یِجوریزداونجا..🥀
شنیدیمیگـھ..
منازباباهاشنیدم..
بچـھوقتـےکارخطایـےمیکنـھ ،
میگـھببینبچـھ!
یِجوریمیزنمیکـےازمنبخوری
دوتاازدیوار..
شنیدییان...؟!!
امامحَسن؏میگـھمادرمداشتحرفمیزد..
بـےحیابـےهوا..😭💔
باامامحسنبگو ،
ایوایمادرممادرممادرم..😭💔
یِچیزیمیشنویطاقتنمیاری..
نعرهاتبلندمیشـھ..
دادمیزنـے..
هـےمیگۍنگونخوووون😭💔
قربوندلتبرمامامحَسن؏..
یعدازیِمدتـےازقضایایشھادت
بـےبـےکـھگذشت..
زینبدیدحسنیِگوشہکزمیکنـھ😞
بغضدارهولۍگریـھنمیکنـھ..
یِروزاومددستشوانداختدورگردنحسن..
گفتداداشگریـھکنیِذره..
گریہکندقمیکنـےعزیززینب..😭🥀'
دردودلاتورامنبگوداداشـے..
منممادرموازدستدادم🥀
منمپھلوشودیدم😭
چرااینجوریکِزمیکنـے..؟!💔'
بـھحرفاومد..
شروعکردگریـھکردن..!😭
گفتزینب..
توکـھنبودیانقدرمادرمخوشحالبود..
اینقدرذوقمیکرد..:)🥀
گفتحَسنفدڪروگرفتم...
حالافدڪرومیدمبہعلـے،
خرجاینمردمنامرددنیاکنـھ:)))💔
دستازسرعلـےبردارن..
زینب..
یِوقتدیدمکوچـھتاریڪشد😭💔
*یازهـــــــــرا🖤*
نگاهڪردمدیدمیِغولبـےشاخودم،
یِلندهورازروبـھرودارهمیاد...
جلومادرموگرفت..💔
مادرمرفتبہسمتراست،
اونماومدسمتراست...
مادرمرفتبـھچپ،اونماومدچپ...🖤
رفتمجلوگفتمچیـھھھ؟!!
اونمبـےحیاقدشدرازه...
دستشوبلندکرد...
اماحیف!! قدمکوتاهبود😭💔
بلندشینهندزفریاروبیارین(:💔
امشبشبامامحسنِها..!
یِنوحھمشتـےبفرستمحالوهوایِدلامون
امامحسنۍشھ!🚶🏿♂