eitaa logo
کیف وترمه یزد🇵🇸
194 دنبال‌کننده
10.5هزار عکس
770 ویدیو
4 فایل
💟فروش و پخش تک و عمده انواع کیف و ساک سنتی🛍️ وانواع منسوجات یزدی ارسال به سراسر کشور📦 💟ادمین سفارشات👇 راه ارتباط با ما @Nora58 ۰۹۱۵۴۵۵۷۰۳۱ آدرس:میدان امام خمینی،پاساژ بعثت(حدادمقدم) لینک دعوت https://eitaa.com/joinchat/2326594096C27148f3130
مشاهده در ایتا
دانلود
*میدونی رفیق ! مهم نیست شنبه باشه یا جمعه🌱 مهم نیست اول ماه باشه یا آخر ماه هرروز واسه تو فرصتیه که تصمیم بگیری یه قدم🌱 به هدفت نزدیک تر بشی میدونی نباید از سختی راه ترسید🌱 وقتی هدفتو تعیین می کنی اول از همه باید هر چی ترس توی خودت داری بُکُشیشون 🌱 آره.هیچوقت‌نمیتونی‌از رویاهات‌دست بکشی.🌱 هیچکس‌برای هدف‌ورویا تو تلاش نمیکنه...🌱 و در آخر باید اینو بگم که خودتی که باید انجامش بدی !🌱*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جادستمال کاغذی 🔰جنس ترمه و کرپ 🔰لمینت شده با فوم و آستر و نوار خاویار 🔰میتونید سفارش خونه باغ،رستوران و جاهای سنتی رو بگیرید که براتون بزنیم😍 🔰ابعاد تقریبی: 💵قیمت ترمه 150 💴قیمت کرپ120 من اینجام که سفارشات زیباتون رو بهم بگید👇👇 @Nora58
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کاربرد کاور پتو وسه تیکه بزرگ
جافلاکسی ۲طبقه کاربردش
کیف آنا موجود در فروشگاه قیمت:۱۶۵۰۰۰
سه تیکه جاجواهری
کاور دستمال کاغذی موجود در فروشگاه
این هم یک نما از سه تیکه جاجواهری گرد قیمت:۲۲۰۰۰۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️ شهادت یازدهمین اختر تابناک امامت و ولایت، امام حسن عسکری علیه السلام تسلیت باد
💫 می گویند روزی مرد کشک سابی نزد شیخ بهائی رفت و از بیکاری و درماندگی شکوه نمود و از او خواست تا اسم اعظم را به او بیاموزد چون شنیده بود کسی که اسم اعظم را بداند درمانده نشود و به تمام آرزوهایش برسد. شیخ مدتی او را سر گرداند بعد به او گفت: اسم اعظم از اسرار خلقت است و نباید دست نا اهل بیافتد و ریاضت لازم دارد و برای این کار به او دستور پختن فرنی را یاد می دهد و می گوید آن را پخته و بفروشد بصورتی که نه شاگرد بیاورد و نه دستور پخت را به کسی یاد دهد. مردک رفته پاتیل و پیاله ای خریده شروع به پختن و فروختن فرنی می کند و چون کار و بارش رواج می گیرد طمع کرده و شاگردی میگیرد و کار پختن را به او می سپارد بعد از مدتی شاگرد رفته بالا دستش دکانی باز کرده مشغول فرنی فروشی میشود به طوری که کارش کساد میگردد. کشک ساب دوباره نزد شیخ بهائی میرود با ناله و زاری طلب اسم اعظم می کند. شیخ چون از چند و چون کارش خبردار میشود به او میگوید: تو راز یک فرنی پزی را نتوانستی حفظ کنی، حالا میخواهی راز اسم اعظم را حفظ کنی برو همون کشک تو بساب!