چهار قصه از زندگانی امام صادق.pdf
1.77M
💠چهار قصه از زندگانی امام صادق علیه السلام💠
🔆در این فایل که خدمتتان تقدیم می گردد ، چهار قصه شیرین وخواندنی از زندگانی امام صادق علیه السلام مناسب برای کودکان دبستانی به قلم مسلم ناصری قرار دارد🔆
@kodak_novjavan1399
✳ صد سخن گهربار از پیامبر گرامی اسلام صلّیاللهعلیهوآله به گزینش شهید مطهری(ره)
📚 مجموعه آثار استاد شهید مطهری(ره)
◀️ ادامه دارد ...
@kodak_novjavan1399
18.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 کارتون حضرت خضر و موسی علیهم السلام
🇮🇷 قسمت اول
#پیامبران #حضرت_خضر #حضرت_موسی
@kodak_novjavan1399
🌸داستانی زیبا درزمان حضرت موسی(ع) 🌸
🌹حضرت موسی به عروسی دو جوان مومن و نیک سرشت قومش دعوت شده بود، آخر شب در هنگام خداحافظی عزرائیل را بر بالای خانه بخت و حجله عروس و داماد دید!!!
👈از او پرسید تو اینجا چه میکنی؟
عزراییل گفت امشب آخرین شب زندگی این عروس داماد است ماری سمی در میان بستر این دو جوان خوابیده و من باید در زمان ورود و همبستر شدن آنها در این حجله جان هر دو را به امر پروردگار در اثر نیش مار بگیرم .
❣موسی با اندوه از ناکامی و مرگ این دو جوان نیکوکار و مومن قومش رفته و صبحگاهان برای برگذاری مراسم دعا و دفن آن دو بازگشت اما در کمال تعجب و خوشحالی عروس و داماد زنده و خندان از دیدن پیامبر خدا در حال بیرون انداختن جسد ماری سیاه دید!!! از خدا دلیل دادن این وقت و عمر اضافه به ایشان را پرسید؟ جبرییل نازل شد و گفت دلیل را خود با سوال از اعمال شب قبل ایشان خواهی یافت.
❣موسی از داماد سوال کرد دیشب قبل ورود بحجله چه کردند؟ جوان گفت وقتی همه رفتند گدایی=(سائلی) در زد و گفت من خبر عروسی شما را در روستای مجاور دیر شنیدم و تمام بعدازظهر و شب را برای خوردن و بردن یک شکم سیر از غذای شما برای خود و همسر بیمارم در راه بودم لطفا بمن هم از طعام جشنتان بدهید.
بداخل آمدم و جز غذای خودم و همسرم نیافتم غذای خود را به آن مرد گرسنه دادم خورد برایم دعای طول عمر کرد و گفت برای همسرم هم غذا بدهید او نیز چون من سه روز است غذای مناسبی نخورده است. با خجالت قصد ورود و بستن در را داشتم که همسرم با رویی خندان غذای خودش را بمرد داد و او در هنگام رفتن برای هردوی ما دعای طول عمر ،رفع بلا و شگون مصاحبت با پیامبر خدا در اولین روز زندگی مشترکمان را کرد و رفت.
👌وقتی قصد ورود بحجله را داشتیم مجمعه (سینی بزرگ و سنگین غذا از جنس مس ) از دست همسرم برروی رختخواب افتاد و باعث مرگ این مار سمی که در رختخواب مابود گشت، پس ما هردو دیشب را تا اکنون بعبادت گذارندیم و العجب شادی ما از اینست که دعای آنمرد بر شگون مصاحبت با شما نیز به اجابت رسید.
🌹جبرییل (ع) فرمود ای موسی بدان صدقه و انفاق باعث رفع بلا و طول عمر شده این بر ایشان بیاموز و داستانشان برهمگان باز گو باشد که چراغی گردد بر خلق ما برای نیکی به دیگران و مصاحبت پیامبرانی چون تو در جنت.
🍃
🌺🍃 @kodak_novjavan1399
48.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 فیلم سینمایی ۱۳ گربه روی شیروانی
🇮🇷 با کیفیت عالی و حجم بالا
🇮🇷 قسمت چهارم ( آخر )
@kodak_novjavan1399
🌹 داستان آدم و شیطان 🌹
🌹🌹 قسمت چهاردهم 🌹🌹
🇮🇷 آدم گفت :
🌷 آخر من نفهمیدم
🌷 چرا خدا به شیطان مهلت داد ؟
🇮🇷 جبرئیل گفت :
☀️ شیطان از جمله افرادی بود
☀️ که مدت زمان طولانی ،
☀️ خدا رو عبادت میکرد .
☀️ خدا هم با دادن این مهلت ،
☀️ خواسته تا عبادت طولانی اونو ،
☀️ قبل از روز قیامت ، به نحوی جبران کنه
☀️ که در روز قیامت ،
☀️ دیگه جزای خیری براش باقی نمونه .
🇮🇷 آدم گفت :
🌷 خب به چه قیمتی ؟!
🌷 به قیمت گمراه کردن من و بچه هام ؟!
🌷 یا به قیمت به گناه افتادن ما ؟
🇮🇷 عزرائیل گفت :
🌟 خدا همونطور که به ابلیس مهلت داد
🌟 به انسانها هم ، عقل و فطرت و علم داد .
🌟 شیطان ، قدرت زیادی نداره
🌟 فقط می تونه شمارو به گناه دعوت کنه
🌟 شما هم می تونید قبول نکنید
🌟 و به دعوتش ، نه بگید
🇮🇷 مدتها گذشت ،
🇮🇷 آدم همیشه دلش می خواست
🇮🇷 که با موجودی مثل خودش ،
🇮🇷 هم صحبت شود .
🇮🇷 خداوند نیز ، آرزوی او را برآورده کرد .
🇮🇷 ابتدا آدم را ، به خواب عمیقی فرو برد .
🇮🇷 سپس از همان گِلی که ،
🇮🇷 با آن ، آدم را آفرید ،
🇮🇷 حضرت حوا را نیز خلق کرد .
🇮🇷 و به حوا فرمود ، که آدم را تکان دهد
🇮🇷 حوا ، به نرمی ، آدم را بیدار کرد .
🇮🇷 آدم از جایش بلند شد .
🇮🇷 چشمان سنگینش را آرام باز کرد .
🇮🇷 و ناگهان ، موجودی زیبا و خوشرو را ،
🇮🇷 در برابر خود دید .
🇮🇷 مات و مبهوت به او خیره شد
🇮🇷 و با تعجب از او پرسید :
🌷 تو کی هستی ؟!
🌷 از کجا اومدی ؟!
🌷 اینجا چکار می کنی ؟!
🇮🇷 حوا گفت :
🌹 همونطور که می بینی
🌹 من مخلوقی هستم که خدا منو آفریده .
@kodak_novjavan1399