🌷 شعر ولادت امام حسین و روز پاسدار 🌷
🌸 تو آسمون دوباره ، ستاره بارون شده
🌸 سوم شعبان شده ، شهرا چراغون شده
🌸 امروز چه روز شادی ، زیباتر از بهاره
🌸 ولادت حسین و ، روز خوبِ پاسداره
🌸 بر لب هر شیعه ای ، خنده نمایان شده
🌸 شهر و خیابون پر از ، عطر بهاران شده
🌸 غنچه لبهای ما ، خوشگل و خندون شده
🌸 عطر حسینی در این ، لحظه فراوون شده
@kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋 کاردستی 🦋
✂️ #کاردستی👆👆
🌹کاردستی امام حسین علیه السلام
@kodak_novjavan1399
34.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای عملیات سامرا
🇮🇷 قسمت چهارم
@kodak_novjavan1399
42.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای عملیات سامرا
🇮🇷 قسمت پنجم
@kodak_novjavan1399
🌹🌟 داستان نازنین زهرا 🌟🌹
🍡 قسمت پنجم 🍡
🌟 یک روز نازنین زهرا ، در اوج دلتنگی ،
🌟 به تنهایی و بدون اجازه مادرش ،
🌟 به سمت پادگان رفت .
🌟 تا از همکاران پدرش ، سراغی از او بگیرد .
🌟 ظهر شد و به خانه نیامد .
🌟 کوثر ، مادر او نیز ، همه جا دنبال او گشت .
🌟 اما او را پیدا نکرد .
🌟 همسایه ها نیز ،
🌟 با دیدن حالت مضطرب و پریشان کوثر ،
🌟 هر کدام به دنبال نازنین زهرا ،
🌟 به سمت و سویی رفتند .
🌟 اما او را نیافتند .
🌟 تا اینکه از پادگان زنگ زدند .
🌟 و به مادرش اطلاع دادند که نازنین آنجاست .
🌟 کوثر با ماشین یکی از همسایه ها ،
🌟 به سرعت به طرف پادگان رفت .
🌟 سربازان ، کوثر را ، به مقر فرماندهی ،
🌟 هدایت کردند .
🌟 کوثر داخل یک سالن شد .
🌟 سربازان و کادری ها ، گریان بودند .
🌟 با همان چشم گریان و کبود ،
🌟 کوثر را به طرف دفتر فرماندهی ،
🌟 راهنمایی کردند .
🌟 فرمانده با چشمانی پر از اشک ،
🌟 و با صدایی گرفته و لحنی غمگین ،
🌟 به کوثر گفت :
🌹 تو رو خدا این بچه رو ببرید
🌹 تا عرش خدا از گریه هاش به لرزه نیفتاده .
🌟 نازنین ، در گوشه ای از اتاق ،
🌟 نشسته بود و گریه می کرد ،
🌟 ناگهان با دیدن مادرش ،
🌟 از ترس اینکه او را دعوا کند ،
🌟 گریه خود را قطع کرد و آرام شد .
🌟 کوثر ، دست نازنین زهرا را گرفت .
🌟 ابتدا او را بغل کرد ،
🌟 سپس او را بلند کرد .
🌟 کوثر از فرمانده ، عذرخواهی کرد و رفت .
🌟 و با هم سوار ماشین شدند .
🌟 نازنین زهرا ،
🌟 با چشمانی گریان و پف شده ،
🌟 به چشمان مادرش نگاه کرد و گفت :
🌹 مامانی ، من بابامو می خوام
🌹 به خدا دلم براش تنگ شده
🌹 به خدا من دوستش دارم
🌟 کوثر هم بغضش ترکید و گریه اش گرفت
🌟 و با لحن تندی گفت :
🌹 بس کن دخترم
🌹 منم دلم براش تنگ میشه
🌹 منم دوست دارم بیاد ولی نمیشه ،
🌹 نمی تونه بیاد
🍡 ادامه دارد 🍡
@kodak_novjavan1399
#شعر
چه خوبه ماه شعبان
ماه پيمبر است آن
آغاز آن سه ميلاد
حسين، عباس و سجاد
حسين امام سوم
چراغ راه مردم
امام نيكو سرشت
سرور اهل بهشت
عباس نماد وفاست
علمدار كربلاست
زيباست چو ماه گردون
شجاع و مرد ميدون
سجاد امام چارم
نيكوترين مردم
زينت عابدان است
صبور و مهربان است
به به به ماه شعبان
همه چه شاد و خندان
نيمه ي آن به دنيا
آيد امام زمان عج
@kodak_novjavan1399
🌸امشب كه
🎊در بهشت وا مى گردد
🌸هر درد نگفتنى دوا مى گردد
🌸از يمن ولادت امام سجاد(ع)
🎊حاجات دل خسته روا مى گردد
🎈میلاد امام
سجاد علیه السلام مبارک💐
عیدتون مبارک🌹
و همگـی حاجت روا🙏
.🌸🍃@kodak_novjavan1399
مداحی آنلاین - ارباب پسر دار شد - طاهری.mp3
7.74M
🌸 #میلاد_امام_سجاد(ع)
💐ارباب پسردار شد
💐همه نوکرا به صف
🎤 #محمدرضا_طاهری
👏 #سرود
👌 #پیشنهاد_ویژه
🌸🍃@kodak_novjavan1399
🌸سلام اى چارمین نور الهى
💗کلیم وادى طور الهى
🌸تو آن شاهى که در بزم مناجات
💗خدا مى کرد با نامت مباهات
🌸تو را سجاده داران میشناسند
💗تو را سجده گزاران میشناسند
🌸🎉میلاد باسعادت
امام سجّاد علیه السلام مبارک باد🎊💐
🌸🍃@kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا🙏
در این شب فرخنده و مبارک 🎉
میلاد امام سجاد (ع) 🎈
زیباترین سرنوشت را
برای عزیزانی✨
که این نوشته را 💐
می خوانند مقدر بفرما 🙏
الهی زندگیتون 🎊
به شیرینی عسل
به زیبایی گلها 🌸
خوش عطرتر از نسیم
ومتبرک به نگاه خدا باشه 🌹
شبتون زیبا 🌸
عیـدتـون مبــارک🎉🎊
🌸🍃@kodak_novjavan1399
☀️ #حــدیث_روز
📛 بداخلاقی
✅ امام صادق علیه السلام:
هر که بد اخلاق باشد، خودش را عذاب دهد.
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
@kodak_novjavan1399
❤️ #در_محــضـر_عــلـما
🔔 برای ما ننگ است!
✅ آیت الله مرعشی نجفی (ره):
روزی در راه زیارت گم شدم و تا نزدیک مرگ بیتاب گشتم. با توسلی به امام زمان (عج)، حضرت به سراغ من آمدند و مرا نجات دادند و فرمودند که ننگ است برای شیعیان ما که نماز شب نداشته باشند.
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
@kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐 #درس_اخـــلاق
🔻علامت حسود
🔻حجت الاسلام قرائتی
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
@kodak_novjavan1399
✨﷽✨
#اخلاق
✍مردی خدمت امام موسی کاظم (عليه السلام) آمد و عرضه داشت :
فدایت شوم ، از یکی از برادران دینی کاری نقل کردند که ناپسند بود ، از خودش پرسیدم انکار کرد در حالی که جمعی از افراد موثق و قابل اعتماد این مطلب را از او نقل کردند !
حضرت فرمودند : گوش و چشم خود را در مقابل برادر مسلمانت تکذیب کن ..
حتی اگر پنجاه نفر قسم خوردند که او کاری کرده و او بگوید نکرده ام از او قبول کن و از آنها نپذیر !
هرگز چیزی که مایه عیب و ننگ اوست و شخصیتش را از بین می برد در جامعه منتشر نکن که از آنها خواهی بود که خدا در موردشان فرموده :
"کسانی که دوست دارند زشتی ها در میان مؤمنان پخش شود عذاب دردناکی در دنیا و آخرت دارند".
حسن ختام این مطلب ، حدیثی تکان دهنده از حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است که فرمودند :
هر شخصی گناه و کار زشتی را نشر و پخش کند ، همانند کسی است که آن کار را انجام داده است..
📚 کافی ج 8 ، ص 147. آیه مذكور در سوره نور آیه 19 قرار دارد .
بحار الأنوار ، ج 72 ، ص 365 .
@kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 کارتون چهارشنبه سوری
@kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😡 چگونه بچهها از پدر و مادر بیزار میشوند؟
👈🏻 اثرات نامطلوب حسابرسی لحظهای والدین بر روی کودکان
@kodak_novjavan1399
29.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 سریال دنیای شیرین دریا
🇮🇷 قسمت چهارم : کار تابستانی
@kodak_novjavan1399
🌹🌟 داستان نازنین زهرا 🌟🌹
🍡 قسمت ششم 🍡
🌟 نازنین زهرا ، تا ساعتها گریه می کرد
🌟 مادرش کوثر نیز ،
🌟 از دست گریه ها و بهانه جویی های او ،
🌟 خسته و کلافه شده بود
🌟 ناگهان سرش داد زد ، دعوایش کرد
🌟 و او را در اتاق خودش حبس نمود .
🌟 نازنین زهرا هم ،
🌟 با چشمانی پر از اشک و قرمز و ورم کرده
🌟 با عکس بابا محمدش ، حرف می زد .
🌟 و درد و دل می کرد :
🌹 بابا ! چرا دیگه نمیای پیشم ؟
🌹 چرا دیگه برام قصه نمیگی ؟
🌹 چرا با من حرف نمیزنی ؟
🌹 نکنه با من قهری ؟
🌹 به خدا دلم برات تنگ شده .
🌹 مامان کوثر نمی ذاره گریه کنم
🌹 بابا جون ، آفرین بیا
🌹 به خاطر دختر امام حسین بیا
🌟کوثر از پشت در ،
🌟 به حرفهای نازنین زهرا گوش می داد
🌟 و بی صدا گریه می کرد .
🌟 تا اینکه یک دفعه صدای نازنین قطع شد .
🌟 کوثر ، منتظر ماند تا صدایی از او بشنود
🌟 اما دیگر ، هیچ صدایی از اتاق نیامد
🌟 هر چه منتظر ماند ، سکوت بیشتر می شد .
🌟 ترسان و لرزان وارد اتاق شد .
🌟 نازنین زهرا ، کف اتاق افتاده بود .
🌟 او از شدت ناراحتی و استرس و افسردگی ،
🌟 دق کرده بود و جان از بدنش ، پر زده بود .
🌟 عکس بابا محمدش نیز ،
🌟 در کنارش افتاده و شکسته بود .
🌟 مادرش ، هر چه صدایش زد اما بیدار نشد
🌟 کوثر ، با هق هق گریه و ضجه و جیغ و فریاد
🌟 دخترش را بلند کرد .
🌟 و مدام او را صدا می زد .
🌟 به سرعت ، مثل دیوانه ها ،
🌟 در کوچه ها دنبال ماشین می دوید .
🌟 همسایه ها نیز ، از دیدن این صحنه دلخراش ،
🌟 دیوانه وار دنبالش می دویدند .
🌟 نازنین زهرا را از دست او گرفتند .
🌟 و به بیمارستان بردند .
🌟 کوثر وسط کوچه افتاد .
🌟 و به سر و صورتش می زد .
🌟 زنان همسایه نیز ، او را دلداری می دادند .
🍡 ادامه دارد 🍡
@kodak_novjavan1399
💐خاطرات شهدا 💐
خاطره ای از زندگی شهید مهدی صابری
@kodak_novjavan1399