فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥اگه می خواهید از ماه رمضان و شب های قدر بیشترین بهره را ببرید و دنیا و آخرت را در این ماه رمضان بسازید ....
👤استاد مسعود عالی
#ماه_رمضان #امام_زمان #حجاب #شب_قدر
┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄
@khoban_ir
478.4K
#مناجات_زمزمه_ماه_رمضان
#شب_قدر
▪️زمزمه مناجات با خدا در ماه رمضان و توسل به اهل بیت
بندهی شرمندهام روی سیاهم بیین
به درگاهت آمدم گناه من را مبین
ز پا فتادم بگیر دست مرا از کرم
نظر نما بر من و به دیدهگان ترم
یارب الهی العفو یارب الهی العفو...
▪️
آمدهام میکنم مدام این زمزمه
واسطهی من شده به درگهت فاطمه
گناه من را ببخش به خاطر مرتضی
به لعل خشک حسین به کشته کربلا
یارب الهی العفو یارب الهی العفو...
▪️
گریز روضه زنم تا که ببخشی مرا
میان روضه کنم یاد شه کربلا
به یاد لعل لب خشک علی اصغرش
که روی دست پدر دریده شد حنجرش
یارب الهی العفو یارب الهی العفو...
▪️
✍مرتضی محمودپور
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم
🔸🔸تقسیم🔸🔸
✍️ محمد رضا حدادپور جهرمی
««قسمت بیست و چهارم»»
آلادپوش روبروی آینه داشت تند تند با لحن مودبانه و جدی، جملاتی که روی کاغذش نوشته بود حفظ میکرد و سوزان هم کراواتشو براش میبست. سوزان گفت: نه ... نشد ... اینجاشو باید با ملاطفت بیشتری بگی ... ببین ... اینجوری ... همه ما به آزادی و فردای بهتر فکر میکنیم ... به ایرانی آزاد و ...
آلادپوش گفت: آره آره ... گرفتم ...
دقایقی بعد سوار ماشین شدند و رفتند. در راه، چند مرتبه گوشی آلادپوش زنگ خورد. سوزان احساس کرد که تماس ها باعث شده آلادپوش تمرکز نداشته باشه و حتی استرس بگیره. گوشی آلادپوشو از دستش گرفت و جلوی چشم آلادپوش خاموش کرد و گذاشت تو کیف خودش و بهش گفت: لطفا تمرکز کن تا اتفاقات خوبی بیفته. تو متوجه نیستی این دیدار چقدر مهمه و چه نتایج تاریخی میتونه داشته باشه؟!
آلادپوش گفت: چرا ... متوجهم ... ببخشید ... میدونم که اولین بار هست که از سازمان مجاهدین یک نفر در پارتی شاهزاده و دخترش شرکت میکنه.
سوزان جوری که راننده نشنوه گفت: پس لطفا با من باش. از این میترسم که حرف اضافه ای بزنی و حرکت ناشیانه ای انجام بدی و همه چی بهم بخوره. تو همه حیثیت مریم و مسعودی!
آلادپوش که از این حرف سوزان خیلی خوشش اومده بود گفت: تو هم همه آرزوی منی! اما حتی اجازه ندادی بهت دست بزنم.
سوزان چشم غُره رفت و آلادپوش هم دیگه ادامه نداد.
سوزان دستشو آروم تو کیفش کرد و وقتی آلادپوش بیرون رو نگاه میکرد، سوزان صفحه گوشی خودشو دقیقا روی صفحه گوشی آلادپوش گذاشت و اندکی به هم فشار داد. صفحه گوشی خودش روشن و گوشی آلادپوش هم راه اندازی مجدد شد.
🔶🔷🔶🔷🔶🔷
مجید پشت سیستمش بود که دید پنجره ای باز شد. به محض دیدن اون پنجره روی مانیتورش، عینکشو عوض کرد و دکمه OK را زد. در چشم بهم زدنی، گوشی آلادپوش هک شد و تمام محتویات گوشیش روی مانیتور مجید ظاهر شد. مجید گوشیو برداشت و با سعید تماس گرفت و گفت: سعید جان الان گوشی آلادپوش اینجاست. کدوم کلیدواژه مدنظرته؟
سعید گفت: عالیه. ببین باکسِ رَمزای فولدرهای سیستمش کجاست. همونو کپی کنی بعدا بچه ها اَلَکِش میکنن.
مجید گفت: ی لحظه گوشی دستت باشه.
مجید تو دفترچه یاداشت گوشیِ آلادپوش که رفت، چشمشاش تیز و براق شد. به سعید گفت: پیداش کردم. هفت هشت تا رمز اینجاست. از ایمیلش گرفته تا ... ببیین مثلا اینجا نوشته فولِ دو ... فولِ سه ... فولِ چهار ... همینه فکر کنم.
سعید گفت: باید خودش باشه. حله. بکاپ از کل گوشیش گرفتی؟
مجید: گرفتم و فرستادم ایمیل خودش. ایمیلش هم که خونه خودمونه!
سعید خندید و گفت: دست شما درد نکنه. دیگه امری؟
مجید گفت: نه ... یاعلی.
سعید با رمزهایی که مجید از گوشی آلادپوش بلند کرده بود تونست همه فولدرهای سیستم آلادپوشو باز کنه. فولدرهایی که مملو بود از تصاویر و اطلاعاتِ اشخاصی که در طول مدت پنج سال، آلادپوش اونا رو شناسایی کرده بود و توسط رابطینی که در ایران داشتند، با اونا ارتباط میگرفتند و به کار گیری میشدند. که البته اغلب اون افراد، از چهره های متوسط اما دارای زمینه خشونت و با قدرت جذب بالا بودند.
بعدا در تحقیقات سعید ثابت شد که 100 درصد آن افرادی که توسط تشکیلات آلادپوش شناسایی شده بودند، اغلب در استان های مرزی خصوصا کُرد و ترک بودند که در فضای مجازی و پیج هایی که داشتند، لااقل یکبار تمایل خود را به تجزیه طلبی با استفاده از عبارات «کورد» و «تورک» نشان داده بودند.
🔶🔷🔶🔷🔶🔷
یکی از کسانی که دمِ درِ عمارتِ اصلی باغ ایستاده بود در را باز کرد و آلادپوش و سوزان وارد مهمانی نسبتا شلوغ و مجللی شدند. مهمانی مملو از پیرمردها و پیرزن ها و دختران و پسران نیمه برهنه با تیپ مهمانی کودکان! با یه استیجِ مجهز که دو تا خواننده با چهار تا رقاص، شعر میخوندند و میرقصیدند.
پیتر جلو آمد. سوزان پیتر را به آلادپوش معرفی کرد: پیتر ... رابط اصلی و بالادستی من ...
پیتر دستشو به طرف آلادپوش دراز کرد و با هم دست دادند. آلادپوش گفت: به شما بابت داشتن چنین همکار باهوش و قاپ دزدی تبریک میگم.
با این جمله، سه نفری زدند زیر خنده. پیتر چشمکی به آلادپوش زد و گفت: خیرش به ما که نمیرسه ... لااقل امیدوارم شما ازش راضی باشین.
آلادپوش گفت: کُلا خزِ اما جذابه. دوسش دارم.
سوزان با غرور خاصی که داشت، نگاهی به آلادپوش کرد و گفت: خودم اینجا وایسادما! حداقل جلوی خودم مراعات کنین!
اینو که گفت، پیتر و آلادپوش زدند زیر خنده. یکی از خدمه سینی پر از نوشیدنی های قرمز و نارنجی آورد و سه نفرشون برداشتند. سوزان لیوانشو آورد جلو و گفت: آقایون ... به امید ایرانِ آزاد!
اینو که گفت، لیوان ها را به هم زدند و سر کشیدند.
محمد گفت: خانواده خاصی هستند. مجید لطفا شما رو پرونده دخترش که خارج از کشوره کار کن. کیه؟ کجاست؟ چیکار میکنه؟ خانوادش کیَن؟ همه چی درباره دختره میخوام.
مجید چشم گفت. محمد رو به سعید گفت: از بابک برام بگو!
سعید گفت: ماموریتی که ثریا به بابک داده، یه جوریه. اولا اینکه حدسمون درست بود. بابک رو از بازی زندیان و انتقالش به ایران و این حرفا خارج کرده. ثانیا خودِ بابک هم نمیدونه قراره چی ازش بخواد! فقط میدونیم که با تغییر فازی که در ماموریتش پیش اومده، اگر هم لیست خاصی وجود داشته باشه، دیگه دستِ بابک بهش نمیرسه. یا حداقل دراین مرحله خیلی بعیده.
محمد پرسید: مگه داره چیکار میکنه؟ به چی مشغوله بابک؟
🔶🔷🔶🔷🔶🔷
بابک روبروی یک تلوزیون بزرگ و مجهز نشسته بود و در حال تماشای سریال هالیوودی، هر از گاهی هم تخمه میشکست و میخورد. دقایق آخر سریالی بود که داشت تماشا میکرد که ناگهان در باز شد و ثریا وارد شد. بابک جلوی پای ثریا بلند شد. ثریا پرسید: خب؟ چیکار کردی؟
بابک گفت: ده تا سریالو دیدم. اینم دهمیش بود که تموم شد.
ثریا نشست رو مبل و به بابک هم گفت بشینه. ثریا گفت: از اینا چی دستگیرت شد؟
بابک گفت: والا من که ... چی بگم ... خیلی فیلم شناس نیستم ... ولی خداییش خانم اگه به اینا میگن زن، به خارمادر ما تو ایران چی میگن؟
ثریا سری به نشان آفرین و تایید تکان داد و با ته خنده ای که گوشه لباش بود گفت: آفرین ... خیلی خوبه ... نگو فیلم شناس نیستی ... اینی که الان گفتی، نتیجه خیلی جالبیه. من این ده تا سریالو به بیست نفر دادم تماشا کنند. زن و مرد و پیر و جوون. همشون یه جورایی همین حرف تو رو زدند. از نقشی که این زنها داشتند خوششون اومده بود و تعریف کردند.
بابک گفت: خانم ینی این الان حرف درستی بود که زدم؟ من فقط حسمو گفتم!
ثریا از سر جاش بلند شد. بابک هم بلند شد. به بابک گفت: تو آخرین نفری بودی که این ده تا سریالو بهش نشون دادم و ازش نظرخواهی کردم. با خودم گفتم اگه این جوونِ غیر سینمایی، نظرش مثل بقیه بود، درسته و خطو درست انتخاب کردم. که دیدم خوشبختانه نظر تو هم همینه.
بابک سری تکون داد و با خنده گفت: خب خدا رو شکر. کار من تو این بخش تموم شد؟
ثریا گفت: تازه شروع شد. اطلاعات کامل و دقیق این ده تا سریالو از حلما بگیر و به ایمیل زندیان برسون.
بابک با خوشحالی گفت: چشم خانم. هستن؟ نرفتن هنوز؟
ثریا گفت: این اطلاعات رو بهش برسون. از فردا هم بگرد و یه دفتر خوب برای سه ماه اجاره کن. خودتم اونجا مستقر بشو. حلما برای مرتب کردن و چینش وسایلش میاد اونجا. خودت کلِ این سه ماه اونجا باش.
بابک گفت: چشم. نپرسم که قراره کاربری اون دفتر چی باشه و مکان را بر اساس روحیات و کلاس چه مدل آدمایی انتخاب کنم؟
ثریا که به در نزدیک شده بود و داشت میرفت، رو به بابک کرد و گفت: یه دفتر شیک و جذاب سینمایی. برای جلسات خصوصی و مشورتی با اهالی سینما.
🔷🔶🔷🔶🔷🔶
دو هفته بعد-لندن
سوزان اون روز بعد از اینکه از باشگاه اومد، باید فورا آماده میشد و میرفت. دید اگه چند دقیقه دیگه بمونه، میتونه نمازشو بخونه و بعدش با خیال راحتتری بره. رفت وضو گرفت و شالِ آبی فیروزه ایِ مخصوصی که داشت برداشت و سر کرد. وقتی مطمئن شد که وقتشه، الله اکبر گفت و نمازش رو شروع کرد. بعد از نماز، با اینکه ضعف کرده بود، نشست و تسبیحاتش رو گفت و بعدش کیفشو برداشت و رفت بیرون.
یک ساعت بعد، در اتاق پیتر نشسته بود. پیتر گفت: همون طور که گفتیم، قرار نیست اتفاقی بیفته و با کله بریم تو اشتباهات و تصمیمات مریم و آلادپوش. اما قراره بازی کنیم تا حرف شاهزاده و پیمان نوین زیر سوال نره.
سوزان گفت: حدس زدم دعوت از آلادپوش به جشن تولد دختر شاهزاده صرفا یه جور بازیه که بگیم خیلی مهم هستن.
پیتر گفت: ما نظرمون این بود که مریم بیاد. ولی بخاطر جوّ تبیلغاتی و درز اطلاعات و هزینه سنگین حفظ امنیتِ جشن تولد صلاح نبود. اما گفتیم آلادپوش بیاد که ...
سوزان فورا گفت: که هم مثلا از اونا یه نفر اومده باشه و عریضه خالی نباشه. و هم احتمالا اعلام حمایت معنوی و رسانه ای داشته باشیم از حرکتی که قراره سازمان مجاهدین با تجزیه طلب ها انجام بدن.
پیتر گفت: دقیقا. میخوایم همون شب مهمونی بهشون اعلام کنیم تا نگن اینا فقط گفتن پیمان نوین میبندیم اما حمایت نمیکنند.
سوزان لحظه ای سکوت کرد و بعدش گفت: حالا کِی هست این جشن تولد؟
پیتر گفت: فرداشب.
سوزان پرسید: قراره آلادپوش سخنرانی کنه؟ چون ازم خواسته یه متن سخنرانی براش آماده کنم!
پیتر خنده ای کرد و گفت: خب براش آماده کن. اما کوتاه.
سوزان نفس عمیقی کشید و زیرلب گفت: دیگه این خیلی تو مُخه.
ادامه دارد...
https://eitaa.com/mohamadrezahadadpour
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥بالاترین عمل در ماه مبارک رمضان!
رمضان به نیمه رسید حواسمان هست؟
#شب_قدر
#امام_زمان
#استاد_عالی
#ماه_رمضان
@khoban_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 آيا کسانی که مرگ موقت داشتند همه حقايق عالم برزخ را ديدند؟
🎙#استاد_محمدی
#امام_زمان #ماه_رمضان #شب_قدر
➥ @khoban_ir
نمازهای شب قدر
نماز مشترک #شب_قدر
اصلیترین نماز شب قدر یا نماز هفت قل هو الله، نماز مستحبی است که خواندن آن در شبهای قدر سفارش شده است. این نماز دو رکعت است. در هر رکعت بعد از سوره حمد، هفت بار سوره توحید خوانده میشود و بعد از تمام شدن نماز ۷۰ مرتبه ذکر «استغفر الله و اتوب الیه» تکرار میشود.
شیخ عباس قمی در مفاتیح این نماز را از علامه مجلسی نقل کرده است. علامه مجلسی نیز در کتاب زادالمعاد بدون ذکرِ سند، حدیثی از پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) نقل کرده است که بر اساس آن حدیث هر کس این نماز را بخواند و هفتاد مرتبه ذکر استغفار را بگوید، از جاى خویش برنخیزد تا خداوند او و پدر و مادرش را بیامرزد و ملائکه اى بفرستد تا حسنات او را تا سال دیگر یادداشت کنند و ملک دیگرى را مامور سازد تا در بهشت براى او درختانى غرس کند و قصرهایى بنا سازد که نهرهایى در آن جارى باشد و از دنیا نرود تا این که این الطاف خدا را در حق خود مشاهده نماید.
نماز صد رکعتی شب های قدر
دیگر نماز اصلی شبهای قدر خواندن صد رکعت نماز در هر شب، یعنی ۵۰ نماز دو رکعتی به نیت نماز شب قدر است. مستحب است که در هر رکعت بعد از حمد، سوره توحید خوانده شود. افضل آن است که در هر رکعت بعد از حمد ده مرتبه سوره توحید را بخواند و میتواند به جای این صد رکعت، شش روز از نمازهای قضای خود را بجا آورد؛ بدین ترتیب که از ظهر روز اول شروع نموده و در عشاء روز ششم ختم نماید (سه شب جمعاً سیصد رکعت میشود).
نمازهای دو رکعتی شبهای قدر عبارتند از:
۲ رکعت نماز برای سلامتی امام زمان (عج) و تعجیل در ظهور آن حضرت
۲ رکعت نماز برای شادی روح همه درگذشتگان و اسیران خاک و ۲۵ بار گفتن ذکر «اللهم اغفرلی لجمیع المومنین و المومنات و المسلمین و المسلمات»
۲ رکعت نماز تقدیم به اهل بیت پیامبر (ص) و خواندن دعای توسل
۲ رکعت نماز حضرت زهرا (س): در رکعت اول بعد از حمد صد مرتبه سوره قدر و در رکعت دوم بعد از حمد صد مرتبه سوره توحید
#شب_قدر
با اشتراک گذاری این پست در ثواب معنوی آن شریک باشید
کانال خوبان عالم 👇👇👇
@khoban_ir
برای مشاهده اعمال #شبهای_قدر، فایلهای صوتی ، مداحی ؛ صوت قرانی؛ استوری های مذهبی و .... خوبان عالم را دنبال کنید.
با نشر و معرفی کانال خوبان عالم در آجر معنوی این کار فرهنگی سهیم باشیم
کانال خوبان عالم 👇👇👇
@khoban_ir
#شب_قدر #ماه_رمضان #امام_زمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم رب النور🌱🌸
🌸#توصیهای اسرار آمیز و مهم برای شبهای قدر🌱
کوتاه و آسان
یک سوره واقعه، یکسوره توحید، هفت7بار یــــــاالله و طلب حاجات مهم
🎙آیت الله فاطمی نیا 🥀
روحش شاد و یادش گرامی...
#شب_قدر
#ماه_رمضان
➿تو هم بیا تو جمع ما➿👇👇
🆔 @khoban_ir
➿برای 👆 نفر ارسال کن➿👆
52.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دعای #جوشن_کبیر کامل همراه با متن و ترجمه
#محسن_فرهمند
#شب_قدر
🌴💎🥀🥀🥀💎🌴
با اشتراک گذاری این پست در ثواب معنوی آن شریک باشید
کانال خوبان عالم 👇👇👇
@khoban_ir
مداحی آنلاین - خجالتم نده و عاصیم خطاب نکن - نریمانی.mp3
5.25M
🌙 #مناجات #شب_قدر #ماه_رمضان
🎙 #سید_رضا_نریمانی با اشتراک گذاری این پست در ثواب معنوی آن شریک باشید
کانال خوبان عالم 👇👇👇
@khoban_ir
YEKNET.IR - vahed - shabe 19 ramezan 1401 - rasouli.mp3
8.75M
🔳 #شهادت_امام_علی(ع)
🎙 #مهدی_رسولیبا اشتراک گذاری این پست در ثواب معنوی آن شریک باشید
کانال خوبان عالم 👇👇👇
@khoban_ir
YEKNET.IR - roze - shabe 19 ramezan 1442 - salahshoor.mp3
3.51M
🔳 #شهادت_امام_علی(ع)
🎙 #مهدی_سلحشور
با اشتراک گذاری این پست در ثواب معنوی آن شریک باشید
کانال خوبان عالم 👇👇👇
@khoban_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلبردلشگرفته..💔
#شب_قدر
#استوری
#رسولی
🔺@khoban_ir
با اشتراک گذاری این پست در ثواب معنوی آن شریک باشید
کانال خوبان عالم 👇👇👇
@khoban_ir
AudioCutter_Farahmand.joshan.Kabeer.mp3
32.98M
🌸 دعای جوشن کبیر
🎤استاد #فرهمند
(از فراز اول تا صد بصورت کامل)
#جوشن_کبیر
دعای مجیر.mp3
6.41M
🌙 دعای #مجیر
🙏 ازدعاهای وارده که توصیه شده دراین ایام خوانده شود دعای مجیر است
🌺اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم فرجهم
التماس دعای خیر....
با اشتراک گذاری این پست در ثواب معنوی آن شریک باشید
کانال خوبان عالم 👇👇👇
@khoban_ir
🎧 مناجات حضرت علی(ع) در مسجد کوفه
🎤 حاج مهدی سماواتی
#توصیه_و_دستورات_ویژه_ماه_رمضان
⌚️هم اکنون در : 👇
با اشتراک گذاری این پست در ثواب معنوی آن شریک باشید
کانال خوبان عالم 👇👇👇
@khoban_ir
#شب_قدر #ماه_رمضان #امام_زمان
مناجات حضرت علی (ع) در مسجد کوفه.mp3
14.01M
🎧 مناجات حضرت علی(ع) در مسجد کوفه
🎤 حاج مهدی سماواتی
#توصیه_و_دستورات_ویژه_ماه_رمضان
با اشتراک گذاری این پست در ثواب معنوی آن شریک باشید
کانال خوبان عالم 👇👇👇
@khoban_ir
#شب_قدر #ماه_رمضان #امام_زمان
#مرثیه شب ضربت خوردن امیرالمومنین
#فروردین ۱۴۰۲
دوباره شد شب قدر و دلم سرای علی شد
گرفته زانوی غصه شب عزای علی شد
علی در این شب آخر کنار سفره ی دختر
به یاد فاطمه بود و به شوق دیدن داور
ز شوق وصل شهادت بیاد حرف پیمبر
لبش به آیه ی رفتن نظر به ماه و به اختر
تمام حاجت مولا میان سجده روا شد
کنار منبر و محراب روان بسوی خدا شد
سحر ز مسجد کوفه علی چو عزم سفر کرد
ز قتل رُکن هدایت مَلَک بگفت و خبر کرد
فغان از آن دم و ساعت که غرق خون شده یکسر
ز تیغ مُلجم کافر علی شده گل پرپر
نمانده تاب و توانی به پیکر شَهِ عالم
از این خبر دل زهرا نشسته بر غم و ماتم
دل حسن دل عباس ز داغ او شده بیتاب
حسین و زینب وکلثوم به ناله و به تب و تاب
خدا بیا و نظر کن به قلب مضطر زینب
سرِ شکسته ی بابا چه آوَرَد سرِ زینب
غم مدینه و مادر غم حسن غم حیدر
چه ها کند دلِ زینب به کربلای برادر؟
#مرتضی_شاهمندی
#شب_قدر #ماه_رمضان #امام_زمان