eitaa logo
دلتنگ کربلا
1.2هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
2.3هزار ویدیو
52 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
اویان ای یار وفاداریم اویان منی تک قویما علمداریم اویان شرف الناسیم اویان گوزل عباسیم اویان سنه من قانه باتان آی دیرم سینووی لاله لره تای دیرم داش آتانلاردان اگر اولسا اَمان توکرم گوز یاشی لایلای دیرم سنی اکبر جانی کیمدن سوروشوم نه گلیب قارداشیمون قوللارینا قره معجر لریمون وای گونونه سوت امر اصغریمین وای گونونه شرف الناسیم اویان گوزل عباسیم اویان …
حکایت قشنگ و خواندنی بهلول و زبیده خاتون همسر هارون الرشید(دیده و ندیده) بهلول هر وقت دلش می گرفت به کنار رودخانه می‌رفت. در ساحل می‌نشست و به آب نگاه می کرد. پاکی و طراوت آب، غصه هایش را می‌شست. اگر بیکار بود همانجا می‌نشست و مثل بچه ها گِل بازی می‌کرد. آن روز هم داشت با گِل های کنار رودخانه، خانه می‌ساخت. جلوی خانه باغچه‌ایی درست کرد و توی باغچه چند ساقه علف و گُل صحرایی گذاشت. ناگهان صدای پایی شنید برگشت و نگاه کرد. زبیده خاتون (همسر خلیفه) با یکی ازخدمتکارانش به طرف او آمد. به کارش ادامه داد. همسر خلیفه بالای سرش ایستاد و گفت: «بهلول، چه می‌سازی؟» بهلول با لحنی جدی گفت: «بهشت می‌سازم.» همسر هارون که می‌دانست بهلول شوخی می‌کند، گفت: «آن را می‌فروشی؟!» بهلول گفت: «می‌فروشم.» زبیده خاتون پرسید: «قیمت آن چند دینار است؟» بهلول جواب داد: «صد دینار.» زبیده خاتون گفت: «من آن را می‌خرم.» بهلول صد دینار را گرفت و گفت: «این بهشت مال تو، قباله آن را بعد می‌نویسم و به تو می‌دهم.» زبیده خاتون لبخندی زد و رفت. بهلول، سکه ها را گرفت و به طرف شهر رفت. بین راه به هر فقیری رسید یک سکه به او داد. وقتی تمام دینارها را صدقه داد، با خیال راحت به خانه برگشت. زبیده خاتون همان شب، در خواب، وارد باغ بزرگ و زیبایی شد. در میان باغ، قصرهایی دید که با جواهرات هفت رنگ تزئین شده بود. گلهای باغ، عطر عجیبی داشتند. زیر هر درخت چند کنیز زیبا، آماده به خدمت ایستاده بودند. یکی از کنیزها، ورقی طلایی‌رنگ به زبیده خاتون داد و گفت: «این قباله همان بهشتی است که از بهلول خریده‌ای!»  👇👇👇👇 ادامه
وقتی زبیده از خواب بیدار شد از خوشحالی ماجرای بهشت خریدن و خوابی را که دیده بود برای هارون تعریف کرد. صبح زود، هارون یکی از خدمتکارانش را به دنبال بهلول فرستاد. وقتی بهلول به قصر آمد، هارون به او خوش آمد گفت و با مهربانی و گرمی از او استقبال کرد. بعد صد دینار به بهلول داد و گفت: «یکی از همان بهشت‌هایی را که به زبیده فروختی به من هم بفروش!»  بهلول، سکه ها را به هارون پس داد و گفت: «به تو نمی‌فروشم.»  هارون گفت: «اگر مبلغ بیشتری می‌خواهی، حاضرم بدهم.» بهلول گفت: «اگر هزار دینار هم بدهی، نمی‌فروشم.»  هارون ناراحت شد و پرسید: «چرا؟!» بهلول گفت: «زبیده خاتون، آن بهشت را ندیده خرید، اما تو می‌دانی و می‌خواهی بخری، من به تو نمی‌فروشم!» https://eitaa.com/kobradsg
حق مادر       
💞امام علی(ع): 💫انسان،با نيّت و اخلاق خوب، به تمام آنچه در جستجوى آن است، از زندگى خوش و امنيت محيط و روزى زياد، دست مى يابد. 📚تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص ۹۲ ، ح ۱۶۰۷
زینبم،چوخ گجه آغلادم کربلاده یارا باغلادم اولدی قارداشلارم من ولی آغلادم، یاسلارن ساخلادم سنسیز هرگجه یانام یانام قارداش کوینگون سینه مه سالام قارداش کربلاده یارا گورموشم نیزه ده آی پارا گورموشم گورموشم اصغرین حلقینی غرق خون، بیر عبا گورموشم گشدی منیم عیانیم قارداش قارداش گلدی دوداغا جانیم قارداش قارداش زینبم من خزان گورموشم کعبه نی،خیزران گورموشم کوفه ده ال چالان گورموشم شام ده داش آتان گورموشم گوردوم نیزه ده باشین،اولدوم قارداش منده محمل ده باشمی بولدوم قارداش ایندی تک جان وریر زینبین اشهدین ده دیور زینبین کوینگون سینه ده ساخلادم من غریبلر کیمین آغلادم گل منی،قبلیه دوندر اولدی زینب اولدی غصه دن پرپر، اولدی زینب اوخ چکن زینبم آی حسین پرمُهن زینبم آی حسین یوخدی قارداشلارم ایندی تک جان وریب، زینبم آی حسین یاندم غمیوه قارداش هرروز،هرشب غملر یورقونی اولدی زینب
🍃دعاے بعد از نماز🍃 🍃هرڪس این دعا را بعد از نمازهای یومیه بخواند: 🍃خداوند مرگ را بر او مبارڪ می ڪند قبل از مردن او را اصلاح می نماید و در وقت مردن به او رحم ڪند و جان دادن را به او آسان ڪند...🍃 اَللّهُمَّ مالِکَ المَوتِ طَیِّبنا لِلمَوتِ وَ اَصلِحنا قَبلَ المَوتِ وَ ارحَمنا عِندَ المَوتِ وَ هَوِّن عَلَینا سَکَراتِ المَوتِ وَ لاتُعَذِّبنا بَعدَ المَوتِ وَ اَعرِ ضنا اِلی مَلَکِ المَوتِ یا فاطِرَ السَّمواتِ وَ الأرضِ اَنتَ وَلیُّنا فِی الدُّنیا وَ الاخِرَةِ وَ تَوَفَّنا مُسلِماً وَ اَلحِقنابِالصّالِحین ┈••✾•🌿🌺🌿•✾•
ای بشر قدرینی بیل نعمت عظما ننه دی اوپ ایاقین آناوین عزت عقبا. ننه دی آل ایاقیندان اوپوپ ایله محبت آناوا قوجالان وقته آلین دوت ائله حرمت آناوا قویما رنجیده اولا ایله حمایت آناوا آفرینشده یقین راز معما ننه دی 🌺🍃🌺🍃🌺🍃