#رمان
#قسمت_یازدهم
#از_سیم_خاردار_نفست_عبور_کن
کلیدراداخل قفل انداختم و وارد شدم. همین که پایم راداخل حیاط گذاشتم. صدای گریه ی ریحانه را شنیدم.
حیاط خانه ی آقای معصومی کوچک و جمع و جور بود.
از در پارکینک به اندازه ی یک ماشین جا داشت و از در ورودی هم تقریبا از پشت در تا نزدیک سه تا پله ایی که حیاط را از ساختمان جدا می کرد پر از گل و گیاه بود.
بعد از گذشتن از سه پله، یک بالکن یک متری بود، که کنار بالکن هم با چند تا گلدان شمعدانی تزیین شده بود.
ساختمان کلا دو طبقه بود.
طبقه ی بالا خواهر ناتنی آقای معصومی و طبقه پایین هم خودشان زندگی می کردند.
زنگ آپارتمان را زدم.
آقای معصومی دررا باز کرد در حالی که بچه بغلش بود و روی ویلچر به سختی ریحانه را بغلش نگه داشته بود، سلام کرد.
جواب دادم و سریع بچه راازبغلش گرفتم.
ــ دارو گرفتید؟
ــ بله الان بهش میدم.
دستم را روی پیشانیه ریحانه گذاشتم کمی داغ بود.
ریحانه، بچه ی زیباو بامزه ایی بود. وقتی بغلش کردم آرام تر شد.
سرش راروی شانه ام گذاشت. موهای خرمایی و لختش روی چادرم پخش شد.
بدونه اینکه چادرم را عوض کنم. استامینیفونش را دادم. شیشه شیرش را هم دردهانش گذاشتم وروی تخت صورتی وقشنگش خواباندم.
کمکم آرام شد و خوابش برد.
آپارتمان آقای معصومی قشنگ بود.
سالن نسبتا بزرگی داشت با کف پوش سرامیک، فرش های کرم قهوه ایی که با پرده سالن ست بود.
دوتا اتاق خواب داشت که یکی مال ریحانه بود. اتاق زیبا و کاملا دخترانه، خدا بیامرز مادرش چقدر با سلیقه براش وسایلش را خریده بود.
چیزی به غروب نمانده بود. گرمم شده بود چادر و سویشرتم رت درآوردم و چادر رنگی خودم را از کمد بیرون آوردم و سرم کردم.
از اتاق بیرون امدم. بادیدن آقای معصومی تعجب کردم چون او به خاطر راحتی من، زیاد ازاتاقش بیرون نمی آمد. پایین بودن سرش باعث شد عمیق نگاهش کنم.
آقای معصومی سی و پنج سالش بود. پوست روشن و چشمای عسلیاش با ته ریش همیشگیاش به اوجذابیت خاصی می داد. متین و موقر و سربه زیریاش، باعث میشدمن درخانه اش راحت باشم.
سرش رابالا آوردو به دیوار پشت سرم خیره شدو گفت:
– می خواستم باهاتون صحبت کنم. رو ی یکی از صندلیهای میز ناهار خوری که با مبل های کرم قهوه ایی ست بود، نشستم و گفتم:
–بفرمایید.
دستی به ته ریشش کشیدوبالحن مهربانی گفت:
–تو این مدت خیلی زحمت افتادید. فداکاری بزرگی کردید. خواستم بگویم ریحانه دیگه بزرگ شده، دیگه خودم می تونم با کمک خواهرم ازش نگهداری کنم، نمی خوام بیشتر از این اذیت بشید. از یک سالی که قرارمون بود بیشتر
هم موندید، وقتتون خیلی وقته تموم شده.
ولی شما اونقدر بزرگوارید که حرفی نزدید.
🍁بهقلملیلافتحیپور🍁
@kodak_novjavan1399
46.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴گریههای لحظات آخر حیات امام حسن برای امام حسین علیهماالسلام
🎙استاد انصاریان…
@kodak_novjavan1399
💠آیت الله مجتهدی تهرانی:
☘️علت بسیارے از بلاها در ڪلام امام رضا(ع)
✍️آيت الله ناصرۍ
گله نڪن ڪه چرا این ناراحتیهاوجوددارد❗️
چرا این وضع اقتصاد ماست❗️
چرا باران نمے بارد❗️
چرا هر روز یک مرض تازه پيدا مے شود❗️
❌ زيرا هر روز یک گناه تازه اے انجام مے دهے و اين مشكلات هم اثر عمل تو است.
هر روز یک گناه تازه، درد تازه برایت مے فرستد. اينها لازمه هم هستند.
☘️از امام رضا علیه السلام روايت نقل شده است كه فرمودند:
هرگاه بندگان، مرتكب گناهانى شوند كه پيشتر انجام نمى داده اند، خداوند بلاهايى را برايشان پديد مے آورد كه سابقه نداشته است و آن را نمے شناسند.
📚 كافے، ج ۲
@kodak_novjavan1399
34.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 موشن گرافیک | آیا مشکلات زندگی امتحان است یا عذاب خدا؟
@kodak_novjavan1399
🌹خواب حاج همت که تعبیر شد
🍃حاج ابراهیم همت، محسن را خواست و به او گفت: محسن، تو به شهادت میرسی، محسن كه كمی جا خورده بود، گفت: چطور مگه حاجی؟ حاج همت ادامه داد: من خواب ديدم كه تو به شهادت ميرسی، شهادتت هم طوری است كه اول اسيرت میكنن و بعد از اينكه آزار و شكنجهات دادن و تو خواستههای اونها رو برآورده نكردی، تو رو تيرباران میكنند و به شهادت میرسی🍃
🌴سه روز بعد خواب حاج همت تعبير شد، در عمليات والفجر ۳ در مرداد ۶۲ و در آزاد سازی مهران، ماشين تويوتايی كه سرنشينان آن نورانی، برقی، پكوك و چند نفر ديگر از پاسداران لشگر ۲۷ بودند در منطقه قلاجه به كمين منافقين خورد، پس از آن منافقين ناجوانمردانه سرنشينان تويوتا را به رگبار بستند همه سرنشينان جزء يك نفر جلوی چشم يكديگر در حاليكه زخمهای عميق گلوله برداشته بودند با تير خلاص، به شهادت رسيدند...
🌷شهید محسن نورانی
@kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 و بالاخره شد!
🔹تصاویری که مجید افلاکی، از سلفیِ خود و آرین سلیمی زیر پرچم ایران پس از قهرمانی در المپیک پاریس منتشر کرد.
@kodak_novjavan1399
مےگفت:
هـرڪسیروزے³مرتبـھ
خـطاببهحضـرتمہـدے"عـج"بگـہ":
{بابیانتَوامےیااباصالحالمهدے}
حضرتیجورخاصیبراشدعامیکنن :)..
اللهـمعجـݪالولیڪالفـࢪج🌙
تعجیلدرظهوروسلامتیمولا،شفابیماران
#پنجصلوات📿
بهرسموفایهرشب بخوانیم
@kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پروردگارا
شبها دلم کمی آسمان میخواهد
تا به شماره تمام ستارهها صدایت کنم
و آرام آرام همه دلتنگی هایم را
در دامن شب ببارم!
شبها به تو فکر میکنم
تو تمام بهشت منی خدا
شـ🌙ـب بخیـر دوستـان عـزیـز🌟
@kodak_novjavan1399
ی کانال پر از دلنوشته و احادیث زیبا
عضو بشو لذت ببر
و إن كُسر فيك أملاً، فإن الله يُحيي فيك آمالاً
«و اگر امیدی در تو بمیرد خدا امیدهای فراوان دیگر درونت زنده میکند..»
همینقدر قشنگ 🌠
https://eitaa.com/bazgashtzat313
📌 سهشنبه
☀️ ۲۳ مرداد ۱۴۰۳ هجری شمسی
🌙 ۸ صفر ۱۴۴۶ هجری قمری
🎄 13 آگوست 2024 میلادی
📎 #تقویم
🔸@kodak_novjavan1399
🍁صوت زیبای تو آرامشِ جانَست بیا
وَجه پُرنور تواز دیده نهانَست بیا
🍁دل عُشاق بِسوزد زغمِ دوریِ تو
قَدعالم ز فراقِ تو کمان است بیا
#سلامآقایمن
#امام_زمان♥
اَلسّلامُ عَلی الحُسَین وَ عَلی علی اِبن الحُسَین
وَ عَلی اَولاد الحُسَین وَ عَلی اَصحاب الحُسَین
@kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
امروز سه شنبه23مردادماه1403
دل دل نمیکنم اربعین
نمیخوام جا بمونم...
#اربعین
#کربلا
#امام_حسین
@kodak_novjavan1399
31.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴🔻 افشاگری مهم ❗️
تا آخر ببینید، متوجه خیلی از
قضایا خواهید شد!
آیا آیت الله رئیسی و امیرعبدالهیان هم به سرنوشت دکتر عسگرپور دچار شدند
@kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روش پیشگیری از تاول پا
در پیاده روی اربعین
@kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚩 اربعین؛ بهترین اردوی هیئتیها
🔻اگر اردوی اربعین نمیبرید، پس چیکار میکنید؟
استاد پناهیان
#تصویری
@kodak_novjavan1399
#حسین_جان❣
🖤پرچمت را هر کجا دیدم
دویدم یاحسین ع
♥️زیر این پرچم همیشه
خیر دیدم یاحسین ع
🖤من زمین گیرم ولی تو
دستگیرم بوده ای
♥️غیر خوبی از شما
چیزی ندیدم یا حسین
#اللهم_الرزقنا_کربلا..
@kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الان که آتیش سنگینه روی سر پسر دخترامون، بگیر بگیر #امام_زمان علیهالسلام شروع شده...
#حسین_یکتا #اربعین
@kodak_novjavan1399