eitaa logo
نکات اخلاقی، تربیتی نوجوانان و جوانان🌸
1.2هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
8.7هزار ویدیو
252 فایل
عشق یعنی دعای خیر امام زمانت همراهت باشه 🌸شعر 💮داستان های مذهبی و کودکانه ⚘کلیپ های صوتی و تصویری 💐و کلی مطالب آموزنده و زیبا ارتباط با مدیر بصورت ناشناس❤ https://daigo.ir/secret/9432599130 التمـــــ🌸ـــــآس دعا
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 دوشنبه ☀️ ۵ شهریور ۱۴۰۳ هجری شمسی 🌙 ۲۱ صفر ۱۴۴۶ هجری قمری 🎄 26 آگوست 2024 میلادی 📎 🔸@kodak_novjavan1399
🖤سلام مولای مهربانم🖤 گل؛ برای زندگی، نور را بهانه می کند! و من؛ تو را ... و هر روز پنجره ی قلبم را به آسمانِ یادت می گشایم ... تا آفتابِ نگاهت در رگهایم جاری شود ... با تو زنده می شوم! سلام بهانه ی زندگی🌿🥀 🌱.برقآمت دلربای مهدی صلوات.🌱 🖤 الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج🖤💫 @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
استوری امروز ۵شهریور ۱۴۰۳ خداحافظ اربعین💔 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @kodak_novjavan1399
‌‌‏ازنیروهاےحشدالشعبی‌بود بهش‌گفتم : «حاج‌قاسم‌رودریک‌‌جمله‌تعریف‌کن!» باصداےبلندفریادزد : - حاج‌قاسم ، عباس‌العراق ...💔! @kodak_novjavan1399
مامان درحال شستن ظرف ها بود و من و اسرا هم نشسته بودیم به حرف زدن. مامان با یه پیش دستی که چند تا لیمو ترش قاچ شده داخلش بود وارد سالن شدو گفت: –راحیل یکی دوتا از این برش ها رو بخور یه وقت از ریحانه سرما خوردگی اش رو نگرفته باشی. حالا اسفندهم دود می کنم. ــ ممنون مامان جان. ــ راحیل. ــ هوم. ــ می گم مامان خیلی خوشگل و خوش هیکل و جوونه؟یا من زیادی درشتم که سنم رو بالا نشون میده. ــ چطور؟ ــ آخه اون روز که با مامان رفته بودیم مسجد، یه خانمه که ما رو نمی شناخت، پرسید خواهرتونه؟ وقتی گفتم مامانمه، اونقدر تعجب کرد روش نشد شاخاش رو بهم نشون بده. لبخند موزیانه ایی زدم و گفتم: –هم مامان ما خوشگل و خوش هیکله، هم تو استخون درشتی. آهی کشید و گفت: –مثل تو خوش شانس نبودم که به مامان برم. ــ شوخی کردم بابا، خیلیم خوبی، بعدنفس عمیقی کشیدم. – طفلی مامان، خیلی زود تنها شد. دلم براش میسوزه. ــ اسرا ــ بله ــ می گم این که الان مامان تنها داره کار می کنه نشونه ی چیه؟ با خونسردی گفت: –دور از جون شما آبجی گلم، نشونه ی بی معرفتی دختراش. ـــ خب؟ ــ هیچی دیگه دوباره دختر کوچیکه طبق معمول باید معرفت به خرج بده. بعدهم بلندشدوسمت آشپزخانه رفت. با رفتن اسرا مامان را صدا زدم که بیاد. مامان بااسفنددودکن واردشدوکلی دود اسفند تو حلقم کردو کنارم نشست. ــ خب خبر جدید چی داری؟ من هم قضیه ی تلفن زدن آرش رابرایش تعریف کردم. ــ از روز اول واسه مامان همه چیز رادر مورد آرش تعریف کرده بودم. ــ قصد این پسره چیه؟نکنه نظرش دوستیه؟ ــ من که اهلش نیستم مامانم. ــ می دونم دخترم، ولی مواظب باش. گاهی وقت ها این پسرا فکرایی دارن تو سرشون، قاپ دخترا رو می دزدن بعد می شینن دختره بره دنبالش. کمی دیرگفتی مامان جان. ولی من که اهل دنبال کسی رفتن نیستم. اسرا با سه تا دم نوش وارد شدو رو به من گفت: –من رو فرستادی که خودت بشینی به پچ پچ؟ مامان دیگه حرفی نزدو خندید. ــ نه بابا منم الان می خوام پاشم کمک مامان یه کم خونه تکونی. رو به مامان کردم و گفتم: – الان سه تایی آشپزخونه رو شروع کنیم تا آخر شب تموم میشه ها. ــ خسته ایی دخترم، حالا انجام میشه. ــ این دم نوش رو بخورم حله. تا دیر وقت به کمک مامان و اسرا همه ی کابنت ها و کف آشپز خونه و... رو برق انداختیم و تمیز کردیم. 🍁به‌قلم‌لیلافتحی‌پور🍁 @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
10.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ثواب تحمل اذیت های مراقبت از فرزندانی که بدنیا می‌آیند، پدر و مادر را به عالی ترین درجات میرساند... 🎙 @kodak_novjavan1399
نیایش صبحگاهی☘ پروردگارا! تو را شکر برای تمام درهایی که زدم و به صلاحم نبود و باز نشد، تو را شکر برای تمام راه‌هایی که رفتم و به صلاحم نبود و نرسیدم، تو را شکر برای آدم‌هایی که مناسبِ من نبودند و از دست دادم، تو را شکر برای هرچیزی که خواستم، بی آنکه بدانم در آن برای من شری هست و نیافتم... بخواه برای من مسیرها ‌و آدم‌ها و مقصدهایی سراسر خیر... بخواه برای من که مسیرهایی را نروم که ناگزیر شوم با قلبی شکسته و جانی زخم‌خورده از آن‌ها بازگردم. بخواه برای من که بااشتیاق بروم و با اشتیاق برسم و تا همیشه باشم... @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا