eitaa logo
نکات اخلاقی، تربیتی نوجوانان و جوانان🌸
1.3هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
9.5هزار ویدیو
258 فایل
عشق یعنی دعای خیر امام زمانت همراهت باشه 🌸شعر 💮داستان های مذهبی و کودکانه ⚘کلیپ های صوتی و تصویری 💐و کلی مطالب آموزنده و زیبا ارتباط با مدیر بصورت ناشناس❤ https://daigo.ir/secret/9432599130 التمـــــ🌸ـــــآس دعا
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 چرا ظالم ها سالم ترند ؟ چرا بعضی آدم ها با کوچکترین گناهی تو همین دنیا مجازات میشن. اما یه سری هر گناهی دلشون میخواد میکنن و روز به روز هم پیشرفت؟ پس عدالت خدا کجاست !! آدمها سه دسته اند: عینک ملحفه فرش وقتی یک لکه چایی بنشیند روی عینک بلافاصله آن را با دستمال کاغذی پاک میکنی ! وقتی همان لکه بنشیند روی ملحفه می گذاری سر ماه که با لباسها و ملحفه ها جمع شود و همه را با هم با چنگ میشویی! اما وقتی همان لکه بنشیند روی فرش میگذاری سر سال با دسته بیل به جانش می افتی! خدا هم با بنده های مومنش مثل عینک رفتار می کند. بنده های پاک و زلال که جایشان روی چشم است تا خطا کردند بلافاصله حالشان را می گیرد(البته در دنیا و خفیف)، دیگران را به موقعش تنبیه میکند آن هم با چنگ، و آن گردن کلفت هایش را میگذارد تا چرک هاشان جمع شود... @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 وقتی دنیا به پایان می رسد آخرین مخلوق روی زمین کیست و چگونه می میرد؟ 🎙استاد عالی 💚برای سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان(عج) صلوات.💚 @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
9.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌کارهایی که هرگز نباید با عجله انجام داد •قضاوتِ شخصیتِ دیگران •اعتماد کردن •ازدواج کردن •اینکه فکر کنی کسی رو خوب میشناسی •غذا خوردن •گرفتن تصمیمات بزرگ.. @kodak_novjavan1399
🤲💌«یا دافِعَ النَّقَم.» ای دور کننده سختی‌ها… خداجانم بعضی‌وقتا بیشترسخت‌میگذره بیشترمیخوایم حواست‌بهمون‌باشه خداجان‌بیشترقلبمون‌روآروم‌کن💔 ❖┈••✾🌸✿🎀✿🌸•✾••┈❖ @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پاسخ سوال 4نوجوان.mp3
23.02M
نکات کلیدی و مهم که برای یه نوجوان(چه پسر چه دختر)بسیار مهمه👌 @kodak_novjavan1399
8.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حتیٰ مذهبی‌ها، انقلابی‌ها، جهادی‌ها و ... حتماً جذب جبهه باطل می‌شوند اگر این یک شاخصه را نداشته باشند! 🎤 🔻@kodak_novjavan1399
💥تلنگر💥 👈انسان از آخرت و عذاب های جهنم از لحظه ی مرگ خبر دارد و گناه میکند؟ وای بر گناه کاران🔥 @kodak_novjavan1399
نکات اخلاقی، تربیتی نوجوانان و جوانان🌸
اعترافات یک زن از جهاد نکاح #قسمت_نوزدهم از اونجایی که حدس میزدم پسر فاطمه خانم هم مثل بقیه خواستگ
اعترافات یک زن از جهاد نکاح نفس عمیقی کشید و گفت: آره توی اون دوران یه سر داشتم و هزار سودا ... یادمه خیلی تلاش میکردم ایمانم رو قوی کنم خیلی اهل دعا و نماز و نافله بودم دوستان گروهمون هم همینطور بودند و این باعث تقویت این نوع رفتارها در ما می شد.... توی همون دوران یکی از دوستانم خیلی دوست داشت به خاطر ثواب زیادی که احترام و محبت به والدین در اسلام گفته شده پای مادرش رو ببوسه ولی بخاطر جو خونشون اصلا نمیشد این کار رو بکنه! اینقد روی خودش کار کرد تا بالاخره در همون ایام نوجوانی تونست این توفیق نصیبش بشه و خیلی خوشحال بود از اینکه تونسته بود با نفسش مبارزه کنه و به هدفش برسه.... در واقع تقدس نگاه تیممون خیلی وقتها به تقویت چنین موارد خوبی کمک میکرد... ولی در همون ایام که ما مشغول کسب ثواب بودیم بخاطر رشد یک بعدیمون اتفاقاتی داشت می افتاد که بعدها متوجه ضرر و زیان بزرگش شدیم... خوب یادمه گاهی که با مدرسه اردو می رفتیم هر کدوم از بچه هامون تلاش میکردن یه باری از دوش کسی بردارند مثل کسانی که در مسابقه دو میدانی چنان می دون که ثانیه ها رو هم از دست ندن همچین حسی داشتن... فرزانه دیگه طاقت نیاورد پرسید خوب این کارها که خیلی خوبن ! پس چرا آخرش شدین این؟! من یه نگاه به فرزانه کردم و با چشم و ابروهام بهش فهموندم که این چه سوالیه توی این موقعیت!!! ولی فرزانه بدون توجه به حرکات من منتظر جواب خانم مائده موند..‌.. خانم مائده سرش رو انداخت پایین و در حالی که بغض گلویش رو گرفته بود گفت: چون خودم رو درست نشناختم... دین رو درست نشناختم.... تکلیف رو درست نشناختم... جهاد رو درست نشناختم... اشک‌هاش سر خوردن روی گونه هاش... سرش رو بلند کرد و با دست اشک‌ها رو پاک کرد و ادامه داد خودمون هم فکر میکردیم این کارهای خوب از ما چه دسته گل‌هایی می سازه!! ولی نمی دونستیم برای دسته گل شدن هم آب لازم هست هم خاک هم نور.... فرزانه که از اشک ریختن خانم مائده کمی احساس خجالت بهش دست داد! خودش رو مشغول نوشتن روی برگه ها کرد... من گفتم : از کی متوجه درک اشتباهتون از دین شدید؟؟؟ خانم مائده در حالی که آه عمیقی کشید نگاهش خیره به قاب عکس روی دیوار موند و سکوت کرد... فرزانه که انگار منتظر بود مچ خانم مائده رو بگیره، با یک هیجانی سرش رو از روی برگه ها آورد بالا و دوباره سوال من رو تکرار کرد! خانم مائده نگاهش رو از قاب عکس برداشت و ... ادامه دارد... @kodak_novjavan1399