eitaa logo
『• كُمِیْــ✌ـــــلٌ •』
118 دنبال‌کننده
0 عکس
0 ویدیو
25 فایل
همـہ دست گـل بـہ "آب" مےدهند اما انگار حڪایت ما فرق دارد ما دستـہ گل به "خاڪ" میدهیم انگار آنان که زلال‌تر از آب‌اند باید "خاڪ آلود" به دیدار "رب‌الـعـالمـیـن" بروند #الهم_احفظ_قائدنا_الخامنـہ_اے ڪلـنا قـاســم‌ ســلـیـمــانـــے
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌‍ 🌹❤️ " در محضــر شهــــید " ...🌹❤️ ساعت یڪ و دو نصف شب بود صدای شُرشُر آب می آمد یڪے ظروف رزمنده ها رو جمع کرده بود و خیلے آروم ، به طوری که کسے بیدار نشود ، پای تانکر آب مےشست... جلوتر رفتم... دیدم حاج ابراهیم همتِ ، فرمانده ی لشڪر ... ✨انسانهای بزرگ هر چه بالاتر می روند خاڪے تر می شوند.... این خصوصیت مردان خداست، خدایےشویم... 🌹 🌹 " شهــــــــ پیام ــــــید " را بہ خاطر بسپاریم ❤️
# خاطره🌺 تازه پا به گردان گذاشته بود. شوخ طبیعی، رکن جداناشدنی او بود. فرقی هم نمی کرد در پادگان باشد، در منطقه و یا شب عملیات و درگیری با دشمن. سال‌های جنگ با سرعت نور گذشت و آقا شدند، راوی جنگ دیگر کمتر خبری از شوخی‌ها و شوخ طبعی‌هایش بود. از قافله بازمانده بود و به یاد آنها روایت می‌کرد و از شجاعت و بزرگی‌شان می‌گفت. گاهی در جمع‌های خصوصی او را گیر می‌آوریم و گریزی می‌زنیم به شیرین‌کاری‌هایش و خاطرات روزهای جنگ. همین چند وقتِ گذشته بود که از او خواستیم تا از ماموریت کردستان بگوید . او هم از خداخواسته سوار مرکب خاطرات شده، می‌گفت: تازه قله ای را گرفته، و سرخوش از این پیروزی، بین بچه‌ها نشسته بودیم که سروکله خبرنگاری پیدا شد و از چگونگی عملیات شب گذشته پرسید. با حرارت هرچه تمام‌تر پاسخ گفتیم و از شجاعت بچه‌ها و فرار دشمن حکایت ها نقل کردیم. خبرنگار تشکر کرد و در حال رفتن ، ایستاد و رو به‌ من پرسید، راستی اسم تپه را نگفتید.... اسم تپه را نمی‌دانستم و گفتن "نمی‌دانم" با آن همه هنرنمایی قبلی برایم غیر ممکن بود. نگاهی به تپه انداختم و نگاهی به کلّه کنده‌کاری شده محمد. چقدر شبیه هم بودند ! از زبانم در رفت و گفتم "ارتفاعات پسکل ممد" عجب!! چه اسم با مسمایی شده بود! خبرنگار بیچاره تشکر کرد و رفت و از ما دور شد. ساعت ۱۴، صدای اخبار رادیو بلند شد. همه کنجکاو بودیم تا اخبارِ کلیِ عملیات را به‌دست بیاوریم. مجریِ خبر، با صدایی رسا و حماسی گفت...... دیشب رزمندگان ما در عملیاتی کم نظیر، در غرب کشور، موفق شدند مناطق وسیعی از جمله تپه‌های ۱۳۷، دربندی‌خان، پسکل ممد و.... را به طور کامل آزاد کنند و..... وقتی نگاهم به چهره متفکرانه فرمانده گردان افتاد و نیم نگاه‌ش به ما که به زور جلو خنده مان را گرفته بودیم، گوئی متوجه داستان شده بود، افتاد بدنبالم و..... من بودم که فراررا بر قرار ترجیح داده بودم و او بود که بدنبالم می آمد. برای برادر عزیز سید باقر احمدی‌ثنا راوی با سابقه دفاع مقدس
🇮🇷14هزار و 500 اسیر 🌹 شهید صیاد شیرازی 😕 ریسک بزرگی بود. هفتصد نفر چه بود که ما بخواهیم به خونین‌شهر حمله کنیم؟ بعدش چه؟ حالت خاصی بر ما حاکم شده بود. زیاد خودمان را پایبند مقررات و فرمول‌های جنگ نمی‌کردیم که این کار بشود یا نشود. گفتم: «بزنید.» ایشان زد. یک ساعت هم طول نکشید. ساعت هشت صبح بود که گفتند: «ما زدیم. خوب هم گرفته. عراقی‌ها جلوی ما دست‌ها را بالا برده‌اند. ولی تعداد آن‌ها دست ما نیست. باید احتیاط می‌کردند و کُند به طرفشان می‌رفتند. یک هلی‌کوپتر 214 فرستادیم بالا که ببینیم وضعیت چه جور است. خلبان فریاد زد: «تا چشمم کار می‌کند، توی این خلبان‌ها و کوچه‌های خرمشهر، عراقی‌ها صف بسته‌اند و دست‌ها را بالا برده‌اند.» یعنی قابل شمارش نبودند. واقعاً مطلب عجیبی بود. نمی‌شد به عراقی‌ها بگوییم: «شما بروید توی سنگر؛ ما نیرو نداریم!» بالاخره باید کارشان را تمام می‌کردیم. باز خداوند یاری کرد و تدابیری اتخاذ شد که جالب هم بود. به نیروهایی که در خط داشتیم، گفتیم: «به صورت دشتبان، به صورت صف، یک طرفشان ـ یعنی طرف غرب ـ بایستند.» منظورمان این بود که آن‌ها را هدایت کنیم بیایند روی جاده و از طریق جاده بروند به طرف اهواز. گفتم: «فعلاً پیاده بروند به طرف اهواز!» تا اهواز صد و شصت و پنج کیلومتر راه بود. ماشین هم نداشتیم که آن‌ها را سوار کنیم. نیروها با دست اشاره می‌کردند که بروید توی جاده. آن‌ها هم پشت سر هم رفتند توی جاده. مگر تمام می‌شدند! تا بعد از ظهر طول کشید. هر چه می‌رفتند، تمام نمی‌شدند. عصر بود. پرسیدم: «بالاخره این اسرا چه شدند؟» گفتند: «دیگر نمی‌آیند.» رفتیم توی خرمشهر و خرمشهر را گرفتیم. آماری به ما دادند. حدود چهارده هزار و پانصد نفر در شهر اسیر شده بودند؛ اینکه داخل این سنگرها، چقدر امکانات و مهمات و وسایل و تجهیزات و غذا بود، جای خودش...  http://eitaa.com/joinchat/3415605267Cb18985b625
❣✨ڪاری ڪن ❣✨بعضے وقتـــ ها نمیـدانم ❣✨در گـرد و غبـار ❣✨گنـاه این دنیـا چه ڪنم. ❣✨مـرا جدا ڪن از زمیـن ❣✨دستمـ را بگیـر... ❣✨میخواهمـ ❣✨در دنیاے تو آرامـ بگیرم ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔔 بین این انسانهای رنگارنگ! که خیـــره می شوند و معذب می کننــد تــو را نگـاه جوانــکی👀 کــه،زودتــر از تـــو ســرش را بــه زیــر می انـــدازد تـــا دل مولایش را نشکنـد😍 یــک دنیا ست... و زمـــزمه ای کـــوتــاه: مــــرا عهــــدیست با جـــانان🌸 در کوچه و خیابان نگاه را از ! میهمان سنگ فرش خیابان می کنیم😊 و درزهای بهم پیوسته کف پیاده رو را می شماریم تا نکند چهره به چهره! صورت به صورت! نگاه به نگاه افتد... اما بعضی ها صفحات اجتماعی را اند! غافل از اینکه ! ای برادر! عکس با ریش و محاسن با ادیت نورانی💫! ✋دست با انگشتر فیروزه و عقیق یمانی! حالت ایستاده و نشسته با برادران ایمانی! ای خواهر! عکس سجاده و چادر نماز🌸 در اتاق عرفانی! 📿 عکس از گونه ی نصفه و چشم بارانی😢! جمع دوستان و کافه های اعیانی! نیست❌ در شان یک یار !😔 درج کامنت با ادبیات بسیار و ! اینها بخشی از مشکلاتی ست که ما ها! در گیر آن هستیم...🙁 خواسته و یا ناخواسته😔 اگر در فضای حقیقی مواظب رفتار و نگاه و کلام مان🗣 هستیم! در فضای مجازی هم باشیم...☝️🏻 عکس با هزار ژست و مدل گذاشتن در این صفحات📲! مانند این است که سر چهارراه شهر↹؛ ایستاده و ژست بگیریم! و به تعداد فالوور های مان چه دختر و چه پسر! تماشا کنند مارا... 😨 مواظب باشیم دل ها را نلرزانیم🥀 عهد با جانان را فراموش نکنیم...!! ↳http://eitaa.com/joinchat/3415605267Cb18985b625
⚡«خلوت» خلوت است⚡ 📵خلوت! 📝همان دامی كه حضرت يوسف عليه‌السّلام در آن گرفتار شد و تنها كاری كه می‌توانست انجام دهد، گريختن بود... 🚪و خدا درهای رحمتش را به روی او يكی پس از ديگری باز كرد و رهايی اش بخشيد. 💻پس چه خلوتی دنج‌تر از فضای مجازی؟ ❄️خلوتی كه در آن حتّی شرم نگاه‌هايمان نيز مزاحم اختلاطمان نخواهد شد و استيكرها و شكلک ‌ها جايگزين خنده‌های زير لب و عشوه‌های پنهانيمان خواهد شد... 💫🔺همان چيزی كه در واقعيّت هرگز تصوّرش را نيز نمی كنيم و خودمان را از آن مبرّا می‌بينيم. 🚨اين خلوت نيز همان خلوتی است كه رسول اكرم صلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند اگر زن و مردی در آن تنها شوند، نفر سومشان ابليس 😈 خواهند بود. 🗯حواسمان باشد! 👇 🅾شيطان همدم ، و دستگاهش را الكترونيكی كرده است! ✅ خدای دنیای مجازی، همان خدای دنیای حقیقی است حواستان هست. http://eitaa.com/joinchat/3415605267Cb18985b625
♥رنج و مشقتی که آزادگان برای شرف ایران تحمل کردند،نباید فراموش کرد. 🌷 ✍نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی یکی از عذاب آورترین برنامه هایی که بعثی ها هر هفته بهمون تحمیل کرده بودن. تراشیدن سر و ریش به شکلی کاملا شکنجه وار بود.بیش از یه سال به هر آسایشگاه ۱۲۰ نفری بین شش تا هفت عدد تیغ بیشتر نمی دادن و همه افراد رو مجبور می کردن که سر و ریش و موهای زائد رو با همون تعداد کمِ تیغ بتراشند. بصورت میانگین به هر ۱۸ نفر یه تیغ می رسید و هر نه نفر مجبور بودیم با یه نصفه تیغ هم موی سر هم ریش و هم موهای زائد رو بزنیم. اوایل که بلد نبودیم تیغ با همون یه نفر اول کند میشد و بقیه بنام اصلاح واقعا شکنجه میشدن و هر کاری می کردیم تیغ روی سر و صورت نفرات بعدی کار نمی کرد و به همراه مو هر بار مقداری از پوست کنده میشد. بعد از هر اصلاح سر و صورت همه افراد خون مالی و تکه پاره میشد.بیشتر وقتا درد و عذابی که از تراشیدن سر و ریش می کشیدیم کمتر از کابل خوردن نبود و حتی در مواقعی زجرآورتر بود. هر چه التماس می کردیم که با پول خودمون تعداد بیشتری تیغ برامون بیارن گوششون بدهکار نبود و توجه نمیکردن. راهی بود برای شکنجه کردن اسرا به دستِ خودشون، بعضی وقت ها که سرِ کسی رو می تراشیدم، میدیدم که دستاشو کناره تشت گرفته و از شدت درد بی اختیار اشکاش داره میزیره داخل تشت. اگه هم نمی زدیم بهانه میفتاد دستشون و بعنوان تمرد کاری به سر فرد میاوردن که به مرگِ خودش راضی بشه. در سالهای بعد به مرور بهتر شد و به تدریج هر دونه تیغ شد برای ده نفر و پنج نفر و در اواخر اسارت برای دو نفر.. 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
♥ارزش احترام به پدر و مادر ✍️آیت‌الله آقا سیّد جمال‌الدّین گلپایگانی عارف بزرگی بودند. ایشان می‌فرمودند: در تخت‌ فولاد اصفهان - که معروف به وادی‌السّلام ثانی است، حالات عجیبي دارد و بزرگان و عرفای عظیم‌ الشّأنی در آن‌جا دفن هستند - جوانی را آوردند. من در حال سیر بودم، گفتند: آقا! خواهش می‌کنیم شما تلقین بخوانید. ايشان فرمودند: آن جوان ظاهر مذهبي داشت و خیلی از مؤمنین و متدّینین براي تشييع جنازه او آمده‌ بودند. وقتی تلقین می‌خواندم، متوجّه شدم که وقتی گفتم: «أفَهِمتَ»، گفت: «لا»، متعجّب شدم! بعد دیدم که دو سه بچّه شیطان دور بدن او در قبر می‌چرخند و می‌رقصند! از اطرافيان پرسیدم: او چطور بود؟ گفتند: مؤمن. گفتم: پدر و مادرش هم هستند. گفتند: بله، ديدم مادر او خودش را می‌زد و پدرش هم گریه می‌کرد. پدر را کنار کشيدم و گفتم: قضیه این است. گفت: من یک نارضایتی از او داشتم. گفتم چه؟ گفت: چون او در چنين زماني (زمان طاغوت) متدیّن بود، به مسجد و پای منبر می‌رفت و مطالعه داشت، احساس غرور او را گرفته بود و تا من یک چیزی می‌گفتم، به من می‌گفت: تو که بی‌سواد هستی! با گفتن این مطلب چند مرتبه به شدّت دلم شکست! ايشان مي‌فرمودند: به پدر آن جوان گفتم: از او راضی شو! او گفت: راضي هستم، گفتم: نه! به لسان جاری کنید که از او راضی هستید - معلوم است که گفتن، تأثير عجیبي دارد. پدر و مادر‌ها هم توجّه کنند، به بچّه‌هایشان بگویند که ما از شما راضی هستیم، خدا این‌گونه می‌خواهد وقتي می‌خواستند لحد را بچینند، ایشان فرمودند: نچینید! مجدّد خود آقا پاي خود را برهنه کردند و به درون قبر رفتند تا تلقین بخوانند. ايشان مي‌فرمايند: اين بار وقتی گفتم «أفَهِمتَ»، دیدم لب‌هایش به خنده باز شد و دیگر از آن‌ بچّه شيطان‌ها هم خبری نبود. بعد لحد را چیدند. من هنوز داخل قبر را می‌دیدم، دیدم وجود مقدّس اسدالله‌الغالب، علی‌بن‌ابی‌طالب فرمودند: ملکان الهی! دیگر از این‌جا به بعد با من است ... لذا او جواني خوب، متدّین و اهل نماز بود كه در آن زمان فسق و فجور، گناهي نکرده بود امّا فقط با یک حرف خود (تو كه بی‌سواد هستی) به پدرش اعلان كرد كه من فضل دارم، دل پدر را شکاند و تمام شد! شوخی نگیریم. والله! اين مسئله اين‌قدر حسّاس، ظریف و مهم است. 📗 : گزیده‌ای از کتاب دو گوهر بهشتی آیت الله قرهی http://eitaa.com/joinchat/3415605267Cb18985b625
🔴 ترشی و این همه ضرر!؟ این هشدار را جدی بگیرید! 🌼🌱🌸خانم های گروه بیشتر دقت بفرمایند از همین لحظه خوردن و درست کردن ترشی را کنار بذارید و ببینید و آگاه شوید که انسان این همه خواص مرکبات و سبزیجات را چطور به سم تبدیل میکند و وارد بدن میکند. بعد فردا میگوید خدایا چرا من بیمار شدم؟ چرا سرطان گرفتم؟ چرا کبدم کار نمیکند! چرا من؟؟؟ ترشی های بازاری با سرکه صنعتی کیلویی ۵۰۰ تومان درست میشوند! کارخانه هایی که حتی بدون ورود یک دانه انگور،سرکه را با مواد شیمیایی پالایشگاهی فوق العاده مضر درست میکنند! شاید شنیده باشید که قدیمی ها میگفتند: "ترشی نخوری یک چیزی میشی!". بله حرف قدیمی ها بی حکمت نبود و این مطلب کاملا اثبات شده! ترشی باعث کندی حافظه و سردی مغز میشود! 🔻زیاد ترشی بخورید تا بیماری هایی لاعلاج مثل ام اس، پارکینسون، رعشه، لقوه، دمانس (زوال عقل)، صرع و ... بگیرید و یا بیماری تان تشدید شود! 🔻ترشی سرکه بخورید تا حنجره تان نابود شود و همیشه خلط پشت حلق داشته باشید! 🔻سرکه صنعتی و ترشی بخورید تا به مشکلات عدیده معده مثل زخم معده و اثنی عشر و ورم معده دچار شوید! 🔻سرکه و ترشی بخورید تا همیشه کسل و بی حال و پر خواب باشید! 🔻کودکان، دانش آموزان و دانشجویان ترشی بخورند تا کندفهم شوند! 🔻پیران ترشی بخورند تا آرتروزشان تشدید شود! 🔻دخترها و زنان ترشی بخورند تا از درد قاعدگی به خود بپیچند و گریه کنند! قاعدگی های نامنظم و دردناک! 🔻آقایان متاهل ترشی و سرکه صنعتی بخورند تا باروری شان بشدت پایین بیاید! 🔻خانم های ترشی خور، به احتمال زیاد به دلیل اسیدی بودن محیط رحمشان دچار قارچ و عفونت میشوند! 🔻اگر میخواهید دچار خوره دندان شوید و دندان هایتان خراب شود مدام ترشی بخورید! 🔻ترشی بخورید و در آینده احتمال زیاد دچار سرطان معده شوید! 🔻ترشی با ماست یا ماهی بخورید تا کبد شما ضعیف شود و رنگ دانه (ملانین) پوستتان برگردد و دچار بیماری پیسی و برص شوید! 🔻ترشی بخورید تا کلسیم بدنتان دفع شود و دچار پوکی استخوان شوید! 🔻سیر ترشی های چند ساله بخورید تا سم نیترات وارد بدنتان شود! 🔻خلاصه ترشی بخورید و از هزاران ضرر دیگر ترشی، سرکه، شور، لیته و... بهره مند شوید! 🔴با انتشار این پیام به سلامتی دیگران کمک کنیم🍃🌹 http://eitaa.com/joinchat/3415605267Cb18985b625
هدایت شده از AM Bm
💥💥مهدی اسلامی💥💥: و اما بعد .... در روایات آخرالزمان داریم که اتفاقاتی باعث خواهد شد که سپاه ایران از سوریه و عراق خارج شده و آنگاه سفیانی خروج خواهد کرد حال این امر را از زاویه سیاست نگاه میکنیم دشمن وقتی دید ایران در عراق وسوریه صاحب نفوذ شده و مانع عدم تحقق خیلی از برنامه های آنهاست دو برنامه ریختن برنامه اول کاری کنند که مردم ایران از عراقی ها وسوری ها بیذار شوند برنامه دوم هم بالعکس مردم عراق و سوریه از ایران متنفر شوند در این برنامه دو هدف در نظر بود با توجه به تحریمها ، ایران توانسته بود با به دست گرفتن بازار عراق و سوریه بسیاری از مشکلات مالی خود را حل کند بنابراین آمریکا و انگلیس با سختتر کردن تحریمها ، نتوانسته بودن آسیبی که مد نظرشان بود به اقتصاد ما وارد کنند برای همین منظور با سیاست بسیار هدفمند سعی در ایجاد تنفر و تفرقه دو طرفه در میان ملتهای ایران و بالاخص عراق کردن مثلا به ایرانی گفتند که عراقی ها در ایران به دنبال صیغه کردن زنهای ایرانی اند چندین فیلم هم نشان دادن که عراقیها کالاها و میوه هایی که از ایرانی ها خریده بودن را نابود میکردن و یا بحث انتقال آب ایران به عراق را مطرح کردن و .... از طرفی هم به عراقیها تلقین کردن که شما مستعمره ایران شده اید سپاه قدس در عراق هر کاری بخواهد می‌کند و در سیاست عراق دخالت میکند و یا بحث صیغه کردن زنان عراقی در اربعین بیشتر این تفرقه افکنی ها در زمان اربعین امسال اتفاق افتاد به گونه ای که باعث شد در یک ماه گذشته عده ای از اوباش عراقی با برنامه ریزی قبلی به کنسولگری های ایران در نجف و کربلا حمله کنند و در خبرها دیدید که حتی خرید کالاهای ایرانی را نیز تحریم کرده اند از طرفی هم به عراقی ها تلقین کردن که حشدالشعبی و عصائب و کتائب یعنی سپاه قدس ایران بعد با زیرکی تمام مردم را در مقابل حشدالشعبی قرار دادن به گونه ای که مردم با لیدری اوباش آموزش دیده به فرماندهان خود حمله کردهو به طرز فجیعی از آمبولانس بیرون کشیده و کشتند با اینکار هم بازار عراق را از دست ما خارج کردن و هم امنیت نیروهای ما در عراق را از بین بردن هم به مقصد اقتصادیشان که فشار بیشتر به اقتصاد ما بود رسیدن و هم سعی خود را کردن که عراق را از نیروهای ایرانی خالی کنند در واقع عراق کشور پایلوت برای تمرین اغتشاش در ایران قرار گرفت