eitaa logo
کانال ܟܿࡐ‌ܢܚ݅ܢ̣ܟܿࡅ߳ܨ
2هزار دنبال‌کننده
16.4هزار عکس
4.7هزار ویدیو
86 فایل
🌺خوشبختی یافتنی نیست ساختنی است. 🌺 خوشبختی وابسته به جهان درون توست. ✅برداشت با صلوات حلال ♥️ما را بدیگران معرفی کنید @khoshbghkt @GAFKTH
مشاهده در ایتا
دانلود
بخشیدن کسی که به شما بدی کرده است تغییر دادن گذشته ی شما نیست تغییر دادن آینده ی شماست...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مشکل فرزند آوری درآینده وحشتناک خواهد بود همه به این موضوع توجه کنند با بحران مواجه خواهیم شد مقام معظم رهبری........حفظه الله
🌸 بهار همه طراوتش را مدیون یک گل است : گل زیبای نرگس … 📎 👇 🌸⃟💕჻࿐✰💌 @khoshbghkt
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖥 ✳️ نفر اول زندگی شما کیست؟ مشاهده ی کلیپ بالا به شما کمک می کند تا بتوانید تشخیص درستی در این زمینه داشته باشید👆👆 📎 📎 👇 🌸⃟💕჻࿐✰💌 @khoshbghkt
💕✨پیشکش نگاه مهربانتان 🌸✨در آخرین شنبه سال ١۴٠٠ 🌷✨الهی 💕✨روزتون پراز موفقیت 🌸✨دلتون پراز محبت 🌷✨زندگیتون پراز برکت 💕✨لحظه هاتون پراز 🌸✨شادی ونشاط 🌷✨وزندگیتون 💕✨ سرشاراز خوشبختی باشه 🌸✨روزتون زیبا و درپناه خدا
من اگر عاشقانه می نویسم… نه عاشقـم ، نه شکست خورده … فقط می نویسم تا عشق یاد قلبم بمانـد …! در ایـن ژرفای دل کندن ها و عادت ها و هوس ها ، فقـط تمـرین آدم بودن میکنم 👇 🌸⃟💕჻࿐✰💌 @khoshbghkt
ازدواج در سن طبیعی.mp3
2.22M
کاربر: 💠 برخی این سوال رو می کنند آیا بهتر نیست که ازدواج رو دیرتر انجام دهیم. زمانی که طرفین به پختگی برسند ریسک ازدواجشون پایین خواهد آمد؟ ⭕️ پاسخ شنیدنی این سوال رو می تونید از زبان استاد مصطفوی بشنوید. 👇 🌸⃟💕჻࿐✰💌 @khoshbghkt
کم‌ کم به پایان سال رسیدیم.🌹 انتهای کوچه ی اسفند. بیایید برای هم دعا کنیم. "دعا"کنیم برای جاودانگی مهر مادر.🌹 همیشه‌سبز ماندن نگاه خسته‌ پدر ، سلامتی همسر و خواهر و برادر و فرزند.🌹 برای‌دل دوستان دعای‌روشنی کنیم. دعا کنیم دعا برای قلب مهربان "همسایه". و دعا کنیم برای تمام بیمارانی که"چشم" به لطف خدا دوخته‌ اند.🌹 دعا کنیم برای تمام آنهایی که سفره خالی شان را به حرمت مهربانی خدا شکر می گویند. دعا کنیم‌برای دلمان تا همیشه آبی بماند ، لبریز از " عشق" و محبت به دیگران ...🌹 امیدواریم نوروزی که‌پیش رو دارید آغاز روزهایی باشد که آرزو دارید. الهی آمین 👇 🌸⃟💕჻࿐✰💌 @khoshbghkt
هیچ شبی، پایان زندگی نیست از ورای هر شب دوبارہ خورشید طلوع می کند و بشارت صبحی دیگر می دهد این یعنی امید هرگز نمی میرد 🌟شبتون بخیر و آرام🌟 🌸⃟💕჻࿐✰💌 @khoshbghkt
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🌱 💚 باران به اعتبار تو الماس میشود یاس از شمیم دلکش تو یاس میشود ازغربت تو بس که دراین روزگارپست نام تو گاه حربه خناس میشود کوری چشم هرکه نخواهدخدا گواهست بوی خوش ظهور‌ تو احساس میشود 🌤اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
. 🌱 ❤️ تشنگان عشق رابا مُشٺ آبے جان بده ڪربلا دورسٺ،ماراباسرابے جان بده زندگے یعنے سلام ساده‌اے سمٺ شما ایها الارباب ماراباجوابے جان بده 💔 😭
کانال ܟܿࡐ‌ܢܚ݅ܢ̣ܟܿࡅ߳ܨ
نیم ساعت او را کشتی گرفت و اسب شد و سواری داد و ناز دخترش را کشید. نیم ساعت بعد هم همراهشان بستنی خو
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 زنان عنکبوتے 🕷 48 قسمت امیر از چند نفر از نیروهای بخش های دیگر هم کمک گرفت. روی میز، آدرس زنانی که سوژه اصلی بودند به همراه مشخصات ظاهری و اخلاقی و رفتاری، مکان زندگی، ساعت های دقیق رفت و آمد و مکان های ترددشان، خانواده ها، رفقا، ارتباطها... همه آماده بود و تک تک افراد روی سوژه هایشان توجیه شدند! گرفتن نامه ها و حکم های متعدد، توجيه سرتیم ها، تیم ها، بازپرس ها... آماده سازی فضای بازداشگاه و تیم همراه،... چند روزی زمان برد تا شروع کار. مه سیما مجرد بود، فتانه همراه همسرش زندگی می کرد، فرناز، صدف، ساره ، سیما، صبا و رویا هم که مطلقه بودند و در خانه هایی مجردی زندگی می کردند. غالبا تا نیمه شب از خانه بیرون و در رستوران و کافه و باغ و پارتی بودند. وسيله دفاعی مثل شوکرو... هم داشتند. بهترین زمان شروع عملیات رصد شده بود که آرش سراسیمه آمد: - آقا امیرا سرهمه برگشت سمت در و آرش، سینا لب زد: - یا خدا! بسم الله ! امیر پا کشید سمت در و روبه روی آرش ایستاد. حرف آرش را که شنید، سکوت کرد و با مکث برگشت رو به بچه ها! نگاهی روی صورت همه گرداند - تا نگفتم کسی از اتاق بیرون نره! خانم ها هم! و رفت. آرش در را بست و همراه امیر تا اتاق سیستم در سکوت قدم زد. امیر نشست پشت سیستم و به آرش گفت: - توتمام این سه روز رو اینجا بودی؟ - بله آقا! من و سید کامل بودیم. سید اصلا از پای سیستم ها تکون نخورده . امیر چشم انداخت در صورت سید که مات صفحه لبش را جمع کرده بود. پرسید: - نظرت؟ - من میگم از حضور ما مطلع نشده چون هیچ ردپایی جا نذاشتیم. اما آرش میگه چون خونشو عوض کرده و داره میره ترکیه پس نمیشه اعتماد کرد. آرش گفت: - باید عملیات رو جلوبندازیم. نمیشه ریسک کرد. سید مصرانه چانه بالا داد و در چشمان آرش خیره شد: - هیچکدوم از حالات این زنه شبیه آدمی نیست که فهمیده لو رفته پس نباید خودمون کار رو خراب کنیم. من باهاش میرم تا ترکیه، به نظرم یه خبری شده که حتی برای ما هم خوبه ! امیر بعد از سکوتی طولانی رو به سید گفت: - برو صبر می کنیم تا برگردی. سید گفت: با اجازتون به صورتی عوض کنم. نمی خوام تیم امنیت پرواز هم بدونه. بلیط رو هم کنار فتانه می خوام. امیر سری به موافقت تکان داد و رفت. سید با تیپ اسپورت و صورت شش تیغه شبیه یک جوان اروپایی بود تا ایرانی! این توجه فتانه را وقتی کنار سید نشست جلب کرد. وقتی هم که مکالمه سید با زبان انگلیسی برای پروژ اقتصادی را شنید بیشتر جذب شد. همین هم باعث شد تا تلاش کند کمی توجه سید را جلب کند. از روز قبل فتانه حتی موبایل و خطش را هم عوض کرده بود. سید محلی به پالس های او نداد و سرش را گرم کارش نشان داد. رمز موبایل فتانه را در همین اثنا یاد گرفت و او که خوابید توانست به موبایلش ورود کند و سیستم عامل خودشان را فعال سازی کند. فتانه در خواب کمی هم خروپف داشت که باعث شد سید با خیال راحت از عمق خواب او کارش را پیش ببرد. وقتی فتانه بیدار شد موبایلش زیرپا افتاده بود و خاموش بود.
کانال ܟܿࡐ‌ܢܚ݅ܢ̣ܟܿࡅ߳ܨ
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 زنان عنکبوتے 🕷 48 قسمت امیر از چند نفر از نیروهای بخش های دیگر هم کمک گرفت. روی میز،
امیر به بچه ها خبر داد فتانه برای سفری سه روزه بلیط رفت و برگشت ترکیه گرفته است. یک توقف بی جا و دلهره آور برای جمع ایجاد شد.باید صبر می کردند. مهمترین مهره فتانه بود.سه روز عملیات عقب افتادن یعنی امکان هر تغییری در کار و محل زندگی سوژه ها! با وسواس تمام موردها زیر چتر اطلاعاتی گرفته شدند. گزارش های سید کارگشایی در پرونده موسیقی و خبرنگارها را داشت. مارمولکی بود این فتانه و... در تمام جاهایی که می شد از جسم او کار بکشند، به میان آورده بودند تا بر علیه مملکتش خیانت کند... مکالمه ها نشان می داد که سه روزه است مسافرتش اما روز دوم سید پیام داد قطعا تا آخر هفته نمی آید، میزان باری که دارند بارش میکنند اندازه یک هفته فقط آموزش می خواست و البته میزان رفت و آمدش به سفارت آمریکا از همه بیشتر بود. امیر هم نگران پرونده بود، هم سید که نگذاشته بود حتی تیم ترکیه از حضورش مطلع شوند و تنها آرش روی سیستم نقاط رفت وآمد سید را رصد می کرد. یکی دو باری هم که سید را گم کردند امیر سر آرش داد زده بود. معلوم نبود سید داشت چه کار می کرد. روز هفتم فقط یک پیام داد: ساعت سه بیدارم!  امیربلافاصله قرار شروع عملیات برای ساعت هفت صبح فردا را گذاشت. فتانه چهار صبح در حالی وارد فرودگاه امام خمینی شد که دو پسر و دو دختر با دسته گل آمده بودند استقبالش. اول سری به کله پزی زدند و دلی از عزا درآوردند، بعد هم راهی خانه جدید فتانه شدند که ظرف این شش روز بچه ها تمام زوایایش را بررسی کرده بودند. خانه ای سه طبقه با سکونت فقط یک پیرمرد . پیرمرد طرف هیچکس نبود و برای آنکه خانه اش را به بچه هایش ندهد خودش سفت و سخت زنده مانده بود و سر همین رفتارش همیشه هم تنها بود. اندازه قیمت یک واحد از فتانه پول گرفته بود برای اجاره شش ماهه! چراغ خانه تا ساعت شش صبح روشن بود. همه تیم ها مستقر شده بودند جزیک تیم که نیروی خانمش نرسیده بود. قرار بر سکوت رادیویی بود. امیر با تمام اینها دستور شروع عملیات را داد. خودش پای سیستم مانده بود و تمام گروه ها را زیر نظر داشت. سید برای دستگیری فتانه زنگ خانه پیرمرد را زد. پیرمرد خواب آلود و خمار در را باز کرد. نگاه آرام سید باعث شد که پیرمرد تمام حرف هایش را گوش کند و البته راحت هم توجیه شود. طبقه سوم مهم بود و پنج نفری که حالا حتما خواب بودند. مقابل در خانه فتانه که ایستادند از سکوتش مطمئن شدند که با همه خوابند یا... امیر خبر داد که فتانه بیدار و در صفحه اش فعال است. سید از پیرمرد خواست تا در بزند و خودش و نیروهایش کنار ایستادند. فتانه در را برای پیرمرد باز کرد و نیروی خانم مقابلش قرار گرفت. تا بخواهد بفهمد چه شده، دستش را گرفت. سکوت خانه نشان می داد چهار نفر دیگر خواب هستند. فتانه اول بهت زده نگاه کرد. حرکت عصبیش وقتی شروع شد که دید نیروها قبل از آنکه بخواهد به موبایل و لب تابش دسترسی داشته باشد، آنها را ضبط کردند. کم کم سرو صدای اعتراضش بلند شد و چهار نفر دیگر هم بیدار شدند. فتانه را از خانه بیرون بردند و یک نیرو هم چهار نفر دیگر را کنترل کرد. 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💑 خستگی مردها در هنگام ورود به منــزل را به حساب بیخیالی و بی توجهی نگذارید! 🔸وقتی مرد خسته از کار به خانه برمیگردد به آرامــش نیـــاز دارد و ممــکن است برای فراموش كردن مشکلات اخبار گوش کند یا روزنامــه بخوانــد، این کار را بی اعتنایی به خود تلقی نکنید، چه خوب است کمک کنید که لباس هایش را در آورد و برایش نوشیدنی دلچسبی بیاورید 🔸در روایات اسلامی ارزش بسیار زیادی ذکر شده است: هر زنی که هفت روز همســرش را خدمت کند خــدا هفت در جهنم را به رویش ببندد و هشت در بهشت را برایش بگشاید از هر دری که بخواهد وارد بهشت شود. 👇 🌸⃟💕჻࿐✰💌 @khoshbghkt
💢 در کنــار وجــود صمیمیت، احترام همسرتان را هــم نگهدارید! ⭕هرچقدر هــم که با همســرتون صمیمی و راحت هستید، ولی سعی کنیــد یه سری احتـــرام‌ها را همیشــه حفظ کنید. 🔸⭕مثلا اگر طوری نشستید که پشتتون به همسرتون بود یه عذرخواهی بکنید، یا وقتی می‌خواهید چیزی به دستش بدهید از کلمه‌ی "بفرمایید" استفاده کنید. ⭕اگر کاری ولو کوچک مثــل دادن قاشق به دستتان، انجام داد از او با یک کلمـــه‌ی "ممنونم" تشکر کنید یا وقتی صداتون کرد از کلمه‌ "جانــــم و..." استفاده کنید. 👇 🌸⃟💕჻࿐✰💌 @khoshbghkt
💢دعوا را کش ندهید و در اولین فرصت آشتی کنید! ⭕شاید وسوسه شوید که این شمـا هستید که باید حرف آخر را بزنید یا حتی عذرخواهی شوهرتان را قبول نکنید و سرش فریادبزنید که مگـــر خوابش را ببیند که روزی او را ببخشید یا از آن بالاتر از او معذرت بخواهید. ⭕اما باید بدانید که این سماجت باعث می شود که هر دو نفرتان آن لحظه و بعداً درمانده و کلافه شوید. لطف بزرگی که می توانید در حق خودتان و همسرتان بکنید، این است که در اولین فرصت آشتی کنید و دعوا را کش ندهید. ⭕زمانی که اختلافات را حل نشده میگذاریم و جو را متشنج رها میکنیم، دیگر از رابطه مان لذت نمی بریم. بنابراین قبل از این که دعوا بالا بگیرد و این جرقه ی کوچک زندگیتان را به آتش بکشد، آشتی کنید. 👇 🌸⃟💕჻࿐✰💌 @khoshbghkt
💢هرگز از همسرتان جدا نخوابید ! ⭕حقیقت دارد که زوج‌ها وقتی در کنار هم هستند، راحت‌تر به خواب می‌روند. بنابراین تحت هیچ شرایطی، حتی اگر با هم در حالت قهر هم بودید، جدا از همسرتان نخوابید. 👇 🌸⃟💕჻࿐✰💌 @khoshbghkt
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا