eitaa logo
نکات اخلاقی، تربیتی نوجوانان و جوانان🌸
1هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
8.1هزار ویدیو
247 فایل
عشق یعنی دعای خیر امام زمانت همراهت باشه 🌸شعر 💮داستان های مذهبی و کودکانه ⚘کلیپ های صوتی و تصویری 💐و کلی مطالب آموزنده و زیبا ارتباط با مدیر بصورت ناشناس❤ https://daigo.ir/secret/9432599130 التمـــــ🌸ـــــآس دعا
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️ 💠 امام علی علیه السلام فرمودند: وقتی به کودک وعده‌ای دادید، وفا کنید زیرا کودکان، شما را رازق خود می‌دانند. @kodak_novjavan1399
💌 🌹شهـــید محمدعلی رجایی: به نماز نگویید کار دارم، به کار بگویید وقت نماز است. @kodak_novjavan1399
یه نوجوان 16 ساله بود از محله های پایین شهر تهران ... چون بابا نداشت خیلی بد تربیت شده بود خودش می گفت: گناهی نشد که من انجام ندم تا اینکه یه نوار روضه حضرت زهرا سلام الله علیها زیر و رویش کرد ... بلند شد اومد جبهه یه روز به فرمانده مون گفت: من از بچگی حرم امام رضا علیه السلام نرفتم می ترسم شهید بشم و حرم آقا رو نبینم یک 48ساعته به من مرخصی بدین برم حرم امام رضا علیه السلام زیارت کنم و برگردم ... اجازه گرفت و رفت مشهد... دو ساعت توی حرم زیارت کرد و برگشت جبهه توی وصیت نامه اش نوشته بود: در راه برگشت از حرم امام رضا علیه السلام ، توی ماشین خواب حضرت رو دیدم آقا بهم فرمود: حمید! اگر همینطور ادامه بدهی خودم میام می برمت... ...یه قبری برای خودش اطراف پادگان کنده بود نیمه شبا تا سحر می خوابید داخل قبر ... گریه می کرد و می گفت: یا امام رضا علیه السلام منتظر وعده ام آقا جان چشم به راهم نذار... ... توی وصیت نامه اش ساعت و روز و مکان شهادتش رو نوشته بود می گفت امام رضا ع بهم گفته کی و کجا شهید میشم! حتی مکانی هم که امام رضا ع فرموده بود شهید میشی تا حالا ندیده بود... ... روز موعود خبر رسید ضد انقلاب توی یه منطقه است باید بریم سراغشون فرمانده گفت: چند تا نیرو بیشتر نمی خوایم همه ی بچه ها شروع کردند التماس کردن که آقا ما رو ببرید دیدم حمید یه گوشه نشسته و نگاه می کنه ازش سوال کردند: مگه تو دوست نداری بری به این عملیات؟ حمید خندید و گفت: شما برا اومدن التماس هاتون رو بکنید ، اونی که باید منو ببره خودش می بره... خود فرمانده اومد و گفت : حمید تو هم بلند شو بریم ... ... بچه ها میگن وقتی وارد روستایی که ضد انقلاب بودند شدیم حمید دستاش رو به سمت ما بلند کرد و گفت : خداحافظ کسی اون لحظه نفهمید حمید چی میگه! اما وقتی شهید شد و وصیت نامه اش رو باز کردیم دیدیم دقیقا توی همون روز ، ساعت و مکانی شهیـد شده که تو وصیت نامه اش نوشته بود...  اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا عَلیِّ ابنِ مُوسَی الرِّضا(علیه السّلام) خاطره ای از زندگی شهید حمید محمودی  راوی : حاج مهدی سلحشور، همرزم شهید @kodak_novjavan1399
4_5778355700463831455.mp3
3.42M
✅ بن‌بست تو زندگی وجود نداره! 🔺 همیشه یه راهی هست ... 👤 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @kodak_novjavan1399
♻️ﯾﻪ ﺟﺎﻫﺎﯾﯽ ﺁﺩﻡ ﺗﻮ ﺭﻭ ﺩﺭ ﻭﺍﺳﯽ ﻣﯿﻤﻮﻧﻪ. ﯾﻪ ﻋﺪﻩ ﺩﺍﺭﻥ ﮐﺎﺭ ﺧﻼﻑ ﻣﯽ‌ﮐﻨﻦ ﻭ ﺁﺩﻡ ﻧﻤﯽ‌ﺩﻭﻧﻪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻋﺪﻩ ﺑﻤﻮﻧﻪ، ﯾﺎ ﺑﺮﻩ ﺟﺎﯼ ﺩﯾﮕﻪ. ﻣﺜﻼً ﺩﺍﺭﻥ ﻏﯿﺒﺖ ﯾﻪ ﺑﻨﺪﻩ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﺭﻭ ﻣﯽ‌ﮐﻨﻦ، ﯾﺎ ﺩﺍﺭﻥ ﭼﯿﺰﻫﺎﯼ ﺣﺮﻭﻡ ﻣﯽ‌ﺧﻮﺭﻥ. ﺗﮑﻠﯿﻒ ﻣﺎ ﭼﯿﻪ؟ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﻭﻥ ﺟﺎ ﺑﻤﻮﻧﯿﻢ ﯾﺎ ﻧﻤﻮﻧﯿﻢ؟ ﻗﺮﺁﻥ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩﻩ. ﻣﯽ‌ﮔﻪ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺯﺷﻮﻥ ﺩﻭﺭ ﺑﺸﯽ، ﺑﻠﮑﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﻧﺼﯿﺤﺘﺸﻮﻥ ﻫﻢ ﺑﮑﻨﯽ ﺗﺎ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭﺍ ﻧﮑﻨﻦ. 🍃ﻓَﺄَﻋْﺮِﺽْ ﻋَﻨْﻬُﻢْ ﻭَ ﻋِﻈْﻬُﻢْ🍃 ﺍﺯ ﺁﻥ‌ﻫﺎ ﮐﻨﺎﺭﻩ‌ﮔﯿﺮﯼ ﮐﻦ ﻭ ﺁﻥ‌ﻫﺎ ﺭﺍ ﻧﺼﯿﺤﺖ ﮐﻦ (ﺑﺨﺸﯽ ﺍﺯ ﺁﯾﻪ 63 ﻧﺴﺎﺀ) @kodak_novjavan1399
🌷 داستان مهمان ایران 🌷 🌷 قسمت سوم 🌷 🔥 مهدی عباسی ، به فرماندار خود در مدینه ، 🔥 دستور داد تا امام كاظم را ، 🔥 به بغداد ( یعنی مركز حكومت ) بیاورند . 🌹 رفتن امام کاظم علیه السلام ، به بغداد ، 🌹 موجب حزن و اندوه خانواده ، شیعیان ، 🌹 همسایه ها و دوستدارانش شد . 🌹 آقا علی نیز ، 🌹 از این اتفاق شوم ، ناراحت و گریان شد . 🌹 امّا امام كاظم علیه السلام ، 🌹 به فرزندش آقا علی اطمینان داد 🌹 كه در این سفر ، هیچ گونه خطری ، 🌹 ایشان را تهدید نمی كند . 🌹 و به زودی به مدینه باز می گردد . 🌹 بعد از چند ماه ، طبق وعده امام کاظم ، 🌹 ایشان به مدینه بازگشتند . 🔥 و بعد از مدت کوتاهی ، 🔥 مهدی عباسی ، آن پادشاه ظالم ، 🔥 به هلاكت رسید . 🔥 سپس هادی عباسی به حكومت رسید . 🌹 در همین زمان بود ، 🌹 كه حسین بن علی ( معروف به صاحب فخ ) 🌹 علیه حکومت ظالم عباسی ، قیام كرد‌ . 🌹 اما قیامش ، به شکست منجر شد . 🌹 و عده زیادی از علویان ، اسیر شده ، 🌹 و سپس به شهادت رسیدند . 🔥 هادی عباسی نیز ، بعد از مدتی ، 🔥 به درک واصل شد . 🔥 و برادرش هارون ، به حكومت رسید . 🔥 هارون ، خبیث تر از حاکمان قبلی بود . 🔥 و در صدد اذیت و آزار شیعیان برآمد . 🔥 ولی به شدت از محبوبیت امام کاظم ، 🔥 در بین مردم ، می ترسید . 🔥 به خاطر همین ، نقشه قتل امام را کشید . 🔥 سپس امام کاظم را ، 🔥 به مركز خلافت احضار نمود . 🔥 و چندین سال ، امام را زندانی کرد ‌. 🌹 امام با مردم ، خیلی مهربان بود . 🌹 و با همین مهربانی ها ، 🌹 محبوب همه آدمها و بچه ها شده بود . 🌹 به خاطر همین هارون می ترسید 🌹 که نکند امام کاظم با دوستان و شیعیانش ، 🌹 به او حمله کنند و پادشاهی را از او بگیرند . 🌹 به خاطر همین ، 🌹 امام کاظم را در زندان ، به شهادت رساند . 🕌 ادامه دارد ... 🕌 @kodak_novjavan1399
29.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 سینمایی قهرمانان کوچک 🇮🇷 سبک : ماجراجویی ، تخیلی و اکشن 🇮🇷 قسمت دوم @kodak_novjavan1399
32.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 سینمایی قهرمانان کوچک 🇮🇷 سبک : ماجراجویی ، تخیلی و اکشن 🇮🇷 قسمت سوم ( آخر ) @kodak_novjavan1399
🌷 داستان مهمان ایران 🌷 🌷 قسمت چهارم 🌷 🌹 آقا علی ، ۳۵ ساله شده بود . 🌹 با شنیدن خبر شهادت پدرش ، 🌹 خیلی غمگین و ناراحت شد . 🌹 بعد از دفن و خواندن نماز میت برای پدرش ، 🌹 امامت خودش آغاز شد . 🌹 آقا علی ، نام‌ها و لقب های زیادی داشت . 🌹 اما لقب " رضا " ، مشهورتر شد . 🌹 و خیلی زود به " امام رضا " معروف شد . 🌹 دیگر کسی به او علی نمی گفت . 🌹 کلمه " رضا " ، 🌹 به معنای رضایت و خشنودی است . 🌹 امّا یک سوال ، همیشه در ذهن مردم بود 🌹 و آن این است که امام رضا علیه السلام ، 🌹 از چه چیزی خوشنود بودند ؛ 🌹 که به این نام ، معروف شدند ؟ 🌹 رضایت امام رضا علیه السلام چهار طرفه بود 🌹 هم خودشان راضی به رضای پروردگار بود 🌹 هم در آسمان ، مورد پسند خداوند بود ، 🌹 و هم در زمین نیز ، 🌹 مورد پسند رسول خدا و امامان بود . 🌹 و هم به خاطر اخلاق زببایی که داشت 🌹 بزرگ و کوچک ، دوست و دشمن ، 🌹 مخالف و موافق ، شیعه و سنی ، 🌹 او را پسندیده و دوست می داشتند . 🌹 به خاطر همین ، 🌹 به آقا علی ، لقب رضا دادند . 🌹 چون مورد رضا و پسند همه بود . 🌹 امام رضا علیه السلام ، 🌹 در مدینه ، در جوار حرم پیامبر ، 🌹 به هدايت مردم ، 🌹 و تبلیغ و تبيين معارف دينی ، 🌹 و احیای سيره نبوی می‌ پرداخت . 🌹 مردم مدينه نيز ، 🌹 ایشان را ، خیلی دوست داشتند . 🌹 و مثل پدری مهربان ، با مردم رفتار می کرد . 🌹 محبوبیت امام رضا ، فقط در مدینه نبود 🌹 در همه کشورهای اسلامی ، 🌹 دوستان و پيروان بسياری داشتند . 🌹 که گوش به فرمان اوامر ایشان بودند . 🕌 ادامه دارد ... 🕌 @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼💚🌼 🌼ای مظهر رحمت و عطا و برکات 💚 🌼سرچشمه ی فیض و قبله گاه حاجات💚 🌼ای حجت ثانی عشرای مهدی جان💚 🌼بر طلعت زیبـای تو دائم صلوات 💚 🌼اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ 💚وآلِ مُحَمَّدٍ 🌼وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🦋@kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیت الله کوهستانی (۹): سالی مازندارن دچار خشکسالی شد و کشاورزان به شدت نگران زحمات و دسترنج خود بودند که در معرض نابودی قرار گرفته بود.در همان هنگام ایت الله کوهستانی به همراه جمعی برای اقامه نماز جماعت به مسجد رفتند که در بین راه زن کشاورزی در حالی که ظرف آبی در دست داشت، جلو ایت الله ظاهر شد و آب را بر سر و روی ایشان ریخت. همراهان آیت الله از این عمل او ناراحت شدند، خواستند به آن زن پرخاش کنند، ⚡️⚡️⚡️ مرحوم آیت الله آنها را از این عمل منصرف کرد و آن زن با به جای عذر خواهی با عصبانیت گفت:این آقایان تنها به مسجد می روند ونماز می خوانند و به فکر زراعت مردم که دارد به تباه می شود نیستند. حضرت ایت الله در حالی که اعتراض او را می شنید به راه خود ادامه داد و در مسجد با مردم به جماعت ایستاد.بعد از اقامه نماز به سجده افتاد و در همان حال سجده را طولانی کرد،به ذکر دعا و خواندن دعای ابو حمزه ثمالی پر داخت. هنوز آیت الله از سجده بر نخواسته بود که صدای بارش شدیدی بلند شد. 📗روح مهربان ۲ 💠سلامتی و تعجیل در امر فرج امام زمان صلوات💠 🍃 🦋🍃@kodak_novjavan1399
✍ شخصی از حضرت آیت الله العظمی بهجت درخواست دستوری فرمودند. آقا که همیشه مشغول ذکر بودند، سر بلند کردند و فرمودند :«تا می‌توانید گناه نکنید» سپس سر به زیر انداختند و مجدّداً مشغول ذکر شدند. بعد از چند لحظه سر بلند کردند و فرمودند: «اگر احیاناً گاهی مرتکب شدید سعی کنید گناهی که در آن حقّ‌الناس است نباشد». باز سر به زیر انداخته و مشغول ذکر شدند. و بعد از چند لحظه باز سر بلند کردند و برای سومین بار فرمودند: «اگر گناه مرتکب شدید که در آن حقّ‌الناس است سعی کنید در همین دنیا آن را تسویه کنید و برای آخرت نگذارید که آن جا مشکل است.» 📚 برگرفته از کتاب فریادگر توحید، @kodak_novjavan1399
✨﷽✨ 🔴 اولین و آخرین نماز یک شهید! ✍یه لات بود تو مشهد. داشت می‌رفت دعوا، شهید چمران دیدش. دستش‌رو گرفت و گفت اگه مردی بیا بریم جبهه. به غیرتش برخورد و همراه شهید چمران رفت جبهه! تو جبهه واسه خرید سیگار با دژبان درگیر میشه و با دستبند میارنش تو اتاق شهید چمران. رضا شروع میکنه به فحش دادن به شهید چمران، وقتی دید که شهید چمران به توهیناش توجه نمی‌کنه، یه دفعه داد زد کچل با توام! شهید چمران با مهربانی سرش رو بالا آورد و گفت: چیه؟ چی شده عزیزم؟ چیه آقا رضا، چه سیگاری میکشی؟!! برید براش بخرید و بیارید. رضا که تحت تأثیر رفتار شهید چمران قرار گرفته میگه: میشه یه دوتا فحش بهم بدی؟! کشیده‌ای، چیزی! شهید چمران: چرا؟ رضا: من یه عمر به هرکی بدی کردم، بهم بدی کرده. تاحالا نشده بود به کسی فحش بدم و اینطور برخورد کنه! شهید چمران: اشتباه فکر می‌کنی! یکی اون بالاست، هرچی بهش بدی می‌کنم، نه تنها بدی نمی‌کنه، بلکه با خوبی بهم جواب میده. هی آبرو بهم میده. گفتم بذار یه بار یکی بهم فحش بده بگم بله عزیزم. یکم مثل اون بشم. رضا جاخورد و رفت تو سنگر نشست و زار زار گریه می‌کرد. اذان شد، رضا اولین نماز عمرش بود. سر نماز موقع قنوت صدای گریش بلند بود! وسط نماز، صدای سوت خمپاره اومد. صدای افتادن یکی روی زمین شنیده شد، رضا اولین و آخرین نماز عمرش را خواند و پرکشید...! ‌‌@kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 موانع قبولی نماز؛ (پاکی دل از ریا) سخنرانی کوتاه با موضوع نماز کلیپ_تصویری ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @kodak_novjavan1399
💌 🌹 شهید عبدالمجید دیالمـہ : ریشه اصلی همـۂ اختلافات را در عدم اعتقادات بعضی‌ها به ولایت فــقیــہ مـی‌دانـــم!! @kodak_novjavan1399
📚 نمک نشناسی روزی کفاشی در حال تعمیر کفشی بود، ناگهان سوزن کفاشی در انگشتش فرو رفت. از شدت درد فریادی زد و سوزن را چند متر دورتر پرت کرد. مردی حکیم که از آن مسیر عبور می‌کرد، ماجرا را دید سوزن را آورد به کفاش تحویل داد و شعری را زمزمه کرد: درختی که پیوسته بارش خوری تحمل کن ‌آنگه که خارش خوری حکیم به کفاش گفت:این سوزن منبع درآمد توست. این همه از آن فایده حاصل کردی یک روز که از آن دردی برایت آمد آن را دور می‌اندازی! 🔹اگر از کسی رنجیدیم، خوبی‌هایی که از جانب آن شخص به ما رسیده را به یاد آوریم. آن وقت ضمن اینکه نمک‌نشناس نبوده‌ایم تحمل آن رنج نیز آسان‌تر می‌شود. @kodak_novjavan1399