【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
#گمــنامے ، راز عجیبےست ... .
گمنامی یعنی مثل #حاج_احمد_متوسلیان سی و دو سال نا معلوم باشی... .
گمنامی یعنی کمیل و حنظله.... .
گمنامی یعنی ۳تا داداش مثل #باکری ها که هیچ کدوم جنازه شون برنگشت ...
گمنامی یعنی روزنامه نویسی به شهدای مظلوم ما بگوید :
« #یاران_دیکتاتور!!!»
گمنامی یعنی بدن نیمه جان بچه های هویزه که زیر شنیِ تانکها له شوند و وحسرت یک #آخ را بر دل دشمن بگذارند ...
گمنامی یعنی بدن های نازنینی که درکوه های #کردستان منجمد شدند ...
گمنامی یعنی شبانه به فقرا نان و خرما بدهی و نفرین و ناسزا تحویلت دهند ...
گمنامی یعنی"به فرزند جانباز ۷۰ درصد بگن با #سهمیه رفت دانشگاه...
گمنامی یعنی نه تنها #جان که #نام و #هویتت را نیز فدای حضرت دوست نمایی...
#شهداےگمنام
#یادشهداباصلوات
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
♥🍃
قصہ از همون جایی شروع شد که..
#رفیق شدیم تو روضهت...♥️
سربنــد رو سر همدیگہ بستیمو
شدیم عبد رقیہت🌙
#رفاقت_تا_شهادت
فکر کن خدا فقط یک بنده داره و اون تویی!
حالا برای کسی که تنها تو رو داره چه میکنی..
تا حالا به لبخند خدا فکر کردی؟
﴾∞🖤🖇∞﴿
بهـقولشهیدابراهیمـهادۍ :
هرڪسظرفیٺمشهورشدنونداره
ازمشهورشدݧمهمـتراینهکہ
آدمـبشیم. . .!:)
#شهیدابراهیمهادی
#دفاع_مقدس
#اربعین
#ما_ملت_امام_حسینیم
#برای_داش_ابرام
#رفیق_شهیدم
#شهید_ابراهیم_هادی
@Komeil3
64240_992.mp3
4.06M
اربعینقسمتخوباتشدو . . .
منجاموندم💔😭
- بھیاداربعینپارسالگوشبدیم(:
#پیشنھاددانلود🌱🖐🏻
هدایت شده از جـھـٰادابـنالعـمـٰاد .
#ټبآدݪ_حمایٺے😍
رفقاجآن
امشݕتبادݪ
حمایٺۍداریم😌
¹-بنرکانالتونبه
همراهتگبࢪاے
خادمارساڷڪنیدヅ
بࢪایتبحمایتےبھ ایݩ
آیدۍمراجـ؏کنید @R2020_1
²-رفقآےڪهحمایتےشرڪت
ڪردن⁵تاصلواٺبࢪاے
داداشجھادبفرستݧ💜:)
#ثۅاݕیھویۍ💞
برایسلامتیخودتونورفقآیکانالصلوات🌱
#صلواتبفرستجوون❣
#اللھمصلعلۍمحمدوآلمحمدوعجلفرجھم🦋
بایَدسہملیونجاماندهکربُبَلاروهم
بہقُربانیانکرونااضافہکرد. .!
ـحرمتآقا(؛♥️
#اربعین
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
#سلام_امام_زمانم بھ سرمرحمتبۍواسعھ یعنۍ #مھدۍ بھترینحادثہو واقعہیعنےمھدۍ اخمچشمشعلےوخنده
مثلشهداعاشق
خودتکن
مرامهدیجان...💔
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
گاهی از خیال من گذر میکنی…🥀
بعد اشک میشوی…
رد پاهایت خط میشود
روی گونه ی من
چقدر خوبه که هستی🌷
چقدر خوبه که
#یادت
#عطرحضورت
همیشه با منه❤
#شهید_ابراهیم_هادی ❤️
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
#گمنامـــے
ٺنها براے شهدا نیسٺ❗️
مےٺونـے زنده باشـے و سربازِ
#حضرٺ )_زهـرا(س)باشـے💪
اما یہ شرط داره⚠️
باید فقط
براے خدا ڪار ڪنـے نه ریا⛔️♥️
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
🔸️ گمان مَبَر که حسن بیضریح و بیحرم است/ کریم آل عبا هرچه هست میبخشد ... #شهادت_امام_حسن_مجتبی
ڪۍگفتھ غریبـے..؟!
خــودمنوڪرتـم😌🖤:)
توجه❌ توجه❌
خبر فورے🚫
یـــک جمــــــعــــه دیــــــگر هــــم گــــذشــــت ولی مهــــدے فــــاطــــمــــه نیــامــد✋🏻😔
برای دل داغدار امام زمانمون یه صلوات بفرستین..........
و نذر لبخندش از یکی گناه بگذرید..............
براتون تو نمازشبش دعا میکنه ها...........
از ما گفتن......
#تلنگرانه
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#دفاع_مقدس
#یک_جمعه_دیگر_بدون_آقامون
@Komeil3🖤
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
🔸یک هفته از شهادت پدرم گذشته بود، در زادگاه پدرم، شهر خوانسار، برای او مراسم ختم گرفته بودند. بنابراین مادر و برادرم هم در خانه نبودند و من باید به مدرسه میرفتم، خانم ناظم از راه رسید و برنامه امتحانی ثلث دوم را به من داد و از من خواست که حتما اولیایم آن را امضا کنند و فردا ببرم، به فکر فرورفتم چه کسی آن را برایم امضا کند، نسبت به درس و مدسهام بسیار حساس بودم و رفتن پدر و نبود مادر در خانه مرا حساستر کرده بود.
🔹وقتی به خانه رسیدم چیزی خوردم و خوابم برد، در خواب پدر را دیدم که از بیرون آمده و مثل همیشه با ما بازی میکرد و ما هم از سر و کولش بالا میرفتیم. پرسیدم آقاجون ناهار خوردید؟ گفت: نه نخوردم، به آشپزخانه رفتم تا برای پدرغذا بیاورم. پدر گفت: زهرا برنامهات را بیاور امضا کنم. گفتم آقاجون کدام برنامه؟ گفت: همان برنامهای که امروز در مدرسه دادند. رفتم و برنامه امتحانیام را آوردم اما هرچه دنبال خودکار آبی گشتم پیدا نشد، میدانستم که پدر هیچگاه با خودکار قرمز امضا نمیکند، بالاخره خودکار آبی ام را پیدا کردم و به پدر دادم و رفتم آشپزخانه.
🔸اما وقتی برگشتم پدرم را ندیدم، نگران به سمت حیاط دویدم دیدم باغچه را بیل میزند، آخر دم عید بود و بایستی باغچه صفایی پیدا میکرد، پدر هم که عاشق گل و گیاه بود. برگشتم تا غذا را به حیاط بیاورم ولی پدر را ندیدم این بار هراسان و گریان به دنبال او دویدم اما دیگر پیدایش نکردم، ناگهان از خواب پریدم. اما وقتی خاله برایم آب آورد دوباره آرام گرفتم و خوابیدم.
🔹صبح شد، موقع رفتن به مدرسه با عجله وسایلم را آماده میکردم، ناگهان چشمم به برنامه امتحانیام افتاد که با خودکار قرمز امضا شده بود، وقتی به خواهرم نشان دادم حدس زد که شاید داداشم آن را امضا کرده باشد ولی یادم افتاد که برادرم در خانه نبود، خواب دیشب برایم تداعی شد، با تعجب ماجرا را برای خواهرم تعریف کردم و تاکید کردم که به کسی نگوید. پدر در قسمت ملاحظات برنامه نوشته بود: "اینجانب رضایت دارم، سید مجتبی صالحی" و امضا کرده بود.
🔸آیت الله خزعلی از دوستان شهید بودند. ایشان از ما خواستند تا مدتی، موضوع را پیش کسی مطرح نکنیم. علمای آن زمان صحت ماجرا را تایید کردند و نامه به رویت حضرت امام(ره) هم رسید. اداره آگاهی تهران هم پس از بررسی، اعلام کرد امضا مربوط به خود شهید مجتبی صالحی است اما جوهری که با آن امضا شده، شبیه هیچ خودکار یا خودنویسی نمیباشد.
🔻نسخه اصلی این نامه در موزه شهدای تهران نگهداری میشود.
#شهید_سیدمجتبی_صالحی