eitaa logo
دنیای شاد کودکان
2.9هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
4.2هزار ویدیو
75 فایل
🌸 کمک یار مربیان و پدرومادرهای عزیز 🌸 ◀️ کارتون ◀️ قصه ◀️لالایی های شبانه ◀️ کلّی کلیپ شاد ◀️ یادداشت های تربیتی 😍✌️😍✌️😍✌️ ارتباط با ادمین 👇👇 @zendegiiii تبلیغات: @tabligh_ita
مشاهده در ایتا
دانلود
🖤اِنَّـا لِـلَّٰـهِ وَ إِنَّـا إِلَـيْـهِ رَاجِـعُـونَ🖤 ⚫️بـازیـگـر مـحـبـوب سـریـال درگـذشـت😔😔😔 ⚫️جـزئـیـات بـیـشـتر و عـلـت فـوت👇 https://eitaa.com/joinchat/1213726825C2c52fb3d7f https://eitaa.com/joinchat/1213726825C2c52fb3d7f 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
👩🏻‍🔧 من یک خانم 32 ساله ام و سه تا بچه دارم روزگار باهام نساخت و گرفتم 😔.. بچه هام پیش شوهرم بزرگ میشن 👶 یک مدتی خیلی سرگردون بودم 😢 💎 دنبال این بودم یه کاری دست و پا کنم که بتونم بچه هامو تضمین کنم و ... 😞😔 واقعا نا امید بودم تا اینکه با کانال از آشنا شدم آقای خسروی به زبان ساده همه چیو توضیح میداد و خدایی قدم به قدم دستمونو میگرفت حالا دو ماهه به درآمدزایی رسیدم🤲🏻 پیشنهاد میکنم شماهم عضو کانالش بشید👇 https://eitaa.com/joinchat/2877882585C2b9658acd8
هدایت شده از دنیای کارتون
📵کورد هستی اینجارو نداری📵☟ فقط کوردا🔊 فقط کوردا🔊 فقط کوردا🔊 🔇کوردی سیستمی☟ ♫︎ 𝑱𝒐𝒊𝒏 https://eitaa.com/joinchat/1155268984C2611bba646 ♫︎ 𝑱𝒐𝒊𝒏 https://eitaa.com/joinchat/1155268984C2611bba646 فقط موزیکا کورد😵💚☝️🏿 . . . .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بازی برای تقویت هماهنگی چشم و دست (برای کودکان ۶ تا ۱۲ سال) رنگ آمیزی با دو دست، انواع خطوط و.... با اجرای این بازی آموزش داده می شود. @kodakane
شعر_کودک جیک و جیک و جیک🐣🐤🐥 جیک و جیک و جیک چه هستم؟ تخم پرنده هستم تنگ و تاریکه این جا خیلی کوچیکه اینجا فردا به امید خدا دیوار تخمو میشکنم رو شاخه ها پر می زنم آواز می خونم چه و چه با ناز می خونم به و به گربه میگه: صدای تو قشنگه موشه میگه: پرها و چشم و پای تو قشنگه خدا جونم کاش بتونم خوشگل خوشگل بخونم بچه هارو شاد بکنم کنار اون ها بمونم «مصطفی رحماندوست» @kodakane
مجبورم نکن پرواز کنم در لابه بلای شاخه های سرسبز و پر از برگ چنار، روی یکی از بالاترین شاخه ها ، لانه گنجشکی بود. توی لانه مامان گنجشکه با دقت روی چهار تا تخمش نشسته بود تا اونها رو گرم و نرم نگه داره .. جوجه گنجشک ها کم کم آماده بیرون اومدن از تخم هاشون بودند. یک روز صبح مامان گنجشکه چشمهاش رو با صدای ترق ترق شکستن تخم ها باز کرد. بله وقت بیرون اومدن جوجه ها بود و جوجه ها تمام تلاششون رو می کردند که از پوسته سفت تخم بیرون بیان! طولی نکشید که چهار تا کله کوچولو با نوک های طلایی از توی تخم ها بیرون اومد. جوجه ها گرسنه بودند و با دهان باز جیک جیک می کردند. مامان گنجشکه سریع پرواز کرد تا برای جوجه ها غذا بیاره .. از اون روز به بعد هر روز مامان گنجشکه همین کار رو می کرد و به دوردست ها پرواز می کرد تا برای چهار تا جوجه اش غذا بیاره. روز به روز جوجه ها بزرگتر و قوی تر می شدند و خودشون رو برای پرواز آماده می کردند. جوجه آخری که اسمش میکی بود از همه دیرتر از تخم بیرون اومده بود و از همه کوچیکتر بود. یکی از روزها جوجه اولی که زودتر از بقیه جوجه ها از تخم بیرون اومده بود و کمی از بقیه بزرگتر بود رو کرد به مامان گنجشکه و گفت:” مامان من میخوام مثل شما پرواز کنم .. میشه امتحان کنم؟” مامان گنجشکه گفت:” بله که می تونی، این کاریه که همه پرندگان باید انجامش بدن!” @kodakane
جوجه گنجشک بالهاش رو باز کرد و پرید .. اون در ابتدا نزدیک بود که روی زمین بیفته و تا نزدیک های زمین پایین اومد اما کم کم شروع به بال زدن کرد و بالا و بالاتر رفت. جوجه های دیگه که داخل لونه بودند با دیدن اون با هیجان گفتند:” ما هم می خوایم پرواز کنیم، ما هم می خوایم پرواز کنیم. جوجه دومی و سومی هم با اشتیاق به لب شاخه اومدند و به طرف پایین شیرجه زدند. اونها هم اول مستقیم به طرف پایین پرت شدند ولی بعد تند تند بال زدند و مثل جوجه اولی شروع به پرواز کردند. مامان گنجشکه نگاهی به میکی کرد و گفت:” خب نوبت تویه، آماده ای که بپری عزیزم؟” میکی یه کم فکر کرد و گفت:” نه مامان، من اینجا توی لونه خوشحالم.. میخوام همینجا بمونم!” مامان گنجشکه لبخندی زد و گفت:” باشه عزیزم عجله ای نیست..” از فردای اون روز هر روز صبح جوجه گنجشک ها از لونه بیرون می رفتند و بر فراز جنگل پرواز می کردند و عصر به لونه برمیگشتند همه به جز میکی ! یک روز وقتی گنجشک ها به لونه برگشتند جوجه اولی گفت:” من امروز از بالای یک مزرعه طلایی زیبا و یک دریاچه آبی بزرگ پرواز کردم” میکی گفت:” من از همینجا اونها رو میبینم. جوجه دومی گفت:” من هم امروز چند تا سینه سرخ زیبا دیدم و باهم کلی پرواز کردیم” میکی با بی تفاوتی گفت:” من اصلا از سینه سرخ ها خوشم نمیاد .. اونها خیلی سر و صدا می کنند.جوجه گنجشک ها رو کردند به میکی و گفتند:” قضیه چیه؟ چرا تو پرواز نمی کنی؟ نکنه از پرواز کردی می ترسی؟” میکی اخم کرد و گفت:” نخیر.. اصلا اینطور نیست من نمی ترسم، من هر وقت که بخوام پرواز می کنم ! فقط الان حال پرواز کردن ندارم. جوجه گنجشک ها با خنده گفتند:” نخیر تو می ترسی! تو می ترسی!” مامان گنجشکه با صدای بلند گفت:” آهای جوجه ها میکی رو اذیت نکنید! اون هر وقت که آماده باشه پرواز می کنه ” جوجه سومی گفت:” منم اولش میترسیدم که پرواز کنم .. ولی بالاخره تصمیم گرفتم که امتحان کنم و از پسش بر اومدم، وقتی پرواز کنی میفهمی که چقدر هیجان انگیزه! همه ما اولین بار می ترسیدیم. میکی فریاد زد :” نه ، نه من از پرواز کردن نمی ترسم، اصلا تنهام بزارید. مامان گنجشکه با مهربونی گفت:” اما میکی هیچ اشکالی نداره اگر قبول کنی که می ترسی! همیشه اولین قدم برای شجاع بودن قبول کردن ترسهاست. میکی کمی فکر کرد. بعد به آرومی گفت:” خب قبوله من یه کمی از پرواز کردن می ترسم !” مامان گنجشکه ادامه داد:” اگر بخوای میتونیم با هم پرواز کنیم و هر وقت تو داشتی می افتادی من تو رو میگیرم ! دوست داری امتحان کنی ؟” میکی من من کنان گفت:” نمیدونمم” اما اون واقعا ته دلش دوست داشت که پرواز کنه ! برای همین به آرومی گفت:” باشه مامان امتحان می کنم .. ولی باید قول بدی که نزدیک من باشی !” مامان و میکی به لبه شاخه اومدند و آماده پریدن شدند. میکی از بالا به پایین نگاه کرد به نظرش فاصله خیلی زیادی بود و اون احساس نگرانی می کرد. مامان گفت :” اول من میرم بعد تو دنبال من بیا !” بعد بالهاش رو باز کرد و از لب شاخه درخت پرید. میکی هم تصمیمش رو گرفت چشمهاش رو بست و پرید. بعد با صدای بلند داد زد:” کمک ،کمک ! دارم میفتم ! منو بگیر مامان ! ” مامان با مهربونی گفت:” نترس! تو حالت خوبه میکی ! لازم نیست انقدر محکم بال بزنی ! خودت رو رها کن و بگذار باد زیر بالهات بیاد و تو رو به بالا ببره ولی میکی همچنان داد می زد: دارم میفتم ، منو بگیر. اما کم کم همون اتفاقی که مامان گنجشکه گفت افتاد و میکی احساس کرد که باد زیر بالهاش میپیچه و به جای اینکه به پایین بره داره اون رو بالا و بالاتر میبره ! میکی باورش نمیشد که تونسته پرواز کنه، با هیجان گفت:” مامان ، منو نگاه کن ، دارم پرواز کنم!!” مامان گنجشکه با خوشحالی نگاهش کرد و گفت:” میدونستم که تو هر وقت بخوای میتونی پرواز کنی میکی! ” میکی از اینکه تونسته بود ترسش رو کنار بگذاره و بپره به خودش افتخار می کرد. جوجه های دیگه با دیدن میکی و مامان گنجشکه به سمت اونها پرواز کردند. بعد همگی به سمت مزرعه طلایی و دریاچه بزرگی که میکی همیشه از توی لونه اونها رو میدید پرواز کردند… @kodakane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⛔️ کلاهبرداری جدید😱 حواست هست به پوستت چه کرمی میزنی؟⚠️ 🔎تشخیص کرمهای لایه بردار تقلبی کورتون دار که برای پوست مثل تیغ عمل میکنه و با قطع کرم مشکلات پوست برمیگرده🤦🏻‍♀🤦🏻‍♀ 🤫 راز کرم گیاهی و رسیدن به زیبایی ماندگار 🎁پک زیبایی ۲.۵ میلیونی رایگان برا ۲۰۰نفر👇 https://eitaa.com/joinchat/509345793Cc92808e56a 👩‍⚕طرز ساخت کرم گیاهی با گلاب و میوه🍎👇 https://eitaa.com/tebe_jame/1229
آوا موزیک به ایتا پیوست 😍🎙 رسانه بزرگ آوا موزیک دنبال کن😻👇 ✦•━━━━✦❖✦━━━━‌‌‎‎‎‎‌•✦ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌https://eitaa.com/joinchat/1155268984C2611bba646 ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌https://eitaa.com/joinchat/1155268984C2611bba646 ✦•━━━━✦❖✦━━━━‌‌‎‎‎‎‌•✦ 🎧‌‌موزیک هایی که هیچ کجا نمیتونی دانلود کنی به راحتی دانلود کن 😎
هدایت شده از دنیای کارتون
❌❌درآمد ۲۰ میلیونی در منزل ❌❌ [جدید] 📣توام تو این گرونی ها دنبال ی شغل پردرآمدی که دخل و خرجت بهم بخوره! اینجا بهت ی شغلی آموزش میده که بتونی ماهیانه حداقل ۲۰ میلیون درآمد داشته باشی 🔰بزن رو لینک و صفر تا صدشو یاد بگیر 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3201696057Cc93bf7a5af درآمد و ویدئو بچه های کانالو ببین فقط😳👆
نقاشی با عدد ۹😍 @kodakane
☘استاد حائری شیرازی(ره) ✅چگونه فرزندانمان را با شخصیت تربیت کنیم؟ 👌اگر بَرآنید تا فرزندی پاک، مؤمن، متشخّص، و متخلّق به اخلاق حسنه داشته باشید، سعی کنید ✅به فرزندانتان “مسوولیت” بدهید، ✅و بعد، از آنان مسوولیت بخواهید، 👌و بدانید که این کار، کودکان را متشخص بار می آورد. و احساس می کنند، که بقدری مهم و ارزشمند هستند، که به آنان مسوولیت واگذار می گردد. 🌟کودکان باید احساس “شخصیت” کنند، 👌کسی که احساس شخصیت می کند با شدت تمام خود را کنترل می کند، و سعی می کند کاری نکند که شخصیت او آسیب بییند، و یا لکه دار شود. ❌وقتی که کودکان، احساس شخصیت نکنند، کم کم بی عار می شوند؛ یعنی “بی تفاوت” می گردند، چه از آنان تعریف کنید یا سرزنش نمایید، در هر دو حالت، بی تفاوت خواهند بود، و بدون هیچ عکس العمل. @kodakane
آشنایی با معنای بازیافت پسرک وقتی مرا در کنار پدر بزرگش دید خیلی خوشحال شد و سوار من شد . من از اینکه از دیدن من خوشحال شده بود شاد بودم. من و پسرک با هم روزهای خوبی داشتیم . من او را به مدرسه می بردم و با هم بر می گشتیم . با هم به پارک می رفتیم . ولی زمانه خیلی زود گذشت ، پسرک بزرگ شد و من کهنه و فرسوده شدم. دیگر مثل قبل سرحال نبودم . چرخهایم فرسوده شده بود . دسته فرمان هم کنده شده بود و پسرک هم اینقدر بزرگ شده بود که دیگر نمی توانست سوار من شود . یک روز پدر پسرک با یک دوپرخه نو به خانه آمد ، آن شب مرا در کنار درب کنار بقیه زباله ها گذاشتند. از اینکه کنار زباله های بدبو بودم خیلی ناراحت بودم . کاش هیچوقت در کارخانه مرا درست نکرده بودند. شب ماموران مرا همراه بقیه زباله ها بردند. در یک محل مرا و بقیه مواد پلاستیکی و فلزی و چوبی را از بقیه زباله ا جدا کردند. قسمتهای پلاستیکی و فلزی مرا از هم جدا کردند. ما ها را به یک کارخانه بزرگ بردند و ما را شستند و بعد وارد یک جای خیلی داغ شدیم از گرما بیهوش شدم . وقتی چشمانم را باز کردم قیافه ام تغییر کرده بود و در دست پسرکی بودم . داخلم را پر از آب کرده بود و گلها را آب می داد. بله من یک آبپاش زیبا شده بودم و تازه معنای بازیافت زباله را فهمیدم. @kodakane
سوپ جعفري . به كودكاني كه آبله مرغان وسرخك ميگيرندسوپ جعفري بدهيد چون سبب ميشود دانه‎ها سريعترازبين برود خوردن آن همراه غذاباعث جذب آهن میشود جعفری بروضد آسم است. @kodakane
هدایت شده از دنیای کارتون
🏴السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (ع) محرم نزدیکه و هنوز برای کوچولوت لباس مشکی نخریدی؟😔 لباس مشکی های بازار هم گرون و بی کیفیتند؟ 😭 یه جا را پیدا کردم لباس مشکی شیک و با کیفیت و ارزون آورده🤩 خودت بیا نگاه کن👇 https://eitaa.com/joinchat/1042874806C9ba115a2e0 موجودیش محدوده، بدو تا تموم نشده🏃