eitaa logo
کودک بهشتی من
2.7هزار دنبال‌کننده
947 عکس
370 ویدیو
9 فایل
🟠مرکز تخصصی کودک بهشت زندگی🟠 نوبت گیری و مشاوره با شماره :۰۹۰۴۴۴۶۰۹۱۶ ارتباط با ادمین کانال : @kodak_beheshti1 ⬇️ https://eitaa.com/kodak_beheshtezendegi
مشاهده در ایتا
دانلود
در دعاهای خیر امروزتون ما رو هم یاد کنید🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💥امروز یکشنبه ۲۷ خرداد ان شاءالله کلینک از ساعت ۲ و نیم عصر فعالیتش شروع می‌شه🙂 با استفاده از جدول ساعات و روزهای کاری کلینیک به راحتی نوبت بگیرید. وقتی روی لینک بزنید، می‌تونید جدول رو مشاهده کنید👇 https://eitaa.com/kodak_beheshtezendegi/594 شماره تماس برای گرفتن نوبت ↙️ ☎️۰۹۰۴۴۴۶۰۹۱۶ 🌱آدرس موسسه بهشت زندگی: اهواز. کوروش. خیابان ذوالفقاری. کوچه ۹ بلوار. بین ۹ و ۱۱ بلوار. پلاک ۶ 🌱 کانال واحد تخصصی کودک موسسه‌ بهشت‌ زندگی👇 ‏https://eitaa.com/joinchat/3304587553Ce89b035e44
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ثبت نام کلاس مجازی توانمندسازی ذهن آغاز شد برای آشنایی با کلاس این دو لینک رو ببینید👇 https://eitaa.com/kodak_beheshtezendegi/1253 https://eitaa.com/kodak_beheshtezendegi/1342 آیدی ثبت‌نام ↙️ @Behesht_1_koodak شماره تماس با ما ↙️ ☎️۰۹۰۴۴۴۶۰۹۱۶ 🌱آدرس موسسه بهشت زندگی: اهواز. کوروش. خیابان ذوالفقاری. کوچه ۹ بلوار. بین ۹ و ۱۱ بلوار. پلاک ۶ 🌱 کانال واحد تخصصی کودک موسسه‌ بهشت‌ زندگی👇 ‏https://eitaa.com/joinchat/3304587553Ce89b035e44
کلاس‌مجازی توانمندسازی‌ذهن👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بعضی مفاهیم یا اتفاقات و ماجراها هستن که گفتن و توضیح دادنشون برای بچه‌ها نیاز به دقت و ظرافت داره تا بتونیم درست و متناسب با سن؛ اون مفهوم رو بشون انتقال بدیم از جمله ماجرای عید قربان. برای بچه‌های خردسال داستان عید قربان رو این مدلی باید تعریف کنید👇
هدایت شده از مربی ماهر
🔸️نحوه گفتگو با بچه‌ها و بیان داستان کودکانه‌ی عید قربان👇 بچه‌های گلم سلام👋 یه سوال دارم ازتون؛ به من بگید ببینم می‌دونید كيا ما رو خيلی زياد دوست دارن و ما هم زياد دوستشون داريم و اونا خيلی برای خوشحالی و راحتی ما زحمت می‌كشن ؟ آفرين👏👏👏 پدر و مادرمون😍 بچه‌ها بياين براشون دعا كنيم: شادیاشون زیاد و زیاد و زیاد شه 😍 لبخندشون قشنگ‌تر شه و بیشتر 😍 ان‌شاءالله🤲 ان‌شاءالله🤲 بچه‌های گلم؛ همه‌ی پدر و مادرها بچه‌هاشون رو خيلی دوست دارن و برای همينه كه هيچ وقت دلشون نمی‌خواد برای اونا اتفاقی بيافته و هميشه مواظب بچه‌هاشون هستند. امروز می خواهم قصه‌ای از یه پدر و پسر براتون تعريف كنم. يكی از پيامبرای خدا به نام حضرت ابراهيم ع پسری داشت به نام اسماعيل. حضرت ابراهيم ع مثل همه پدرها بچه‌شو خيلی دوست داشت و همیشه به پسرش چیزای خوب یاد می‌داد و باهاش بازی می‌كرد؛ تو بازی پدر پسری کلی می‌خندیدن و بشون خوش می‌گذشت. اسماعيل هم پدرش رو خيلی دوست داشت، به حرفای پدرش گوش می‌كرد، بش احترام می‌گذاشت و همیشه تو کارها کمک‌کار پدرش بود . خدای مهربون که پیامبرش حضرت ابراهیم ع رو خیلی دوست داشت، می‌خواست يك بار معلوم بشه كه او چه‌قدر به حرف‌های خدا گوش می‌كنه و هرچی خدا ازش می‌خواد بش می‌گه چشم؛ برای همين يك كار خيلی سختی از حضرت ابراهيم ع خواست. خدا به پیامبرش گفت نبايد ديگه پسرت را ببينی، بايد از پسرت جدا بشی. چند روز گذشت و حضرت ابراهيم حسابی تو فکر کاری بود که خدا ازش خواسته و یه جورایی احساس ناراحتی داشت آخه خیلی پسرش رو دوست داشت و داشت فکر می‌کرد چه جوری پسرش رو دیگه نبینه. اسماعيل متوجه تو فکر بودن پدرش شده بود برای همین یه روز اومد پیشش و گفت: پدر چرا اين‌قدر همش تو فکری و انگار ناراحتی؟ پدرش براش گفت كه خدا از او چی خواسته. اسماعيل كه پدرش رو خيلی دوست داشت و می‌دونست چه قدر مهربونه و چه قدر اطاعت از حرف‌های خدا براش مهمه، لبخندی زد و گفت: پدر جان هیچ ناراحت نباش ، باید به حرف خدا گوش بدیم. من حاضرم كاری رو كه خدا گفته انجام بدیم. حضرت ابراهيم ع یه نگاهی به پسرش کرد و با لبخند او رو در آغوش کشید. چند روز بعد حضرت ابراهیم ع و پسرش اسماعيل به بالای كوهی رفتند تا فرمان خدا رو انجام بدن. وقتی كه دیگه حضرت ابراهيم ع می‌خواست، از پسرش جدا بشه،‌ خدا چند فرشته رو فرستاد. فرشته‌ها اومدن پیش حضرت ابراهیم ع و با مهربانی و لبخند گفتند: صبر كن؛ معلوم شد كه خدا رو خيلی دوست داری و هیچ چیزی مهمتر از حرفا‌های خدا نیست برای تو و به هرچی خدا بت گفت حتما گوش می‌كنی، تو بنده‌ی خوب خدا هستی و خدا هم تو رو و هم پسرت رو خيلی دوست داره. فرشته‌ها بعد از این‌که این حرف‌ها رو به حضرت ابراهیم ع گفتن، یه گوسفند به او دادن و گفتن اين گوسفند پاداش توئه. یعنی هدیه‌ی تو هست برای این‌که می‌خواستی همچین کار سختی رو که خدا ازت خواست انجام بدی. حضرت ابراهیم ع خیلی خوشحال شد که خدا ازش راضیه و دوسش داره و هدیه فرستاده. بعد فرشته‌ها بش گفتن حالا اين هدیه‌ای رو که گرفتی به خاطر خدا به آدم‌های فقير بده و اون‌ها رو خوشحال کن . حضرت ابراهيم ع و اسماعيل با خوشحالی گفتند چشم و چه قدر خوشحال بودن كه به حرف خدا گوش كرده بودن. هدیه رو به آدمای فقیر دادن و از اون به بعد سال‌های سال با خوشحالی کنار هم زندگی کردن. از آن زمان به بعد اسم روزی که این اتفاق افتاد و فرشته‌ها برای حضرت ابراهیم ع و اسماعیل ع هدیه آوردن رو گذاشتن روز عيد قربان. بچه‌های گلم عيد قربان در واقع روزيه كه معلوم شد حضرت ابراهيم ع و اسماعیل بنده‌های خيلی خوب خدا هستن. 🌸🍃کانال مربی ماهر بانک اطلاعات (شعر،رنگ‌آمیزی، قصه، کاربرگ، کلیپ) ویژه واحدکارهای مناسبتی برای ۳ تا ۱۰ سال https://eitaa.com/joinchat/3109486787Ce124e384cf
داستان کودکانه‌ی عید قربان👆