eitaa logo
مجله تربیتی خورشید بی نشان
794 دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
5.9هزار ویدیو
355 فایل
ارتباط با مدیر کانال @mahdavi255
مشاهده در ایتا
دانلود
┄═❁🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄ 📣از سخنرانیهای امام علیه السلام در صحرای صفين (قسمت اول) 1⃣ حقوق اجتماعی 🔻پس از ستايش پروردگار! خداوند سبحان، برای من، بر شما به جهت سرپرستی حكومت، حقی قرار داده، و برای شما همانند حق من، حقی تعيين فرموده است، پس حق گسترده تر از آن است كه وصفش كنند، ولی به هنگام عمل تنگنایی بی مانند دارد.! حق اگر به سود كسی اجراء شود، ناگزير به زيان او نيز روزی به كار رود، و چون به زيان كسی اجراء شود روزی به سود او جريان خواهد داشت. اگر بنا باشد حق به سود كسی اجراء شود و زيانی نداشته باشد، اين مخصوص خدای سبحان است نه ديگر آفريده ها، به خاطر قدرت الهی بر بندگان، و عدالت او بر تمام موجوداتی كه فرمانش بر آنها جاری است، لكن خداوند حق خود را بر بندگان، اطاعت خويش قرار داده، و پاداش آن را دوچندان كرده است، از روی بخشندگی، و گشايشی كه خواسته به بندگان عطا فرمايد. 2⃣ حقوق متقابل رهبری و مردم 🔻پس خدای سبحان! برخی از حقوق خود را برای بعضی از مردم واجب كرد، و آن حقوق را در برابر هم گذاشت، كه برخی از حقوق برخی ديگر را واجب گرداند، و حقی بر كسی واجب نمی شود مگر همانند آن را انجام دهد. و در ميان حقوق الهی بزرگترين حق، حق رهبر بر مردم، و حق مردم بر رهبر است، حق واجبی كه خدای سبحان، بر هر دو گروه لازم شمرد، و آن را عامل پايداری پيوند ملت و رهبر، و عزت دين قرار داد. پس رعيت اصلاح نمی شود جز آنكه زمامداران اصلاح گردند، و زمامداران اصلاح نمی شوند جز با درستكاری رعيت. و آنگاه كه مردم حق رهبری را ادا كنند، و زمامدار حق مردم را بپردازد، حق در آن جامعه عزت يابد، و راههای دين پايدار، و نشانه های عدالت برقرار، و سنت پيامبر (صل الله علیه واله وسلم) پايدار گردد، پس روزگار اصلاح شود، و مردم در تداوم حكومت اميدوار، و دشمن در آرزوهايش مايوس می شود. اما اگر مردم بر حكومت چيره شوند، يا زمامدار بر رعيت ستم كند، وحدت كلمه از بين می رود، نشانه های ستم آشكار، و نيرنگبازی در دين فراوان می گردد. و راه گسترده سنت پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم ) متروك، هواپرستی فراوان، احكام دين تعطيل، و بيماريهای دل فراوان گردد، مردم از اينكه حق بزرگی فراموش می شود، يا باطل خطرناكی در جامعه رواج می يابد، احساس نگرانی نمی كنند، پس در آن زمان نيكان خوار، و بدان قدرتمند می شوند، و كيفر الهی بر بندگان بزرگ و دردناك خواهد بود. پس بر شماست كه يكديگر را نصيحت كنيد، و نيكو همكاری نماييد. درست است كه هيچ كس نمی تواند حق اطاعت خداوندی را چنانكه بايد بگذارد،- هر چند در به دست آوردن رضای خدا حريص باشد، و در كار بندگی تلاش فراوان نمايد- لكن بايد به مقدار توان، حقوق الهی را رعايت كند كه يكی از واجبات الهی، يكديگر را به اندازه توان نصيحت كردن، و برپا داشتن حق، و ياری دادن به يكديگر است. هيچ كس هر چند قدر او در حق بزرگ، و ارزش او در دين بيشتر باشد، بی نياز نيست كه او را در انجام حق ياری رسانند، و هيچ كس گرچه مردم او را خوار شمارند، و در ديده ها بی ارزش باشد، كوچكتر از آن نيست كه كسی را در انجام حق ياری كند يا ديگری به ياری او برخيزد. (پس يكی از ياران بپا خواست و با سخنی طولانی امام را ستود، حرف شنوایی و اطاعت از امام را اعلام داشت آنگاه امام فرمود:) كسی كه عظمت خدا در جانش بزرگ، و منزلت او در قلبش والاست، سزاوار است كه هر چه جز خدا را كوچك شمارد، و از او سزاوارتر كسی كه نعمتهای خدا را فراوان در اختيار دارد، و بر خان احسان خدا نشسته است، زيرا نعمت خدا بر كسی بسيار نگردد جز آنكه حقوق الهی بر او فراوان باشد. 📜 ، ┄═❁🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄ @khorshidebineshan
🦋💐💚💐 ﷽ 💐💚💐🦋 🌺داستان بسیار زیبای براساس زندگی شهید مدافع حرم محمدهادی ذوالفقاری🌺
🦋💐💚💐 ﷽ 💐💚💐🦋 کتاب 😍گمنامی🌹🍃 🙂قسمت اول☘🥀 اوايل كار بود؛ حدود سال 1386. به سختي مشغول جمع آوري خاطرات شهيد هادي بوديم شنيدم كه قبل از ما چند نفر ديگر از جمله دو نفر از بچه هاي مسجد موسي ابن جعفر(علیه السلام) چند مصاحبه با دوستان شهيد گرفته اند. سراغ آنها را گرفتم. بعد از تماس تلفني، قرار ملاقات گذاشتيم سيد علي مصطفوي و دوست صميمي او، هادي ذوالفقاري، با يك كيف پر از كاغذ آمدند سيد علي را از قبل مي شناختم؛ مسئول فرهنگي مسجد بود. او بسيار دلسوزانه فعاليت ميكرد اما هادي را براي اولين بار ميديدم آنها چهار مصاحبه انجام داده بودند كه متن آن را به من تحويل دادند. بعد هم درباره ي شخصيت شهيد ابراهيم هادي صحبت كرديم🙂 در اين مدت هادي ذوالفقاري ساكت بود در پايان صحبت هاي سيد علي، رو به من كرد گفت: شرمنده، ببخشيد، ميتونم مطلبي رو بگم؟ گفتم: بفرماييد😌 هادي با همان چهره ي با حيا و دوست داشتني گفت: قبل از ما و شما چند نفر ديگر به دنبال خاطرات شهيد ابراهيم هادي رفتند، اما هيچ كدام به چاپ كتاب نرسيد! شايد دليلش اين بوده كه مي خواستند خودشان را در كنار شهيد مطرح كنند بعد سكوت كرد😌 همين طور كه با تعجب نگاهش ميكردم ادامه داد: خواستم بگويم همينطور كه اين شهيد عاشق گمنامي بوده، شما هم سعي كنيد كه.... ادامه دارد....🙃 👇👇👇 @khorshidebineshan
🦋💐💚💐 ﷽ 💐💚💐🦋 کتاب 😍گمنامی🌹🍃 🙂قسمت دوم☘🥀 ...فهميدم چه چيزي ميخواهد بگويد، تا آخرش را خواندم. از اين دقت نظر او خيلي خوشم آمد😊 اين برخورد اول سرآغاز آشنايي ما شد😍بعد از آن بارها از هادي ذوالفقاري براي برگزاري يادواره ي شهدا و به خصوص يادواره ي شهيد ابراهيم هادي كمك گرفتيم. او بهتر از آن چيزي بود كه فكر مي كرديم؛ جواني فعال، كاري، پرتالش اما بدون ادعا. هادي بسيار شوخ طبع و خنده رو و در عين حال زرنگ و قوي بود. ايده هاي خوبي در كارهاي فرهنگي داشت. با اين حال هميشه كارهايش را در گمنامي انجام ميداد. دوست نداشت اسم او مطرح شود🙃🙂 مدتي با چاپخانه هاي اطراف ميدان بهارستان همكاري ميكرد. پوسترها و برچسب هاي شهدا را چاپ ميكرد. زير بيشتر اين پوسترها به توصيه ي او نوشته بودند: جبهه ي فرهنگي، عليه تهاجم فرهنگي ـ گمنام🍃🌹 رفاقت ما با هادي ادامه داشت. تا اينكه يك روز تماس گرفت. پشت تلفن فرياد مي زد و گريه ميكرد!😢 بعد هم خبر عروج ملكوتي سيد علي مصطفوي را به من داد. 👇👇👇 @khorshidebineshan
🦋💐💚💐 ﷽ 💐💚💐🦋 کتاب 😍گمنامی🌹🍃 🙂قسمت سوم☘🥀 سال بعد همه ي دوستان را جمع كرد و تلاش نمود تا كتاب خاطرات سيد علي مصطفوي چاپ شود. او همه ي كارها را انجام ميداد اما ميگفت: راضي نيستم اسمي از من به ميان آيد. كتاب همسفرشهدا منتشر شد. بعد از سيد علي، هادي بسيار غمگين بود😞 نزديكترين دوست خود را در مسجد از دست داده بود. هادي بعد از پايان خدمت چندين كار مختلف را تجربه كرد و بعد از آن، راهي حوزهي علميه شد🍃 تابستان سال 1391 در نجف، گوشه ي حرم حضرت علي (علیه السلام) او را ديدم. يك دشداشه ي عربي پوشيده بود و همراه چند طلبهي ديگر مشغول مباحثه بود. جلو رفتم و گفتم: هادي خودتي؟ 😳 بلند شد و به سمت من آمد و همديگر را در آغوش گرفتيم. با تعجب گفتم: اينجا چيكار ميكني؟ بدون مكث و با همان لبخند هميشگي گفت: اومدم اينجا برا شهادت!😍 خنديدم و به شوخي گفتم: برو بابا، جمع كن اين حرفا رو، در باغ رو بستند، كليدش هم نيست!😉 ديگه تموم شد. حرف شهادت رو نزن. دو سال از آن قضيه گذشت. تا اينكه يكي ديگر از دوستان پيامكي براي من فرستاد كه حالم را دگرگون كرد😢 او نوشته بود: «هادي ذوالفقاري، از شهر سامرا به كاروان شهيدان پيوست»😍 براي شهادت هادي گريه نكردم؛ چون خودش تأكيد داشت كه اشك را فقط بايد در عزاي حضرت زهرا(علیها السلام) ريخت. اما خيلي درباره ي او فكر كردم. هادي چه كار كرد؟ از كجا به كجا رسيد؟ او چگونه مسير رسيدن به مقصد را براي خودش هموار كرد؟ اينها سؤالاتي است كه ذهن من را بسيار به خودش درگير نمود و براي پاسخ به اين سؤاالت به دنبال خاطرات هادي رفتيم. اما در اولين مصاحبه يکي از دوستان روحاني مطلبي گفت که تأييد اين سخنان بود او براي معرفي هادي ذوالفقاري گفت: وقتي انساني کارهايش را براي خدا و پنهاني انجام دهد، خداوند در همين دنيا آن را آشکار ميکند. هادي ذوالفقاري مصداق همين مطلب است. او گمنام فعاليت کرد و مظلومانه شهيد شد. به همين دليل است که بعد از شهادت، شما از هادي ذوالفقاري زياد شنيده اي و بعد از اين بيشتر خواهي شنيد. 👇👇👇 @khorshidebineshan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🗳 به کی باید رأی بدیم؟ 😁👦 با زبان کودکانه 👌خیلی زیبا 🌈 🌈 👇👇👇 @khorshidebineshan 🌈حتما برای دوستان خودبفرستید🙏 ┄┄┅🍃🌸♥🌸🍃┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💞 💞 🌸عشق ورزی به همسر 🧕🏻 عزیزتان🌸 🦋 عشق معجزه می کند ، اما نه در پستوی دل❤️ ، 👏 عشق را باید ابراز کرد ، باید به منزل رساند مثل برقی که تا به لامپ نرسد ، لامپ روشن💡 نمی شود . @khorshidebineshan
💞 💞  🌸 هنر سخن گفتن 🌸 🦋 سخن را به شیوه‌های گوناگونی می‌توان گفت.؛ 🦋 مانند این که در هنگام صدا زدن خود، می‌توانیم این چنین صدا بزنیم: 🚫"بیا" و یا اینکه 🌹 گل عزیزم یه لحظه میای پیشم؟👌 🌹عشقم یه لحظه میای پیشم ؟👌 🌹خوشبختی من میای پیشم ؟👌 🦋 کلام اول بسیار سرد ☃و بی روح و غیرمودبانه است. 🌸 👏 اما کلام دوم لطیف و عاشقانه 💞است. 🦋 با کلام اول، همسر میلی به آمدن نزد ما نخواهد داشت،😒 🌸 👈 اما با کلام دوم، شتابان به سوی شما خواهد آمد. 😍 🦋همانند بلبلی🐤 مست🙈 که دیوانه وار به سمت گل🌹 فرود می‌آید. 📘 کتاب راز دلبری @khorshidebineshan