eitaa logo
خوبان
636 دنبال‌کننده
11.5هزار عکس
10هزار ویدیو
21 فایل
ارتباط با ادمین:https://eitaa.com/Khoban7
مشاهده در ایتا
دانلود
💠حکم اعمال کسانی که مرجع تقلید ندارند یا مرجع اشتباه انتخاب کرده‌اند: ❌اعمال افرادی که تقلید نمی کنند یا تقلید صحیح ندارند در صورتی محکوم به صحت است که: 1. موافق احتیاط باشد. 2. یا مطابق واقع باشد. 3. یا مطابق با نظر مجتهدی باشد که وظیفه دارند از او تقلید کنند. 📚پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری ┏━✨🌹✨🌸✨━┓ 🍀@tasvir12🌸 ┗━✨🌸✨🌹✨━┛
💠آیا واجب است مسائلی که معمولا مورد احتیاجمان واقع می شود را یاد بگیریم؟ 🌸مکلف باید مسائلی را که انجام تکالیف شرعی روزمره وابسته به دانستن آن است فرا بگیرد، مانند مسائل اصلی نماز و روزه و طهارت و برخی معاملات و غیر آن، و اگر یاد نگرفتن احکام به ترک واجب یا ارتکاب حرام بیانجامد گناهکار خواهد بود. 📚پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری ┏━✨🌹✨🌸✨━┓ 🍀@tasvir12🌸 ┗━✨🌸✨🌹✨━┛
🥀*شرح حکمت سیزدهم* 🌹نعمت ها غالباً به صورت تدریجى بر انسان وارد مى شود و وظیفه انسان هوشیار این است که به استقبال نعمت برود و استقبال از آن راهى جز شکرگزارى ندارد. ⚪️.*هرگاه با آغاز روى آوردن نعمت به شکر قلبى و زبانى و عملى بپردازد ادامه خواهد یافت و تا پایان آن نصیب انسان مى شود. 🌹.*و به تعبیر دیگر به گفته بعضى از شارحان نهج البلاغه، نعمت ها مانند گروه هاى پرندگان است که وقتى تعدادى از آن ها بر شاخه درختى نشستند، بقیه تدریجا به دنبال آن ها مى آیند و شاخه ها را پر مى کنند;* ⚪️ *ولى اگر گروه اول صداى ناهنجار و حرکت ناموزونى بشنوند یا ببینند فرار مى کنند و بقیه هم به دنبال آن ها مى روند و صحنه از وجودشان خالى مى شود.* 📗منبع: کتاب پیام امیرالمومنین (علیه السلام) آیت الله مکارم شیرازی مدظله العالی
🌹حکمت های نهج البلاغه ⚪️روزگار دو روز است...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زیر آن آتش شدید، جنازه ی بچه ها را نمی توانستیم عقب بیاوریم. اما جنازه ی حسن را با هر سختی که بود، آوردیم. فرمانده بود، به کنار. مهرش توی دل همه ی ما بود. نمی توانستیم جاش بگذاریم. البته او بود که جایمان گذاشت. يادگاران، جلد 21 كتاب شهيد حسن رضوان خواه ، ص 95
مصطفی اجازه نداده بود برود عملیات. قهر کرده بود، رفته بود اهواز. فرداش از راه که رسید، مصطفی پرسید « کجا بودی؟» حسابی ترسیده بود. گفت « با بچه ها رفته بودم اهواز. » سرش داد زد « چرا اجازه نگرفتی؟ما برای دلمون اومدیم اینجا یا برای تکلیف؟» رنگش پرید. سرش را انداخت پایین و چیزی نگفت. از شب تا صبح مصطفی پلک روی هم نگذاشت. هر چی استغفار می کرد؛ خودش را می خورد، به خودش می پیچید، راضی نمی شد. فردا صبح اول وقت رفت سارغش. دستش را انداخت دور گردنش. برایش گفت که نگرانش بوده، خیلی دنبالش گشته. بعدکم کم همین طور که قدم هایش آرام تر می شد، لحن صدایش عوض شد. عذرخواهی کرد. ایستاد. زد زیرگریه. گفت « حلالم کن» یادگاران، جلد هشت کتاب شهید ردانی پور، ص 65
🌹موقع غسل، خیلی تلاش کردند تا دستش رو که به نشونه ی احترام رو سینه اش بود، به حالت عادی برگردونند و زیر بدنش، توی قبر قرار بدند؛ ولی نتونستند. 🌷🌷🌷دوستاش می گفتند: ❤️لحظه ی شهادت دستش رو به نشونه ی احترام به سینه اش گذاشته و گفته: 🌷السلام علیک یا اباعبدالله ...
‌🔴دلتنگ پدر شده بود با "بغض و گریه" خوابید ‌ ‌ 🔻به روایت همسر بزرگوارشهید: دلتنگی خانواده شهدا هیچ‌گاه رفع نمی‌شود. چند شب گذشته فاطمه زهرا پدر شده بود. شب با بغض و گریه خوابید. ‌ ‌ ‌🔻در خواب را دیده بود که به او می‌گوید، فاطمه زهرای بابا، من هستم. تو مرا نمی‌بینی، اما من می‌بینمت. همراهت هستم. ❣️من هم سخنان پدرش را تایید کردم، اما فاطمه زهرا با می‌گفت، می‌خواهم بابا من را در آغوش بگیرد. می‌خواهم دستانم را بگیرد.‌ ‌ 🌷 ماه ۹۴ خدایا مارامدیون خون شهدا نگردان خدایا ماراازغافله شهدا جدانفرما هدیه کنیم صلواتی نثار ارواح مطهر شان 🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷 🌹