eitaa logo
کیمیای سعادت (همسران)
1.6هزار دنبال‌کننده
10.5هزار عکس
3.3هزار ویدیو
207 فایل
☘ارتباط با ادمین☘ ↙️ @Kimia_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️در آستانه طلوع خورشید ستارگان یک به یک غروب می‌کنند. وَ مِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَ إِدْبارَ النُّجُومِ (طور-۴۹) https://eitaa.com/kimiayesaadat1
| سه‌شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ 🆔 https://eitaa.com/kimiayesaadat1
AUD-20210621-WA0086.mp3
8.7M
‍ ✅ مژده به آنانی که دوست دارند نماز را بخوانند اما نمی‌توانند ✅ ✅ راه‌کاری ساده برای خواندن نافله هر نماز ❇️ ای شیعیان ، هیچ می‌دانید که امام زمان(عج) در ملاقات با سید رشتی، به ایشان گله کردند که چرا شما شیعیان، نمازهای نافله را نمی‌خوانید ؟؟؟😔😔😔 ❇️ پس بیایید به خاطر شادی دل حضرت، از امشب نافله‌ها را بخوانیم. 🎤 طریقه ساده خواندن نافله‌های روزانه، توسط 😊با پخش کردن این صوت، با بیشتر کردن شیعیان خوان در شاد کردن دل امام زمان (عج) کوشش کنید. https://eitaa.com/kimiayesaadat1
7.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 چگونه از جایگاه خودمان نزد امام زمان ارواحنا فداه مطلع شویم ؟ https://eitaa.com/kimiayesaadat1
12.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 می‌خوای شاگرد خصوصی (عجل الله تعالی فرجه) بشی؟! 🎙استاد شجاعی / استاد محمودی https://eitaa.com/kimiayesaadat1
. یعنی آدم بمیرد و روی ماهت را نبیند... https://eitaa.com/kimiayesaadat1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱امام ما: منو دعا کنی منم شما رو دعا می‌کنم. 😇توهم با این صدای دوست داشتنی زمزمه‌اش کن و دعاشون کن😍 https://eitaa.com/kimiayesaadat1
. ❇️ ‌ ‌‌ بایدروشتان‌یک‌روشی‌باشد،🌱 که‌هرلحظه‌خودتان‌رابا ببینید. طوری‌باشیدکه‌هروقت‌ احساس‌کردید امام‌زمان‌ارواحنافداه نگاهتان‌می‌کنند دارند‌می‌خندندومی‌فرمایند: ماشاءاللّه، احسنت!👌🏻 این‌طورعمل‌کنید. ــــــــــــــــــــــــــــــ 🌸 ‌ عجل‌الله‌فرجه https://eitaa.com/kimiayesaadat1
▫️امام حسين عليه‌السلام می‌فرمایند: 🔸روزی پدرم اميرمؤمنان به من فرمود: اى حسين! نهمين فرزند از نسل تو، همان قیام کننده‌ی بر حقّ است که دین را پیروز و عدالت را برقرار خواهد کرد. به ايشان گفتم: اى اميرمؤمنان! آيا اين اتفاق خواهد افتاد؟ فرمود: «آرى، سوگند به كسى كه محمّد صلى الله عليه و آله را به نبوّت برانگيخت و او را بر همه مردمان برگزيد چنین خواهد شد؛ امّا پس از و حيرتى! در آن دوران، هیچ کس بر دينش ثابت‌‏قدم نمی‌‏ماند مگر پيوسته به روح يقين، همان كسانى كه خداوند، ولايت ما را از ايشان پيمان گرفته و را در دل‌‏هايشان استوار كرده و با روحى از جانب خود، تأييدشان فرموده است». 🔹 التّاسِعُ‏ مِن وُلدِكَ يا حُسَينُ هُوَ القائِمُ بِالحَقِّ، المُظهِرُ لِلدّينِ، وَ الباسِطُ لِلعَدلِ... 📚کمال الدین، ج۱، ص۳۰۴. 🏷 🏷 🏷 https://eitaa.com/kimiayesaadat1
مصطفی صدرزاده متولد ۱۹ شهریور ۱۳۶۵ در شهرستان شوشتر استان خوزستان در خانواده‌ای مذهبی به دنیا آمد. پدرش پاسدار و جانباز جنگ تحمیلی و مادرش از خاندان جلیله سادات هستند. مصطفی ۱۱ ساله بود که از اهواز به همراه خانواده به استان مازندران و پس از دو سال به شهرستان شهریار استان تهران نقل مکان و در آنجا ساکن شدند. وی دوران نوجوانی خود را با شرکت در مساجد و هیئت‌های مذهبی، انجام کارهای فرهنگی و عضویت در بسیج و یادگیری فنون نظامی سپری کرد. در دوران جوانی در حوزه علمیه به فراگیری علوم دینی پرداخت، سپس در دانشگاه در رشته ادیان و عرفان مشغول به تحصیل شد. هم‌زمان مشغول جذب نوجوانان و جوانان مناطق اطراف شهریار و برپایی کلاس‌ها و اردوهای فرهنگی و نظامی و جلسات سخنرانی و... برای آنان بود. در سال 86 ازدواج کرد که ثمرۀ آن دختری به نام فاطمه و پسری به نام محمدعلی است. مصطفی صدرزاده در سال ۹۲ برای دفاع از دین و حرم بی‌بی زینب علیهاالسلام با نام جهادی سید ابراهیم، داوطلبانه به سوریه عزیمت و به علت رشادت در جنگ با دشمنان دین، فرماندهی گردان عمار و جانشین تیپ فاطمیون شد، سرانجام پس از چندین بار جراحت در درگیری با داعش، ظهر روز تاسوعا مقارن با ۱ آبان ۹۴ در عملیات محرم در حومۀ حلب سوریه به آرزوی خود یعنی شهادت در راه خدا رسید و به دیدار معبود شتافت و در گلزار شهدای بهشت رضوان شهریار آرام گرفت.
۱۰ رمضان سال۹۲ حرف‌هایش برای رفتن به سوریه شروع شد و دیگر تا۱۵ رمضان به اوج رسید. گفت که می‌خواهد برود در آشپزخانه کار کند و هیچ خطری نیست. فقط در حد پخت و پز برای رزمنده‌ها. تا همین حد را رضایت دادم. تا فرودگاه رفت ولی گذرنامه‌اش مشکل داشت اجازه ندادند به سوریه برود و برگشت. خودمان به دنبالش رفتیم و مصطفی را از فرودگاه آوردیم. در مسیر فرودگاه تا خانه فقط با صدای بلند گریه می‌کرد. روزه بود، سریع در خانه سفرۀ افطار را پهن کردم. بعد از افطار مشغول جمع کردن وسایل بودم که گفت می‌خواهد برود با یکی از دوستانش دعوا کند. مصطفی همیشه قربان صدقه دوستانش می‌رفت و لفظش در مقابل دوستانش «فدات شم» بود. تعجب کردم. مصطفی‌که همیشه آرام بود و اهل دعوا نبود، می‌خواهد با کدام دوستش دعوا کند؟ او کم عصبانی می‌شد، اما خیلی بد عصبانی می‌شد. به او گفتم که من هم همراهش می‌روم، طبق روال همیشۀ زندگی. آن زمان ماشین نداشتیم. با آژانس به میدان شهدای گمنام در فاز 3 اندیشه رفتیم. آنجا اصلا محل زندگی نبود که مصطفی دوستی داشته باشد و بخواهد با او دعوا کند. چندتا پله می‌خورد و آن بالا 5 شهید گمنام دفن بودند. من از پله‌ها بالا رفتم و دیدم که مصطفی حتی از پله‌ها هم بالا نیامد. پایین ایستاد و با لحن تندی گفت: «اگه شما کار اعزام منو جور نکنید، هرجا برم می‌گم که شما کاری نمی‌کنید. هرجا برم می‌گم دروغه که شهدا عند ربهم یرزقونند، می‌گم روزی نمی‌خورید و هیچ مشکلی از کسی برطرف نمی‌کنید. خودتون باید کارای منو جور کنید.» کمتر از ده روز بعد از این ماجرا حاجتش را گرفت. سالروز_شهادت_شهیدصدرزاده https://eitaa.com/kimiayesaadat1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌توهین بلاگرها به دین ، مذهب و دینداران در قالب شعر و‌ دکلمه فقط در زیر سایه ولنگاری و رهاشدگی‌ رخ میده و این مسئولینه که جرات بیشتری به این افراد برای عبور از خط قرمزها میده. 👈نظر شما چیه؟ https://eitaa.com/kimiayesaadat1