مداحی+محمود+کریمی+شب+اول+محرم+.mp3
2.51M
شب اول #محرم ...
حاج محمود کریمی
@khoshtipasemani
#شهیدشناسے
🍂خواب امام حسین ع🍂
#یا_بنی_انت_مقتول
#شهید_مدنی
#پیشنهاد_مطالعه
می گفتند:«هم توی سیادتم شک کرده بودم هم می خواستم بدونم شهید می شم یا نه؟»یه شب امام حسین عليه السلام رو خواب دیدم. آقا دست به سرم کشید و فرمود: «یا بنی! انت مقتول؛ پسرم! تو شهید می شوی».فهمیدم هم سیدم هم شهید می شم.... راوی: ایت الله فاضلیان، امام جمعه ملایر مشخصات شهيد:آیت الله سید اسدالله مدنی نماینده ولی فقیه در استان آذربایجان شرقی و امام جمعه تبریز
متولد: 1293 دهخوارقان آذرشهر
شهادت: 20/6/1360- تبریز
مزار مطهر: حرم مطهر حضرت معصومه (س)
#شهید_مدنی
@ahmadmashlab1995
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
✨خـدایـا
در این ایـام سوگواری
ابا عبـدالله الحسیـن علیهالسلام
و در این شـبهای عزیز
به حق خون به ناحق ریختهٔ
هفتاد و دو پروانه دشت کربلا
یاریگر همه در راه حـق باش
🏴فرا رسیـدن ایـام سوگواری
آقا اباعبـدالله الحسیـن علیهالسلام
تسلیـت باد...
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
خوشتیپ آسمانی
✨خـدایـا در این ایـام سوگواری ابا عبـدالله الحسیـن علیهالسلام و در این شـبهای عزیز به حق خون به نا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
{•🌻🌙•}
نگـران محرم نیستم !!
عزاےِ تو صاحب دارد :)
صاحب عزا کارش را بلد است ..
ما باشیم و نباشیم حرارت عشق تو
در قلبهاےِ دوست دارانت ،
(لن تَبرُدَ اَبَدا) هست و خواهد بود ..!!
نگران اربعین نیستم ، تا بوده همین بوده
بساطِ تو عاشق کُشیها دارد تا کہ
عمری هست نـازِ یـار را باید کشید :)
ماهم نباشیم فاطمہ(س) هستُ
روضہ میگیرد برای حسینش ..🥀
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
شهادت یڪ اتفاق نیست !!
🍃
گُلـــ🌼ـــی اسـت ...
که برای شکوفا شدنش
باید از دنیایت
برایِ رسیدن به محبوب
گــذر ڪنـی ...
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
خوشتیپ آسمانی
شهادت یڪ اتفاق نیست !! 🍃 گُلـــ🌼ـــی اسـت ... که برای شکوفا شدنش باید از دنیایت برایِ رسیدن به محب
.
با سر بریدن هایش میخواهدبترساند فرزندان امام خامنهای را
اما غافل از اینکه این ها سال هاست در به در قتلگاهی
برای خون دادن و تیغی برای سر سپردن اند...🌱
#شهیدبابڪنورے #بچههاےآسدعلے
#خاطــره 🎞
(عموی شهید)
در اوج انتخابات بودیم، روز دوشنبه قرار بود که برود اعتکاف، از روز جمعه اصرار داشت که دوشنبه باید برود، هر چقدر به روز موعود نزدیکتر میشدیم، مخالفت ما بیشتر میشد، چون بخش مهمی از کار ستادی ما به عهده بابک بود، و از برادر زاده ام میخواستم که نرود که وی مقاومت میکرد. شب یکشنبه بود، با حالت عصبانیت و پرخاشگری به بابک گوشزد کردم😡 که با وجود این همه کار نباید برود. شهید مچ دستم را گرفت، برد داخل اتاق، گفت عموجان شما یک تضمین به من بدهید، که من سال آینده این موقع هستم🙂، گفتم من نمیتوانم تضمین بدهم که خودم هم یکسال دیگر باشم، گفت: همین دیگر، خداوند فرصتی گذاشته ما برویم اعتکاف تا از گناهان ما بگذرد و اینجا بود که دیگر من سکوت کردم.☺️
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄