eitaa logo
خوبان
671 دنبال‌کننده
13.1هزار عکس
12.2هزار ویدیو
34 فایل
ارتباط با ادمین:https://eitaa.com/Khoban7
مشاهده در ایتا
دانلود
📗کتاب «سکوت شکسته» 🌹براساس خاطرات حاج محمود پاک نژاد فرمانده واحد اطلاعات عملیات لشکر ۱۷علی ابن ابیطالب(علیه السلام) در دفاع مقدس 📝به قلم: سیدهادی سعادتمند 25 🔽 🌷🌷🌷🌷🌷قسمت بیست و پنجم 🌹کربلای چهار ⚪️ مرداد ماه۱۳۶۵؛ حدود پنچ ماه مانده بود به عملیات. حدود شصت نفر از نیروهای اطلاعات ـ شناسایی مأمور شدند که جایگزین یک گردان از تیپ امام‌رضا(علیه السلام) در ساحل شرقی نهر خین شوند. 🌹حد لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب(علیه السلام) از محل تلاقی نهر خین با اروند، یعنی منتهی‌الیه شرق جزیره بوارین، شروع می‌شد که در جایی فاصله نیروهای خودی تا دشمن به کمتر از ۵۰ متر می‌رسید. جناح راست ما تا جاده ششم ادامه پیدا می‌کرد و به حد لشکر ۵ نصر متصل می‌شدیم که نقطه الحاق بین دو یگان بود. در این قسمت، فاصله ما با دشمن به دو کیلومتر می‌رسید. ⚪️ در زمان عملیات بیت المقدس، زمین این منطقه خشک بود و عراق با وسعت بسیار زیادی زمین را به انواع مین‌ها مسلح کرد و بعداً به این نتیجه رسید که این منطقه را زیر آب ببرد. آن طرف رود، بعد از آب گرفتگی، دژ دشمن قرار داشت که ارتفاعش به حدود پنج متر می‌رسید. جلوی دژ از انواع مین‌ها ، بشکه‌های فوگاز ، مین‌های منور، سیم خاردار حلقوی و موانع خورشیدی پوشیده شده بود. ساختمان بلند تأسیسات پتروشیمی بصره دیدگاه مناسبی برای آن‌ها بود. 🌹پس از بررسی قرار شد دو معبر در سمت چپ، یعنی همان قسمت از خط که فاصله زیر پنجاه متر بود، و سه معبر در آب گرفتگی داشته باشیم. در این قسمت، فاصله ما با دشمن به دو کیلومتر می‌رسید. عمق آب بین پنجاه سانتی‌متر تا دو متر بود. ⚪️آن شصت نفر از نیروهای اطلاعات ـ عملیات در این خط عملیاتی مستقر شدند. روزها دیده‌بانی داشتند و شب‌ها نگهبانی. می‌بایست شناسایی پنج معبر را کنار وظایف دیگری که داشتند، انجام می‌دادند. من در جایگاهی نبودم که با کلیت عملیات موافقت یا مخالفتی داشته باشم، اما مخالفتم را با آن حجم فشار کار که روی نیروها بود، نشان دادم. فشار روانی هم به آن اضافه می‌شد. چون هیچ نیرویی تا پایان مأموریت نمی‌بایست از منطقه خارج شود، تمام مرخصی‌ها لغو شده بود و پاکت نامه‌ها می‌بایست درب باز ارسال می‌شد تا قبل از ارسال توسط حفاظت اطلاعات خوانده شود. برای پیش گیری از نشت خبر عملیات، در پاکت نامه‌ها بسته نمی‌شد. مجموعه‌ای از عوامل دست به دست هم داده بودند تا حس خوبی برای ادامه کار در این منطقه نداشته باشم. 🌹یک روز آقای میرجانی من را خواست و گفت فشار زیادی از طرف خانواده یک شهید برای آوردن جنازه فرزندشان وجود دارد و توضیح داد که شهید در یک عملیات محدود در غرب کشور شرکت داشته. گفت، از تهران با لشکری از ارتش که در منطقه میمک مستقر هستند، هماهنگ شده. قرار است که ما گروهی را برای بازگرداندن پیکر شهید بفرستیم، مادر شهید اصرار دارد جنازه فرزندش برگردانده شود. ⚪️ با شنیدن اسم مادر شهید، آن قدر داغ شدم که بدون هیچ سوالی مأموریت را قبول کردم. خودم مادر نداشتم و شاید به همین دلیل بود که تمام مادرها را مادر خودم می‌دانستم. در طول خدمت، چه خودم و چه دوستانم، تمام سعی مان را می‌کردیم تا شهید و مجروح در منطقه درگیری جا نماند. از نظر ما هر کدام از نیروهای رزمنده، بخشی از وجود مادری بودند و عضوی از یک خانواده و فامیل که ده‌ها و شاید صدها نفر چشم انتظارشان بودند. 🌹 آن قدر خون فرزندان برای خانواده شهدا با ارزش بود که در پی این بودند که بدانند فرزندشان چگونه و در چه حالتی به شهادت رسیده و خونش کجا به زمین ریخته است. آن‌ها با شهادت فرزندان شان کنار می‌آمدند و آن را می‌پذیرفتند، اما توقع داشتند جنازه عزیزان شان به خانواده تحویل داده شود. به همین دلیل برای خود وظیفه می‌دانستیم که پس از هر عملیات، وقتی به شهر برمی‌گشتیم، حتماً به خانه همرزم شهیدمان برویم و از چگونگی شهادتش برای خانواده‌ی شهید تعریف کنیم. ⚪️کار وقتی سخت می‌شد که پا به خانه دوست و همرزم شهیدی می‌گذاشتیم که نتوانسته بودیم که بدنش را به عقب برگردانیم. در این صورت برای آرام کردن مادر شهید به او قول می دادیم که تمام سعی خودمان را می‌کنیم و پیکر مطهر آن شهید را پیدا می‌کنیم و به آن ها تحویل می‌دهیم. دوستان زیادی از از نیروهای اطلاعات ـ عملیات و تخریب تا همین سال‌های اخیر برای انجام همان عهدی که بسته بودند، در مناطق جنگی حضور دارند. 🌷ادامه دارد...
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
2.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹در عملیات والفجر۱۰ در منطقه عمومی حلبچه- سیدصادق، دشمن بعثی که از رزمندگان اسلام شکست خورده بودند، از سر زبونی و خباثت، تلافی ناکامی های خود را در میدان نبرد، با بمباران وحشیانه جبران کرد!!! آن روز، عراقی ها ارتفاعات "بانی بنوک" (محل استقرار نیروهای لشگر قدس) را شیمیایی زدند. ⚪️ در لحظه بمباران، شهید حسین املاکی، قائم مقام لشگر در کنار برادر بسیجی بود که ماسک بر چهره نداشت. او با دیدن این صحنه، فوراً ماسک خود را بر روی صورت او قرار داد تا وی را نجات دهد ... 🌷🌷اما این گونه نشد و هر دو در کنار یکدیگر به شهادت رسیدند 🎞 | سخن امام خامنه ای حفظه الله درباره ایثار و از خودگذشتگی جانشین لشکر ۱۶ قدس گیلان که در عملیات والفجر۱۰ ماسک خودش رو به یه بسیجی دیگه داد. ➖ایشان این گذشت و ایثار فرمانده را ستوده و فرمودند: " قهرمان، یعنی این "❤️❤️ 🌷این است فرماندهان، حاکمان و مدیران انقلابی🌷
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
2.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 چرا در اسلام مرتد را اعدام می‌کنند؟ 🌹 پاسخ زیبای حجت الاسلام قرائتی دامت افاضاته
8.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀نمی دانم این اثر فاخر آقای گلریز رو یادتون هست؟ 🌹این سرود ارزش مند با نوای دل نشین و نوستالوژی جناب گلریز درست بعد از اعلام شکست داعش و نامه حاج قاسم به آقا از چند شبکه سیما پخش شد، اما از فردای آن روز، دیگر این سرود بنا به هر دلیلی از صدا و سیما پخش نشد و الان کمتر کسی این اثر رو دیده، شنیده یا یادشه! ⚪️شما ناشر این اثر فاخر باشید تا یاد سردار دل ها بیش از پیش در اذهان زنده شود. 🌷تقدیم به روح بلند همه شهدای مدافع حرم و امنیت بویژه سردار دل ها حاج قاسم عزیز
4.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یعنی صدبار اینو ببینیم کمه اصلا ببینید آقا با جوونا چطور صحبت می کنن😍 ✾ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
3.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸خاطره‌ای از آیت الله ، که معظم انقلاب را متاثر کرد... 🔹استاد عالی ┏━✨🌹✨🌸✨━┓ 🍀@tasvir12🌸 ┗━✨🌸✨🌹✨━┛
می دونستین شیخ زکزاکی شش تا پسر داشته هر شش تاشو در راه اسلام داده؟ بعد خودش و زنش چهارسال زندان رفتن. بعد یبار اومده بوده خدمت امام، امام مریض‌حال بودن فقط تونستن ی جمله بهش بگن اونم این بوده: «هرجا توانستید اسلام را تبلیغ کنید. هرجا که توانستید!!! » بعد شیخ یه این حرفو گرفته رفته هرجا رسیده فقط به این یدونه حرف عمل کرده. میگن موقع برگشت تو فرودگاه هم بیکار نبود، رفته بود به این سر می زد به اون سر می زد، تبلیغ اسلام می کرد. اینقدر این یدونه حرف امامو گرفت گذاشت رو سر، حلوا حلواش کرد که الان نیجریه ۲۰ میلیون شیعه داره!!! به این میگن جهاد تبیین👌 🌸 🌺 🌸 🌺 🌸 🌺 🌸