💫🔴با خود گفتم: احمد چهل روز پیش شهید شده مگر نمی گویند که جنازه بعد از چهل روز متعفن میشود؟؟
🔺دوباره سرم را داخل قبر کردم.گویی یک شیشه عطر خوش بو را داخل قبر خالی کرده اند.
💫🌹سنگ را سر جایش قرار دادیم. تابلو را نصب کردیم و مزار احمد آقا را برای مراسم چهلم آماده کردیم.
وقتی می خواستیم برگردیم دوباره ایستادم و به قبر او خیره شدم. من اطمینان داشتم که
🔺پیکر احمد آقا مانند بقیه اولیا الله سالم و مطهر مانده است.
💫🌷باران شدید شده بود. من ایستاده بودم و حسابی خیس شدم. آقا مجید صدایم کرد و به سمت ماشین برگشتم. اما فکر ان بوی خوش از ذهنم خارج نمیشد، بوی خوشی که
🔺با هیچ یک از عطر های دنیا قابل مقایسه نبود!
⬅️ ادامه دارد ...
🥀با کسب اجازه از ناشر کتاب
( انتشارات شهید هادی )
18.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💫🌹سرود «نور الشهادة»
💫🌷کاری زیبا از گروه شباب الصمود یمن
💫🥀موضوع: توسل
💫🌹خاطره از شهید حاج قاسم سلیمانی رضوان الله علیه
💫🟢بعد از کربلای ۴ ، کاری که نمی خواهم کلامی بگویم که غرور ایجاد کند، همه کارها را یک نفر کرد، قطعا یک نفر. آن هم بی بی فاطمه زهرا (سلام الله علیها) بود. مادری که دست همه ما را گرفت. در شب عملیات، اعتراف میکنم، سه بار که پیکش هم حاضر است. سه بار برای فرمانده قرارگاه نوشتم که پرخطرترین ریسک را در این عملیات داریم انجام می دهیم.
🔺سه بار نوشتم که عملیات را لغو کنید.
💫⚪️در لحظه ای که بسیجی ها داخل آب شدند بدنم می لرزید و از ترس گریه می کردم و می گفتم هیچ کدام از بسیجی ها به دشمن نمی رسند. فکرم همین را میگفت، علم هم همین را میگفت، عقل هم همین را میگفت، تجربه ام هم همین را می گفت. همه اینها را می گفت که این بسیج به خط نمی رسد.
🔺این عمل ناموفق است.
💫🔴در مهتاب عملیات را کنترل میکردم که ببینم تا چه شعاعی بچه ها دیده می شدند. دیدم تا پشت سیم خاردار تمام ستون غواص دیده می شود. این را که دیدم می لرزیدم، امید نداشتم. عاجزانه میگفتم دعای توسل بخوانید. بی بی زهرا را به مدد بطلبید. گویا پرده قرار داده شد و مهتاب را تاریک کرد. شاید هیچ کس باور نمی کرد لشگر ثارالله از دریاچه ماهی عبور کرده باشد. فقط این را من باب غرور نمیگویم . چون همه، هیچ کاره بودند و او، همه کاره بود.
🔺ولى عظمت کار را عرض میکنم.»
💫📗منبع: این مرد پایان ندارد ص10
1400-1-25 خاطره شهید محمود پیربداغی.MP3
9.27M
🌹🕊🌹🕊🌹
💫🥀روایتگری
💫🌷راوی جانباز 8 سال دفاع مقدس سیدمرتضی کسائیان
1️⃣ خاطره اول
💫🌹شهید محمود پیر بداغی
♦️زمان: 06:26 ⏰
#خاطرات_شهدا
#شهدا_راهتان_ادامه_دارد
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄