🌹به آنچه می گویید ؛
👈 اول خودتان عمل کنید .
🌸 بسیاری از بزرگ ترها ،
🌸 فقط امر و نهی می کنند ؛
🌸 و مدام به کودک می گویند :
👈 این کار را بکن ، آن کار را نکن ،
👈 دروغ نگو ، راست بگو ، عصبانی نشو و...
🌸 و چون کودک می بیند که والدین خودش ،
🌸 در عمل ، برخلاف گفته خویش هستند .
🌸 و عامل به گفتارشان نیستند ؛
🌸 خود کودکان نیز ،
🌸 انگیزه ای برای عمل به گفته های والدین ،
🌸 پیدا نمی کنند .
@kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽#کلیپ به مناسب :
🌹#شهادت_عماریاسر #9صفر
صحابی پیامبر و یار حضرت علی علیه السلام از کلام مقام معظم رهبری
@kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 کارتون سینمایی تپه عقابها
🇮🇷 قسمت دوم
@kodak_novjavan1399
🌷🌷ا🌷🌷🌷ا🌷🌷🌷ا🌷🌷
🌷 #داستان_تخیلی_کودکانه 🌷
🌷 ماجراهای نوّاب 🌷
🌷 قسمت ۱۷ 🌷
🇮🇷 گفتم : از کجا باید این سلاح هارو پیدا کنم؟
☘ خضر گفت : از جایی خیلی دورتر از اینجا
🇮🇷 گفتم :
🌸 پس تکلیف این مردم ، چه میشه ؟!
🌸 اونا به من نیاز دارن .
🇮🇷 گفت :
☘ الآن هیچ کاری از تو بر نمیاد
☘ نه قدرتِ رودر رویی با ساواک رو داری
☘ و نه می تونی مردم رو برای مبارزه متحد کنی
☘ تو باید بری ، تا هم قدرتمند بشی
☘ و هم مردم به خودشون بیان
☘ و برای نجات خودشان از ظلم شاهنشاه ،
☘ حرکتی بکنن ، دعایی بخونن ، جهاد کنن
☘ تو برای تبدیل شدن به یک قهرمان ،
☘ و برای یاری اسلام و ایران ،
☘ و برای کمک به مردم و مستضعفان ،
☘ باید پا به سفر و ماجراجویی بگذاری
☘ و به دنبال قدرت های مقدس بگردی
🇮🇷 گفتم : خب کجا برم
🇮🇷 خضر گفت :
☘ اول باید به دنبال اسب ذوالجناح بگردی
🇮🇷 گفتم :
🌸 منظور شما از اسب ذوالجناح ،
🌸 همون اسب امام حسین علیه السلامه ؟!
🇮🇷 خضر گفت : آره
🇮🇷 گفتم :
🌸 مگه میشه ؟ مگه داریم ؟ مگه زنده است ؟!
☘ خضر گفت : آره زنده است .
🇮🇷 گفتم : حالا کجاست که برم دنبالش ؟!
☘ خضر گفت : خوزستان ، اهواز ،
☘ در کوه های منطقه سپیدار .
🇮🇷 حسن و مرتضی با تعجب ،
🇮🇷 به هم نگاه می کردند .
🇮🇷 حسن گفت :
🌷 نواب جون ! یعنی باید باور کنیم ؟
🌷 این بیشتر شبیه داستان تخییلیه
نواب گفت :
🌸 من همه واقعیت رو بهتون گفتم
🌸 باور کردنش دست خودتونه
نواب و حسن و مرتضی ،
به طرف خوزستان ، حرکت کردند .
اما حسن و مرتضی ،
هنوز ماجرای زنده شدن نواب ، خضر
ذوالجناح و سلاح مقدس رو باور نکردند .
حسن به مرتضی گفت :
🌹 مرتضی جون ، نظر خودت چیه ؟!
مرتضی گفت :
🌷 یا ما خوابیم یا نواب دیوونه شده
🌷 و یا اینکه این آقا اصلا نواب نیست ؛
👈 بدل اونه .
🌟 ادامه دارد ...🌟
📚 نویسنده : حامد طرفی
@kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای قهرمانان مدرسه
🇮🇷 این قسمت : معجون رشد گیاه
@kodak_novjavan1399
1_228944437.mp3
1.26M
🔸 بیان بازی ساده برای اجرا در منازل
🔸🔹🔸 بازی نبین و جمع کن
🖍 بیان ساده قوانین و ویژگی ها
@kodak_novjavan1399
┄┄┅🍃🌸♥🌸🍃┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ دغدغه رهبر انقلاب دربارهی استفاده کودکان از اینترنت
@kodak_novjavan1399
🍃🌸♥🌸🍃
معلم👩🏫 به دانش آموزانش گفت:
بروید🚶♀و فردا برایم خاک از بهشت🏞 بیاورید😳
یکی از دانش آموزان👩 فردا با مقداری خاک پیش معلم👩🏫 رفت
معلم👩🏫 با تعجب😳 گفت:
این خاک رو از کجا آوردی❓❔
دانش آموز گفت:
از زیر پای مادر😍😍
#داستانک 📕
@kodak_novjavan1399
✍میگن روز قیامت بعضی از مردم از
خدا میخوان اونا رو به دنیا برگردونه
تا اعمال بهتری انجام بدن.
اما جواب اینه که تو هر روز صبح به
زندگی برگردونده میشدی، چه کردی؟!
فرصتها رو نسوزونید.
زندگی دکمه بازگشت نداره،
انسان باشیم و به انسانیت زندگی کنیم...
#ایستگاه_فکر
#نکات_ناب
@kodak_novjavan1399
یکی از گلای زیر رو انتخاب کن 😋
💐
🌷
🌹
🥀
🌺
🌸
🌼
🌻
انتخاب کردی؟؟؟
بدو دیگههه
خوب حالا برو پایییییین😍😋
یکم پایین تر😍😍😍
حالا شهیدی رو که طبق گل ها انتخاب کردی رو ببین😍😍😍
💐شهید قاسم سلیمانی
🌷شهید حسین معز غلامی
🌹شهید محسن حججی
🥀شهید ابراهیم هادی
🌺شهید مصطفی صدرزاده
🌸شهید مجید قربانخانی
🌼شهید مهدی زین الدین
🌻شهید محمد ابراهیم همت
حالا یه قلبو انتخاب کن😍😘❤️
❤️
🧡
💛
💚
💙
💜
💗
حالا برو پایین
یکم پایین ترر😁🤩
حالا هدیه خودتون و
طبق قلبی که انتخاب کردین
به شهیدی که انتخاب کردین
بدین😍😍😍
❤️۱۴صلوات
🧡٢بار سوره توحید
💛١بار دعای فرج
💚١ بار سوره حمد
💙۱۰صلوات
💜١بار سوره قدر
💗١بار حمد و توحید
انتخاب کردین؟؟
انجام بده😘
تنبلی نکنیااااا🙄😁
#تفریح
#سرگرمی
@kodak_novjavan1399
🌷🌷ا🌷🌷🌷ا🌷🌷🌷ا🌷🌷
🌷 #داستان_تخیلی_کودکانه 🌷
🌷 ماجراهای نوّاب 🌷
🌷 قسمت ۱۸ 🌷
🇮🇷 نواب و دوستانش ، به اهواز رسیدند .
🇮🇷 آدرس منطقه سپیدار را ، از مردمش پرسیدند
🇮🇷 ماشین دربست گرفتند
🇮🇷 و در منطقه ای بیرون سپیدار ، پیاده شدند .
🇮🇷 کوه ها و تپه های زیادی ،
👈 در آنجا بودند .
🇮🇷 و روی بعضی از آن کوه ها ،
🇮🇷 خانه هایی ساخته شده بود .
🇮🇷نواب با خودش گفت :
🌸 کجا باید بریم ؟
🌸 جناب خضر به کمکت نیاز داریم .
🌸 به من بگو کجا برم .
🇮🇷 نواب ، با دقت به کوه های اطراف ، نگاه می کرد
🇮🇷 که ناگهان نوری از یکی از کوهها ،
👈 درخشیدن گرفت .
🇮🇷 نواب به دوستانش گفت :
🌸 بیایید بچه ها ؛ راهو پیدا کردم .
🌸 از اینجا باید بریم .
🇮🇷 همه به سمت نور رفتند .
🇮🇷 به کوه که رسیدند ، نور محو شد .
🇮🇷 ناگهان ، شکافی از دل کوه پیدا شد .
🇮🇷 شکاف بزرگتر شد و نوری از آنجا درخشید .
🇮🇷 درون کوه ، جز نور ، چیز دیگری دیده نمی شد .
🇮🇷 نواب به دوستانش گفت :
🌸 یبایین بریم داخل .
🇮🇷 حسن و مرتضی که ترسیده بودند ، گفتند :
🌷 نه داداش ، تو برو
🌷 ما همین جا منتظرت می مونیم
🇮🇷 نواب ، آرام و با احتیاط ، وارد کوه شد .
🇮🇷 نور بسیار شدیدی در آنجا بود .
🇮🇷 چشمان نواب ، غیر از نور ،
🇮🇷 هیچ چیزی را نمی دید .
🇮🇷 ناگهان اسبی سفید و زیبا ،
🇮🇷 از میان نور ، بیرون آمد .
🌟 ادامه دارد ...🌟
📚 نویسنده : حامد طرفی
@kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای قهرمانان مدرسه
🇮🇷 این قسمت : تغییر چهره
@kodak_novjavan1399