eitaa logo
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
5.2هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
1.7هزار ویدیو
82 فایل
﴾﷽﴿ • - اینجا خونه شُهداست شهدا دستتو گرفتنا ، نکنھ خودت دستتو بڪشی .. • . پاسخ‌بھ‌ناشناس‌ها؛ 〖 @komeil_212 〗 • اندکـےشࢪط! 〖 @Komeil32 〗 . هیئت‌کانالمون!(: 〖 @Komeil_78
مشاهده در ایتا
دانلود
بهـ‌نام‌خنده‌چشمان‌ابࢪاهـیم♥!』
Γ🌿🌻🔗°○ خنده‌یِ‌اول‌صبح‌ات چہ‌شیرین‌است آدم‌دلـش‌نمۍآید ازتـــو چشم‌بردارد...:)♥ ✋🏻 🦋 •°•علـمـدارکـمـیـل•°• ╔❁•°•♡•°•❁╗ @komeil3 ╚❁•°•♡•°•❁╝
روی‌مزارش‌نوشتہ‌بود؛ -بگذاریدگمنام‌باشم،کہ‌بخداقسم‌گمنام بودن‌بھتراست‌ازاینکہ‌فرداافرادی‌وصایایم راشعارقراردهنداماعمل‌بہ‌آن‌رافراموش کنند..:)! -گلستان‌شھداۍاصفھان- 💔
عیدوڪم‌مبروڪ♥:)!
-دورٺان‌بگردمـ🦋 --ٻاران‌آمد‌☔️ --شما‌نمۍ‌آیید؟🥀 ✨اللهم‌عجل‌الولیک‌الفرج✨ •°•علـمـدارکـمـیـل•°• ╔❁•°•♡•°•❁╗ @komeil3 ╚❁•°•♡•°•❁╝
9.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دخترۍکہ‌باچادرش‌خفہ‌اش‌کردند!💔 🕊 🍃 •هیئت‌خادمآن‌ولےعصࢪ🌸🍃 ☔️💦( @komeil_78)
•°💛🖇📿✿ اطاعت از رده های بالاتر را در راستای اطاعت از ولی امر و اطاعت از خدا، لازم می دانست و می گفت: این سلسه مراتب باید رعایت شود، اگر در این مسیر کوتاهی کنیم و از ولایت اطاعت نکنیم، چوب آن را می خوریم. دقت در حفظ بیت المال با گوشت و پوست و خونش عجین شده بود. یک روز بچه ی مریضش را روی دست گرفته و پای پیاده رو به بیمارستان می رفت. از او پرسیدند چرا ماشینی که در اختیار داری سوار نمی شوی؟! گفت: ماشین مال بیت المال است نمی توانم کار شخصی با آن انجام دهم. 📚:شمیم عشق 🌻 •°•علـمـدارکـمـیـل•°• ╔❁•°•♡•°•❁╗ @komeil3 ╚❁•°•♡•°•❁╝
•°♥🖇📿✿ حرف دل 💟 سردار سلیمانے: پروردگارا.... 🤲🏻📿 تو را سپاس ڪه مرا🌸 با بهترین بندگانت💚 در هم آمیختے و 🌺 درڪ بوسه بر گونه‌هاۍ✨ بهشتے آنان و استشمامِ🌷 بوۍ عطر الهـے آنان را💠 یعنے مجاهدین و شهداۍ🌹 این راه را به من ارزانے داشتی.🍃 •°•علـمـدارکـمـیـل•°• ╔❁•°•♡•°•❁╗ @komeil3 ╚❁•°•♡•°•❁╝
سلیمانی چگونه سلیمانی شد!❓ وقتی جنگ به قسمت شهری کشیده شد 🥀برخی به ناچار وارد منازل مردم شدند.🍃 ایستاد به سخنرانی برای🔰 نیروها: اگر به شهر شما حمله شود، دوست دارید وارد خانه‌تان شوند؟🤔 خیلی باید مراقبت کنید از حق‌الناس؛⭕️ حتی اگر وسیله‌ای به اشتباه جابجا شده، بگذارید سرجایش.✋🏻 خدا از شما امتحان می‌گیرد، از امتحان سربلند بیرون بیایید🌾
Γ🌿🌻🔗°○ در دمشق بودم که پیغام دادند به حماه حمله شده و خودت را به آن جا برسان... خودم را به حماه رساندم و رفتم روی تل زین العابدین. حاج قاسم هم آنجا حضور داشت...ژنرال های سوری هم اطراف حاجی حضور داشتند. آن ها در نهایت ادب و ارادت، متواضعانه چشم به حاج قاسم دوخته و منتظر بودند که ایشان چه می گوید...ایشان خطاب به همه گفت: از امشب ابو حسین نیروهایش را می آورد و برای کمک و پشتیبانی از شما در این جا مستقر خواهد شد. محکم باشید و بجنگید. ان شاالله با ورود ابوحسین، حماه سقوط نخواهد کرد.یکی از ژنرال ها برگشت و گفت: حاج قاسم! ما به شما و حرف هایت اعتماد داریم، اما ابو حسین باید بگوید می خواهد چه کار کند؟حاجی رو کرد به من و گفت: بلند شو حماسی جوابش را بده.ایستادم و بعد از بسم الله الرحمن الرحیم، با دست محکم به سینه کوبیدم و محکم گفتم: بنا به فرمان فرمانده ی عزیزم، از این به بعد حماه تهران من است.بیان همین جمله، فرماندهان سوری را اقناع کرد و راضی شدند.یادم هست پایان جلسه حاج قاسم با خنده به من گفت: عجب حرفی زدی ابو حسین!! 🎤سرداررحیم نوعی اقدم 📚: متولد مارس 🌷 •°•علـمـدارکـمـیـل•°• ╔❁•°•♡•°•❁╗ @komeil3 ╚❁•°•♡•°•❁╝
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
🙃💔
🙃💔↯ +کمکم کن حداقل یکمی شبهیت بشم ❤❤ _ +میگم لطفاً شفاعتموبکن شهیدشم💔 _ +من داداش ندارم😔💔 ولی یه داداش پیدا کردن😌 به نام داداش ابراهیم😔💔 تموم زندگیمو بهش میدم😭 _ +سلام.میگفتم داداش بی سیم به گوشی؟ اینجا حال دلامون خوب نیست .مردم هر لحظه دارن به منطقه خطر نزدیک تر میشن.نیرو کم داریم.میگفتم داداش کمک کن .از قول من به آقا امام زمان (عج بفرمایید که خیلی دلم براشون تنگ‌شده .بگین میدونم‌گره کور ظهور شما منم .میگفتم آقا جان و داداش ابراهیم شرمندتونم ﴾°•`.~💔﴿