🎥 اکبری چگونه شهید فخری زاده را لو داد؟ 🔹ماموریت های MI6 برای ابرجاسوس فرهنگسازی حیا👇🌷❤️ 🆔@farhangsaze_haya

🔴 توحش و سنگدلی گروهک تروریستی کومله، از زبان مادر شهید داورپناه😳😳😢 #ایران🇮🇷 #سواد_رسانه فرهنگسازی حیا👇🌷❤️ 🆔@farhangsaze_haya

#خونه ۱ بابام پولدار بود و پشتوانه منم ثروت بابام بود از اول نوجوونی و جوونیم رو حساب پول بابام بی مسئولیت بار اومدم و اصلا پیگیر زندگی و اینده م نبودم کم کم با ی سری ادم دوست شدم و جاهایی رفتم‌ که قبلا نرفته بودم ادم هایی دیدم‌که قبلا ندیده بودم چیزهایی یاد گرفتم‌ که قبلا بلد نبودم کم کم از ی بار دوبار شدم ی معتاد قهار، بابام بهم‌گفت نکن ولی گوش ندادم هر چی بیشتر بهم‌ میگفتن نکن بدتر میکردم تا اینکه وقتی به خودم اومدم دیدم هر کی منو میشناسه خونشو چند قفله میکنه از بس دستم کج رفته بود و وسایل خونه دوست و اشنا رو دزدیده بودم بابام دیگه نمیخواست منو ببینه برای همین ی خونه گوشه حیاط ساخت، حیاطمون خیلی بزرگ بود ی خونه ۶۰ ۷۰ متری هم برای من ی گوشه ش ساخت و گفت دیگه نیا سراغم سه سال گذشت تا ی روز مادرم و برادرام اومدن سراغم و بردنم کمپ اونجا ترک کردم و وقتی برگشتم برام زن گرفتن، زنم خیلی خوب بود و پر ارامش اما من دوباره رفتم دنبال اعتیاد

گیت بوستان سازمان آب و برق خوزستان پلمپ شد. ❌تا شما باشید دیگه سخنرانی مکشفه اجرا نکنید❌ فرهنگسازی حیا👇🌷❤️ 🆔@farhangsaze_haya

اونی که موفق میشه اونم بدترین روزا رو پشت سر گذاشته اونم گریه کرده... اونم خسته شده... هزاران بار بریده... ولی جا نزده👍 فرق اونی که موفق میشه همینه🤙 اگر به اندازه کافی تلاش کردی اما نتیجه اونی نیست که بهش افتخار کنی، اشکالی نداره، بگرد اشکال کار رو پیداکن💚 و شک نکن که هیییییچ زحمت اصولی ای بی نتیجه نمیمونه🤞♥️ #تو_میتونی

#خونه ۲ این دفعه دیگه بابام بیرونم‌ کرد زنم‌ حامله بود خیلی جلوش خجالت کشیدم اعتیاد رو گذاشتم کنار ی مدت خونه پدر زنم‌ بودم تا اینکه رفتم‌ تهران توی ی شرکت نگهبان بودم اوضاعم خوب بود برای زنم مول میفرستادم کم کم ی جا رو پیدا کردم برای کار روزانه، با صاحب شرکت صحبت کردم و قرار شد تو خونه ای که بهم دادن زن و بچه مم بیارم روزا ی جای دیگه کار میکردم و شبا هم نگهبان ی شرکت بودم برام‌ مهم نبود چقدر بهم فشار میاد فقط میخواستم زن و بچه م‌ راحت باشن و بودن اما دخترم خیلی مقایسه میکرد که ی نفر ماشین خریده ما نخریدیم یا ی نفر خونه داره ما نداریم دیگه پنج سالش بود و همه چیزو میفهمید نمیشد گولش بزنم