♦️ابراهیم به مهمان نوازی بسیار اهمیت میداد و میگفت: باید صله رحم را طبق دستورات دین و بدون تجمل گرایی انجام بدیم تا رابطه خانواده ها همیشه برقرار باشد.
📚سلام بر ابراهیم2
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
همه جا مصطفی سعی میکرد خودش کمتر از دیگران داشته باشد، چه لبنان، چه کردستان، چه اهواز. لبنان که بودیم جز وسایل شخصی خودم چیزی نداشتیم. در لبنان رسم نیست کفششان را دربیاورند و بنشینند روی زمین.
وقتی خارجیها میآمدند یا فامیل، رویم نمیشد بگویم کفش دربیاورید. به مصطفی میگفتم «من نمیگویم خانه مجلل باشد، ولی یک مبل داشته باشد که ما چیز بدی از اسلام نشان نداده باشیم که بگویند مسلمانها چیزی ندارند، بدبختاند». مصطفی به شدت مخالف بود، میگفت «چرا ما این همه عقده داریم؟ چرا میخواهیم با انجام چیزی که دیگران میخواهند یا میپسندند نشان بدهیم خوبیم؟ این آداب و رسوم ما است، نگاه کنید این زمین چه قدر تمیز است، مرتب و قشنگ! اینطوری زحمت شما هم کم میشود، گرد و خاک کفش نمیآید روی فرش». از خانهٔ ما در لبنان که خیلی مجلل بود همیشه اکراه داشت. ما مجسمههای خیلی زیبا داشتیم از جنس عاج که بابا از افریقا آورده بود. مصطفی خیلی ناراحت بود و خودمان دو تا همهٔ آنها را شکستیم. میگفت «اینها برای چی؟ زینت خانه باید قرآن باشد. به رسم اسلام. به همین سادگی». در ایران هم چیزی نداشتیم هرچه بود مال دولت بود. زیرزمین دفتر نخستوزیری را هم که مال مستخدمها بود به اصرار من گرفت. قبل از این که من بیایم ایران، در دفترش میخوابید. مصطفی حتی حقوقش را میداد به بچهها. میگفت «دوست دارم از دنیا بروم و هیچ نداشته باشم جز چند متر قبر و اگر این را هم یک جور نداشته باشم، بهتر است».
راوی: غاده جابر (همسر شهید چمران)
اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم
می گویند زاهد وارسته ای در بصره سکونت داشت در بستر مرگ قرار گرفت، خویشانش بر بالین او نشسته و گریه می کردند. زاهد به پدرش رو کرد و گفت: چرا گریه می کنی؟ پدر گفت: چگونه گریه نکنم، وقتی فرزندی از دنیا برود، پشت پدر می شکند.
زاهد به مادرش گفت: چرا گریه می کنی؟ مادر گفت: چگونه نگریم که امیدوار بودم در ایام پیری عصای دستم باشی و به من خدمت کنی، و در هنگام بیماری و مرگم در بالینم باشی. زاهد به همسرش گفت: چرا گریه می کنی؟ همسر گفت: چگونه گریه نکنم که با مرگ تو، فرزندانم یتیم و بی سرپرست می شوند.
زاهد، فریاد زد آه! آه! شما هرکدام برای خود گریه می کنید، هیچ کس برای من نمی گرید، که بعد از مرگ بر من چه خواهد رسد و حالم چه خواهد شد؟ آیا دو سوالات فرشته نکیر و منکر را می دهم یا درمانده می شوم؟ هیچکس برای من نمی گرید که مرا تنها در لحد گور می گذارند، و از اعمال من می پرسند، این را گفت و آهی کشید و جان سپرد.
منهاج الشارعین - منهج ۱۳، ص۵۹۳
اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم
#به_وقت_قـرآن
وَلاَ تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَ لاَ تَمْشِ فِى الْأَرْضِ مَرَحًا إِنَّ اللَّهَ لاَ یُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ
سوره لقمان آیه 18
از مردم [ از سر تكبّر ] ، رخ بر متاب و در زمین ، متكبّرانه راه مرو
كه خداوند ، هیچ متكبّر فخر فروشى را دوست ندارد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#امام_رضا
مهـربونـم
بازم بـرات غزل سرودم
نـڱـے به یـاد تو نبـودم
😭عشق فقط امام رضا (ع)
#شهیــد
دوست دارم شبیه تــــــــــــو شوم
شبیه کلمهای که خدا دوستش دارد؛
شـــــــــهیـــــــــــد ...........
#ثواب_یهویی
همین الان برای سلامتی امام زمان ۵ تاصلوات بفرست❤️
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
✅ چـــــادر چیستـــ؟؟؟
🔷چــــــــــادر:
یعنے آنچه پشتـــ در بر سر زهرا سوختـــ ؛
ولے از سر زهرا نیفتاد ...
♦️چــــــــــادر:
یعنے آنچه با میخ به بدن زهرا دوخته شد ؛
ولے از سر فاطمه نیفتاد ...
🔷چــــــــــادر :
یعنے آنچه زهرا با یڪ دستش او را گرفتــــ ؛
ڪه ازسرش نیفتد و با یڪ دستش ڪمربند علے
را گرفتـــ ڪه او را نبرند ...
و اگر قرار بود فقط یڪے از این دو را میگرفتـــ ؛
حتما چــــــادر بود ...
♦️چــــــــــادر :
یعنے آنچه ظهر عاشورا بر سر زینبـــ سوختـــ ؛
ولے از سرش نیفتاد ...
🔷چــــــــــادر :
یعنے زینبـــ راضے به تڪه تڪه شدن عباسش شد ؛ ولے راضے به دادن نخے از آن نشد …
♦️چــــــــــادر :
یعنے "حسین علیه السلام" در لحظاتـــ آخر در
گودال ڪه فرمود :
(حرامزاده ها) تا من زنده ام سراغ حـــرمم نروید ...
🔷چــــــــــادر :
یعنے شبیه ترین حالتـــ یڪ بانوے شیعه به مادرش "زهراے مرضیه سلام الله"
🎀💫💥🥀💐