eitaa logo
کلبه مهربانی
86 دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
2.8هزار ویدیو
174 فایل
﷽ کانال کلبه مهربانی ✅اطلاعات عمومی ✅اخبار شهرستان ملارد و حومه ✅موضوعات فرهنگی،اجتماعی و... ارتباط با ادمین کانال: @Beyramii
مشاهده در ایتا
دانلود
چفیه یه بسیجی رو از دستش قاپیدن؛ داد میزد: آهــای... سفره ، حوله ، لحاف زیرانداز، روانداز، دستمال، ماسک، کلاه، کمربند، جانماز، سایه‌بون، کفن، باندِزخم تور ماهی‌گیریم ... هــمـه رو بُردن !!😂 شادی روحشون که دار و ندارشون همون یک چفیه بود صلوات ┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈ @kolbemehrabani501
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انتشار برای اولین بار؛ فایل صوتی مشاجره بین مجید کاظمی و سعید یعقوبی (متهمان حادثه تروریستی خانه اصفهان) حین رودرو شدن 🆔 @Baseeratt
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 سلبریتی ها و جریان ضد ایرانی، bbc و اینترنشنال از کدام حیوانات انسان نما حمایت می کنند؟ 🔴 قسمت منتشر نشده از شرارت و جنایات صالح میرهاشمی از جلادان اصلی و قاتل یک مامور پلیس و دو نیروی مردمی 🛑 کمترین عقوبت برای آنها محسوب می شود 🙏عرض پوزش بابت انتشار تصاویر توهین،اعمال وقیحانه و الفاظ رکیک و بی شرمانه @baseeratt
💎 دومین جشنواره سواد رسانه ای 💎 💎محورهای رویداد ⭐️تربیت رسانه ای ⭐️هوش مصنوعی ⭐️ بازی های رایانه ای ⭐️ اقتصاد رسانه ای ⭐️ فناوری نوین ارتباطی 💎قالب های ارائه آثار ⭐️سخنرانی (بدون تدوین) ⭐️موشن گرافیک ⭐️ پوستر و اینفوگرافی ⭐️نرم افراز ⭐️ کتاب 👇جهت کسب اطلاعات بیشتر و ارسال آثار👇 http://nasratehran.ir/Vbr7o 👇شبکه اجتماعی ⭐️ روبیکا 💎 https://rubika.ir/nasra_tehran ⭐️ایتا 💎 https://eitaa.com/nasra_tehran ⭐️ تلگرام 💎 https://t.me/tehran_amozesh ⭐️شماره تماس برای راهنمایی و مشاوره 📞 09210753500
هدایت شده از @
💎 دومین جشنواره سواد رسانه ای 💎 💎محورهای رویداد ⭐️تربیت رسانه ای ⭐️هوش مصنوعی ⭐️ بازی های رایانه ای ⭐️ اقتصاد رسانه ای ⭐️ فناوری نوین ارتباطی 💎قالب های ارائه آثار ⭐️سخنرانی (بدون تدوین) ⭐️موشن گرافیک ⭐️ پوستر و اینفوگرافی ⭐️نرم افراز ⭐️ کتاب 👇جهت کسب اطلاعات بیشتر و ارسال آثار👇 http://nasratehran.ir/Vbr7o 👇شبکه اجتماعی ⭐️ روبیکا 💎 https://rubika.ir/nasra_tehran ⭐️ایتا 💎 https://eitaa.com/nasra_tehran ⭐️ تلگرام 💎 https://t.me/tehran_amozesh ⭐️شماره تماس برای راهنمایی و مشاوره 📞 09210753500
💠 افزایش جمعیت ✍🏻 ما امروز در کشورمان جوان خیلی داریم امّا آیا فردا هم همین اندازه جوان خواهیم داشت؟ معلوم نیست. با این وضعی که من مشاهده میکنم، با این‌‌همه تأکیدی هم که کردیم، در عین حال نتایج، خیلی نتایجِ دلگرم‌کننده‌ای نیست؛ ممکن است فردا این‌همه جوان نداشته باشیم؛ ما باید کشور را برای آن روز ثروتمند کنیم. اگر آن روزی که ما جوان کم داریم، کشور ثروتمند نباشد، نمیتواند دیگر ثروتمند بشود. این هم دلیل چهارم برای اینکه امروز باید رشد ایجاد کنیم تا کشور ثروتمند بشود برای اینکه فردای محتمَل که این‌قدر جوان نداریم، واقعاً کشور بتواند خودش را اداره کند.۱۴۰۱/۱۱/۱۰ بیانات مقام معظم رهبری در دیدار کارآفرینان، تولیدکنندگان و دانش بنیان‌ها 🆔 https://eitaa.com/Bidarb_a_s_h 🆔 https://rubika.ir/Bidarb_a_s_h
💠 یک فرصت تمدنی 🔻 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار کارگزاران حج (۱۴۰۲/۰۲/۲۷) فرمودند: «مسئله حج یک مسئله‌ی جهانی، یک مسئله‌ی بین‌المللی، یک مسئله‌ی تمدّنی در معارف اسلامی است. حج را با این چشم باید نگاه کرد.» ایشان در ادامه ابعاد مسئله‌ی حج را تبیین کردند که در این اطلاع‌نگاشت مرور میشود. 🆔 https://eitaa.com/Bidarb_a_s_h 🆔 https://rubika.ir/Bidarb_a_s_h
📛 دعوا همیشه سر ایران قوی بوده و بس 🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🆔 https://eitaa.com/Bidarb_a_s_h 🆔 https://rubika.ir/Bidarb_a_s_h
🛑📸 نام اثر: دود شدن ۸ هزار میلیارد دلار آمریکا در سوریه هنرمند: جمهوری اسلامی ایران 🇮🇷 🆔 https://eitaa.com/Bidarb_a_s_h 🆔 https://rubika.ir/Bidarb_a_s_h
📡 عاقبت بازیچه شبکه معاند شدن مجید کاظمی و سعید یعقوبی بارها در دادگاه عنوان میکنن عامل اصلی تحریک این افراد، اینترنشنال بوده و گول چرندیات این رسانه‌ رو خوردن و حالا خودشون موندن و یک عالمه جنایت!!! این عاقبت اعتماد به اینترنشناله سیما ثابت هم گفت شرمنده و بای‌بای!!! 🆔 https://eitaa.com/Bidarb_a_s_h 🆔 https://rubika.ir/Bidarb_a_s_h
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 از قمه کشی تا تجاوز به عنف! 🔹تصاویر و اسناد دیده نشده از شرارت‌ها و جرم‌های تروریست‌های خانه اصفهان که به دار مجازات آویخته شدند. 🆔 https://eitaa.com/Bidarb_a_s_h 🆔 https://rubika.ir/Bidarb_a_s_h
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 شهروز سخنوری معروف به الکس اعدام شد 🔻صبح امروز «شنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۲»، شهروز سخنوری معروف به الکس به جرم قاچاق انسان به قصد فحشا به دار مجازات آویخته شد 🔹 ۱۸ آبان ماه ۱۳۹۸ بود که گزارشی به دادسرای جرایم امنیت اخلاقی ارسال و در آن عنوان شد در بررسی‌های اطلاعاتی محرز شده فردی به هویت «سارا جرف دریس‌زاده» با در اختیار داشتن تعدادی از زنان و دختران در کشور امارات مبادرت به تشکیل یک شبکه فساد کرده که با بررسی‌های صورت گرفته محرز شده نامبرده یک شاخه از شبکه بین المللی قاچاق زنان و دختران شهروز سخنوری معروف به الکس است که به عنوان مدیر ارشد این شبکه تحت نظر و هدایت الکس در دوبی فعالیت می‌کند. 🔸در اقدام صورت گرفته تعدادی از زنان و دختران فعال در این شبکه شناسایی و تحویل مقام قضایی شدند. 🔹با توجه به محتویات پرونده و مفاد کیفرخواست صادره، اقاریر و اعترافات متهمان در مرحله تحقیقات مقدماتی، دادرسی، استخراج فیلم‌های مستهجن و مبتذل تهیه شده از گوشی تلفن همراه متهم شهروز سخنوری و با توجه به مراتب فوق الذکر، اقاریر و اعترافات صریح نامبرده مبنی بر مبادرت به تاسیس و اداره شبکه وسیع فساد و فحشا در سطح بین المللی که در فضای مجازی فعالیت و دختران ایرانی و خارجی را جذب می‌کرده است؛ دادگاه انقلاب اسلامی تهران پس از رسیدگی پرونده اقدامات نامبردگان که به صورت گسترده انجام شده و موجب اخلال شدید در نظم عمومی کشور شده بود را از مصادیق افساد فی الارض تشخیص داده و رای به اعدام الکس داد. 🆔 https://eitaa.com/Bidarb_a_s_h 🆔 https://rubika.ir/Bidarb_a_s_h
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام بر حضرت معصومه سلام الله علیها👌 سلام بر حیا وعفت وحجاب معصومه سلام الله علیها👌 سلام بر مهربونی ودختری وخواهری معصومه سلام الله علیها👌 میلاد نور وعصمت ،میلاد نمونه حیا وعفت وپاکدامنی ،حضرت معصومه سلام الله علیها بر تمامی دختران سرزمین ایران مبارک وگرامی باد🌺❤️ 🍃🍂 @khandevaneeee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کلبه مهربانی
# بدون_تو_هرگز6️⃣2️⃣ #قسمت_بیست_و_ششم : رگ یاب اون شب علی مثل همیشه دیر وقت و خسته اومد خونه ... رف
# بدون_تو_هرگز7️⃣2️⃣ : حمله زینبی بیچاره نمی دونست ... بنده چند عدد سوزن و آمپول در سایزهای مختلف توی خونه داشتم ... با دیدن من و وسایلم، خنده مظلومانه ای کرد و بلند شد، نشست ... از حالتش خنده ام گرفت ... - بزار اول بهت شام بدم ... وسط کار غش نکنی مجبور بشم بهت سرم هم بزنم ... کارم رو شروع کردم ... یا رگ پیدا نمی کردم ... یا تا سوزن رو می کردم توی دستش، رگ گم می شد ... هی سوزن رو می کردم و در می آوردم ... می انداختم دور و بعدی رو برمی داشتم ... نزدیک ساعت 3 صبح بود که بالاخره تونستم رگش رو پیدا کنم ... ناخودآگاه و بی هوا، از خوشحالی داد زدم ... - آخ جون ... بالاخره خونت در اومد ... یهو دیدم زینب توی در اتاق ایستاده ... زل زده بود به ما ... با چشم های متعجب و وحشت زده بهمون نگاه می کرد ... خندیدم و گفتم ... - مامان برو بخواب ... چیزی نیست ... انگار با جمله من تازه به خودش اومده بود ... - چیزی نیست؟ ... بابام رو تیکه تیکه کردی ... اون وقت میگی چیزی نیست؟ ... تو جلادی یا مامان مایی؟ ... و حمله کرد سمت من ... علی پرید و بین زمین و آسمون گرفتش ... محکم بغلش کرد... - چیزی نشده زینب گلم ... بابایی مرده ... مردها راحت دردشون نمیاد ... سعی می کرد آرومش کنه اما فایده ای نداشت ... محکم علی رو بغل کرده و برای باباش گریه می کرد ... حتی نگذاشت بهش دست بزنم ... اون لحظه تازه به خودم اومدم ... اونقدر محو کار شده بودم که اصلا نفهمیدم ... هر دو دست علی ... سوراخ سوراخ ... کبود و قلوه کن شده بود ... ✍ ادامه دارد .... 8️⃣2️⃣ : مجنون علی تا روز خداحافظی، هنوز زینب باهام سرسنگین بود ... تلاش های بی وقفه من و علی هم فایده ای نداشت ... علی رفت و منم چند روز بعد دنبالش ... تا جایی که می شد سعی کردم بهش نزدیک باشم ... لیلی و مجنون شده بودیم ... اون لیلای من ... منم مجنون اون ... روزهای سخت توی بیمارستان صحرایی یکی پس از دیگری می گذشت ... مجروح پشت مجروح ... کم خوابی و پر کاری ... تازه حس اون روزهای علی رو می فهمیدم که نشسته خوابش می برد ... من گاهی به خاطر بچه ها برمی گشتم اما برای علی برگشتی نبود ... اون می موند و من باز دنبالش ... بو می کشیدم کجاست ... تنها خوشحالیم این بود که بین مجروح ها، علی رو نمی دیدم ... هر شب با خودم می گفتم ... خدا رو شکر ... امروز هم علی من سالمه ... همه اش نگران بودم با اون تن رنجور و داغون از شکنجه، مجروح هم بشه ... بیش از یه سال از شروع جنگ می گذشت ... داشتم توی بیمارستان، پانسمان زخم یه مجروح رو عوض می کردم که یهو بند دلم پاره شد ... حس کردم یکی داره جانم رو از بدنم بیرون می کشه ... زمان زیادی نگذشته بود که شروع کردن به مجروح آوردن ... این وضع تا نزدیک غروب ادامه داشت ... و من با همون شرایط به مجروح ها می رسیدم ... تعداد ما کم بود و تعداد اونها هر لحظه بیشتر می شد ... تو اون اوضاع ... یهو چشمم به علی افتاد ... یه گوشه روی زمین ... تمام پیراهن و شلوارش غرق خون بود ... ✍ ادامه دارد .... ┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈ @kolbemehrabani501
بدون تو هرگز9️⃣2️⃣ جبهه پر از علی بود با عجله رفتم سمتش ... خیلی بی حال شده بود ... یه نفر، عمامه علی رو بسته بود دور شکمش ... تا دست به عمامه اش زدم، دستم پر خون شد ... عمامه سیاهش اصلا نشون نمی داد ... اما فقط خون بود ... چشم های بی رمقش رو باز کرد ... تا نگاهش بهم افتاد ... دستم رو پس زد ... زبانش به سختی کار می کرد ... - برو بگو یکی دیگه بیاد ... بی توجه به حرفش ... دوباره دستم رو جلو بردم که بازش کنم ... دوباره پسش زد ... قدرت حرف زدن نداشت ... سرش داد زدم ... - میزاری کارم رو بکنم یا نه؟ ... مجروحی که کمی با فاصله از علی روی زمین خوابیده بود ... سرش رو بلند کرد و گفت ... - خواهر ... مراعات برادر ما رو بکن ... روحانیه ... شاید با شما معذبه ... با عصبانیت بهش چشم غره رفتم ... - برادرتون غلط کرده ... من زنشم ... دردش اینجاست که نمی خواد من زخمش رو ببینم ... محکم دست علی رو پس زدم و عمامه اش رو با قیچی پاره کردم ... تازه فهمیدم چرا نمی خواست زخمش رو ببینم ... علی رو بردن اتاق عمل ... و من هزار نماز شب نذر موندنش کردم ... مجروح هایی با وضع بهتر از اون، شهید شدن ... اما علی با اولین هلی کوپتر انتقال مجروح، برگشت عقب ... دلم با اون بود اما توی بیمارستان موندم ... از نظر من، همه اونها برای یه پدر و مادر ... یا همسر و فرزندشون بودن ... یه علی بودن ... جبهه پر از علی بود .. ✍ ادامه دارد .... 0⃣3⃣ بیست و شش روز بعد از مجروحیت علی، بالاخره تونستم برگردم ... دل توی دلم نبود ... توی این مدت، تلفنی احوالش رو می پرسیدم ... اما تماس ها به سختی برقرار می شد ... کیفیت صدای بد ... و کوتاه ... برگشتم ... از بیمارستان مستقیم به بیمارستان ... علی حالش خیلی بهتر شده بود ... اما خشم نگاه زینب رو نمی شد کنترل کرد ... به شدت از نبود من کنار پدرش ناراحت بود ... - فقط وقتی می خوای بابا رو سوراخ سوراخ کنی و روش تمرین کنی، میای ... اما وقتی باید ازش مراقبت کنی نیستی ... خودش شده بود پرستار علی ... نمی گذاشت حتی به علی نزدیک بشم ... چند روز طول کشید تا باهام حرف بزنه ... تازه اونم از این مدل جملات ... همونم با وساطت علی بود ... خیلی لجم گرفت ... آخر به روی علی آوردم ... - تو چطور این بچه رو طلسم کردی؟ ... من نگهش داشتم... تنهایی بزرگش کردم ... ناله های بابا، باباش رو تحمل کردم ... باز به خاطر تو هم داره باهام دعوا می کنه ... و علی باز هم خندید ... اعتراض احمقانه ای بود ... وقتی خودم هم، طلسم همین اخلاق با محبت و آرامش علی شده بودم .. ✍ ادامه دارد ... ┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈ @kolbemehrabani501
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔅 ✍ گر با خداباشی، حکمتش را خواهی فهمید 🔹زمان ازدواج به دیدن دو خواهر رفتم که تقریبا هم‌سن ولی ناتنی بودند. 🔸یکی از آن دختران که کمی زیباتر بود به مذاق من چسبید و انتخاب کردم. بعد از مدتی دیدم بر‌خلاف چهره مظلومش، اخلاق بسیار تند و بدی در پشت سر دارد. خواهر دیگر او بسیار آرام و متین بود، هرچند قیافه زیاد جالبی هم نداشت. 🔹زن من از زن اول پدرزنم بود که مادرش فوت شده بود. در زمان ازدواج نامادری همسرم به من گفته بود که مریم، اخلاق تندی دارد، ولی من روی این حساب که نامادری است و حسادت می‌کند، حرفش را قبول نکردم. 🔸مادرزنم فهمید من با مریم نمی‌سازم، به من پیشنهاد داد که اگر خواستم او را طلاق دهم و دختر او را بگیرم. 🔹تمام دلایل مرا قانع می‌کرد مریم را طلاق دهم، به‌خصوص اخلاق بدش و خودم را سرزنش می‌کردم که عاشق جمال طرف شدم و کمال طرف یادم رفت. و این طلاق منطقی است. 🔸پدر مریم کارگر بود و کار می‌کرد و افسار خودش و زندگی‌اش دست همسرش بود. و می‌دانستم بعد از گذشت مدتی از طلاق این کار را می‌کند. اما چون مریم مادر نداشت، عذاب وجدان گرفته بودم. 🔹و از طرفی، خواهر ناتنی مریم همیشه به من محبت زیادی می‌کرد و من حس می‌کردم، او هم به دست مادرش توجیه شده است. 🔸در این بحران روحی من، یک خواستگار خوبی برای خواهرزنم پیدا شد و او ازدواج کرد. من وقتی به خانه مادرزنم می‌رفتم و خوش‌اخلاقی و مهربانی خواهر‌زنم را با شوهرش می‌دیدم از انتخابم دیوانه می‌شدم. اما می‌دانستم در این صبرم و نوشتن خدا حکمتی است. 🔹سال‌ها گذشت و اکنون بعد از ۱۲ سال که من دو پسر زیبای باهوش و شیرین از مریم دارم، هنوز خواهرزنم صاحب اولاد نشده و نازابودنش قطعی است. 🔸اکنون فهمیدم که اگر خودم را به خدا نسپرده بودم و توکل نکرده بودم و تسلیم سرنوشت نشده بودم، این دو فرزند گل را خدا به من نداده بود و من باید یا زنم را طلاق می‌دادم یا تجدیدفراش می‌کردم چون تحمل بداخلاقی مریم را داشتم ولی تحمل اخلاق نیک خواهرش را بدون فرزند‌آوری نداشتم. 🔰 وَ عَسي‏ أَنْ تَکْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَکُمْ وَ عَسي‏ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ؛ و بسا چیزی را خوش ندارید و آن برای شما بهتر است، و بسا چیزی را دوست دارید و آن برای شما بدتر است، و خدا می‌داند و شما نمی‌دانید. (بقره: ۲۱۶) 🆔 https://eitaa.com/Bidarb_a_s_h 🆔 https://rubika.ir/Bidarb_a_s_h
🖼 راه‌کارهای علمی و عملی برای دعوت دختران به 🆔 https://eitaa.com/Bidarb_a_s_h 🆔 https://rubika.ir/Bidarb_a_s_h
اولی:چرا انقدر دست وپا میزنی ومیچرخی راحت باش فقط بخور و بخواب ولذت ببر. دومی:آخه دست و پای ما باید کار کنه ساخته بشه و کامل بشه تواون دنیا قراره باپاهامون راه بریم؛ فوتبال بازی کنیم با دستامون غذا بخوریم! اولی:واقعا تو به زندگی بعد زایمان اعتقاد داری! عاقل باش اینا خرافات قدیمیاس؟ ‍ دومی: آره حتما بعد زایمان زندگی هست. اولی: امکان نداره. ما با جفت تعذیه می شیم و نفس میکشیم. طنابشم انقدر کوتاهه که به بیرون نمی رسه اصلا اگه دنیای دیگه هم هست چرا کسی تاحالا از اونجا نیومده بهمون نشون بده. دومی: بعد زایمان یکی هست مارو بغل و نوازش میکنه بهمون غذا میده؛ کمکمون میکنه بهش میگن مامان. اولی: مگه تو به مامان اعتقاد داری؟ اگه هست پس چرا نمی بینیمش؟!!! دومی: به نظرم مامان همه جا هست. دور تا دورمونه. اولی: من مامانو نمی بینم پس وجود نداره. دومی: اگه ساکت ساکت باشی صداشو می شنوی و اگه خوب دقت کنی حضورشو حس می کنی…. 🚫این مکالمه چقدر آشناس😭 تا حالا بودن خدا و ایمان به دین و آخرت رو اینطوری به همین سادگی حس نكرده بودم... 🆔 https://eitaa.com/Bidarb_a_s_h 🆔 https://rubika.ir/Bidarb_a_s_h
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚩 روایت شکوه هنر بانوان به مناسبت میلاد حضرت معصومه (س) و روز دختر 🔖با محوریت - فاطمه معصومه (س) الگوی دختر اسلام - امید به آینده و ترسیم آینده دختر ایرانی 🕌قم، حرم حضرت معصومه (س) قالبهای هنری: 🔹 پوستر 🔸 تصویرسازی 🔹 حروف‌نگاری/خوشنویسی 🔸 گرافیک متحرک 🔹 نقاشی (رنگ روغن/پاستل/سیاه‌قلم/ اکریلیک/ آبرنگ) 🔸 پادکست 🔹 طراحی لباس 🔸 پی‌نما 🔹 روایت نویسی 🔸 فیلم کوتاه ♻️ با مشارکت حرم مطهر حضرت معصومه(س) سازمان بسیج جامعه زنان کشور نهضت پیشرفت بانوان اداره ارشاد اسلامی قم سازمان فرهنگی ورزشی شهرداری قم مشاهده آثار و بارگیری فایل با کیفیت و قابل چاپ در پیام رسان روبیکا : https://rubika.ir/tanineyas و پایگاه خبری : http://zanannews.ir 🔹 در حد توان خود رسانه باشیم تا این آثار، در میلاد حضرت معصومه و روز دختر در فضای مجازی، به صورت حداکثری منتشر و در دسترس همه قرار بگیرد.