eitaa logo
خوبان
651 دنبال‌کننده
12.2هزار عکس
11هزار ویدیو
34 فایل
ارتباط با ادمین:https://eitaa.com/Khoban7
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
20.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔳 برنامه ماه عسل / سال 1395 🌷🌷🌷گلزار شهدای اصفهان 🥀روایتگری 🔻راوی کتاب حماسه تپه شهید برهانی 🌷🍃سیدمحمدرضا طالقانی ... https://eitaa.com/khoban72
🔳داستان حیرت‌انگیز دلاوران گردان میثم در تپه شهید برهانی در برنامه ماه عسل / سال 1395 از سمت راست: 1- حاج آقا رحیمی (ناجی راوی کتاب) 2- راوی کتاب رزمنده سیدمحمدرضا طالقانی 3- مجری 4- رزمنده عموحسین قائدی 4- رزمنده ماشاء الله تقی زاده 🟢🍃در برنامه ماه عسل، مجری برنامه طبق معمول گفتگوی خود را با سؤالی درباره سن و سال مهمانان برنامه شروع کرد. «عمو حسین قائدی» متولد سال ۴۴ و «سید حمیدرضا طالقانی» متولد سال ۳۸ بودند، اما موج انفجار جنگ باعث شده بود تا عمو حسین ظاهری به مراتب شکسته تر از آقای طالقانی داشته باشد. هر دو مهمان از اصفهان آمده بودند که وقوع اتفاقاتی در زمان جنگ تحمیلی ایران و عراق 🔺باعث آشنایی آنها شده بود. ⚪️🍃دکتر طالقانی تک پسر خانواده‌ای بود که در سال ۶۲ با استخاره‌ای که داشته علی رغم مخالفت‌های مادر به جبهه می رود، اما عمو حسین در یک خانواده پر جمعیت بزرگ شده و از طریق پسر خاله خود در سن ۱۵ سالگی با ترفند جالب که با انگشت شست پای راست رضایت نامه‌ای برای خود فراهم می‌کند 🔺و به جبهه می‌رود. 🌷🌷قصه این دو مهمان به زمانی برمی‌گردد که سه گروهان برای گرفتن تنگه و پاسگاه های عراقی مستقر روی تپه‌های آن حمله می کنند، اما عملیات شکست می‌خورد و گروهان اول و دوم نمی‌توانند عملیات را به سرانجام برسانند. گروهان میثم در حالی به سمت تپه سوم می‌روند که دو تپه قبلی در دست عراق است، در ابتدا ۹۰ نفر به سمت تپه می‌روند و با آتش‌های سنگینی که عراق روی آنها می‌ریزد 🔺به مرور تعداد شهدا زیاد می شود… 🌷🍃طالقانی نویسنده کتاب «حماسه تپه‌های برهانی» ادامه داستان را اینگونه روایت کرد: 🔻🔻🔻
🌹🍃با توجه به اینکه مجروح شده بودم، با تعداد کمی از بچه‌های باقی مانده عملیات، تپه را به سمت پایین حرکت کردیم. 🌷🌷🌷ما ۱۴ روز در زیر تپه داخل یک بیشه ای گیر افتاده بودیم و فقط از یک جوی آب و برگ درخت مو تغذیه می‌کردیم. 🌷🍃در ادامه برنامه نفر سوم ماشاءالله تقی زاده وارد صحنه ماه عسل شد که در آن زمان با دکتر طالقانی و عمو حسین قائدی همراه بوده است. طالقانی با اشاره به حس و حال این گروه سه نفره در تپه های برهانی افزود: ما هر سه مجروح بودیم و در این مدت ضجه می زدیم و از خدا کمک می خواستیم. در روز چهاردهم همه برگ های درخت مو تمام شد و ما موقع خواب دعا کردیم که یا صبح بیدار شویم و نجات یافته باشیم 🔺یا اینکه هر سه نفرمان به شهادت برسیم. 🟢🍃نویسنده کتاب «حماسه تپه های برهانی» از روز موعود گفت: زمانی که در خواب بودیم یک نفر صدا میزد که «اخوی وخی» که به زبان اصفهانی به معنای برخیز است دیدم یک پسر جوان حدود ۲۰ ساله ما را پیدا کرده بود و با اینکه من مجروح بودم مرا به کول خود گذاشت 🔺و نجات داد. ⚪️🍃مجری در ادامه برنامه مهمان دیگری را به ماه عسل دعوت کرد، همان پسر جوانی که دکتر طالقانی را روی دوش خود گذاشته بود و او را از مرگ حتمی نجات داده بود. حاج آقا رحیمی، ایشان روایت خود را از آن عملیات و نجات زخمی ها و جمع آوری پیکر شهیدان تپه های برهانی گفت و آقای طالقانی از اینکه بعد از سالها با ناجی خود روبرو شده، 🔺اشک شوق ریخت. 🌷🍃حاج رحیمی جوان آن روزها به مجری گفت: شما دیروز در برنامه یک مادر چشم انتظار را خوشحال کردید اما مادران چشم انتظار زیادی داریم. در ادامه هر کدام از مهمانان به طور خلاصه احساس خود را از ماجرای تپه های برهانی و رویارویی با یکدیگر را 🔺توضیح دادند. 📹می توانید فیلم کامل این دیدار را در اینترنت دریافت نمائید. https://eitaa.com/khoban72
6.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔳 برنامه ماه عسل / سال 1395 🌷🍃خاطره حاج آقا رحیمی 🔻از نحوه نجات دادن 🌷🍃رزمنده سیدمحمدرضا طالقانی ... https://eitaa.com/khoban72
🌷بسم الله الرحمن الرحیم🌷 🌹فرازی از وصیت نامه شهید حسین برهانی شیدانی(رضوان الله علیه) 🟢🍃به ندای حرکت آفرین سالار شهیدان حسین(علیه السلام) که فرمود: ( هل من ناصر ینصرونی ) یعنی آیا کسی هست که مرا یاری دهد، لبیک گفته و مانند هزاران رزمنده مسلمان دیگر که در راه اسلام از جانشان گذشتند بسوی جبهه های حق علیه باطل روانه می شوم و همچنان پیش می روم و تا آخرین قطره خونم راه شهیدان افتخار آفرین اسلام را ادامه می دهم چونکه می دانم: (انا لله و انا الیه راجعون ) یک شعار نیست بلکه حقیقت است، 🔺حقیقتی که صالحین را به بهشت برین هدایت می کند... 🌷🌷و درود بر شما پدر گرامی و مادر عزیزم که مانع رفتن من به جبهه نشدید بلکه مرا تشویق کردید و به من روحیه شهادت طلبی دادید و من از شما می خواهم که برایم گریه نکنید بلکه برای حسین و یارانش گریه کنید و افتخار کنید 🔺که فرزندتان جانش را در راه اسلام داد... 🌸🍃و تو خواهرم مانند زینب راه بپیما و شما برادرانم نکند در سوک من بنشینید بلکه یک لحظه آرام نگیرید و با دشمنان خدا پیکار کنید و نگذارید که خون شهیدان به هدر برود و من بعنوان یک برادر کوچکتر از شما می خواهم که صبر داشته باشید 🔺و به جای گریه راهم را ادامه بدهید... ⚪️🍃و اما چند سخنی با هموطنانم شما ای ملت رنج کشیده و ستم دیده نکند یک لحظه از خدا غافل بشوید بلکه مانند کوه استوار و مانند دریا در مقابل دشمنان خدا خروشان باشید و از فرمان امام خمینی سرپیچی نکنید که در روز قیامت هیچ عذری نمی توانید بیاورید و نگذارید افراد خود فروخته و منافق در بین شما رخنه کنند و ضربه به اسلام بزنند 🔻🔻🔻
🔺که در این صورت قلب امام را به درد می ْآورید و بدانید که مسئول هستید... 🌷🌸و در آخر از پدر گرامی، مادر عزیز، خواهر ارجمند و برادران انقلابیم صمیمانه می خواهم که مرا حلال کنند و از تمام خویشاوندان و آشنایان برایم حلالیت بطلبند و سلام مرا به برادران انجمن اسلامی برسانید. والسلام 🌷حسین برهانی شیدانی(رضوان الله علیه) مورخ:۱۳۶۱/۱/۱۴ شنبه https://eitaa.com/khoban72
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔳روایتگری 🌹رزمنده حاج محمد احمدیان 🔻از استقامت و غیرت 🌷🕊شهید حسین برهانی (رضوان الله علیه) ...🕊🕊🕊 https://eitaa.com/khoban72
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا