#هوالعشق♥
#پارت_صد_و_سه❃
#پلاک_پنهان🌿
#فاطمه_امیریヅ
محمد سریع به اتاق برگشت و با دیدن کمیل که با سختی و درد در حال پوشیدن پیراهنش است،به سمتش رفت و گفت:
ــ داری چیکار میکنی؟
ــ دایی چرا برگشتی؟برو دنبال سمانه
ــ بهش نرسیدم،بعدشم نمیشد تورو تنها بزارم
کمیل به سمت در رفت که محمد بازویش را گرفت:
ــ کجا داری میری با این زخمت
ــ حال من خوبه دایی
ــ کمیل بشین استراحت کن خودم میرم
کمیل کلافه گفت:
ــ دایی من نگران سمانه ام ،اون الان بربرداشت کرده باید بهش بفهمونم قضیه چیه
ــ باشه خودم میرم دنبالش
ــ یا میزارید بیام بهاتون،یا بدون شما میرم
کمیل عصبی گوشی را کنار دنده پرت کرد و زیر لب لعنتی گفت.
محمد فرمون را چرخاند و نگران نگاهش کرد.
ــ آروم باش اینجوری که نمیشه
ــ چطور آروم باشم ساعت۱۲شبه ،تنها رفت بیرون از کجا مطمئنید اون عوضیا همون اطراف نبودن
محمد خودش هم نگران بود ولی نمی خواست جلوی کمیل چیزی بگوید ،سریع شماره خواهرش را گرفت.
ــ الو سلام فرحناز جان،خوبی؟محمود خوبه؟
ــ ......
ــ سلامت باشی ،سلام میرسونن ،میگم سمانه هستش؟هرچقدر زنگ میزنم گوشی اش در دسترس نیست
کمیل زیر لب آرام ذکر میگفت و منتظر خبر خوشی از محمد بود.
ــ ......
ــ آها خیلی ممنون اجی،پس برگشت بهش بگو بهم زنگ بزنه
ــ.....
ــ یا علی ،خداحافظ
تماس را قطع کرد و نگاه ناراحتش را به کمیل دوخت ،صدای کمیل که از عصبانیت و نگرانی میلرزید د اتاقک ماشین پیچید.
ــ حتما اتفاقی براش اتفاقی افتاده ،باید به بچه های گشت خبر بدم
ــ آروم باش کمیل،سمانه بچه نیست،حتما یکم دیگه میره خونه
ــ پس چرا گوشیشو جواب نمیده؟
ــ الان هم عصبیه هم ناراحت،حرفایی که شنید کم چیزی نیستند
ــ اما من منظورم اونی که فکر میکنه نبود
ــ میدونم اما اون الان اینطوری برداشت کرده
#ادامہ_دارد...
〇 @Komeil3➣
•ميخاے از اولش بخونے؟🙃🎈↓
🌿{https://eitaa.com/komeil3/8953
#هوالعشق♥
#پارت_صد_و_چهار❃
#پلاک_پنهان🌿
#فاطمه_امیریヅ
ساعت یک بامداد بود و کمیل و محمد همچنان در خیابان ها میچرخیدند.
محمد نگران کمیل بود،زخمش کمی خونریزی کرده بود اما حاضر نبود که برود و پانسمانش را عوض کند.
کمیل خم شد و سرش را بین دستانش گرفت و محکم فشرد،تا شایدکمی از سر دردش کم شود.
ــ دایی زنگ بزن به خاله ببین سمانه نیومده ؟
ــ نمیخوام نگران بشن
ــ دایی اگه سمانه تا الان نیومده حتما به من رنگ میزدن چون سمانه بهشون گفته که با منه،مگه خاله اینو بهتون نگفت؟
محمد سریع شماره خواهرش را گرفت،که بعد از چند تا بوق آزاد صداب خوابالود فرحناز خانم در گوشی پیچید
ــ الو
ــ سلام ،ببخشید بیدارت کردم فرحناز،سمانه برگشت؟
ــ آره داداش بعد اینکه زنگ زدی به ربع ساعت اومد،من بهش گفتم زنگ بزنه،زنگ نزد؟
محمد نفس راحتی کشید و دستش را روی شانه ی کمیل گذاشت و فشرد:
ــ اشکال نداره شاید خسته بود
ــ اره وقتی اومد چشماش سرخ بودند از گریه،فک کنم با کمیل بحثش شده بود
ــ خب پس فردا بهاش حرف میزنم،شب بخیر
محمد سریع خداحافظی کرد و روبه کمیل گفت:
ــ درست حدس زدی،خونه است
ــ خدایا شکرت
با ناراحتی گفت:
ــ خاله نگفت حالش چطوره؟
محمد نمی خواست به او دروغ بگوید برای همین حقیقت را گفت:
ــ گفت حالش خوب نبود،چشماش از گریه سرخ بودند،حدس میزنن که با تو بحثش شده
ــ نباید سمانه رو وارد این بازی می کردم نباید این کارو میکردم
و مشتی بر زانویش نشاند.
ــ خسته نباشید
سمانه بی حوصله وسایلش را جمع کرد و از کلاس بیرون رفت،نگاهی به ساعت انداخت،ساعت۱۱ صبح بود،و کلاس بعدیش نیم ساعت دیگه شروع می شد،حوصله صحبت های استاد را نداشت ،با این ذهن درگیر هم نمی توانست چیزی یاد بگیرد،کیف را روی شانه اش درست کرد و از دانشگاه خارج شد.
چشمانش درد میکردند،گریه های دیشب اثرات خودشون را کم کم داشتن نشان می دادند،احساس می کرد زخم عمیقی بر قلبش نشست،حرف های کمیل برایش خیلی سنگین بود.
با صدای بوق بلند ماشین،سرش را بلند کرد،وسط جاده بود ،خودش هم نمی دونست کی به وسط جاده رسیده بود،خیره به ماشینی که به سمتش می امد بود پاهایش خشک شده بودند و نمی توانست از جایش تکان بخورد.
باکشیدن بازویش از جاده کنار رفت و صدای ماشین با بوق کشیده و وحشتانکی در گوشش پیچید.
سرش را بلند کردتا صاحب دست مردانه ای که محکم بازویش را گرفته ببینید.
با دیدن شخص روبه رویش با عصبانیت گفت:
ــ تو .. تو اینجا چیکار میکنی؟
#ادامہ_دارد...
〇 @Komeil3➣
•ميخاے از اولش بخونے؟🙃🎈↓
🌿{https://eitaa.com/komeil3/8953
دائم سوره #قل_هو_الله_احد را بخوانید و ثوابش را هدیه کنید به #امام_زمان (عج) ...
این کار عمرِ شما را با برکت میکند و مورد توجه خاص حضرت قرار می گیرید...
آیت الله بهجت (ره)
#یادمون_نره
ببخش که صدای گریه هایت را
نمیشنویم!
گوشمان از قیمت دلار و ماشین و
سهام و مِلک پر شده...💔
#امام_زمان(عج)😔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 حرکت جالب #شهید_ابراهیم هادی، وقتی فهمید دخترها به اون نگاه میکنند!
💞شهید ابراهیم هادی از شهدای برجسته و جاوید الاثر در عملیات والفجر مقدماتی است...
#شهیدابراهیم_هادی :
اگر ورزش برای خدا باشد میشود عبادت.
#اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°○•📸🦋•○°
اتل متل توتوله
چشم تو چشم گلوله...🌻
#شهیدمصطفیصدرزاده🍃
#سیدابراهیم♥
#استوری✨
•°•علـمـدارکـمـیـل•°•
╔❁•°•♡•°•❁╗
@komeil3
╚❁•°•♡•°•❁╝
•دستنوشته شهید نوید صفری ،
در مورد مراقبت و محاسبه نفس؛
|•شرایط «مراقبه» سخت است.
اینکه مراقب باشیم دروغ نگوییم، غیبت نکنیم، ناسزا نگوییم، خلاصه فعل بد و حرام انجام ندهیم، درست است، همه اینها صحیح است و باید ترک آنها گفت..
اما چه مىشود که گاهى حالى خوش و گاهى حالى ناخوش داریم یا حالات عالى پس از زیارات یا جلسات موعظه کمکم و به مرور زمان از بین مىرود، حتى با اینکه به خود قول مىدهیم که «مراقبه» داشته باشیم و همین کار را مىکنیم اما پس از مدتى مىبینیم که همان انسان سابق هستیم.
به نظر من این موضوع برمىگردد که ما «مراقبه» انجام مىدهیم اما «محاسبه» نه.یعنى وقتى ناخودآگاه اشتباهى از ما سر مىزند یا غیبتى را مىشنویم، بىتفاوت از او مىگذریم و «استغفار» نمىکنیم و حساب نمىکنیم که بابت این اشتباه باید چه کنیم. مثلاً اگر فکرمان جایى رفت که نباید برود به خودمان قول بدهیم بابت هر پرواز بىموردِ مرغ دل، شب هنگام موقع خواب، در اوج مستى خواب ١٠٠ صلوات بفرستیم تا «جبران» مافات شود، انشاءالله..
•°•علـمـدارکـمـیـل•°•
╔❁•°•♡•°•❁╗
@komeil3
╚❁•°•♡•°•❁╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*﷽*
#مکتب_سردار_سلیمانی
🎥فیلم منتشر نشده از حضور شهید حاج قاسم سلیمانی در جمع سربازان گمنام امام زمان(عج) وزارت اطلاعات در سال ۹۵
وزارت اطلاعات سرمایه ی بزرگیست، جزء بخش های انقلابی اثرگذار و ولایی کشور است.
#یاد_عزیزش_با_صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در مکتب سالکان راه سعادت
در محضر بزرگان
|°مفهوم ذوب شدن....⚡️
تشنهی پدر و مادرتون بشید♥️✨
#استاد_الهی
🍃♥|●•۰
#کلام_شهدا
♥️اگر #درس می خوانید سعی کنید همراه با #خودسازی باشد تا در این صورت مفید باشید وگرنه درس بدون خودسازی چه فایده...♥️
#شهید_احسان_ادیب
#یادشونباصلوات🌱
•°•علـمـدارکـمـیـل•°•
╔❁•°•♡•°•❁╗
@komeil3
╚❁•°•♡•°•❁╝
Γ🌿🌻🔗°○
#لحظہاےباشهدا🕊✨
همیشہخوبےهایافرادرادرجمعمیگفت
کسےکہچندینایرادداشت
امایكکارِخوبنصفہونیمہانجاممیداد
درجمع
بہهمانکارِخوباشارهمیکرد...
اوهمیشہمشغولتقویتنقاطمثبت
شخصیتبچههابود...
#شهیداحمدعلےنیری
یاد عزیزش با صلوات
•°•علـمـدارکـمـیـل•°•
╔❁•°•♡•°•❁╗
@komeil3
╚❁•°•♡•°•❁╝
هدایت شده از 【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
باهیچڪَسَممیلِسخننیست
ولیڪن...
تـــــو
خـــــارجازاینقاعدهوفَلسَفہهایۍ(:💔
(:♥روز خودرا باخواندن زیارت
نامه شهدا آغاز کنید♥:)
🕊زیارت نامه شهدا🕊
•بسم الله الرحمن الرحیم•
"السَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم"
•شادیروحشهداوسلامتی
رزمندگان صلوات💛!
『♥️͜͡🥀』
خندههایت . . .
آنچنآنجادوڪندجانِمࢪا
هࢪچھ غمآیدســࢪم
هـࢪگزنبینمآفتے!
#سلامعزیزبرادرم😍✋🏻
•°•علـمـدارکـمـیـل•°•
╔❁•°•♡•°•❁╗
@komeil3
╚❁•°•♡•°•❁╝
چه جوریاس کیلو کیلو ادعا میکنید
گرم گرم عمل نمیکنید؟
#بچه_شیعه_حواست_هست؟!
🌸🍃يکبار به #ابراهيم گفتم: داداش، اينهمــه پول از کجا مياري؟! از آموزش و پــرورش ماهي دو هزار تومان حقوق ميگيري، ولــي چند برابرش را براي ديگران خرج ميکني!
🌸🍃نگاهي به صورتم انداخت و گفت: روزي رسان خداست. در اين برنامه ها من فقط وسيلهام. من از خدا خواستم هيچوقت جيبم خالي نماند. خدا هم از جایی که فکرش را نميکنم اسباب خير را برايم فراهم ميکند.
#شهید_ابراهیم_هادی 🌹
•°•علـمـدارکـمـیـل•°•
╔❁•°•♡•°•❁╗
@komeil3
╚❁•°•♡•°•❁╝
وقتۍبہمامانمیگمفداتشم
بہحرفخیلۍقشنگۍمیزنھ :
••|فداۍحسینشۍ...💔|••
#قشنگھ؟!