eitaa logo
خوبان
650 دنبال‌کننده
10.3هزار عکس
8.7هزار ویدیو
21 فایل
ارتباط با ادمین:https://eitaa.com/Khoban7
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀سؤالات_شما 🌷سلام. من دندون‌پزشکی رفتم و هزینه‌ش شد یک‌میلیون تومن؛ اما چون آشنا بودن، تخفیف دادن و هشتصد تومن پرداخت کردم. بعد گفتم فاکتور بنویسن که از بیمه بگیرم، ایشون فاکتور رو همون یک‌میلیون تومن نوشتن. ❓حالا با توجه به این‌که من هشتصد تومن پرداخت کردم، آیا درسته فاکتور یک‌میلیون تومنی رو به بیمه ارائه بدم؟ 🥀پاسخ ــــــــــــــــ 🌺 سلام علیکم 🌺 ⛔️شما فاکتور یک‌میلیونی رو به بیمه بدین؛ باید فاکتور رو کنین و همون هشتصد تومن رو برای بیمه ببرین. ⁉️کوتاهی در فراگیری احکام 🥀س : آیا کسی که در آموختن احکام دینیِ مورد نیاز خود کوتاهی می کند، گناهکار است؟ ✅ج:اگر نیاموختن احکام به ترک واجب یا ارتکاب حرام بیانجامد،گناهکار است. ‼️شک در مانع بودن جرم ♦️س ۶۳۶۷: اگر بعد از پاک نمودن آرایش یا چسب، شک کنیم که چیزی روی پوست مانده یا نه، می‌توانیم وضو بگیریم؟ ✅ج: باید مطمئن شوید آب به پوست می‌رسد، مگر این که مبتلا به وسواس باشید که نباید به شک اعتنا کنید.
13.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❓وسط نماز می‌شه نیت‌مون رو عوض کنیم و به جای نماز عصر، نماز ظهر بخونیم؟🙄 ❓تا کدوم قسمت نماز می‌شه نیت رو عوض کرد؟🤔 ❓با ادامه‌دادن نماز فرادا، به نماز جماعت نمی‌رسم؛ حالا چی‌کار کنم؟😟 ⭕️ نکته: اگه درحالی‌که مشغول نماز واجب هستیم، نماز جماعت برپا شد و ما می‌ترسیم که با تموم‌کردن نماز واجب، از جماعت جا بمونیم؛ دراین‌صورت، که نیت نماز رو از واجب به مستحبی تغییر بدیم. 👈 وقتی مستحبی شد، چون همه نمازهای مستحبی دورکعتی هستن، می‌تونیم سریع نماز دورکعتی رو تموم کنیم و به جماعت برسیم. ⭕️ اگه در نماز واجب، به رکوع رکعت سوم (سیستانی: بنابر احتیاط، به خود رکعت سوم) رسیده باشیم، دیگه نمی‌شه نماز رو به نماز مستحبی تغییر داد؛ چون نمازهای مستحبی دورکعتی هستن و ما از رکعت دوم گذشتیم. ⭕️ نکته: بعد از تغییر نماز واجب به نماز مستحب، اگه با تموم‌کردن نماز دورکعتی، بازم ممکنه به جماعت نرسیم، می‌شه نماز مستحبی رو شکست (همه مراجع به‌جز مکارم). ┏━✨🌹✨🌸✨━┓ 🍀@tasvir12🌸 ┗━✨🌸✨🌹✨━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📗کتاب «سکوت شکسته» 🌹براساس خاطرات حاج محمود پاک نژاد فرمانده واحد اطلاعات عملیات لشکر ۱۷علی ابن ابیطالب(علیه السلام) در دفاع مقدس 📝به قلم: سیدهادی سعادتمند 11 🔽 ⚪️فصل اول 🌹«مهران ، مهریه فاو» 🌷ادامه قسمت یازدهم ⚪️او سپس از اشتیاق و انتظارش برای دیدن ایشان می‌گوید و خیلی زود می‌رود سر اصل مطلب ، یعنی چگونگی آشنایی با محمودآقا و تمایلش برای بیشتر شناختن ایشان. دکتر در جواب می‌گوید: «محمودآقای شما و برای من، حاج محمود.» 🌹نهال که کمی گیج شده، درخواست توضیح بیشتری می‌کند که در جواب، دکتر می‌گوید: زمان جنگ ما به فرماندهان خودمان می‌گفتیم حاجی، ایشان فرمانده من بود.» ⚪️تعجب نهال بیشتر می‌شود. می‌گوید:« اما ایشون پنجاه ساله به نظر می‌رسیدن و حداقل بیست سال از شما جوان‌تر!» « بله همین طوره که می‌گید. موقع جنگ، قاعده‌ها به هم می‌ریزه. قبل از انقلاب ۱۳۵۷ رفتم به انگلستان برای ادامه تحصیل و مدتی در فرانسه اقامت داشتم. وقتی به ایران برگشتم، همه چیز تغییر کرده بود.» 🌹 دکتر حرفش را قطع می‌کند و می‌پرسد: «داشت فراموشم می‌شد؛ مگه قرار نبود شوهرت بیاید؟» « بله، حتماً، ایشون استودیوی فیلم سازی دارند. کارشون تا ساعت ۹ طول می‌کشه، ببخشید، چی میل دارید قبل از شام؟» « من فقط کمی آب.» ⚪️«داشتید می‌گفتید همه چیز تغییر کرده بود.» «عرض می‌کردم، از آن جا که پدرم تمکن مالی نسبتاً خوبی داشت، خواهر و برادرها بعضی در خارج از ایران زندگی می‌کردن و اون‌ها هم که داخل کشور بودن، مشغول زندگی روزمره خودشون بودن.» 🌹لبخند روی لب دکتر می‌نشیند. تشکر می‌کند از نهال و لیوان پر از آب را از دست او می‌گیرد. لیوان از رعشه خفیف دست دکتر می‌لرزد. دست نهال خیس می‌شود و او چشم می‌دوزد به موج آب درون لیوان. 🌷« مراسم تشییع شهدا بود. جمعیت زیادی جنازه های کسانی را که در جنگ کشته شده بودند، به دوش می‌کشیدند و با شور و حرارت شعار می‌دادند؛« برادر شهیدم راهت ادامه دارد.» ⚪️از جمعیت فاصله گرفتم و شروع کردم به شمردن تابوت ها. شمارش به هفتاد رسید. همه توجهم به عکس‌هایی بود که در لبه جلویی تابوت ها نصب بود. حدود سنی صاحبان عکس‌ها بین ۱۷ تا ۲۰ سال بود. آن لحظه از خودم خجالت کشیدم. سه‌ ماه بعد در جبهه با حاج محمود آشنا شدم. 🌷« چرا به فرماندهان تون می‌گفتید حاجی؟» « توهم نگفتی چی خوندی و چه کار می‌کنی؟» ⚪️« واقعاً من رو ببخشید. روان شناسی خوندم و الان هم در سمت مشاور با سازمانی همکاری دارم که پیامدهای اجتماعی پس از بحران‌ها رو بررسی میکنن. ۳۵ ساله هستم. هفت سالی هست که با هلموس ویل هلموس ازدواج کردم.» دکتر می‌خندد و می‌گوید:« به خاطر اسمش باهاش ازدواج کردی؟» هر دو می‌خندند. 🌹 دکتر می گوید؛« کجا بودیم؟» « حاجی.» ⚪️« آهان، بله، حاجی در فرهنگ بچه‌های رزمنده، یعنی کسی که تعلقات مادی نداره. حاج محمود من به این درجه رسیده بود.» نهال جزوه « مهران، مهریه فاو» را از کیفش بیرون می‌آورد و به سمت دکتر می‌گیرد. 🌷« خوندمش، اعتراف می‌کنم که به وجد اومدم. جالب بود، اما...» « حق داری دخترم! اما باور نکردی.» ⚪️نهال می‌گوید:« نه منظورم این نبود. برای این که بتونم محمودآقا رو بشناسم کافی نبود.» دکتر از نهال می‌خواهد کیف او را روی میز بگذارد. او به خواسته دکتر عمل می‌کند. دکتر همزمان که کیف را باز می‌کند، می‌گوید:« این دوتا جزوه رو هم بخون.» 🌷او جزوه اول را از کیف درمی‌آورد که با قلم درشت روی آن نوشته شده: «هورالحمار کابوسم بود، فاو میزبانم.» روی جزوه دیگر هم با قلم درشت نوشته شده: «سردشت با زین‌الدین، بدر با جعفری.» سپس هر دو جزوه را به نهال می‌دهد و می‌گوید:« آن جزوه هم که برای تحویل آورده نزد خودش بماند.» ⚪️ نهال هیجانش را با ورق زدن جزوه‌ها نشان می‌دهد. دکتر مدتی بی‌وقفه چشم می‌دوزد به ساحل رودخانه آلستا. صدای پایی که به آن ها نزدیک می‌شود، لبخند را روی لب نهال می‌نشاند و توجه دکتر را به دنبال دارد. دکتر رو به نهال می‌کند و با خنده می‌گوید:« کلاه ایمنی شما هم باید ایشون باشن.» همزمان که ویل هلموس با دکتر دست می‌دهد، نهال با هیجان به همسرش می‌گوید که دکتر معادل فارسی اسم او را گفته « کلاه ایمنی ». 🌷ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹وصیت نامه ی شهيد جواد جليلي : 🌷بسم الله الرحمن الرحيم🌷 ⚪️درود خداوند متعال بر تو باد اي رهبر عالي قدر و بزرگوار سلام شهيدان ايران ...حسين جان! جوانان ما در جبهه ها به ياد تو سينه هاي خود را جلوي گلوله هاي سبك و سنگين قرارمي دهند و جان خود را مي دهند 🌹پروردگارا من مي دانم تو ما را خلق كردي و تو به ما جان داده اي... ⚪️خداوندا مرا ياري كن اگر تو ياري نكني ياوري جز تو ندارم و اي مردم مسلمان اين خون پاك شهيدان است، كه پيچ و خم قلاب را صاف و هموار مي كند، كه شايد با ريخته شدن اين خون هاي پاك كساني كه در ناداني هستند به راه الله نماينده شوند. 🌹و از شما مردم مسلمان و دوستان و آشنايان تقاضا مي كنم كه با انقلاب به حالت سستي برخورد نكنيد، انقلاب هدف بزرگي را دنبال كرده است و از شما مي خواهم كه جلوگيري از فرزندان خود نكرده و بگذاريد راهي را که مي خواهند بروند و اگر كسي مانع از رفتن فرزندش به جبهه هاي جنگ شود به خدا قسم مسئول است..... ⚪️ خدايا تو را شكر مي كنم كه به من قدرت تشخيص حق از باطل را دادي و خدايا تو را شكر مي كنم كه رهبرم را شناساندي كه به من چنين پدر و مادري دادي خدايا تو را شكر مي كنم كه مرا در ناداني نميراندي مادر عزيزم مي دانم كه شما را اذيت كردم و براي شما نتوانستم فرزند خوبي باشم.... 🌹بعد از مردن من حجله اي براي من مگذاريد چون درنزد خدا هيچ ارزشي ندارد، گل بر سر قبرم نياوريد، چون اين گل ها بعد از 2 يا 3 روز پلاسيده مي شوند، مرا در بهشت زهرا (س) دفن كنيد. 🌷والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته 58/4/1361 جواد جليلي
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا