•غَسِّلنِی بِالَّیْل..
#قسمت_اول #روضه وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده
"يا فاطِمَةُ الزَّهْراَّءُ، يا بِنْتَ مُحَمَّدٍ، يا قُرَّةَ عَيْنِ الرَّسُولِ، يا سَيِّدَتَنا وَمَوْلاتَنا، اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكِ اِلَى اللّهِ، وَقَدَّمْناكِ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا، يا وَجيهَةً عِنْدَ اللَهِ، اِشْفَعى لَنا عِنْدَ اللَهِ ...
يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللّٰهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صابِرَةً، وَزَعَمْنا أَنَّا لَكِ أَوْلِياءٌ وَ مُصَدِّقُونَ وَصابِرُونَ لِكُلِّ مَا أَتَانَا بِهِ أَبُوكِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَأَتىٰ بِهِ وَصِيُّهُ، فَإِنّا نَسْأَلُكِ إِنْ كُنَّا صَدَّقْناكِ إِلّا أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِيقِنَا لَهُما لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنا بِوِلايَتِكِ."
شنیده اید روزهای آخر فاطمه ی زهرا دیگه بستر نشین شده بود نمیتوانست از جا برخیزد، حتی از بعضی نقل ها استفاده میشود. نمیتوانست از این پهلو به اون پهلو بچرخد....وقتی اون دو نفر امیرالمومنین رو واسطه کردند برا دیدار حضرت، آمدند روبه روی بی بی نشستند، فرمود: روی من رو از اینها برگردانید. شما از این جمله چه استنباط میکنید؟ دوباره آمدند مقابلِ روی حضرت نشستند.باز فرمودند: صورت من رو از اینها برگردانید.
درد امانش نمیداد ولی نمیدونم چه اتفاقی افتاد چه کرد بی بی، با کدام توان معجزه کرد؟ مثل امروز گفتن از بستر برخواست به امور خانه رسیدگی کرد. گفتن عزیزانش رو شستشو داد، لباس هاشون رو تغییر داد.حتی گفتن خودش رو شستشو داد، بدن رو شستشو داد،کار امیرالمومنین رو آسان کند...لذا وقتی حضرت وارد منزل شدند،دیدن شرایط خانه تغییر کرده. نقل شده فرمودند: دختر رسول خدا الحمدلله،حالتون بهتر شده؟ فرمود: نه علی جان، دارم دست و پای خودم رو جمع میکنم، آمادهٔ رفتنم. پدرم به من فرمود: فردا شب مهمان ما هستی... غوغا در دل امیرالمومنین به پا شد. وقتی کار سختتر شد که فرمود: علی جان! کنار بسترم بنشین میخوام وصیت کنم، سفارش ها و وصایایی فرمود. بعد فرمود: آقاجان! آمادگی دارید برای دفن خودم وصیت کنم ؟ اگر معذورید دیگری رو وصی قرار بدم...آقا فرمود: نه فاطمه جان! دختر رسول خدا هر چه باشه عمل میکنم. فرمود: پس علی جان!"غَسِّلنِی وَ کَفِّنّی وَ دَفِّنِّی ِبالَّیْل وَ لَا تُعلِن بِهِ أَحَداً" کسی با خبر نشود خودت شبانه مراسم من رو انجام بده. میدونست خیلی به امیرالمومنین سخت میگذره ولی چاره نبود. نمیدانم با اینکه حضرت میدانست این روز، روز آخر فاطمه اش هست چگونه با فاطمه خداحافظی کرد این یه وداع بود...
خداحافظی کرد وقت نماز مغرب مسجد رفت. در مسجد نشسته بود،دید حسنین وارد شدند اشک می ریزند،"ماتَت أُمّنا فاطمه"تعبیر علامه مجلسی اینه،" غُشیَ عَلَیه" در بعضی تعابیر آمده امیرالمؤمنین با صورت به زمین خورد... به سرعت خودش رو به خانه رسانید ولی دید کار از کار گذشته این هم یک وداع سخت بود. هر چه صدا زد جواب نشنید.. کمر بست به وصیت فاطمش عمل کنه. لذا شنیده اید فرمود: ابوذر به مردم بگو متفرق بشن، بیگانه ها برن نباشن، وقتی همه رفتند چراغهای مدینه خاموش شد، خودش شمعی به پا کرد. به عزیزانش هم سفارش کرد میخوام مادر رو غسل بدم مبادا بلند گریه کنید دشمن بیدار بشود، لذا گفتن آستین ها رو به دندان گرفته بودند.مبادا صداشون بلند بشه، فرمود: حالا اسماء تو آب بریز من بدن فاطمه رو از زیر پیراهن شستشو بدم، اسماء میگه دیدم حضرت دست از غسل دادن برداشت بلند بلند گریه میکند، سوال کرد.. آقا خودتون فرموده بودید بچه ها بلند بلند گریه نکنن. نقل اینه فرمود: اسماء هنوز خون تازه از زخمهای بدن فاطمه جاریه، هنوز آثار غلاف شمشیر بر بازوی فاطمه باقیست...بدن رو غسل داد در کفن پیچید. بچه ها آمدند برای آخرین باربا مادر خدا خافظی کردند.."والله فقد حنت و أنت و أخرجت یداها و ضمتهما الی صدرها" با محبت بچه ها رو از مادر جدا کرد، بند کفن رو بست، اینم وداع دوم حضرت بود...
وداع سوم وقتی بود بدن رو تحویل رسول خدا داد، روی قبر رو پوشانید، قبر رو مخفی کرد.." فَلَمَّا نَفَضَ يَدَهُ مِنْ تُرَابِ الْقَبْرِ هَاجَ بِهِ الْحُزْنُ" وقتی ماموریت رو انجام داد قبر رو پنهان کرد خیالش راحت شد بدن رو تحویل رسول خدا داد امانت رو برگرداند دستش رو از خاک قبر فاطمه تکان داد. خاکهای دستش رو افشاند، "هَاجَ بِهِ الْحُزن" غصه به امیرالمومنین هجوم آورد. هر چه کرد آرام نشد دیدن خم شد صورت به قبر فاطمه اش گذاشت ."نَفسِـی عَلَى زَفَرَاتِهَا مَحبُوسَةٌ یا لَیتَــهَا خَرَجَـت مَـعَ الزَّفَـرَاتِ"
حضرت زینب سلام الله هم چند تا وداع داشت یکی اون وقتی که همه رو با محبت فرستاد خیمه پرده خیمه رو انداخت گفتن خودش از در دیگر خیمه بیرون دوید هی میدود" مهلاً مهلاً یابن الزهراء "خداحافظی کرد زمام مرکب رو رها کرد امام حسین رفت دیگه امام حسین رو ندید.
وداع دوم اون وقتی بود که آمد بالای بلندی رسید بالای تل زینبیه دید از همه طرف محاصرش کردن دیگه توان دفاع از خودش رو به حسب ظاهر ندارد خون از زخمهاش جاریه حضرت دستور داد برگرد، عقب عقب رفت..رو به قتلگاه پشت به خیمه ها..
وداع سوم وقتی بود که آمد به گودی قتلگاه شنیده اید روضه خواند غوغا کرد اشک ریخت از همه اشک گرفت ولی وقتی میخواست خداحافظی کنه هجوم آوردند به گودی قتلگاه، گویا دلش آرام نگرفت دیدن خم شد صورت به رگهای برادر گذاشت. رفت پی ماموریت خودش به کوفه و شام . آخرین وداعش وقتی ماموریت رو انجام داد با خیال راحت برگشت کربلا نوشتن سه روز کربلا موندن کار به جایی رسید امام سجاد دید اگر بمانن کسی از کربلا زنده بیرون نمیاد. لذا فرمود: عمه جان! بگید آماده حرکت بشن این آخرین وداع دختر امیرالمومنین بود...
«صلی الله علیک یا اباعبدالله و رحمة الله و برکاته»
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
زبانحال خانم فاطمه(س) به حضرت علی (ع)
(سبک :گل ای امید دل منتظران)
عم اوغلی گل باشیمین اوسته الآن
ئوره ک سوزون ایلییم ایندی بیان
ائدیم وصیّت سنه گل عم اوغلی
بتولیدن اوز داخی اَل عم اوغلی
سینه ده یاره واریم الده نه چاره واریم
یاسلیام غمزده ام باشدادا قاره واریم
سنی حسینون جانی
حلال ائله زهرانی
بو قدری سینوی داغلاما داغلاما
عم اوغلی صبر ائت آغلاما آغلاما
وصیّ طاها یا علی - امید زهرا یا علی
****
عذاره گوز یاشینی باغلاما سن
بو داغلی سینه نی گل داغلاما سن
سنه چتیندور بو آیریلیق امّا
عم اوغلی صبر ایله چوخ آغلاما سن
جام صبری جالاما سینه مه اوت قالاما
چوخ محبت ائله سن یا علی دورت بالاما
سنی حسینون جانی
حلال ائله زهرانی
بو قدری سینوی داغلاما داغلاما
عم اوغلی صبر ائت آغلاما آغلاما
وصیّ طاها یا علی - امید زهرا یا علی
****
عم اوغلی جان تئز صولوبدور چمنیم
ملال و غمدن ارییب بدنیم
یورولموشام دام غمده اسیرم
اولوبدی زندان منه اوز وطنیم
ای منیم همنفسیم غم گونی دادرسیم
دویموشام زندگیدن قالماقا یوخ هوسیم
سنی حسینون جانی
حلال ائله زهرانی
بو قدری سینوی داغلاما داغلاما
عم اوغلی صبر ائت آغلاما آغلاما
وصیّ طاها یا علی - امید زهرا یا علی
****
ئوره ک قانی گوزلریمدن سوزولوب
اجل تری بو جبینه دوزولوب
بالالاریمدان نگران گئدورم
آنادان اللری چونکه اوزولوب
قویما غمگین اولالار بو آناسیز بالالار
گویلونی آل اولارون قویما گول تک صولالار
سنی حسینون جانی
حلال ائله زهرانی
بو قدری سینوی داغلاما داغلاما
عم اوغلی صبر ائت آغلاما آغلاما
وصیّ طاها یا علی - امید زهرا یا علی
**
علیرضا عباسی (احسان تبریزی)
🍃 ظهرتون_بینظیر
🍃دوستان خوبم
🍃الهی یه ظهرخوب
🍃یه ظهرعالی
🍃یه ظهرموفق
🍃یه ظهرپربرکت و
🍃یه ظهر پراز بهترین ها
🍃را پیش روداشته باشید
#روضه_حضرت_زهرا
یاروی گوردوم الیم بوینومدا قالدی فاطمه
آچ گوزون باخ گور نجه حیدر قوجالدی فاطمه
بوترابی عیبی یوخ تیره ترابه ساتموسان
یات گجه لر یاخمیام زهرا نه راحت یاتموسان
(یارالی زهرا گت سنی تاپشیردوم آلها)
بیلمورم بو مدتی بویاریه دوزدون نجه
سن حسینه الده بیر کوینک توخوردون هر گجه
بیلمدوم زهرا چاره ایدردیم یاروه
چوخ اورکلندیم اوتاندیم باخماقا رخساروه
(یارالی زهرا گت سنی تاپشیردیم آلها)
قاخمیوردی بیر الون روشندی بو مطلب منه
کاش دیوردی سینوندا یارسین زینب منه
ایلیوب الان قرانلوقدا حسینون سینه چاک
عاجزم نیلیم اوشاقلارون ئوزین ایلور هلاک
غسلیدن اَل ساخلارام فکر اتمه حیدر دینجلور
من یودوخجا ایندی مسمارین یرینن قان گلور
گوزلریمدن قان سوزور سینده کی یاره کیمی
فاطمه آواریم طفلان آوارن کیمی
(یارالی زهرا گت سنی تاپشیردیم آلها)
من نه حاله قالمیشام گویا فقط زینب بیلور
قالخزور خیردا الین گوز یاشیمی یوزدن سیلور
وار قاباخدا آگهم نه ماجراسی زینبین
بیرده باشیدن آچیلماز باش قراسی زینبین
بو فلک قویماز قیزیم عمرینده لحظه دینجله
قوی سنه غسل ایلیم زینبده اورگنسون هله
بیر گونی زینب دوشر شامه وطندن دور اولار
اوچ یاشیندا بیر قیزا غسل ایتمگه مجبور اولار
#لعن_الله_قاتلیک_یا_فاطمة_الزهرا
👇👇
بمیرم که صدات میلرزه ..
#سینه_زنی _ تقدیم به ساحت مقدس حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها
من و تنها نذار یک لحظه
به یه دنیا نگات می ارزه
بمیرم که صدات میلرزه
فاطمه جان!
نیرویِ علی
بانویِ علی
نشسته باز نماز نخون
میمیره علی
دلگیره علی
تو رو خدا پیشم بمون
جانِ علی
می دونم که چقدر دلگیری
نکنه تو هم از من سیری
چرا از علی رو میگیری
فاطمه جان!
حسنت نداره شب ها خواب
میشه بی تو حسینت بی تاب
کی میذاره براش ظرفِ آب
فاطمه جان!
ای یارِعلی
بیمارِعلی
میشه بازم نگام کنی
این آرزومِ
یک باردیگه
پسر عموم صدام کنی
ای یارِ علی
ای ماهِ حرم
ای شاهِ کَرَم
به سر زده هوایِ تو
از هیأتِ تو
دل پرمیزنه
برای کربلایِ تو
ای ماهِ حرم!
شب جمعه دلم غم داره
داره چشمایِ من می باره
آخه اسمِ تو گریه داره
یاحسین!
یه نظر به دلِ نوکر کن
حال و روزِ منُ بهتر کن
مارو سینه زنه مادر کن
یاحسین!
#کربلایی_حسین_سیب_سرخی
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها