eitaa logo
خودنویس | ادبیات و نویسندگی
20 دنبال‌کننده
5 عکس
0 ویدیو
0 فایل
#ادبیات، آیینِ خودشناسی‌ست؛ #خواندن، یافتنِ خویشتن و #نوشتن، ساختنِ آن. ❛❛ تجربیات من از دنیای واژه‌ها @hassanshadi_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
عمرباخته‌ها، عاشق عمر دیگران می‌شنوند. @khudnevis_ir | |
دیشب فیلم «مردی به نام اوه» رو دیدم. که اقتباسی از رمانی به همین نام و به قلم فردریک بکمنِ. راستش ازش توقع خاصی نداشتم. یه فیلم ساده‌ست. خبری از تعلیق‌های پیچیده یا دیالوگ‌های خیلی خاص نیست. این ویژگی فیلم‌های اقتباسی‌ست. ولی همون سادگی‌شه که می‌گیره. ماجرای یه پیرمرد بداخلاق و عنقه که انگار همه‌چی رو از دست داده. زنش رو، کارش رو، معناش رو. اولش فقط غر می‌زنه و با همه‌چی لج داره. بعد میخواد خودکشی کنه. چند راه رو امتحان می‌کنه ولی کم‌کم، هم ما اون رو می‌فهمیم، هم اون دوباره با زندگی آشتی می‌کنه... نه با حرف، با حضورِ چند تا آدم ساده و چند تا اتفاق ساده اما عمیق. یه خانواده نیمه ایرانی همسایه اوه میشن و آداب معاشرت ایرانی شروع تحول شخصیتی اوه‌ست. برای من فیلم درباره این بود که «آدمیزاد، حتی وقتی ته خطه، هنوز یه جایی ته دلش منتظر نجاته». نه نجاتی پر زرق و برق. یه لبخند. یه بچه. یه همسایه. یه آدم. و اینکه پشت هر بداخلاقی، شاید یه آدم دل‌سوخته نشسته باشه. فیلم آروم پیش می‌ره، ولی از اون‌هاست که بعدش هی بهش فکر می‌کنی. من دوستش داشتم. پیشنهادش می‌کنم. شاید یه چیزی توی دل اوه، شبیه یه چیزی توی دل ما باشه... ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @khudnevis_ir | |
بالاخره «سیذارتا» هرمان هسه را در کش قوس ایام امتحانات، غدیر، جنگ و محرم تمام کردم و با نویسنده‌ای آشنا شدم که با دنیای نوجوانان آشنا است و تبحرش خلق این شخصیت‌هاست. «سیذارتا» را که می‌خوانی، با خودش تو را در سفری می‌برد؛ سفری که نه به مکان، بلکه به درونِ جان است. سیذارتا پسر برهمنی‌ست که می‌توانست مثل همه اطرافیانش، به همان رضایت‌های نیم‌بند دل خوش کند؛ اما نه. او نمی‌خواست حقیقت را بشنود، می‌خواست حقیقت را تجربه کند. همین است که هر بار که چیزی شبیه معنا پیدا می‌کند، باز آن را هم پشت سر می‌گذارد: ریاضت، فلسفه، عشق، ثروت، دین، حتی آموزه‌های بودا. سکوت و سئوال، رفیق همیشگی اوست. او به ما یاد می‌دهد که دانستن کافی نیست، باید «زیستن» بود. باید در رودخانه نشست، در زندگی حل شد، و از دل تجربه، معنا را دریافت. کتاب «سیذارتا» بر خلاف آن‌چه ممکن است تصور کنیم، کتاب پیچیده‌ای نیست؛ اما سادگی‌اش، پوست درختی‌ست که ریشه‌هایی عمیق در جان آدمی دارد. انگار که هر واژه‌اش، سایه‌ای‌ست از پرسشی درونی که ما هم مدت‌هاست با خود می‌کشیم. اگر دوست دارید کتابی بخوانید که مسیر را نشان ندهد، بلکه شما را با شوقِ جستجو تنها بگذارد، این کتاب یکی از بهترین پیشنهاد هاست. پ.ن؛ من ترجمه امیرفریدون گرگانی که نشرجامی چاپ کرده است را خواندم. چون از طرح جلد این کتاب خوشم آمد ازش استفاده کردم که در این ترجمه «سیذارتا» را «سیدارتا» نوشته است. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @khudnevis_ir | خودخوان | #
«جهان سازی» یا «انباشت جهان» در داستان‌نویسی یعنی: جمع کردن عناصر زنده‌ی پیرامونی پیش از انتخاب خط روایی. یا به عبارت دیگه یه جور ساخت جهان داستان شماست که پر از جزئیات و مسائل گوناگونی‌ست که نیازه نویسنده ازش اطلاع داشته باشه اما لزوماً نیاز نیست همه‌شون رو روایت کنه.
وقتی داری به یه طرح داستانی فکر می‌کنی و جایی گیر کردی و نمیدونی چیکار کنی بدون هرچیزی که تو قلب داستانت ریشه داره، بالاخره سر از خاک درمیاره. نگران نباش...
آقا یه توت مارو نجات داد... 🎬 طعم گیلاس | عباس کیارستمی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @khudnevis_ir | خودنویس |
ای سرزمین! جان زخمیِ تو در کدام روز هفته التیام خواهد پذیرفت؟ چشمانِ ما به راه عافیتِ تو سفید شد، ای ما نثارِ عافیتِ تو... ✍ محمود دولت‌آبادی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @khudnevis_ir | خودنویس |
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ ن ۚ وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ