🌷شرح چهل حديث( اربعين حديث)🌷
🌹🍃امام خمینی رضوان الله علیه:
4️⃣ حدیث چهارم، کِبر
⬅️ فصل در بيان علاج تكبر است
🔺🔺ادامه...
🔥و اما حال جهنم، كه بعد از قيامت است، آن هم معلوم است. از جهنم خبرى مىشنوى! عذاب جهنم فقط آتشش نيست، يك در هولناكى از آن به چشمت باز شود كه اگر در اين عالم باز شود تمام اهل آن از وحشت هلاك شوند، و همين طور يك در آن به گوشت باز شود و يكى به بينىات باز شود
🔺كه هر يك از آنها اگر به اهل اين عالم باز شود، از شدت عذاب آن هلاك شوند.
🌹🍃يكى از علماى آخرت گويد كه همان طور كه حرارت جهنم در كمال شدت است، سرماى آن هم در كمال شدت است. خداى تعالى قادر است
جمع بين سرما و گرما را بنمايد [1].
📌اين هم حال آخر كارت. پس، كسى كه اول امرش عدمى است غير متناهى، و از وقتى كه پا به عرصه وجود مىگذارد جميع تطوراتش زشت و نازيباست و تمام حالاتى كه بر او رخ مىدهد خجالتآور است، و دنيا و برزخ و آخرتش هر يك از ديگرى فجيع تر و مفتضح تر است،
⁉️آيا به چه چيز تكبر مىكند؟ با چه كمال و جمالى افتخار مىنمايد؟
💢پس، معلوم شد كه تكبر نيست مگر از غايت جهل و نادانى! هر كس جهلش بيشتر و عقلش ناقص تر است، كبرش بيشتر است. هر كس علمش بيشتر و روحش بزرگتر و صدرش(سینه اش) منشرح تر است،
🔺متواضع تر است.
🟢🍃رسول خدا، صلّى اللّه عليه و آله، كه علمش از وحى الهى مأخوذ بود و روحش به قدرى بزرگ بود كه يك تنه غلبه بر روحيات مليونها مليون بشر كرد- تمام عادات جاهليت و اديان باطله را زير پا گذاشت و نَسخ جميع كُتب كرد و خَتم دايره نبوت به وجود شريفش شد،
🔻🔻🔻
🔺سلطان دنيا و آخرت و متصرف در تمام عوالم بود باذن اللّه- تواضعش با بندگان خدا از همه كس بيشتر بود.
⚪️🍃كراهت داشت كه اصحاب براى احترام او به پا خيزند. وقتى وارد مجلس مىشد پايين مىنشست. روى زمين طعام ميل مىفرمود و روى زمين مىنشست و مىفرمود من بندهاى هستم،
🔺مىخورم مثل خوردن بنده و مىنشينم مثل نشستن بنده.
🟢🍃از حضرت صادق، عليه السلام، نقل است كه پيغمبر، صلّى اللّه عليه و آله، دوست داشت بر الاغ بىپالان سوار شود و با بندگان خدا در جايگاه پست طعام ميل فرمايد، و به فقرا به دو دست خود عطا فرمايد.
آن بزرگوار سوار الاغ مىشد
🔺و در رديف خود بنده خود يا غير آن را مىنشاند.
🌹🍃در سيره آن سرور است كه با اهل خانه خود شركت در كار خانه مىفرمود. و به دست مبارك گوسفندان را مىدوشيد، و جامه و كفش خود را مىدوخت، و با خادم خود آسيا مىكرد و خمير مىنمود، و بضاعت خود را به دست مبارك مىبرد، و مجالست با فقرا و مساكين مىكرد و هم غذا مىشد. اينها و بالاتر از اينها سيره آن سرور است و تواضع آن بزرگوار است. در صورتى كه علاوه بر مقامات معنوى رياست و سلطنت ظاهرى آن بزرگوار نيز به كمال بود. همين طور على بن أبي طالب، صلوات اللّه عليه،
🔺نيز اقتداى به آن بزرگوار كرده سيرهاش سيره رسول اللّه، صلّى اللّه عليه و آله، بود. [2]
🌷🍃پس، اى عزيز اگر تكبر به كمال معنوى است، از [آن] آنها بالاتر از همه بود، و اگر به رياست و سلطنت است دارا بودند، با اين وصف تواضع شان بيشتر از همه كس بود. پس، بدان كه تواضع وَليده علم و معرفت است، و كِبر و سركشى زاييده جهل و نادانى است. اين ننگ جهل و عار پستى نظر را از خود دور كن، و متصف به صفات انبيا شو، و صفت شيطان را به يك سو انداز، و منازعه با خداى خود در رداى كبرياى او مكن
🔺كه منازع با حق مَقهور غضب او خواهد شد و به رو در آتش خواهد افتاد.
[1] فتوحات مكيّه، ج 1، فصل 1، باب 61.
[2] كشف الغمّة في معرفة الائمّة، ج 1، ص 172- 162، «فى وصف زهده في الدنيا».
https://eitaa.com/khoban72
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷صوت کوتاه🌷
🟢🍃 ما هیچ حقی نداریم
⚪️🍃 خاک بر سر من اگر بخواهم از شما استفاده عنوانی بکنم
🌹🍃 شما مبارزه کردید، شما خون دادید..
https://eitaa.com/khoban72
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢🍃امام خامنه ای مد ظله العالی:
🌷🌷🌷نسل جدید باید با امام آشنا بشود...
https://eitaa.com/khoban72
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷🍃امام خامنه ای مد ظله العالی:
🟢🍃امام از سرآمدان تاریخ ما است
🔺سرآمدان را از تاریخ نمیتوان حذف و آنان را تحریف کرد.
https://eitaa.com/khoban72
🌹🇮🇷💚🇮🇷🌹
✍ دلنوشته استاد محمدجوادمحدثی قمی درباره امام خامنهای مدظلهالعالی :
عجب هنری به خرج داده استاد محدثی حفظهالله
💚 میخواهم با قلممویی از کلمات، بر بوم این صفحات، چهرهنگاری کنم و تصویر چهرهای محبوب را به صورت تابلویی چند بعدی، به رسم یاد بود تقدیم دوستان کنم.
در قاب این نوشته،
تصویر مردی است از تبار عترت،
سیدی از قبیله اهل بیت،
زاده زهرا و علی (علیهماالسلام)
مسافری از قافله تشیع،
پیام آوری از حرای کربلا،
سرداری به تنهایی مجتبای سبز پوش،
تنهایی در غریبآباد بیدردان،
زخم خوردهای از تیغ جهل نامردان،
محسود حسودان تنگ نظر،
محبوب عاشقان جان بر کف،
صبوری از طوبای حسنی،
غیوری از شجره حسینی،
شاهدی از مشهد شهادت،
شهیدی زنده از نسل حماسه، ذوالفقاری در غلاف حفظ مصالح.
💚 این قطعههای ریز و درشت را اگر کنار هم بگذاری،
سیمای نورانی مردی به چشم میآید که در اوج اقتدار، مظلوم است
و در بلندای رفعت، متواضع
و در اوج تواضع، رفیع.
دخیل ضریح انتظار،
تشنه چشمه فرج،
سیراب زمزم جمکران،
علمداری عباسگون که قاطعیتی ذوالفقارانه دارد
و دستی که یادگار علقمه وفا و فرات و کربلاست.
پناه چلچلهها، مأمن دلشکستهها، سردار خط علوی، سرباز جبهه مهدوی.
💚 نشان جانبازی در دست بلندش، چفیه بسیج بر دوش تعهد بارش، عصای توکل در پنجه استوارش، عینک بصیرت بر چشمان بیدارش. فقیهی وارسته از تعلقات، رهبری رهرو جاده تکلیف که مرجعیت در پی او دوان است و او از مرجعیت گریزان. چلهنشین سجاده و سحر، معتکف محراب فکه و شلمچه، امین وادی شعر و هنر، مرزبان اقلیم فرهنگ و ادب، خبیر خطه فقه و حدیث، بصیر میدان سیره و تاریخ، نکتهسنج قلمرو اخلاق و تربیت، شوریده آوای ترتیل و قرائت، خطشکن عرصه سیاست، خورشید سپهر بیان و بلاغت، آبرو بخش رهبری و درسآموز شیوه سروری.
💚جوانان، دلداده پند پیرانهاش، پیران شورآموز روح جوانانهاش، واعظان خوشهچین خرمن بیانش، ذاکران بهرهمند از نکتههای بدیعش، قاریان، در کمند مَدّ نگاهش، متهجدان اسیر سلسله اشک و آهش. اهل ذوق، شیفته روح لطیفش، اهل ادب، مفتون فکر بدیعش، اهل دل، مخمور شراب شیداییاش، اهل رزم، مرید روح عاشوراییاش. اهل قلم از قدرت قلمش متحیر، اهل سخن از طبع سیال و ذهن جوالش مدهوش، اهل سیاست از هوش سیاسیاش حیران، اهل فرهنگ از ژرفای فهمش سر به گریبان، اهل مطالعه بر گستره کتابخوانیاش ثناخوان.
💚 فقیهان به عمق فقاهتش معترف، هنرمندان از بینش هنریاش مبهوت، شاعران از ظرافت مشعوف، خطیبان از سلاست گفتارش در شگفت، رهروان به رهبریاش مفتخر، رهبران به صلابتش محتاج. رهبری فرهنگساز و اندیشهپرور، غیرتگستر و آیندهنگر. فرزانهای که افشای شبیخون فرهنگی، برگی از دفتر بیداری اوست، و عبرتهای عاشورا نقطهای از الفبای شعورش، رسالت خواص، سطری از کتاب تعهدش، رفتار علوی، واژهای از قاموس افکارش، سادهزیستی، موجی از پارساییاش. عزت حسینی مرامش، خدمترسانی پیامش، کارآمدی حوزه امیدش، بیداری دانشگاه انتظارش، ایمان جوانان تکیهگاهش، وحدت مردم آرمانش.
💚خامنه، ذاکره دیرینش،
قم خاطره شیرینش،
مشهد شاهد هدایتهایش،
ایران خانه امتش،
امت حامی امامتش،
سنگر جمعه تجلی راه خداییاش،
محراب جبهه تبلور روح حسینیاش،
ولایتفقیه تداوم خط خمینیاش،
کرسی درس، حجت فقاهتش...
👆اینهاست که دلها را اسیر سلسله محبتش ساخته و جانها را به کمند عشقش انداخته است.
✨ اینک در نگارستان ولایت این تصویر زیبا، بیقاب و بینقاب، در تاقچه دلمان نشسته و راه را بر نامحرمان بسته است.
💫باشد که این نقش و این نگار، بی غبار و پایدار بماند🇮🇷
https://eitaa.com/khoban72
🌷بسم الله الرحمن الرحیم🌷
🟢🍃 #سه_دقیقه_در_قیامت
7️⃣4️⃣ قسمت چهل و هفتم👇🏻
🌷🍃 مدافعان حرم
🟢🍃ديگر يقين داشتم كه ماجراي شهادت همكاران من واقعي است. در روزگاري كه خبري از شهادت نبود، چطور بايد اين حرف را ثابت ميكردم؟ براي همين چيزي نگفتم. اما هر روز كه برخي همكارانم
را در اداره ميديدم، يقين داشتم،
🔺يك شهيد را كه تا مدتي بعد، به محبوب خود خواهد رسيد ملاقات ميكنم.
⚪️🍃هيجان عجيبي در ملاقات با اين دوستان داشتم. ميخواستم بيشتر از قبل با آنها حرف بزنم و ... من يک شهيد را که به زودي به ملاقات الهي ميرفت ميديدم.
⁉️اما چطور اين اتفاق ميافتد؟ آيا جنگي در راه است!؟
🔴🍃چهار ماه بعد از عمل جراحي و اوايل مهرماه 1394 بود كه در اداره اعلام شد: كساني كه علاقمند به حضور در صف مدافعان حرم هستند، ميتوانند ثبت نام كنند. جنب وجوشي در ميان همكاران افتاد. آنها كه فكرش را ميكردم، همگي ثبت نام كردند. من هم با پيگيري بسيار توفيق يافتم تا همراه آنها،
🔺پس از دوره آموزش تكميلي، راهي سوريه شوم.
📌آخرين شهر مهم در شمال سوريه، يعني شهر حلب و مناطق مهم اطراف آن بايد آزاد ميشد، نيروهاي ما در منطقه مستقر شدند و كار آغاز شد. چند مرحله عمليات انجام شد و ارتباط تروريست ها با تركيه قطع شد. محاصره شهر حلب كامل شد. مرتب از خدا ميخواستم كه همراه با مدافعان حرم به كاروان شهدا
ملحق شوم.
🔺ديگر هيچ علاقه اي به حضور در دنيا نداشتم.
🔻🔻🔻
🌹🍃مگر اينكه بخواهم براي رضاي خدا كاري انجام دهم. من ديده بودم كه شهدا در آن سوي هستي چه جايگاهي دارند. لذا آرزو داشتم همراه با آنها باشم. كارهايم را انجام دادم. وصيت نامه و مسائلي كه فكر ميكردم بايد جبران كنم انجام شد.
🔺آماده رفتن شدم.
🌷🍃به ياد دارم كه قبل از اعزام، خيلي مشكل داشتم. با رفتن من موافقت نميشد و... اما با ياري خدا تمام كارها حل شد. ناگفته نماند كه بعد از ماجراهايي كه در اتاق عمل براي من پيش آمد، كل رفتار و اخلاق من تغيير كرد. يعني خيلي مراقبت از اعمالم انجام ميدادم، تا خداي نكرده دل كسي را نرنجانم، حق الناس بر گردنم نماند.
🔺ديگر از آن شوخي ها و سر كار گذاشتن ها و... خبري نبود.
🟢🍃يكي دو شب قبل از عمليات، رفقاي صميمي بنده كه سالها با هم همكار بوديم، دور هم جمع شديم. يكي از آنها گفت: شنيدم كه شما در اتاق عمل، حالتي شبيه مرگ پيدا كرديد و... خلاصه خيلي اصرار كردند كه برايشان تعريف كنم. اما قبول نكردم. من براي يكي دو نفر، خيلي سر بسته حرف زده بودم و آنها باور نكردند.
🔺لذا تصميم داشتم كه ديگر براي كسي حرفي نزنم.
🌷🌷🌷🌷🌷🌷جوادمحمدي، سيديحيي براتي، سجادمرادي، برادر كاظمي، برادر مرتضي زارع و شاه سنايي و... در کنار هم بوديم. آنها مرا به يكي از اتاق هاي مقر بردند و اصرار كردند كه بايد تعريف كني. من هم كمي از ماجرا را گفتم، رفقاي من خيلي منقلب شدند. خصوصاً در مسئله حق الناس و مقام شهادت. چند روز بعد در يكي از عمليات ها حضور داشتم. در حين عمليات مجروح شدم و افتادم.
🔺جراحت من سطحي بود اما درست در تيررس دشمن افتاده بودم.
🌷ادامه دارد ...
https://eitaa.com/khoban72