روضہ شب هفټم محࢪم 🎶 سید مجید بنے فاطمہ . •• دلٺنگ_حرم💔•• . 🤲🏼¦⇢#اللہم_ارزقنا_کربلا #دست‌مارابرسانیدبه‌محرم ـ ـ ـ ــــــ❁ــــــ ـ ـ ـ @kole_bar971122

〖 🖤🥀 〗 . • بہ یاد حضࢪټ علۍ اصغࢪ ؏ بہ خیمہ بࢪو ...🌗 . •• دلٺنگ_حرم💔•• . 🤲🏼¦⇢#اللہم_ارزقنا_کربلا #دست‌مارابرسانیدبه‌محرم ـ ـ ـ ــــــ❁ــــــ ـ ـ ـ @kole_bar971122

دیدۍ،وقتۍیه‌بچه‌ڪوچیڪ دستاتومحڪم‌میگیره‌چه‌حال‌خوبۍدارۍ!! الھــۍشیش‌ماهه‌ارباب همونجورۍدستاتوبگیــره ...!"💔 #الهی‌آمین... 🦋💞 ـ ـ ـ ــــــ❁ــــــ ـ ـ ـ @kole_bar971122

•••🖤'' . • ومن‌سالهاست‌بہ‌سمت‌توفرارميڪنم مگرڪدام‌پناهگاه‌ازآغوش"طُ" امن‌تراست...؟!(: . • ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @kole_bar971122

م‍✋🏻‍ن غلام نوڪ‍🥺‍راٺم عاشق ڪربل‍😍‍اٺم عشق یعنے به تو رس‍♥️‍یدن #استوری‍ #ڪربلا ╚~~❁✨❁🖤❁✨❁~~╝ @kole_bar971122

#استوری #حضرت_علی_اکبر_ع #محرم @kole_bar971122

#استوری #حضرت_علی_اکبر_ع #محرم @kole_bar971122

کد4⃣1⃣ طرح داستان نویسی 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 سلام من دختری هستم چادری اهل نماز ،راستشو بخواین و از خودم تعریف نباشه من یه نماز قضا هم نداشتم .خیلی به نمازم و حجابم اهمیت میدم .راستش یه همسایه داشتیم که بی حجاب بود .ما کم کم با هم دوست شدیم و هر روز با هم بودیم ‌.خیلی خیلی صمیمی شدیم ‌،خیلی... حدود دوسال باهم دوست بودیم تا که یه روز با یکی از بچه های همسایه مون سر چیز های ناچیز بحثمون شد .من و همسایمون یعنی همون دوست صمیمی ام بعد از دوسه روز تصمیم گرفتیم که برویم با همسایه ای که با اون بحث کرده بودیم اشتی کنیم ولی دوست صمیمی ام وژدانش اجازه نمیداد چون همسایه ای که با اون بحث کرده بودیم به دوست صمیمی من بی احترامی کرده بود .اما من به خانه همسایه ای که با ان بحث کرده بودیم رفتم و از او خواستم که با ما آشتی کند اما او خیلی مغرور بود و درخواست مرا نپذیرفت . من صبرم تموم شد چون تو این دوسال رویَم نمیشد به او بگویم که حجابت را رعایت کن و یه روز تصمیم گرفتم به او بگویم .یک روز که از خواب بیدار شدم با توکل برخدا به کوچه رفتم و به ددست صمیمی ام و بچه های داخل کوچه گفتم بیایید یک قانون بگذاریم. انها گفتند چطور قانونی؟؟ من به انها گفتم از این به بعد هرکس در کوچه از القاب زشت و ناپسند استفاده کرد جریمه میشود و این را هم اضافه کردم که شما دوستان گلم با حجاب زیبا تر میشوید واین قانون هم گذاشتیم که حجاب خود را حفظ کنیم و هرکس به صورت عمد حفظ نکرد جریمه میشود و این راهم اضافه کردم که دختران با حجاب کامل میشوند و این حرف های زیبا.... بچه ها قبول کردند و چند روز اوضاع خوب بود که روزی دیدم دوست صمیمی ام حجابش را رعایت نکرده من به پیش او رفتم و قانون را به او یاداوری کردم دوستم با عصبانیت گفت :من دیگر از این قانون خسته شدم دوست دارم ازاد باشم به شما هم ربطی ندارد... من هیچ وقت عصبانیت این دوستم را ندیده بودم خیلی تعجب کردم و ناراحت شدم و تصمیم گرفتم چند روزی به کوچه نروم تا ببینم دوستم چه میکند . هیچ وقت انتظار چنین رفتاری را نمیکردم .دوستی که مانند خواهر من بود در میان بچه های کوچه مرا به خاطر حجاب کوچک و خوار کرد . من شب و روزم در فکر بودم خیلی خیلی ناراحت بودم اخه چرا . اخه چرا چنین رفتاری با من کرد😔 از یک طرف خوشحال بودم که وظیفه ی دینی خودم را انجام دادم و از یک طرف هم رفتار دوستم را میدیدم همیشه با خودم فکر میکنم که دوستم کسی این حرف ها را یادش داده که با من چنین رفتاری کند ولی بازم باورم نمیشد ان همسایه ای که با ان قبلا بحث کرده بودم با دوست صمیمی ام همدست شده بودند و هیچ گاه نیامدند از من عذر خواهی کنند اما من غرور خودم رو ان روز که با ان همسایه ای که بحث کرده بودم زیر پا گذاشتم بودم و از ان معذرت خواهی کرده بودم اما او چه ‌؟ او با دوست صمیمی ام که اکنون همانند دشمن من است دست به دست هم علیه من بودند همیشه با خودم میگفتم خدا با من است او دارد مرا امتحان میکند همیشه طلب صبر میکردم و لی بازم دلم پیش بچه های کوچه بود اما به خاطر امر به معروف و نهی از منکری که کرده بودم نمیتوانستم داخل کوچه بروم انها شب ها در کوچه بازی میکردند به من متلک میزدند و با حرف های زشتشون من رو آزار میدادند. وای خدا چه روز های سختی بود .خیلی خیلی سخت.چون خیلی سخت هست که چند نفر بر علیه تو باشند و تو تنها باشی و نتوانی تنهایی از خود دفاع کنی . خداوندا من فقط به خاطر تو این کار را انجام دادم .چرا این پاداش منه ؟؟ بازم صبر کردم دیدم که یه روز... کسی دارد زنگ خانه مارا میزند .آیفون رو برداشتم دیدم دوست صمیمی من است خیلی تعجب کردم .او که غرورش اجازه امدن به خانه مارا نمیداد چگونه اکنون به خانه ما امده است او به پیش من امد ماجرا را تعریف کرد ماجرایش خیلی عجیب بود خیلی تعجب کردم اوبه من می گفت :شبی که به خواب رفتم دیدم در مکانی هستم که خیلی زشت و بد بود. از کسی که در ان مکان بود پرسیدم او گفت اینجا جهنم است .او میگفت من خیلی ترسیدم به گونه ای که فریاد میزدم اما کسی صدای مرا نمی شنید که یکباره دیدم یک نفر نورانی به من نزدیک میشود او میگفت فرشته ای بود که اعمال زشت مرا به من نشان میداد ‌و همچنین رفتارهایی که با تو کردم دوست من خیلی از کارهایی که کرده بود پشیمان بود و از من معذرت خواهی کرد من او را بخشیدم و به او گفتم حال تصمیم چه کاری را داری؟ او که خیلی از کارهای قبلی اش که کرده پشیمان بود درحال گریه کردن به من گفت دیگر کار های حرام را انجام نمیدهم دیگر هیچ وقت..... من خوشحال بودم که دوستم تصمیم به کار خوب گرفته خدا را خیلی خیلی شکرکردم و از این به بعد هرکه را میبینم که مشکلی برایش پیش امده فقط به او میگویم که صبر پیشه کن فقط صبر صبر کلمه سخت و سنگینی است اما نتیجه خوبی دارد @kole_bar971122

با عرض سلام و تسلیت اسامی برندگان مسابقه احکام5️⃣ سکینه دستوار آسیه عبداللهی محمد رسول ضیاء فاطمه موذنی معصومه ناصری پور صفیه جانبزرگی اکبر پاک نهاد آیلار قویدل سمیه عباس نژاد نازنین فاطمه لوفی مرضیه زنگنه امیر حسین ورمزیار نرگس درزی رامندی سید محمد مهدوی فائزه فلاح معصومه بیننده مریم نجفی جواد جهانگیری یسنا بیگلو راضیه مهران نیا به برندگان مسابقه پیام ارسال شد ان شاءالله سوال بعد فردا شب داخل کانال ارسال میشه @kole_bar971122

🌷الْسَلٰامُ عَلَیْکَ یٰاابٰاعَبْدالّله الْحُسَین ازکـویرِ خشك بـر دریا سـلام هـرنـفـس بـر زاده ى زهـرا سـلام بازمـی گـویم بـه تو از راه دور یاحـسـیـن بـن عـلـی(ع)آقاسـلام 🌹 السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ.. 💚 روزتون_کربلایی @kole_bar971122

در کربلا چه گذشت... هشتم محرم الحرام |ملاقات امام(ع) با عمرسعد ▪️حضرت فرمود:« ای پسر سعد! آیا با من مقاتله می کنی و از خدا هراسی نداری؟» ابن سعد گفت:« اگر از این گروه جدا شوم، خانه ام را خراب و اموالم را از من می گیرند و من بر حال افراد خانواده ام از خشم ابن زیاد بیمناکم.» 🔺وقایع نگار روزانه محرم @kole_bar971122

,, ما تشنه عشقیم و شنیدیم که گفتند رفع عطشِ عشق، فقط نام حسین است!: @kole_bar971122

عذابم نده...🥀 روی زمین نکش پاهاتو..🍂 عذابم نده...🥀 روی چشام نبند چشاتو...🍂 عذابم نده...🥀 صدا بزن بازم باباتو...🍂 #استوی @kole_bar971122

༻﷽༺ به گمانم که نبی تاب فراق تو نداشت علی اکبر شد و آمد که کنارت باشد.. #صلی‌الله‌علیک‌یاعلی‌اکبر @kole_bar971122

‹🤍🕊› - - بگو‌کہ... قیمَـت‌یڪ‌شـب‌ضَریحتـٰاטּ‌چَنـۡداَسـت؟ بٖگیـر‌جـٰاטּ‌مَـرآ‌‌و‌َمَـراٰ‌ببـر‌بِھ‌حَـرَم🖐🏻'! - - 📓⃟🖤¦⇢ #پـروفٺـون•• ـ ـ ـ ــــــ❁ــــــ ـ ـ ـ @kole_bar971122

دلتنگۍدرد‌سخت‌وعجیبۍ‌ست دردۍ‌ڪہ‌نمیتوانۍ‌آن‌را‌براۍ ‌هیچڪس‌تعریف‌ڪنۍ ..؛ اِلا‌همانۍ‌ڪہ‌دلتنگت‌ساختہ‌است •. -دل‌فقط‌جاۍحسیــن‌اسـت‌وحسیــن🌱'! ـ ـ ـ ــــــ❁ــــــ ـ ـ ـ @kole_bar971122

روضہ شب هشټم محࢪم 🎶 سید مجید بنے فاطمہ •• دلٺنگ_حرم💔•• . 🤲🏼¦⇢#اللہم_ارزقنا_کربلا #دست‌مارابرسانید‌به‌محرم ـ ـ ـ ــــــ❁ــــــ ـ ـ ـ @kole_bar971122

〖 🖤🥀 〗 . • ﴿ اے ࢪوشناے دیدھ ام ﴾ ﴿ زِ چشم من مࢪو ﴾ . •• دلٺنگ_حرم💔•• . 🤲🏼¦⇢#اللہم_ارزقنا_کربلا #دست‌مارابرسانیدبه‌محرم ـ ـ ـ ــــــ❁ــــــ ـ ـ ـ @kole_bar971122

〖 🖤🥀 〗 . • از شمس جماݪٺ چقدࢪ ماھ بیافٺد...🌕 . •• دلٺنگ_حرم💔•• . 🤲🏼¦⇢#اللہم_ارزقنا_کربلا #دست‌مارابرسانیدبه‌محرم ـ ـ ـ ــــــ❁ــــــ ـ ـ ـ @kole_bar971122

⟬ #مَِنَِ_دَِوَِســــتَِ_دَِاَِرَِمَِ ܣܩܣ ܥ‌ߊ‌‌ܝ‌ ﻭ ̇ࡅܥ‌ߊ‌‌ܝ‌ܩ..💔🖇 ⟭ #دست‌مارابرسانیدبه‌محرم ـ ـ ـ ــــــ❁ــــــ ـ ـ ـ @kole_bar971122

⟬ دࢪد‌ ݦأ ࢪأ‌ أَځدۍ‌ ڄݫ‌ ٺۅ‌ ݩدأݩسٺ‌ #حَِسیَِنَِ_بَِہ‌_فَِدَِاَِۍ‌ تَِوَِ‌ کَِہ‌ هَِمَِ‌ دَِرَِدَِۍ ھݦ دࢪݦأݩ...💚🖇 ⟭ #دست‌مارابرسانیدبه‌محرم ـ ـ ـ ــــــ❁ــــــ ـ ـ ـ @kole_bar971122

〖 🖤🥀 〗 . • [] یڵ میداݩ بڵایم اڪبڕ [] [] یاۆڕ دشټ مݩایم اڪبڕ [] [] ڕهۆڕ ڕاھ خدایم اڪبڕ [] [] مٽڵ عباسۍ بڕایم اڪبڕ [] . •• دلٺنگ_حرم💔•• . 🤲🏼¦⇢#اللہم_ارزقنا_کربلا #دست‌مارابرسانیدبه‌محرم ـ ـ ـ ــــــ❁ــــــ ـ ـ ـ @kole_bar971122