eitaa logo
مداحی ترکی و فارسی /خوبان عالم
5.3هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
7.7هزار ویدیو
42 فایل
#منبرهای کوتاه و بهترین #مداحی های ترکی و فارسی ... همه در کانال خوبان عالم ؛👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3821666398C3a7954ba65
مشاهده در ایتا
دانلود
••🍃💔•• آقا جان تمام این سالها که درس خواندیم :📚 💔دبیر ریاضی به ما نگفت که حد غربت تو وقتی شیعیانت به گناه نزدیک می شوند بی نهایت است! 💔دبیر شیمی نگفت که اگر عشق و ایمان و معرفت با هم ترکیب شوند شرایط ظهور تو مهیا می شود...! 💔دبیر زیست نگفت که این صدای تپش قلب نیست... صدای بی قراری دل برای مهدیست..! 💔دبیر فیزیک نگفت که محور گردش عالم خال گونه توست..جاذبه ی زمین به همان سمتیست که تو هستی...! 💔دبیر ادبیات از عشق مجنون به لیلی,از غیرت فرهاد نسبت به شیرین گفت اما از عشق شیعه به مهدی, از غیرتش به زهرا(س) نگفت..! 💔دبیر تاریخ نگفت که اماممان امسال سال چندم غربتش است؟!نگفت غربت اهل بیت علی(ع) از کی شروع شد و تا کی ادامه دارد.. 💔دبیر دینی فقط گفت که انتظار فرج از بهترین اعمال است اما نگفت که انتظار فرج یعنی گناه نکنیم و یعنی گناه نکردن از بهترین اعمال است! 💔دبیر عربی به ما یاد داد که مهدی اسم خاصی است که تنوین پذیر است!اما نگفت که مهدی خاص ترین اسم خاص است که تمام غربت و تنهایی را پذیرا شده است... فدای غربتت شوم مهدی جان... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
۳ بهمن ۱۴۰۱
❁﷽❁ 🍃شیخ حسین انصاریان می گوید : 🔸️جمعی از اهل دل رفتیم در یک کوهستان و به قدری فضا معنوی بود که تا صبح دعای جوشن و ابوحمزه می‌خواندیم و گریه می‌کردیم. 🔹️راننده که فرد متوسط متمایل به سطح پایین معنوی بود، نماز مختصری خواند، شام خورد و خوابید. دوباره صبح نماز مختصری خواند و خوابید. 🔸️یکی از همراهان گفت آقای محترم حیفت نمیاد در این فضای معنوی میخوابی!؟ ببین آقایان چقدر گریه کردند! 🔹️راننده گفت چشمشان کور می‌خواستند این همه گناه نکنند! 😄😂 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
۳ بهمن ۱۴۰۱
6.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍ دعایی که امام حسین (علیه السلام) از حضرت فاطمه (سلام الله علیها) و ایشان از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و آن حضرت نیز از جبرییل آن را فرا گرفته بود تا در ، مهمّات ، اندوه و حوادث تلخی که بر او وارد می‌شود و پیش‌آمدهای عظیمی که رخ می‌دهد آنرا بخوانند. 🤲 بِحَقِّ يس وَالْقُرْآنِ الْحَكِيمِ ، وَبِحَقِّ طهٰ وَالْقُرْآنِ الْعَظِيمِ ، يَا مَنْ يَقْدِرُ عَلَىٰ حَوائِجِ السَّائِلِينَ ، يَا مَنْ يَعْلَمُ ما فِي الضَّمِيرِ، يَا مُنَفِّساً عَنِ الْمَكْرُوبِينَ ،يَا مُفَرِّجاً عَنِ الْمَغْمُومِينَ ، يَا راحِمَ الشَّيخِ الْكَبِيرِ ، يَا رازِقَ الطِّفْلِ الصَّغِيرِ ، يَا مَنْ لَا يَحْتاجُ إِلَى التَّفْسِيرِ ، صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ ، وَافْعَلْ بِي كَذا وَكَذا.(حاجت ذکر شود) 📖 مفاتیح الجنان •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
۳ بهمن ۱۴۰۱
7.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☝️🎥اشتیاق خدا به بندگان ...! 🎙 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
۳ بهمن ۱۴۰۱
✅گرانی در بیان امیرالمومنین (ع): ✍ای مالک! مردم زماني تنگدست گردند كه همت واليان، همه گرد آوردن مال بُوَد. و همانا ويراني زمين به جهت تنگدستی كشاورزان است و تنگدستي كشاورزان به جهت غارت اموال از طرف زمامدارانی است كه به آينده حكومتشان اعتقاد ندارند و از تاريخ گذشتگان عبرت نمي‌گيرند. 📚نهج البلاغه نامه٥٣ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
۳ بهمن ۱۴۰۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥آثار کار خیر برای اموات 🎙آیت الله مجتهدی تهرانی(ره) ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
۳ بهمن ۱۴۰۱
✨﷽✨ 🔴 گذر پوست به دباغخانه می‌افتد ✍ "هشام بن اسماعیل" والی اُمویان در مدینه بود. او آزار بسیاری به مردم، مخصوصاً امام سجاد علیه‌السلام می‌رساند. سرانجام ، به دلیل اعتراض فراوان مردم، "هشام" عزل شد و به خاطر ظلم‌های فراوان او، دستور دادند تا هشام را در وسط شهر ببندند تا دیگران هر طور می‌خواهند از او انتقام بگیرند. مردم نیز یکی یکی می‌آمدند و انتقام می‌گرفتند. هشام می گفت: "بیش از همه از علی‌بن‌حسین وحشت دارم، زیرا به سبب آزارهایی که به او رساندم و لعن و نفرینی که نثار جد او علی‌بن‌اببطالب می‌کردم، انتقامش سخت خواهد بود." روزی که امام سجاد علیه السلام "هشام" را در آن وضعیت دیدند به همراهان فرمودند: "مرام ما بر این نیست که به افتاده لگد بزنیم و از دشمن خود انتقام بگیریم." هنگامی که امام سجاد عليه السلام به طرف هشام‌بن‌اسماعیل می‌رفتند، رنگ در چهره هشام باقی نماند، ولی بر خلاف انتظار وی، امام سجاد با صدای بلند، سلام نمودند و با او دست دادند و به او فرمودند: "اگر کمکی از من ساخته است، حاضرم کمک کنم." هشام فریاد زد : {اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ} {خداوند می داند که رسالت خویش را در کجا قرار دهد.} بعد از این رفتار امام سجاد (ع)، مردم مدینه نیز انتقام گرفتن از هشام را متوقف کردند. 📚 تاریخ طبری ، جلد 6 ، صفحه 526 . 📚 شرح الأخبار، جلد 3 ، صفحه 260 . ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
۳ بهمن ۱۴۰۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺🍃 🍃امام على عليه السلام : همانا نَفْس گوهرى گران بها است، هر كه آن را نگه داشت بلند مرتبه اش گردانيد و هركه از آن نگهدارى نكرد پست و خوارش ساخت. 🍃امام على عليه السلام : همانا نفْس تو بسيار فريبكار است. اگر به آن اعتماد كنى، شيطان تو را به سمت ارتكاب حرام ها مى كشاند. 🍃امام علی علیه السلام : در روى زمين چيزى نزد خداوند سبحان گرامی تر از نفْسى كه مطيعِ فرمان او باشد، وجود ندارد. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
۳ بهمن ۱۴۰۱
💠حکایت جالب از لسان الغیب شدن حافظ! 🦋سالها پیش خواجه شمس الدین محمد شاگرد نانوایی بود .عاشق دختر یکی از اربابان شهر شد .که دختری بود زیبا رو بنام شاخ نبات . در کنار نانوایی مکتب خانه ای قرار داشت که در آنجا قرآن آموزش داده می شد و شمس الدین در اوقات بیکاری پشت در کلاس مینشست و به قرآن خواندن آنان گوش می داد . تا اینکه روزی از شاخ نبات پیغامی شنید که در شهر پخش شد ؛ " من از میان خواستگارانم با کسی ازدواج می کنم که بتواند 100 درهم برایم بیاورد !" 100 درهم, پول زیادی بود که از عهده خیلی از مردم آن زمان بر نمی آمد که بتوانند این پول را فراهم کنند ! عده ای از خواستگاران شاخ نبات پشیمان شدند و عده ای دیگر نیز سخت تلاش کردند تا بتوانند این پول را فراهم کنند و او را که دختری زیبا بود و ثروتمند به همسری گزینند تا در ناز و نعمت زندگی کنند ! در بین خواستگاران خواجه شمس الدین محمد نیز به مسجد محل رفت و با خدای خود عهد بست که اگر این 100 درهم را بتواند فراهم کند 40 شب به مسجد رود و تا صبح نیایش کند . او کار خود را بیشتر کرد و شبها نیز به مسجد می رفت و راز و نیاز می کرد تا اینکه در شب چهلم توانست 100 درهم را فراهم کند و شب به خانه شاخ نبات رفت و اعلام کرد که توانسته است 100 درهم را فراهم کند و مایل است با شاخ نبات ازدواج کند . شاخ نبات او را پذیرفت و پذیرایی گرمی از او کرد و اعلام کرد که ازاین لحظه خواجه شمس الدین شوهر من است . شمس الدین با شاخ نبات راجع به نذری که با خدای خود کرده بود گفت و از او اجازه خواست تا به مسجد رود و آخرین شب را نیز با راز و نیاز بپردازد تا به عهد خود وفا کرده باشد . اما شاخ نبات ممانعت کرد. خواجه شمس الدین با ناراحتی از خانه شاخ نبات خارج شد و به سمت مسجد رفت و شب چهلم را در آنجا سپری کرد . سحرگاه که از مسجد باز میگشت چند جوان مست خنجر به دست جلوی او را گرفتند و جامی به او دادند و گفتند بنوش او جواب داد من مرد خدایی هستم که تازه از نیایش با خدا فارق شده ام , نمی توانم این کار را انجام دهم اما آنان خنجر را بسوی او گرفتند و گفتند اگر ننوشی تورا خواهیم کشت بنوش , خواجه شمس الدین اولین جرعه را نوشید آنان گفتند چه میبینی گفت: هیچ و گفتند: دگر بار بنو ش َ , نوشید, گفتند:حال چه میبینی ؟ گفت: حس می کنم از آینده باخبرم و گفتند :بازهم بنوش , نوشید , گفتند: چه میبینی ؟ گفت :حس می کنم قرآن را از برم . و خواجه آن شب به خانه رفت و شروع کرد از حفظ قرآن خواندن و شعر گفتن و از آینده ی مردم گفتن و دیگر سراغی هم از شاخ نبات نگرفت ! تا اینکه آوازه او به گوش شاه رسید و شاه او را نزد خود طلبید و او از آن پس همدم شاه شد . و شاه لقب لسان الغیب و حافظ را به او داد . ( لسا الغیب چون از آینده مردم می گفت و حافظ چون حافظ کل قرآن بود ). تا اینکه شاخ نبات آوازه او را شنید و فهمید و نزد شاه است و به دنبال او رفت اما ... حافظ او را نخواست و گفت : زنی که مرا از خدای خود دور کند به درد زندگی نمی خورد ... تا اینکه باوساطت شاه با هم ازدواج کردند . این همه شهد و شکر کز سخنم میریزد اجر صبریست کزآن شاخ نباتم دادند . •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
۳ بهمن ۱۴۰۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نمک میخوریم نمکدان نمی شکنیم ! 🎙 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
۳ بهمن ۱۴۰۱
آنچه خدا خواست همان میشود •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
۳ بهمن ۱۴۰۱
﷽ـ 🌤 بارالها... مهربانے‌ات همانند امواج دریا پے در پے ساحل وجودم را در بر مےگیرد و به دستِ قدرت تو ، تمام تیرهاے بلا شکستہ مے‌شود... تو هر زمان با من و در کنار من بوده‌اے و من در "گهواره‌ے" محبتت چه آسوده آرام گرفتہ‌ام... پس ای "خداے" مهربانم... به ذکر نام زیبایت و نیایش لحظہ‌هایت وجود زمینی‌اَم را ملکوتے گردان... تا آنچہ تو مے‌خواهے باشم و از آنچہ من هستم "رها" شوم که تو بے‌نیاز و من "غرق" نیازم.... ✨ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
۳ بهمن ۱۴۰۱