1203bc1277-5b22cbcec2fbb8f5008b7623.mp3
1.52M
═══✼🍃🌹🍃✼═══
دعای عهد کم حجم
✨🕊الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج🕊✨
💐 #حکمت ۱۳۶
امیرالمؤمنین على (علیه السلام) فرمود: نماز موجب نزدیکی هر متقی است و حج، جهاد هر ضعيفى است و براى هر چيز زكاتى است و زكات بدن، روزه است و جهاد زن، شوهردارى شايسته است
@khorshidebineshan
#کانال_تربیتی_خورشید_بی_نشان
💐 #حکمت ۱۳۷
امیرالمؤمنین على (علیه السلام) فرمود: رزق و روزی را با صدقه فرو آورید!
🌸الحکمة ۱۳۷
قال عليه السلام : اسْتَنْزِلُوا الرِّزْقَ بِالصَّدَقَةِ،
🌺saying 137
Imam Ali ibn Abu Talib (PBUH) said the following: Seek livelihood by giving alms.
#کانال_تربیتی_خورشید_بی_نشان
@khorshidebineshan
💢امروز...
📍مسیر کفیل به کربلا...
😭یا اباعبدالله، به تو از دور سلام...😭
🔴 خورشید بی نشان
@khorshidebineshan
᪥࿐࿇🌺✶﷽✶🌺࿇࿐᪥
🔴 بگوئید ظهـور نزدیک است، تا فرج نزدیک شود...
🌕 آقا امام کاظم علیهالسلام فرمودند:
اگر به ما بگویند این امر ( #ظهور) تحقق نمیپذیرد، مگر بعد از دویست یا سیصد سال و آن را دیر ببینیم دلـــــــــــها دچار سختی و قساوت گردد. بگوئید چه زود است چه نزديک است و بدينگونه دلهای مردم اُنس ميگيرد و آرامش میيابد و فرج نزديک میشود».
«فَلَوْ قِيلَ لَنَا إِنَّ هَذَا اَلْأَمْرَ لاَ يَكُونُ إِلاَّ إِلَى مِائَتَيْ سَنَةٍ أَوْ ثَلاَثِمِائَةِ سَنَةٍ لَقَسَتِ اَلْقُلُوبُ وَ لَرَجَعَ عَامَّةُ اَلنَّاسِ عَنِ اَلْإِسْلاَمِ وَ لَكِنْ قَالُوا مَا أَسْرَعَهُ وَ مَا أَقْرَبَهُ تَأَلُّفاً لِقُلُوبِ اَلنَّاسِ وَ تَقْرِيباً لِلْفَرَجِ»
📗الکافي ج ۱، ص ۳۶۹
📗الوافي ج ۲، ص ۴۲۸
📗بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۱۰۲
📗الغيبة (للطوسی) ج ۱، ص ۳۴۱
@bidariymelat
ویراننشین شدم که تماشا کنی مرا
مثل قدیم در بغلت جا کنی مرا
گفتم میآیی و به سرم دست میکشی
اصلاً بنا نبود ز سر وا کنی مرا
آن شب که گم شدم وسط نیزهدارها
میخواستم فقط که تو پیدا کنی مرا
از آن لبی که دور و برش خیزرانی است
یک بوسهام بده که سر و پا کنی مرا
با حال و روز صورت تغییر کردهات
هیچ انتظار نیست مداوا کنی مرا
معجر نمانده است ببندم سر تو را
پیراهنت کجاست که بینا کنی مرا
وقتی که ناز دخترکت را نمیخری
بهتر اسیر زخم زبانها کنی مرا
حالا که آمدی تو؛ به یاد قدیمها
باید زبان بگیری و لالا کنی مرا
عمّه ببخش دردسر کاروان شدم
امشب کمک بده که مهیّا کنی مرا
شهادت حضرت رقیه(سلام الله علیها) تسلیت باد.🖤
✍️بیداری ملت
@bidariymelat
🔴به کارگزینی سازمانش درخواست مینویسد ک چون منبع درامددیگری هم دارم حقوقم زیاد است از حکمم کم کنید.
عامل پیروزی در۸ سال جنگ سخت وجود اندیشه های متعالی چون شهیدذبیح الله عالی بود ک خودشان را ب انقلاب بدهکار میدیدند.
اما جنگ امروز را داریم با طلبکارن از انقلاب میبازیم.
#روایت_مقاومت
اقازاده ایرونی
✍️بیداری ملت
@bidariymelat
🔴افشاگری وزیر بهداشت از گم شدن یک میلیارد دلار پولی که رهبر انقلاب برای مقابله با کرونا از صندوق توسعه به دولت دادند
🔺وزیر بهداشت در اینستاگرام نوشت:
من امروز از سربازانم در جبهه سلامت شرمسارم. مطالباتشان معوق مانده، انبارهایم از سلاح خالی می شود. پائیز سنگینی فرا می رسد. موج حمله جدیدی شکل گرفته، یک میلیارد دلاری که رهبری از صندوق توسعه موافقت کردند ماههاست به جز سهم کوچکی نگرفته ام. نمی دانم برای کدام کار مهمتر گذاشته اند؟
شبهای زیادیست با دل نگرانی نخوابیده ام و برای آنکه مردم مشوش نشوند روزه سکوت گرفته ام ولی تاب آوری من کجا؟ صبوری و اخلاص حاج قاسم کجا؟
امروز دلم برایت تنگ شده است حاج قاسم...
https://www.instagram.com/p/CFeWo77pkJE/?igshid=wf2jtaxy247a
✍️بیداری ملت
@bidariymelat
🔴به مردم بگوييد آن ١ميليارددلار كجاست؟
حامد پهلوانی
بی لیاقتی حسن روحانی اینشکلیه که که وزیر کابینه دولت خودش میاد با روح سردار سلیمانی درد و دل میکنه و با گلایه مینویسه
"روزه سکوت گرفته ام اما تابآوری تا کجا" ؟
اسکیزوئید
✍️بیداری ملت
@bidariymelat
مجله تربیتی خورشید بی نشان
📗📙📗 📙📗 📗 ༻﷽༺ #فصـل_دوم #قسمـت_هفتـاد_پنج _تو و زینب آرزوی من بودید و هستید؛ اینجوری بغض نکن، منو
📗📙📗
📙📗
📗
༻﷽༺
#فصـل_دوم
#قسمـت_هفتــاد_شش
_آره عزیزم... آره قربون چشمات بشم، گریه نکن نفس بابا!
زینب به آغوشش رفت و خود را به آغوش پدر انداخت.
حاج یوسفی گفت:
_شرمنده دخترم، نمیخواستم ناراحتت کنم؛ فقط برام عجیب بود و ناگهانی!
آیه با سری پایین گفت:
_شما حرف بدی نزدید، چرا شرمنده باشید؟
سکوت بدی بود. آیه غذایش را با بغض میخورد. نگاه از همه گرفته بود...
ارمیا به زینب غذا میداد و راه گلوی خودش بسته بود. محمد کلافه بود، صدرا عصبانی بود، مسیح چیزی ته دلش میسوخت، یوسف از درد ارمیا
درد داشت، رها با بغض آیه بغض کرده بود، سایه اشک چشمانش را پس میزد، مریم معذب شده بود...
مهدی از آغوش پدرش بیرون آمد و به
سمت زینب رفت و آبنبات چوبیش را به سمت زینب گرفت، همان آبنباتی که صبح خریده بودند و زینب سهم خودش را خورده بود و با زور
میخواست مال مهدی را بگیرد؛ همان که از صبح چندبار سرش با هم دعوا کرده بودند. به سمت زینب گرفت و گفت:
_گریه نکن؛ مال تو... من نمیخوام!
زینب دستش را دراز کرد که آن را بگیرد، مهدی آن را عقب کشید و گفت:
_دیگه گریه نمیکنی؟
زینب گفت:
_نه!
و اشکهایش را پاک کرد؛ مهدی آبنبات چوبی را به دست زینب داد و دوید و خود را در آغوش رها انداخت. رها صورت پسرک مهربانش را بوسید...
پسری که طاقت گریههای همبازیش را نداشت؛ شاید مهدی هم درد زینب را حس کرده بود.
⏪ #ادامہ_دارد...
📝🍒
@khorshidebineshan
📗
📙📗
📗📙📗