eitaa logo
نکات اخلاقی، تربیتی نوجوانان و جوانان🌸
1هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
8.1هزار ویدیو
247 فایل
عشق یعنی دعای خیر امام زمانت همراهت باشه 🌸شعر 💮داستان های مذهبی و کودکانه ⚘کلیپ های صوتی و تصویری 💐و کلی مطالب آموزنده و زیبا ارتباط با مدیر بصورت ناشناس❤ https://daigo.ir/secret/9432599130 التمـــــ🌸ـــــآس دعا
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 سلام صبح یکشنبه تون معطر به ذکر عطر خوش صلوات بر حضرت محمد (ص) و خاندان  پاک و مطهرش 🌹 الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ 🌹‌وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ در پناه لطف حق تعالی و جعنایت اهل بیت علیهم السلام عاقبت بخیر باشید ان شالله 🌹یکشنبه تون پر خیر و برکت 🌸🕊اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🕊🌸 @kodak_novjavan1399
🌼🍃 تو بيا عزيز زهرا 🌼🍃 که تو سيد جهانی ✨✨ که تو هم بهار مردم ✨✨ که تو هم بهار جانی 🌼🍃 تو بيا که چشم مردم 🌼🍃 به ره عنايت توست 💙💙 که تو هم طبيب دلها 💙💙 که تو نور دیدگانی 💎الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💎 تعجیل درفرج صلوات @kodak_novjavan1399
☀️ 💠 امام رضا علیه السلام: 📛 آنکه از خدا موفقیت را بخواهد اما تلاش نکند، خود را مسخره کرده است. 📙 معدن الجواهر؛1:59 @kodak_novjavan1399
💌 🌹شهـــید مصطفی چمران: خدایا، آنان که به من بدی کردند مرا هوشیار کردند، آنان که از من انتقاد کردند به من راه و رسم زندگی آموختند، آنان که به من بی اعتنایی کردند به من صبر و تحمل آموختند، آنان که به من خوبی کردند به من مهر و وفا آموختند. 🙏 پس خدایا، به همه اینان که باعث تعالی دنیا و آخرت من شدند، خیر و نیکی برسان. @kodak_novjavan1399
...❗️ 🍃شمعی به کبریت گفت : از تو میترسم تو قاتل من هستی . کبریت گفت : از من نترس از ریسمانی بترس که در دل خود جای دادی . رابطه نفس امّاره با شیطان هم مثل رابطه ریسمان و کبریت است . @kodak_novjavan1399
🐈 داستان تخیلی پسر گربه ای 🐈 🐈 🐈 🐈 قسمت ۳۶ 🐈 🐈 🐈 ⛔️ هشدار : این قسمت ۱۴- می باشد ‌. 🇮🇷 فرامرز ، دوباره با اذان صبح ، انسان شد . 🇮🇷 و به دنبال جمع کردن مدارک علیه ایاز رفت . 🇮🇷 و همچنین ، همه جا را گشت 🇮🇷 تا بفهمد که دختران را کجا زندانی کردند . 🇮🇷 از مدارکی که پیدا کرده بود ، 🇮🇷 احساس ترس و وحشت کرد . 🇮🇷 ایاز ، علاوه بر فروش گربه و دختران ، 🇮🇷 در کار مواد مخدر ، فروش جنین به چینی ها 🇮🇷 فروش اعضای انسان و... بود . 🇮🇷 فرامرز ، از دیدن عکس و فیلمهایی که 🇮🇷 در دفتر ایاز پیدا کرده بود 🇮🇷 حالش بد شد و به گریه افتاد . 🇮🇷 عکس چینی هایی را دید 🇮🇷 که ، با جنین و نوزادان مرده ، 🇮🇷 سوپ درست می کردند . 🇮🇷 عکس جنین هایی را دید ، 🇮🇷 که درون چرخ گوشت ، گذاشته بودند . 🇮🇷 عکس دخترانی که ، مثل حیوان ، 🇮🇷 وسط خیابان چهار دست و پا ، راه می رفتند 🇮🇷 یک طناب بر گردنشان انداخته بودند 🇮🇷 و آنها را مثل سگ ، 🇮🇷 به دنبال خود می کشاندند . 🇮🇷 عکس دخترانی را دید ، 🇮🇷 که دست و پاهایشان را قطع می کردند 🇮🇷 زبانشان را می بریدند 🇮🇷 و آنها به عنوان عروسک و حیوان ، 🇮🇷 به پولداران می فروختند . 🇮🇷 عکس دخترانی که با طناب بسته شده بودند 🇮🇷 و چند مرد وحشی به او تجاوز می کردند . 🇮🇷 عکس دخترانی که وسط رینگ بوکس ، 🇮🇷 عریان رهایش می کردند 🇮🇷 تا یکی یکی به او تجاوز کنند . 🇮🇷 و صدها نفر ، دور تا دور رینگ ، نشسته بودند 🇮🇷 و از این وحشی گری ، لذت می بردند . 🇮🇷 عکس دخترانی که در مغازه ها ، 🇮🇷 پشت ویترین گذاشته می شدند 🇮🇷 تا برای استفاده جنسی ، کرایه می دادند . 🇮🇷 فرامرز ، دیگر طاقت نیاورد . 🇮🇷 حالش خیلی بد شده بود 🇮🇷 هم بغضش گرفت هم خیلی ترسید . 🇮🇷 اشک در چشمانش جمع شده بود . 🇮🇷 اشک ، دیدش را تار کرده بود . 🇮🇷 می خواست از آن خانه نفرین شده فرار کند 🇮🇷 و بی خیال ایاز و نجات دخترا و... شود 🇮🇷 اما ذره ای امید داشت 🇮🇷 که با انجام کارهای خوب ، 🇮🇷 دوباره انسان می شود . 🐈 ادامه دارد ... 🐈 📚 نویسنده : حامد طرفی @kodak_novjavan1399
✨﷽✨ ✨ ۷چیزکه خدانفرت دارد ۱: متکبرانه ۲:# زبان دروغگو ۳: بی گناه ریختن ۴: ۵: که برای بدی کردن می شتابند ۶: که دروغ میگوید ۷: که میان دوستان تفرقه می اندازد @kodak_novjavan1399
🐈 داستان تخیلی پسر گربه ای 🐈 🐈 🐈 🐈 قسمت ۳۷ 🐈 🐈 🐈 🇮🇷 فرامرز ، محل نگهداری دختران ، 🇮🇷 قراردادهای ایاز و طرف هایش ، 🇮🇷 آزمایشگاه های مواد مخدرش ، 🇮🇷 واسطه های خرید جنین و... را حفظ کرد . 🇮🇷 و به طرف قفس گربه ها رفت . 🇮🇷 روز بعد ، 🇮🇷 در کنار گربه های دیگر ، 🇮🇷 در یک قفس بزرگ ، 🇮🇷 به انتظار اذان نشسته بود . 🇮🇷 با آمدن صدای اذان ، فرامرز انسان شد 🇮🇷 به سرعت ، قفل در قفس خود را شکست ، 🇮🇷 و از قفس بیرون آمد . 🇮🇷 و گربه های دیگر را نیز آزاد کرد . 🇮🇷 آرام به طرف زیرزمین ، حرکت کرد . 🇮🇷 همه گربه ها نیز پشت سر او می آمدند . 🇮🇷 دو نگهبان ، دم در زیرزمین بودند . 🇮🇷 فرامرز ، به طرف آن دو رفت و گفت : 🐈 آقایون ممکنه کمکم کنید . 🇮🇷 دو نگهبان ، از دیدن فرامرز ، 🇮🇷 هم متعجب گشته و هم احساس خطر کردند . 🇮🇷 سلاح خود را در آورده و به طرف او گرفتند 🇮🇷 یکی از آنان ، با زبان ترکی گفت : 🔥 هِی تو کی هستی ؟! اینجا چکار می کنی ؟! 🔥 چطوری اومدی داخل ؟! 🐈 فرامرز به گربه ها ، 🐈 که پشت نگهبانان بودند ، اشاره کرد و گفت : 🐈 من نمی فهمم چی میگید . 🐈 لطفا از اونا ، بپرسید . 🇮🇷 دو نگهبان ، 🇮🇷 ِسرشان را به سمت عقب چرخاندند 🇮🇷 ناگهان گربه ها به آنها حمله کردند . 🇮🇷 فرامرز نیز ، به طرف آنها دوید . 🇮🇷 و مشت محکمی به گردن آنها زد . 🇮🇷 و آنها را بیهوش نمود . 🇮🇷 سلاحشان را ، از دستشان گرفت ، 🇮🇷 و کلید زیرزمین را برداشت . 🇮🇷 سپس درب زیر زمین را باز کرد . 🇮🇷 چندتا اتاق در زیر زمین بود . 🇮🇷 به سرعت و با عجله ، 🇮🇷 یکی یکی آن درها را باز کرد . 🇮🇷 دختران زیادی در آن اتاق ها زندانی بودند . 🇮🇷 دختران را آزاد کرد و گفت : 🐈 بی سروصدا از اینجا خارج بشید 🐈 و مستقیم به طرف پلیس برید ، 🐈 اونجا جاتون اَمنه . 🇮🇷 فرامرز و گربه ها ، 🇮🇷 دوباره به قفس هاشون برگشتند . 🇮🇷 و با طلوع آفتاب ، دوباره فرامرز ، گربه شد . 🇮🇷 خبر فرار دختران را به اَیّاز دادند . 🇮🇷 او با عصبانیت از اتاقش بیرون آمد و گفت : 🔥 یعنی چی فرار کردند ؟! 🔥 پس شماها اینجا چکاره اید ؟! ☠ اوبات گفت : ☠ قربان ! نگهبانا میگن که غافلگیر شدن ☠ انگار یه پسر جوونی با تعداد زیادی گربه ، ☠ به نگهبانا حمله کرده و دخترا رو آزاد کرده 🔥 اَیّاز ، دوباره با عصبانیت گفت : 🔥 اِی احمقای بی خاصیت . 🔥 شما به درد هیچ کاری نمی خورید 🔥 فوراً همه مدارک و جمع کنید 🔥 باید از اینجا بریم . 🔥 الآنه که سر و کله پلیسا ، تو این خونه پیدا بشه 🔥 و هر چه سریعتر ، 🔥 اون پسره رو هم برام پیدا کنید . 🐈 ادامه دارد ... 🐈 📚 نویسنده : حامد طرفی @kodak_novjavan1399
🌷 چیستان و معمای مذهبی 🌷 🕌 ۱. برادر قرآن کریم ؟! 🕌 ۲. خواهر قرآن کریم ؟! 🕌 ۳. مادر قرآن کریم ؟! @kodak_novjavan1399 👈 باهوشا بسم الله ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دردی سرطانی که از به جان ایران افتاده ، و مردم را از کشور، نموده ! 🎤 💥 آخــــرش تا کِـــی ؟ ۱۴۰۰ ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @kodak_novjavan1399
✅ پیام شهداء 🌀موضوع: توصیه انتخاباتی 🌺 شهید «علیرضا کریمی»: برادران هوشیار باشید در انتخاب افراد مواظب باشید غافل نشوید که در دام تبلیغات دشمنان اسلام بیفتید حتی در رفت و آمدهای خود مراقب باشید که کسی شما را از مسیر رهبری خارج نکند. @kodak_novjavan1399
🌸🍃🌸🍃 ببینید خدا چند گناه را نمی بخشد: 1- عمدا نماز نخواندن.2- به ناحق آدم کشتن.3- عقوق والدین.4- آبرو بردن. این گناهان این قدر نحس هستند که صاحبانشان گاهی موفق به توبه نمی شوند. پسر یکی از بزرگان علما که در زمان خودش استادالعلما بود، برای من تعریف می کرد: "به پدرم گفتم پدر تو دریای علم هستی. اگر بنا باشد یک نصیحت به من بکنی چه می گویی؟ می گفت پدرم سرش را انداخت پایین. بعد سرش را بالا آورد و گفت آبروی کسی را نبر!" الان در زمان ما هیئتی ها، مسجدی ها و مقدس ها آبرو می برند. عزیز من اسلام می خواهد آبروی فرد حفظ شود. شما با این مشکل داری؟ دقت کنید که بعضی ها با زبانشان می روند جهنم! روایت داریم که می فرماید اغلب جهنمی ها، جهنمی زبان هستند. فکر نکنید همه شراب می خورند و از دیوار مردم بالا می روند. یک مشت مومن مقدس را می آورند جهنم. ای آقا تو که همیشه هیئت بودی! مسجد بودی! بله. توی صفوف جماعت می نشینند آبرو می برند. امیرالمومنین به حارث همدانی می فرماید: اگر هر چه را که می شنوی بگویی؛ دروغ گو هستی. خدمت آیت الله بهاالدینی رسیدم. گفتم آقا راز مقام و رتبه سید سکوت چه بود؟ آقا دست بالا آورد و اشاره به دهان کرد. خدا شاهدست الان مردم خیلی دست کم گرفته اند آبرو بردن را... اللهم الرزقنا توفیق الطاعة و بُعدَالمعصیه فرمایشات استاد اخلاق،ایت الله فاطمی نیا •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔮 « تبعات پیروزی جریان لیبرال در انتخابات پیش‌رو » 🎬 کلیپ_تصویری 👤 استاد ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @kodak_novjavan1399
مردى نزد پيامبر صلي الله عليه و آله آمد و گفت: به من كارى بياموز كه خداوند ، به سبب آن ، مرا دوست بدارد و مردم نيز دوستم بدارند، و خدا دارايى ام را فزون گرداند و تن درستم بدارد و عمرم را طولانى گرداند و مرا با تو محشور كند. ✨🌹حضرت فرمود: «اينها يى كه گفتى شش چيز است كه به شش چيز ، نياز دارد: ❶ اگر مى خواهى خدا تو را دوست بدارد ، از او بترس و تقوا داشته باش. ❷ اگر مى خواهى مردم دوستت بدارند ، به آنان نيكى كن و به آنچه دارند ، چشم مدوز. ❸ اگر مى خواهى خدا دارايى ات را فزونى بخشد ، زكات آن را بپرداز. ❹ اگر مى خواهى خدا بدنت را سالم بدارد ، صدقه بسيار بده. ❺ اگر مى خواهى خداوند عمرت را طولانى گرداند ، به خويشاوندانت رسيدگى كن ؛ ❻ و اگر مى خواهى خداوند تو را با من محشور كند ، در پيشگاه خداى يگانه قهّار ، سجده طولانى كن. 📚 أعلام الدين @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
30.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ارزش میلیونها بار دیدن رو داره..‌. 📍سوم خرداد سالروز فتح خرمشهر روز مقاومت و پیروزی گرامی باد. @kodak_novjavan1399
☀️ 💠 امام باقر علیه السلام: 📛 از امروز و فردا كردن بپرهيز؛ زيرا آن دريايى است كه هلاک شوندگان در آن غرق می شوند.🏃‍♂️ 📙 تحف العقول،ص 285 @kodak_novjavan1399
✨﷽✨ # حکایت‌های پندآموز⚜ 🔹توبه‎ سر دسته‎ راهزنان🔹 ✍یكی از علماء از كربلا و نجف برمی گشت ولی در راه برگشت در اطراف كرمانشاه و همدان گرفتار دزدان شده و هر چه او و رفقایش داشتند، همه را سارقین غارت نمودند.آن عالم می گوید : « من كتابی داشتم كه سالها با زحمت و مشقّت زیادی آن را نوشته بودم و چون خیلی مورد علاقه ام بود در سفر و حضر با من همراه بود، اتفاقاً كتاب یاد شده نیز به سرقت رفت، به ناچار به یكی از سارقین گفتم من كتابی در میان اموالم داشتم كه شما آن را به غارت برده اید و اگر ممكن است آن را به من برگردانید زیرا بدرد شما نمی خورد» آن شخص گفت: « ما بدون اجازه رئیس نمی توانیم كتاب شما را پس بدهیم و اصلاً حق نداریم دست به اموال بزنیم ». گفتم: « رئیس شما كجا است ». گفت: « پشت این كوه جایگاه او است » لذا من به همراهی آن دزد به نزد رئیسشان رفتیم، وقتی وارد شدیم دیدم كه رئیس دزدها نماز می خواند. موقعی كه از نماز فارغ شد آن دزد به رئیس خود گفت: « این عالم یك كتابی بین اموال دارد و آن را می خواهد و ما بدون اجازه‎ی شما نخواستیم بدهیم » من به رئیس دزدها گفتم: « اگر شما رئیس راهزنان هستید، پس این نماز خواندن چرا؟ نماز كجا؟ دزدی كجا؟ ». گفت: « درست است كه من رئیس راهزنان هستم ولی چیزی كه هست، انسان نباید رابطه‎ی خود را با خدا به كلّی قطع كند و از خدا تماماً روی گردان شود، بلكه باید یك راه آشتی را باقی گذارد. حالا كه شما عالمید به احترام شما اموال را برمی گردانیم ». و دستور داد همین كار را كردند و ما هم خوشحال با اموالمان به راهمان ادامه دادیم. پس از مدّتی كه به كربلا و نجف برگشتم، روزی در حرم امام حسین - علیه السّلام - همان مرد را دیدم كه با حال خضوع و خشوع گریه و دعا می كرد. وقتی كه مرا دید شناخت و گفت: « مرا می شناسی؟ »گفتم: « آری! » گفت: « چون نماز را ترك نكردم و رابطه ام با خدا ادامه داشت، خدا هم توفیق توبه داده و از دزدی دست برداشتم و هر چه از اموال مردم نزد من بود، به صاحبانشان برگرداندم و هر كه را نمی شناختم از طرف آنها صدقه دادم و اكنون توفیق توبه و زیارت پیدا كرده‌ام » 📚كتاب پاداشها و كیفرها @kodak_novjavan1399