eitaa logo
خودمانی با خدا
92.3هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
2.1هزار ویدیو
26 فایل
🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴خودمانی با خدا
مشاهده در ایتا
دانلود
▫️جانبوا الکذب؛ فانه مجانب للایمان، الصادق علی شفا منجاه و کرامه، و الکاذب علی شرف مهواه و مهانه. 💠از دروغگویی برکنار باشید که از ایمان فاصله دارد، راستگو در ساحل نجات و بزرگواری است و دروغگو در لبه پرتگاه هلاکت و پستی است. 📘 نهج البلاغه خطبه_86 ❀ ┏━━━━━━┓ ⠀@khodemaani ┗━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬رابطه درست با خدا میتونه رابطه تو رو با همه مردم دنیا درست کنه... 👌با خدا روراست باش! 🎙️حجت الاسلام ❀ ┏━━━━━━┓ ⠀@khodemaani ┗━━━━━━┛
‍ هیچ وقت حسرت زندگی آدمایی رو که از درونشون خبر نداری نخور!! حسادت نوعی اعتراف به حقیر بودن خویش است. هر قلبی دردی دارد ؛ فقط نحوه ابراز آن فرق دارد. بعضی ها آن را در چشمانشان پنهان می‌کنند ٬ بعضی ها در لبخندشان! خنده را معنی به سر مستی مکن آنکه میخندد غمش بی انتهاست نه سفیدی بیانگر زیبایی ست. و نه سیاهی نشانه زشتی. کفن سفید ٬ اما ترساننده است و کعبه سیاه اما محبوب و دوست داشتنی است. انسان به اخلاقش سنجیده می شود نه به مظهرش. قبل از اینکه سرت را بالا ببری و نداشته هایت را به پیش خدا گلایه کنی ؛ نظری به پایین بینداز و داشته هایت را شاکر باش. ❀ ┏━━━━━━┓ ⠀@khodemaani ┗━━━━━━┛
25.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬محفل روضه با دل و جان ما چه می کند؟! ✅ چقدر خوبه دعای امام صادق (علیه السلام) شامل حال ما هم بشه. 🎙️حجت الاسلام ❀ ┏━━━━━━┓ ⠀@khodemaani ┗━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•°🌱 سلام منجی دلهای ما ...مهدی جان! هست کھ دارویش آمدن شماست ؛ جوابمان کردند ‌؟! [یا‌صاحب‌العصرِوالزَّمان] +برگردانتظارِاهالیِ‌آسمان :) اَلسَلامُـــ عَلیڪَ یا صاحبــَ الزَمان یا ابا صالح الْمَهدی ❀ ┏━━━━━━┓ ⠀@khodemaani ┗━━━━━━┛
11.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 احسان خدا را تلافی کنید 🎙️حجت الاسلام «» ❀ ┏━━━━━━┓ ⠀@khodemaani ┗━━━━━━┛
31) و اگر زمانی که سزاوار گذشت و بخششت گردم، مرا ببخشی؛ و هنگامی‌که مستحق آمرزش و بخششت گردم، مرا عفو کنی؛ همانا این آمرزش و عفو، به خاطر استحقاق من نسبت به من واجب نیست و من مستحقّ وجوب آمرزش و عفو نیستم؛ زیرا پاداش من از سوی تو، در اولین باری که مرتکب معصیتت شدم آتش بود؛ بنابراین اگر مرا عذاب کنی، ستمکار بر من نیستی. 32) خدای من! اکنون که مرا به پرده‌پوشی‌ات در پوشیده‌ای و رسوایم نکردی و به کرمت با من مدارا کرده و به کیفرم شتاب نورزیدی و به احسانت از من گذشتی و نعمتت را نسبت به من تغییر ندادی و نزد من نیکی و خوبی‌ات را تیره و تار نکردی، پس بر طول زاری‌ام و سختی بیچارگی‌ام و بدی جایگاهم رحمت آر. 📘صحیفه سجادیه دعای شانزدهم فراز۳۱،۳۲ ❀ ┏━━━━━━┓ ⠀@khodemaani ┗━━━━━━┛
5.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
أَحَبَّ اللَّهُ مَنْ أَحَبَّ حُسَيْناً ▪️آیت‌الله سید محمد ❀ ┏━━━━━━┓ ⠀@khodemaani ┗━━━━━━┛
8.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚫 حسینی بودن بدون مهدوی شدن، به درد نمی‌خوره! استاد ▶️@Menbarvaezin
27.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هنگام کار برای خدا، از حرف دیگران نترسید! 🎙 حجت‌الاسلام ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ❀ ┏━━━━━━┓ ⠀@khodemaani ┗━━━━━━┛
💎شاید در بهشت بشناسمت! این جمله سرفصل یک داستان بسیار زیبا و پندآموز است که در یک برنامه‌ی تلوزیونی مطرح شد. مجری یک برنامه‌ی تلوزیونی که مهمان او فرد ثروتمندی بود، این سوال را از او پرسید: مهم‌ترین چیزی که شما را خوشبخت کرد چه بود؟ فرد ثروتمند چنین پاسخ داد: چهار مرحله را طی کردم تا طعم حقیقی خوشبختی را چشیدم. در مرحله‌ی اول گمان می‌کردم خوشبختی در جمع‌آوری ثروت و کالاست، اما این چنین نبود. در مرحله‌ی دوم چنین به گمانم می‌رسید که خوشبختی در جمع‌آوری چیزهای کمیاب و ارزشمند است، ولی تاثیرش موقت بود. در مرحله‌ی سوم با خود فکر کردم که خوشبختی در به دست آوردن پروژه‌های بزرگ مانند خرید یک مکان تفریحی و غیره است، اما باز هم آن‌طور که فکر می‌کردم نبود. در مرحله‌ی چهارم اما یکی از دوستانم پیشنهادی به من داد. پیشنهاد این بود که برای جمعی از کودکان معلول صندلی‌های مخصوص خریده شود، و من هم بی‌درنگ این پیشنهاد را قبول کردم. اما دوستم اصرار کرد با او به جمع کودکان رفته و این هدیه را خود تقدیم آنان کنم. وقتی به جمعشان رفتم و هدیه‌ها را به آنان تحویل دادم، خوشحالی که در صورت آنها نهفته بود واقعا دیدن داشت! کودکان نشسته بر صندلی خود به شادی و بازی پرداخته و خنده بر لب‌هایشان نقش بسته بود. اما آن چیزی که طعم حقیقی خوشبختی را با آن حس کردم چیز دیگری بود! هنگامی که قصد رفتن داشتم، یکی از آن کودکان آمد و پایم را گرفت! سعی کردم پای خود را با مهربانی از دستانش جدا کنم اما او درحالی که با چشمانش به صورتم خیره شده بود این اجازه را به من نمی‌داد! خَم شدم و خیلی آرام از او پرسیدم: آیا قبل از رفتن درخواستی از من داری؟ این جوابش همان چیزی بود که معنای حقیقی خوشبختی را با آن فهمیدم... او گفت: می‌خواهم چهره‌ات را دقیق به یاد داشته باشم تا در لحظه‌ی ملاقات در بهشت، شما را بشناسم. در آن هنگام جلوی پروردگار جهانیان دوباره از شما تشکر کنم! ❀ ┏━━━━━━┓ ⠀@khodemaani ┗━━━━━━┛