﷽💐 #سلام_امام_زمانم 💐﷽
🌼 در تمنای نگاهت بی قرارم تا بیایی
🌻 من ظهور لحظهها را میشمارم تا بیایی
🌼 خاک لایق نیست تا به رویش پا گذاری
🌻 در مسیرت جانفشانم گلبکارم تا بیایی
#اللهـم_عجـل_لولیـک_الفـرج 🤲💚
#صبحتون_مهدوی 🌼 🍃
💐 تا نیایی گره از کار بشر وا نشود
درد ما جز به ظهور تو مداوا نشود 💐
🌺🌷🌹
🌷 اَللّهُـــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــکَ الفَـــرَج 🌷
❀
┏━━━━━━┓
⠀@khodemaani
┗━━━━━━┛
📋 #حکمت_پروردگار
امام باقر علیه السلام فرمود:
یکی از پیامبران بنی اسرائیل عبور می کرد، دید مرد مؤمنی در حال جان دادن است، ولی نصف بدنش در زیر دیواری قرار گرفته، و نیمی در بیرون دیوار است، و پرندگان و سگها بدن او را متلاشی کرده اند و می درند
از آنجا گذشت، در مسیر راه خود دید یکی از امیران ستمکار آن شهر مرده است، جنازه او را بر روی تخت نهاده اند و با پارچه ابریشم کفن نموده اند، و در اطراف تخت، منقل هائی نهاده اند که بوی خوش عودهای خوشبو از آنها برخاسته است.
📌 آن پیامبر به خدا متوجه شد و عرض کرد: خدایا من گواهی می دهم که تو حاکم و عادل هستی و به کسی ظلم نمی کنی، این مرد 'مرد اولی' بنده تو است و به اندازه یک چشم به هم زدن، برای تو شریک نگرفته، مرگ او را آن گونه 'با آن وضع رقبت بار' قرار دادی و این 'امیر' نیز یکی از بنده های تو است که به اندازه یک چشم به هم زدن به تو ایمان نیاورده است؟
'آن چیست و این چیست؟' خداوند به او وحی کرد:
ای بنده من! همان گونه که گفتی حاکم و عادل هستم و به کسی ظلم نمی کنم. آن 'مرد اولی' بنده من، نزد من گناهی داشت، مرگ او را با آن موضوع قرار دادم تا مجازات گناه او این گونه انجام گیرد، و وقتی که مرد، هیچ گونه گناهی در او بجای نماند
ولی این بنده من 'امیر' که کار نیکی در نزد من داشت، مرگ او را با چنین وضعی قرار دارم، تا پاداش کار نیک او را داده باشم و هنگام مرگ نزد من هیچگونه نیکی و طلب نداشته باشد.
📙 اصول کافی، جلد ۲ ، ص۴۴۶ ، باب عقوبه الذنب ، حدیث ۱۱
❀
┏━━━━━━┓
⠀@khodemaani
┗━━━━━━┛
🍁
گفتم خدایاچگونه آغازکنم؟؟؟
گفت به نام من
گفتم خدایاچگونه آرام گیرم؟؟؟
گفت به یادمن
گفتم خدایاخیلی تنهایم؟؟؟
گفت تنهاترازمن؟
گفتم خدایاهیچ کسی کنارم نمانده؟؟؟
گفت به جزمن
گفتم خدایاازبعضی هادلگیرم
گفت حتی ازمن؟
گفتم خدایاقلبم خالیست
گفت پرکن ازعشق من
گفتم دست نیازدارم
گفت بگیردست من
گفتم بااین همه مشکل چه کنم؟؟؟
گفت توکل کن به من
گفتم احساس میکنم خیلی ازت دورم
گفت نه،نزدیکترین به تو ،من
گفتم برای ارزوهایم چه کنم؟؟؟
گفت تلاش و به امیدمن
گفتم خدایاچرا اینقدر میگويی من؟؟؟
گفت چون من ازتوهستم وتوازمن..
❀
┏━━━━━━┓
⠀@khodemaani
┗━━━━━━┛
خدایا شکرت که امروز بهم فرصت زندگی دادی❤️
❀
┏━━━━━━┓
⠀@khodemaani
┗━━━━━━┛
💚🌸
اَمنترین زمان
تو زندگیت...
اونجاست که بدونی
خدا تکیه گاهته..(:♥️
❀
┏━━━━━━┓
⠀@khodemaani
┗━━━━━━┛
◄ آقاے قاضے بـہ شاگــــردانـشـان می گفـــــــت :
«نــَفْــــــــسِ انسان مثل همیـن حوض هاســــــــت.
اگر آرامش داشته باشد، اضافـــــات و کثافـــــات تهنشیــــــن میشـــــود. راه کســــــــب این آرامــــــــش چیست؟ سکــــــــوت. وقتی پرحرفی میکنیم و خودمــــــــان را به تلاطــــــــم بیخـــــود میاندازیــــــــم،
در واقــــــــع داریم نفسمان را زیر و رو میکنیم!
اما اگــر کســــــــی رعایت صَمــــــــت و سکــــــــوت را بکند، آرام آرام این آلودگیها که تهنشین شده،
مُنجمــــــــد میشود و دیگر حرکت نمیکند. این طوری نــَفْسَش را تحت تسلط خود در میآورد.»
❀
┏━━━━━━┓
⠀@khodemaani
┗━━━━━━┛
#استغفار_امیرالمومنین
#بند_۱۱
⭐️11-اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ نَهَيْتَنِي عَنْهُ فَخَالَفْتُكَ إِلَيْهِ أَوْ حَذَّرْتَنِي إِيَّاهُ فَأَقَمْتُ عَلَيْهِ أَوْ قَبَّحْتَهُ لِي فَزَيَّنْتُهُ لِنَفْسِي فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِي يَا خَيْرَ الْغَافِرِينَ.
✍️بند ۱۱: بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم از هر گناهی که مرا از آن نهی کردی و من مخالفت تو نمودم؛ یا مرا از آن بر حذر داشتی و من بر ارتکاب آن ایستادگی کردم یا آن را برایم زشت شمردی و من آن را برای خود زینت دادم؛ پس بر محمد آل محمد درود فرست و این گونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان!
❀
┏━━━━━━┓
⠀@khodemaani
┗━━━━━━┛
🍁
منهمیشهدیرمیفهمم
کهتوچقدهمهچیودرستچیدیخدا
❀
┏━━━━━━┓
⠀@khodemaani
┗━━━━━━┛
14.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥#تصویری
🔅برای امیرالمؤمنین کاری میکنید نگران نباشید علی مًرده...
👌داستان جالب حاجی الماسی
🔰#استاد_دشتی
❀
┏━━━━━━┓
⠀@khodemaani
┗━━━━━━┛
خــدايــا🕊✨
آرامــش
را سر ليست🕊✨
تـمامِ اتفاقات
زندگي مان قرار بده
آرامـش را تـنها 🕊✨
از تــو ميخواهیم
الهی بـه
دوستان و عـزیـزانم 🕊✨
خوابی آرام و فـردایی
پراز خیر و برکت عطاکن
❀
┏━━━━━━┓
⠀@khodemaani
┗━━━━━━┛
#روایت
در راهِ مشهد، شاه عباس تصمیم گرفت دو بزرگ را امتحان کند!
به شیخ بهایی که اَسبش جلو میرفت گفت: این میرداماد چقدر بیعرضه است، اَسبش دائِم عقب میماند!
شیخ بهائی گفت: کوهی از علم و دانش بر آن اسب سوار است، حیوان کِشِش این همه عظمت را ندارد.
ساعتی بعد عقب ماند و به میرداماد گفت: این شیخ بهائی رعایت نمیکند، دائم جلو میتازد!
میرداماد گفت: اسبِ او از اینکه آدم بزرگی چون شیخ بهائی بر پشتش سوار است، سر از پا نمیشناسد و میخواهد از شوق، بال در آورد.
در غیابِ یکدیگر، حافظِ آبروی هم باشیم.
این است رسم رفاقت✨
❀
┏━━━━━━┓
⠀@khodemaani
┗━━━━━━┛
•••
-این خــدا
همون خـدای
دریای با عظمته
-دل بسپار بهش رفیـق..♥️🌊
❀
┏━━━━━━┓
⠀@khodemaani
┗━━━━━━┛