🍁
✍یکی از صالحان دعا میکرد:
پروردگارا در روزی ام برکت ده »
کسی پرسید:چرا نمیگویی روزی ام ده؟
ڱفت روزی را خدا برای همه
ضمانت کرده است...
اما من برکت را در رزق طلب میکنم چیزیست
که خدا به هرکس بخواهد میدهد
(نه به همگان)
اگر در مال بیاید ، زیادش میکند .
اگر درفرزند بیاید ،صالحش میکند .
اگر درجسم بیاید، قوی وسالمش میکند .
و اگر درقلب بیاید،خوشبختش می کند.
❀
┏━━━━━━┓
⠀@khodemaani
┗━━━━━━┛
🍁
#مناجات
✍معبودا! دلی که در دنیا به یاد تو و روز ملاقات (مرگ) تو سرمست و خوش نباشد دل نیست، تکه گوشتی است که برای خوردن و خوابیدن و شهوترانی چون بهایم و چهارپایان درون سینه میتپد. خدایا! تپش قلب عاشقانت به دست توست، قلب بیتاب عاشقان راستین خویش را به عزت و جلالات قسم میدهم تا روز مرگشان در دستان خود آرامششان فرما، چرا که دلی را که تو را شناخت و از همه چیز در راه تو و برای رضای تو گذشت، اگر از دستان نور خویش به خاطر معصیت صاحب دل رهایش کنی چون مرغ سربریدهای است که در تلاطم است. خدایا! بر دل بیقرار عاشقانت از کرمات ترحم فرما و مدارا کن!!!
❀
┏━━━━━━┓
⠀@khodemaani
┗━━━━━━┛
وَ لِرَبِّکَ فَاصْبِرْ (مدثر_۷)
#خدا میگه:
برای من صبر کن!
بسپرش به من🧡
❖┈••✾🌸✿🎀✿🌸•✾••┈❖
•┈•❀
┏━━━━━━┓
⠀@khodemaani
┗━━━━━━┛
🍃 کوله بار گناهانم بر دوشم سنگینی میکرد
ندا آمد بر در خانه ام بیا، آنقدر بکوب تا در به رویت وا کنم
🍃 وقتی بر در خانه اش رسیدم
هر چه گشتم در بسته ای ندیدم!
هر چه بود باز بود
🍃 گفتم: خدایا بر کدامین در بکوبم؟
ندا آمد: این را گفتم که بیایی
وگرنه من هیچوقت درهای رحمتم را به روی تو نبسته بودم!
🍃 کوله بارم بر زمین افتاد و پیشانیم بر خاک
"مهربان خدایم دوستت دارم"
❀
┏━━━━━━┓
⠀@khodemaani
┗━━━━━━┛
«الصبرهوأنتهمسفياذنالحياةأنكلن تنحنيلليأسمادامثقتكباللہعزوجلو
أناللہمعك..»
صبرآناستکہدرگوشزندگیزمزمہکنی
تازمانیکہبہخداوندمتعالتوکلکردهایو خداوندباتوستدربرابرناامیدیسرفرود
نمیآوری📿🌿♥️
❀
┏━━━━━━┓
⠀@khodemaani
┗━━━━━━┛
مرحوم آیت الله حائری شیرازی:
یک سنگ ریز،نگو ریزه و چیزی نیست اگر در کفش رود انسان را از راه رفتن باز میدارد!
برخی اعمال و حرکات انسان درسته در نظر ما ریزه ولی گاها مانع راه انسان می شود.
و اگر بزرگان بزرگ شدند بدین جهت بوده که همین ریز ها را دیده اند.
و باز ایشان می فرمودند:
میکروسکوپ که گرون هست چون ریز ها را نشان میدهد...
❀
┏━━━━━━┓
⠀@khodemaani
┗━━━━━━┛
#سلام_مولا_جانم✋ 💞
#صبحت_بخیر_ای_عزیزتر_از_جانم 🌹🌼
❤ عاشق منم که بیخبر از رسم عاشقی
💐 عازم شدم که بیابم نشانه اش
🕊 بی تاب و منتظر به تمامی کوچه ها
🌼 می گردم و دل من آشیانه اش
🌤🌹 أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌹🌤
#روزتون_مهدوی 🌼🍃
💐 تا نیایی گره از کار بشر وا نشود
درد ما جز به ظهور تو مداوا نشود 💐
🌺🌷🌹
🌷 اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَـــرَج
❀
┏━━━━━━┓
⠀@khodemaani
┗━━━━━━┛
🔻خدا نه قهر میکنه...نه بحث میکنه...نه فراموشت میکنه...
خدا خیلی دوست داره💞
خدا همیشه آغوشش برات بازه🤗
اگرم رابطه تو و خدا خراب میشه...مشکل از خودته...نه از خدا...
😎خودسازی
❀
┏━━━━━━┓
⠀@khodemaani
┗━━━━━━┛
تا خـــدا هست هیچ لحظه ای
آنقدر
سخت نمے شود
کہ نشود تحمل کرد!🥰
شدنے ها را انجام بده
و نشدنے هایت را به خدا بسپار ❤️
❀
┏━━━━━━┓
⠀@khodemaani
┗━━━━━━┛
پادشاهی می خواست نخست وزیرش را انتخاب كند. چهار #اندیشمند بزرگ #كشور فراخوانده شدند.
آنان را در اتاقی قرار دادند و پادشاه به آنان گفت كه: «در اتاق به روی شما بسته خواهد شد و #قفل اتاق، قفلی معمولی نیست و با یك جدول #ریاضی باز خواهد شد، تا زمانی كه آن جدول را حل نكنید نخواهید توانست قفل را باز كنید. اگر بتوانید پرسش را درست حل كنید می توانید در را باز كنید و بیرون بیایید».
#پادشاه بیرون رفت و در را بست. سه تن از آن چهار مرد بلافاصله شروع به كار كردند. اعدادی روی قفل نوشته شده بود، آنان اعداد را نوشتند و با آن اعداد، شروع به كار كردند.
نفر چهارم فقط در گوشه ای نشسته بود. آن سه نفر فكر كردند كه او #دیوانه است. او با چشمان بسته در گوشه ای نشسته بود و كاری نمی كرد. پس از مدتی او برخاست، به طرف در رفت، در را هل داد،باز شد و بیرون رفت! و آن سه تن پیوسته مشغول كار بودند. آنان حتی ندیدند كه چه اتفاقی افتاد! كه نفر چهارم از اتاق بیرون رفته.
وقتی پادشاه با این شخص به اتاق بازگشت، گفت: «كار را بس كنید. آزمون پایان یافته.
من نخست وزیرم را انتخاب كردم».
آنان نتوانستند باور كنند و پرسیدند: «چه اتفاقی افتاد؟ او كاری نمی كرد، او فقط در گوشه ای نشسته بود. او چگونه توانست مسئله را حل كند؟»
مرد گفت: «مسئله ای در كار نبود. من فقط نشستم و نخستین سؤال و نكته ی اساسی این بود كه آیا قفل بسته شده بود یا نه؟ لحظه ای كه این احساس را كردم فقط در #سكوت مراقبه كردم. كاملا ساكت شدم و به خودم گفتم كه از كجا شروع كنم؟
پادشاه گفت: «آری، كلك در همین بود. در قفل نبود. قفل باز بود. من منتظر بودم كه یكی از شما پرسش واقعی را بپرسد و شما شروع به حل آن كردید؛ در همین جا نكته را از دست دادید. اگر تمام عمرتان هم روی آن كار می كردید نمی توانستید آن را حل كنید.
این مرد، می داند كه چگونه در یك موقعیت هشیار باشد. پرسش درست را او مطرح كرد».
نکته!
این دقیقا مشابه وضعیت بشریت است، چون این در هرگز بسته نبوده است! خدا همیشه منتظر شماست. انسان مهم ترین سوال را از یاد برده است… و سوال این هست: “من که هستم…؟”
❀
┏━━━━━━┓
⠀@khodemaani
┗━━━━━━┛