eitaa logo
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
5.3هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
1.7هزار ویدیو
82 فایل
﴾﷽﴿ • - اینجا خونه شُهداست شهدا دستتو گرفتنا ، نکنھ خودت دستتو بڪشی .. • . پاسخ‌بھ‌ناشناس‌ها؛ 〖 @komeil_212 〗 • اندکـےشࢪط! 〖 @Komeil32 〗 . هیئت‌کانالمون!(: 〖 @Komeil_78
مشاهده در ایتا
دانلود
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
✨دوستان عزیز لطفا داخل نظرسنجی کانال شرکت کنید🙏🏻↓↓↓ EitaaBot.ir/poll/vsq
❣دوستان عزیز واقعااااا از ۲۴۱ نفر باید فقط۴ نفر داخل نظرسنجی شرکت کنند؟ یکم همت کنید☺️
خیلی قشنگه حتما بخونید👌👌 توی قصابی بودم که یه خانم پیر اومد تو مغازه و یه گوشه ایستاد. یه آقای جوان خوش تیپی هم اومد تو گفت: «آقا ابراهیم، قربون دستت پنج کیلو فیله گوساله بکش عجله دارم.» آقای قصاب شروع کرد به بریدن فیله و جدا کردن اضافه‌هاش. همینجور که داشت کارشو انجام میداد رو به پیرزن کرد گفت: «شما چی میخواین مادر جان؟» پیرزن اومد جلو یک پونصد تومنی مچاله گذاشت تو ترازو گفت: «لطفاً به اندازه همین پول گوشت بدین آقا.» قصاب یه نگاهی به پونصد تومنی کرد و گفت: «پونصد تومان! این فقط آشغال گوشت میشه مادر جان.» پیرزن یه فکری کرد و گفت: «بده مادر، اشکالی نداره، ممنون.» قصاب آشغال گوشت های اون آقا رو کند و گذاشت برای اون خانم. اون آقای جوان که فیله سفارش داده بود همین جور که با موبایلش بازی می‌کرد رو به خانم پیر کرد و گفت: «مادر جان اینا رو واسه سگتون می‌خواین؟» خانم پیر رنگش پرید و سرخ و سفید شد و با صدای لرزان نگاهی به اون آقا کرد و گفت: «سگ؟!» آقای جوان گفت: «بله، آخه سگ من این فیله‌ها رو هم با ناز میخوره، سگ شما چجوری اینا رو میخوره؟!» خانم پیر با بغض و خجالت گفت: «میخوره دیگه مادر، شکم گرسنه سنگم میخوره.» آقای جوان گفت: «نژادش چیه مادر؟» خانم پیر گفت: «بهش میگن توله سگ دو پا. اینا رو برای بچه هام میخوام آبگوشت بار بذارم، خیلی وقته گوشت نخوردن!» با شنیدن این جمله اون جوون رنگش عوض شد. یه تیکه از گوشت های فیله رو برداشت گذاشت رو آشغال گوشت های اون خانم پیر. خانم پیر بهش گفت: «شما مگه اینارو برای سگتون نگرفته بودین؟» جوون گفت: «چرا مادر.» خانم پیر گفت: «بچه های من غذای سگ نمیخورن مادر.» بعد گوشت فیله رو گذاشت اون طرف و آشغال گوشت هاش رو برداشت و رفت. چه زیبا گفت فروغ فرخزاد : اگر مستضعفی ديدی ، ولي از نان امروزت به او چيزی نبخشيدی ، به انسان بودنت شک کن! اگر چادر به سر داری ، ولي از زير آن چادر به يک ديوانه خنديدی به انسان بودنت شک کن! اگر قاری قرآنی ، ولي در درکِ آياتش دچارِ شک و ترديدی ، به انسان بودنت شک کن! اگر گفتی خدا ترسي ، ولي از ترس اموالت تمام شب نخوابيدي ، به انسان بودنت شک کن! اگر هر ساله در حجّي ، ولي از حال همنوعت سوالي هم نپرسيدي ، به انسان بودنت شک کن! اگر مرگِ کسی ديدي ، ولي قدرِ سَري سوزن ز جاي خود نجنبيدي ، به انسان بودنت شک کن .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
"سه دقیقه در قیامت" #ادامه در کتاب اعمال خودم چقدر گناهانی را دیدم که مصداق این ضرب‌المثل بود آش ن
یادم افتاد که یکی از سربازان در زمان پایان خدمت چند جلد کتاب به واحد ما آورد و گذاشت روی طاقچه و گفت: اینها باشد اینجا تا سربازهایی که بعد می آیند در ساعات بیکاری استفاده کنند. کتابهای خوبی بود،یک سال روی تاقچه بود.سربازهایی که شیفت شب داشتند یا ساعات بیکاری استفاده می‌کردند. بعد از مدتی من از آن واحد مکان دیگری منتقل شدم،همراه با وسایل شخصی که بردم کتاب‌ها را هم بردم.یک ماه از حضور من در آن واحد گذشت احساس کردم که این کتاب‌ها استفاده نمی شود شرایط مکان جدید واحد قبلی فرق داشت و سربازان و پرسنل کمتر اوقات بیکاری داشتند. لذا کتاب‌ها را به همان مکان قبلی منتقل کردم و گفتم: اینجا باشد بهتر استفاده می‌شود.جوان پشت میزش اشاره به ماجرای کتاب‌ها کرد و گفت: این کتاب‌ها جزو بیت‌المال و برای آن مکان بود.چون بدون اجازه آنها را به مکان دیگری بردی اگر آنها را نگه می داشتی و به مکان اول نمی‌آورد باید از تمام پرسنل و سربازانی که در آینده هم به مانند شما می آمدند حلالیت می‌طلبیدی.خیلی ترسیدم! به خودم گفتم: من تازه نیت خیر داشتم و کتاب‌ها را استفاده شخصی نکرده و به منزل نبرده بودم..خدا به داد کسانی برسد که بیت‌المال را ملک شخصی خود کرده‌اند!درآن لحظه یکی از دوستان همکار مخلص و مومن در مجموعه دوستان را دیدم.مبلغ قابل توجهی را از فرمانده خودش به عنوان تنخواه گرفته بود تا برخی از اقلام را برای واحد خودشان خریداری کند.اما این مبلغ را به جای قرار دادن در کمد اداره در جیب خودش گذاشت، روز بعد در اثر یک سانحه رانندگی درگذشت.وقتی مرا در آن وادی دید به سراغم آمد و گفت: خانواده فکر می‌کنند که این پول برای من است و آن را خرج کرده اند. تورو خدا برو به آنها بگو این پول را به مسئول مربوطه برساند. من اینجا گرفتارم برای من کاری بکن. تازه فهمیدم چرا انقدر بزرگان در مورد بیت المال حساس هستند!راست می گویند که مرگ خبر نمیکند.در سیره پیامبر گرامی اسلام نقل شده که:روز حرکت از سرزمین خیبر ناگهان به یکی از یاران پیامبر تیری اصابت شد و همان دم شهید شد. یارانش گفتند: بهشت بر تو گوارا باد.خبر به پیامبر رسید.ایشان فرمودند: من با شما هم عقیده نیستم زیرا لباسهایی که بر تن او بود از بیت‌المال بود و آن را بی اجازه برده و روز قیامت به صورت آتش آن را احاطه خواهد کرد. در این لحظه یکی از یاران پیامبر گفت: من دو بند کفش بدون اجازه برداشتم. حضرت فرمود: آن را برگردان و گرنه روز قیامت به صورت آتش🔥 در پای تو قرار می‌گیرد. در میان روزهایی که بررسی اعمال انجام شد ما به باطن اعمال آگاه می شدیم. یعنی ماهیت اتفاقات و علت برخی وقایع را می‌فهمیدیم.چیزی که امروزه به اسم شانس نام برده می شود اصلا آنجا مورد تایید نبود!بلکه تمام اتفاقات زندگی به واسطه برخی علت‌ها را می داد...مثلا روزی در جوانی با اعضای سپاه به اردوی آموزشی رفتیم. کلاس های روزانه تمام شد و برنامه اردو رسید. نمی‌دانید که چقدر بچه های هم دوره را اذیت کردم بیشتر این نیروها خسته بودند و داخل چادرها خوابیده بودند. یک چادر کوچک به من و رفیقم دادند و ما را از بقیه جدا کردند.روز دوم اردو هم باز بقیه را اذیت کردیم. البته بگذریم از اینکه هرچه ثواب و اعمال خیر داشتم به خاطر این کارها از دست دادم.وقتی در اواخر شب به چادر خودمان برگشتیم دیدم یک نفر سر جای من خوابیده من یک بالش مخصوص برای خودم آورده بودم با دوعدد پتو برای خودم یک تختخواب قشنگ درست کرده بودم.چادر ما چراغ نداشت متوجه نشدم چه کسی جای من خوابیده فکر کردم یکی از بچه‌ها می‌خواهد من را اذیت کند.لذا همین طور که پوتین به پایم بود جلو آمدم و یک لگد به شخص خواب زدم. یک باره دیدم حاج آقا که امام جماعت اردوگاه بود از جا پرید و قلبش را گرفت! داد میزد: کی بود،چی شد!؟وحشت کردم...سریع از چادر آمده بیرون و فهمیدم حاج آقا جای خواب نداشته، بچه‌ها برای اینکه من را اذیت کنند به حاج آقا گفتند که این جای حاضر و آماده برای شماست. لگد خیلی بدی زده بودم.بنده خدا یک دستش به قلبش بود و یک دستش به پشتش.حاج آقا آمد بیرون و گفت: الهی پات بشکند، مگر من چه کردم که اینجوری لگد زدی؟گفتم:حاج آقا غلط کردم ببخشید. من با کسی دیگه شمارو اشتباه گرفتم ..خلاصه خیلی معذرت خواهی کردم. به حاج آقا گفتم: شرمنده من توی ماشین میخوابم شما بخوابید. فقط با اجازه بالش خودم را بر می دارم. ..
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
#سه_دقیقه_در_قیامت #ادامه یادم افتاد که یکی از سربازان در زمان پایان خدمت چند جلد کتاب به واحد ما
نکته جالب توجه این بود که ماجرای آن روز من کامل و با شرح جزئیات نوشته شده بود. رفتم توی چادر همین که بالش را برداشتم دیدم یک عقرب بزرگی اندازه کف دست زیر بالش من قرار دارد .من و حاج آقا هر طور بود او را کشتیم.حاجی گفت :جون من را نجات دادی.. جوان پشت میز گفت: عقرب مامور بود که تو را بکشد. اما صدقه ای که دادی مرگ تو را به عقب . انداخت.لحظه فیلم مربوط به آن صدقه را دیدم. همان روز خانم من زنگ زد و گفت: همسایه خیلی مشکل مالی دارد وچیزی برای خوردن ندارند.اجازه می‌دهی از پول‌هایی که کنار گذاشتی مبلغی به آنها بدهم؟من هم گفتم آخر این پولها رو گذاشتم برای خرید موتور. اما عیب ندارد هرچه می خواهی بردار.جوان ادامه داد: صدقه مرگ تو را عقب انداخت.اما آن روحانی که لگد خورد ایشان در آن روز کاری کرده بود که باید این لگد را می‌خورد ولی به نفرین ایشان پای توام شکست. و به اهمیت صدقه و خیرخواهی مردم اشاره کرد و آیه ۲۹ سوره فاطر را خواند:کسانی که کتاب الهی را تلاوت می کنند و نماز را برپا می دارند از آنچه به آنها روزی داده ایم پنهان و آشکار انفاق می‌کند تجارت(پرسودی)را امید دارند که نابودی و کساد در آن نیست.البته این نکته را باید ذکر کنم به من گفته شد که: صدقات صله‌رحم نماز جماعت و زیارت اهل بیت و حضور در جلسات دینی و هر کاری که خالصانه برای رضای خدا انجام دهید جزو مدت عمر حساب نشده و باعث طولانی شدن عمر می شود. بسیاری از ما انسان ها از کنار موضوع مهم حل مشکلات مردم به سادگی عبور می‌کنیم.اگر انسان بداند حتی قدمی کوچک در حل مشکلات بندگان خدا بر می دارد اثر آن را در آن سوی هستی به طور کامل خواهد دید در بررسی اعمال خود تجدیدنظر می‌کند.آنجا مواردی را دیدم که برایم بسیار عجیب بود مثلاً شخصی از من آدرس می‌خواست او را کامل راهنمایی کردم و او هم مرا دعا کرد و رفت.نتیجه دعای او را به خوبی در نامه عمل می دیدم ما در طی روز حوادثی را از سر می گذرانیم که میگوییم:خوب شد این طور نشد ،نمیدانیم بخاطر دعای خیر افرادی که مشکل از آنها برطرف کردیم.این را هم بگویم که صلوات واقعاً ذکر دعای معجزه گر است آنقدر خیرات و برکات در این دعا است که تا از این جهان خارج نشویم قادر به درکش نیستیم. یادم می آید که در دوران دبیرستان بیشتر شب ها در مسجد و بسیج بودم یک نوجوان دبیرستانی در بسیج ثبت نام کرده بود چهره زیبا داشت و بسیار پسر ساده ای بود. یک شب پس از اتمام فعالیت بسیج ساعتم را نگاه کردم یک ساعت بعد از آن صبح بود من به دارالقرآن بسیج رفتم و مشغول نماز شب شدم.ناگهان این جوان وارد اتاق شد و کنارم نشست.وقتی نمازم تمام شد بگفت شما الان چه نمازی می خوندی؟گفتم نماز شب قبل از نماز مستحب است این نماز را بخوانیم خیلی ثواب دارد. گفت به من هم یاد می‌دهی؟ به او یاد داده و در کنارم مشغول نماز شد. می‌دانستم از چیزی ترسیده...گفتم اگر مشکلی برات پیش آمده بگو من مثل برادرتم. گفت: روبروی مسجد یک جوان هرزه منتظر من بود و می‌خواست من را به خانه اش ببرد تا نیمه شب منتظر مانده بود و فرار کردم و پیش شما آمدم. روز بعد یک برخورد جدی با آن جوان هرزه کردم و حسابی او را تهدید کردم و دیگه به سمت بچه های مسجد نیامد.مدتی بعد از دوستان من که به دنبال استخدام در سپاه بودند خیلی درگیر مسائل گزینش شدند اما کل زمان پیگیری استخدام من یک هفته هم بیشتر طول نکشید.همه فکر کردند که من پارتی داشتم اما در آن وادی به من گفتند: زحمتی که برای رضای خدا برای نوجوان کشیدی باعث شد که در کار استخدام کمتر اذیت شوی و کار شما زودت‌هماهنگ شود. این پاداش دنیایی، پاداش اخروی هم در نامه عمل شما محفوظ است... ..
🌷 همیشه به نیروها و رزمنده‌ها می گفت: قبل از خواب زمزمه کنیم : اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتی تُحرِمُنِیَ الْحُسَینْ ' خدایا گناهانی را که مرا از امام حسین علیه السلام محروم میکند ، ببخش... 🌹 🌹 شبتون مهدوی یا علی
اللّٰهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظِيمِ ، وَرَبَّ الْكُرْسِيِّ الرَّفِيعِ ، وَرَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ ، وَمُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالزَّبُورِ ، وَرَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ ، وَمُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظِيمِ ، وَرَبَّ الْمَلائِكَةِ الْمُقَرَّبِينَ وَالْأَنْبِياءِ وَ الْمُرْسَلِينَ . اللّٰهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِوَجْهِكَ الْكَرِيمِ وَبِنُورِ وَجْهِكَ الْمُنِيرِ وَمُلْكِكَ الْقَدِيمِ ، يَا حَيُّ يَا قَيُّومُ ، أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمَاواتُ وَالْأَرَضُونَ ، وَبِاسْمِكَ الَّذِي يَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ ، يَا حَيّاً قَبْلَ كُلِّ حَيٍّ ، وَيَا حَيّاً بَعْدَ كُلِّ حَيٍّ ، وَيَا حَيّاً حِينَ لَاحَيَّ ، يَا مُحْيِيَ الْمَوْتىٰ ، وَمُمِيتَ الْأَحْياءِ ، يَا حَيُّ لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ؛اللّٰهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِيَ الْمَهْدِيَّ الْقائِمَ بِأَمْرِكَ صَلَواتُ اللّٰهِ عَلَيْهِ وَعَلَىٰ آبائِهِ الطَّاهِرِينَ عَنْ جَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِناتِ فِي مَشارِقِ الْأَرْضِ وَمَغارِبِها ، سَهْلِها وَجَبَلِها ، وَبَرِّها وَبَحْرِها ، وَعَنِّي وَعَنْ وَالِدَيَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللّٰهِ ، وَمِدادَ كَلِماتِهِ ، وَمَا أَحْصاهُ عِلْمُهُ ، وَأَحاطَ بِهِ كِتابُهُ .اللّٰهُمَّ إِنِّي أُجَدِّدُ لَهُ فِي صَبِيحَةِ يَوْمِي هٰذَا وَمَا عِشْتُ مِنْ أَيَّامِي عَهْداً وَعَقْداً وَبَيْعَةً لَهُ فِي عُنُقِي لَا أَحُولُ عَنْها وَلَا أَزُولُ أَبَداً ، اللّٰهُمَّ اجْعَلْنِي مِنْ أَنْصارِهِ وَأَعْوانِهِ ، وَالذَّابِّينَ عَنْهُ ، والْمُسارِعِينَ إِلَيْهِ فِي قَضاءِ حَوَائِجِهِ ، وَالْمُمْتَثِلِينَ لِأَوامِرِهِ ، وَالْمُحامِينَ عَنْهُ ، وَالسَّابِقِينَ إِلىٰ إِرادَتِهِ ، وَالْمُسْتَشْهَدِينَ بَيْنَ يَدَيْهِ؛اللّٰهُمَّ إِنْ حالَ بَيْنِي وَبَيْنَهُ الْمَوْتُ الَّذِي جَعَلْتَهُ عَلَىٰ عِبادِكَ حَتْماً مَقْضِيّاً فَأَخْرِجْنِي مِنْ قَبْرِي مُؤْتَزِراً كَفَنِي ، شاهِراً سَيْفِي ، مُجَرِّداً قَناتِي ، مُلَبِّياً دَعْوَةَ الدَّاعِي فِي الْحاضِرِ وَالْبادِي . اللّٰهُمَّ أَرِنِي الطَّلْعَةَ الرَّشِيدَةَ ، وَالْغُرَّةَ الْحَمِيدَةَ ، وَاكْحَُلْ ناظِرِي بِنَظْرَةٍ مِنِّي إِلَيْهِ ، وَعَجِّلْ فَرَجَهُ ، وَسَهِّلْ مَخْرَجَهُ ، وَأَوْسِعْ مَنْهَجَهُ ، وَاسْلُكْ بِي مَحَجَّتَهُ ، وَأَنْفِذْ أَمْرَهُ ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ .وَاعْمُرِ اللّٰهُمَّ بِهِ بِلادَكَ ، وَأَحْيِ بِهِ عِبادَكَ ، فَإِنَّكَ قُلْتَ وَقَوْلُكَ الْحَقُّ : ﴿ظَهَرَ الْفَسٰادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِمٰا كَسَبَتْ أَيْدِي النّٰاسِ﴾ ، فَأَظْهِرِ اللّٰهُمَّ لَنا وَلِيَّكَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِيِّكَ الْمُسَمَّىٰ بِاسْمِ رَسُولِكَ ، حَتَّىٰ لَايَظْفَرَ بِشَيْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ ، وَيُحِقَّ الْحَقَّ وَيُحَقِّقَهُ؛ وَاجْعَلْهُ اللّٰهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِكَ ، وَناصِراً لِمَنْ لَايَجِدُ لَهُ ناصِراً غَيْرَكَ ، وَمُجَدِّداً لِمَا عُطِّلَ مِنْ أَحْكامِ كِتابِكَ ، وَمُشَيِّداً لِمَا وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دِينِكَ وَسُنَنِ نَبِيِّكَ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وآلِهِ ، وَاجْعَلْهُ اللّٰهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدِينَ .اللّٰهُمَّ وَسُرَّ نَبِيَّكَ مُحَمَّداً صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وآلِهِ بِرُؤْيَتِهِ وَمَنْ تَبِعَهُ عَلَىٰ دَعْوَتِهِ ، وَارْحَمِ اسْتِكانَتَنا بَعْدَهُ . اللَّهُمَّ اكْشِفْ هٰذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هٰذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ ، وَعَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ ، إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيداً وَنَرَاهُ قَرِيباً ، بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ. آنگاه «سه بار» بر ران خود دست می‌زنی و در هر مرتبه می‌گویی: الْعَجَلَ الْعَجَلَ يَا مَوْلايَ يَا صاحِبَ الزَّمانِ.
‍-چرا‌حجاب‌دارےخانم؟ +چون با ارزشمـ😌 -یعنی چی!!🤔 +یعنی عمومے نیستم... -اگه خوشگل بودے حجاب نمی‌ڪردے حتماً یه چیزی ڪم داری😏 +آره بی‌عفتے و بی‌حیایے ڪم دارم -یعنےمن بی‌عفتم..!؟😡 +اگه با عفت بودے نمی‌ذاشتے از نگاه کردنت لذت ببرنـ👀 -ڪیا..!؟!😮 +همه مردا غیر از شوهرتـ👨🏻 -خب نگاه نڪنن🤐 +خب وقتے دارے گدایی نگاهشونو می‌کنی چجورے ردت ڪنن؟😐 -من واسه دل خودم خوشگل کردم..!! +حواست به دل اون خانمے که شوهرش با دیدن تو نسبت بهش سرد میشه یا اون پسر جوونے که شرایط ازدواجـ💍ــو نداره هم هست؟😕 -به اینش فکر نکرده بودم..!😟 +خدایے تو خونهـ🏠 هم واسه شوهرت اینجور شیڪ می‌کنے؟ -راستش نه ڪے حوصله داره آخه..!😒 +پس شوهرتم مجبوره بیاد زناے خیابونے رو نگاه ڪنه مثل این مردایی که زل زدن به تو!!🙄 -داری عصبیم می‌ڪنے دختره امل😤 +من خودمو خوب پوشوندم تو مثل... لباس پوشیدے پس به من نگو امل😉 -خب مُده😌 +آخرین مُد ڪَفَنه خانمے🍃 -هنوز جوونم بذار جوونے ڪنم فرصت دارمـ😋 +اگه تو همین حالت ملڪ الموت بیاد ببرتت چے؟☹️ -ینی جهنمے می‌شم؟! نه‌نه!😱 +یعنی واقعاً بی‌حجابے ارزش سوختن داره؟!😕 -راستش نه😔 +پس خواهر گلم هم خودتو هم مردمو از این فتنه نجات بدهـ😄 -چطورے؟🙃 +با حجابـ🦋با حیا با عفت با خدا -چیکار ڪنم که بتونم؟!😣 +به رضایت خدا فکر ڪن به بهشت به امنیت حجاب به پاکیتــ🥰 -راستش چادر گرمه دست و پاگیرهـ🥵 +بگو آتشـ🔥جهنم گرمتر است اگر می‌دانستند (تؤبه۵۱) دستو پا گیر بودنش حرف نداره نه می‌ذاره پاهاتـ🦶🏻 ڪج بره نه دستاتـ🖐🏼آلوده گناه شه خب خواهرم؟ -ینی خدا می‌بخشه؟😢 +إنَّ اللهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیِعاً خدا همه‌ے گناهان رو می‌بخشهـ😉 -چقد مهربون، ولے آرزوهامو دوستامو... چیڪار کنم؟🎈 +الَیْسَ اللّهُ بِکافٍ عَبْدَهُ؟📖 آیا خدا برای بنده‌اش کافی نیستـ🌱
❣ دست مرا بگیر و ببین ورشکسته ام... اب از سرم گذشته و من دست بسته ام کار مـرا حـواله نده دسـت دیـگری... محتاجم و فقط به تو امید بسته ام ☘🌹
یه‌ استاد‌ داشتیم‌ می گفت: اگه میخونین‌ بگین‌ برا‌ امام زمان عج اگه‌ کسب‌ می کنین‌ نیتتون‌ باشه برای مفید‌ بودن‌ تو دولت‌ امام‌ زمان اگه میکنین‌ آمادگی برای دوییدن‌ تو حکومت‌ کریمه‌ آقا‌ باشه🌺 اینجوری میشیم
✳️ یکی از ویژگی های ابراهیم که در برخورد با افراد مختلف درنظر میگرفت «مثبت اندیشی» است. 💯اگر ابراهیم با شخصی دوست میشد که آن شخص اشتباهاتی داشت، دیگران به او اعتراض میکردند. اما ابراهیم نقاط مثبت رفتاری شخص مقابل را مطرح میکرد و نقاط ضعف را مطرح نمیکرد. ✅ ابراهیم بدون اینکه حرفی بزند و امر و نهی کند، با عمل، کاری میکرد که طرف مقابل، اشتباهاتش را ترک کند. 💐 ابراهیم به این دستور اهلبیت دقیقا عمل میکرد که میفرمایند: «مردم را به وسیله ای غیر از زبان، به سوی خدا دعوت کنید.» 📚سلام بر ابراهیم2
❤شهید جهاد عماد مغنیه❤ جهاد مغنیه، چهارمین فردی از خانواده مغنیه اس که توسط اسرائیل کشته شده‌است.✊👊👊 جهاد مغنیه در ۱۲ اردیبهشت ۱٣٧٠  در طیر دبا در لبنان در خانواده‌ای مذهبی به دنیا آمد🙂. وی تحصیلات عالیه را در رشتهٔ مدیریت دانشگاه آمریکایی بیروت ادامه. جهاد که در سال ۹۸ از سوی سازمان بسیج مستضعفین به عنوان “شهید شاخص” جهان اسلام معرفی شده🥇 ، در هشتم بهمن ماه ۱۳۹۳ در حالی که ۲۳ سالش به اتمام نرسیده بود به وسیله حمله موشکی بالگرد‌های اسرائیلی به شهادت رسید😢🥺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سوره 78 قرآن کریم: النبا تعداد آیه: روزی ۱۰ آیه جزء : 30 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ عَمَّ يَتَسَاءَلُونَ ﴿۱﴾ عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ ﴿۲﴾ الَّذِي هُمْ فِيهِ مُخْتَلِفُونَ ﴿۳﴾ كَلَّا سَيَعْلَمُونَ ﴿۴﴾ ثُمَّ كَلَّا سَيَعْلَمُونَ ﴿۵﴾ أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهَادًا ﴿۶﴾ وَالْجِبَالَ أَوْتَادًا ﴿۷﴾ وَخَلَقْنَاكُمْ أَزْوَاجًا ﴿۸﴾ وَجَعَلْنَا نَوْمَكُمْ سُبَاتًا ﴿۹﴾ وَجَعَلْنَا اللَّيْلَ لِبَاسًا ﴿۱۰﴾ وَجَعَلْنَا النَّهَارَ مَعَاشًا ﴿۱۱﴾ وَبَنَيْنَا فَوْقَكُمْ سَبْعًا شِدَادًا ﴿۱۲﴾ وَجَعَلْنَا سِرَاجًا وَهَّاجًا ﴿۱۳﴾ وَأَنْزَلْنَا مِنَ الْمُعْصِرَاتِ مَاءً ثَجَّاجًا ﴿۱۴﴾ لِنُخْرِجَ بِهِ حَبًّا وَنَبَاتًا ﴿۱۵﴾
⭐️نظرات شما خیلی برامون مهم هستن
🍃:) کتاب بهترین دوست👌🏻
🍃:) می توانم بگم بهترین جا برای اینکه از تنهایی دربیاییم گلزار شهداست👌🏻
🍃:) میگن وقتی دلت گرفته بهترین دوستت تنها راه آروم کردنته،چقدر خوب که بهترین دوستت خـــدا باشه☺️
اسم و فامیل: با کلمه"ر" اسم: فامیل: شهر: غذا: حیوان: اشیا:
: تا شرک و کفر هست ، مبارزه هست و تا مبارزه هست ، ما هستیم ....
💙🍃 🍃 . . | | . . خواهر شهید هادے مےگفت، اخرین بارے ڪہ ابراهیم بہ تهران آمده بود ڪمتر غذا میخورد وقتے با اعتراض ما مواجہ مےشد مےگفت باید این بدن را آماده ڪنم. . در شب‌ هاے سرد زمستان بدون پتو و بالش میخوابید و مےگفت این بدن باید عادت ڪند روزهاے طولانے در خاڪ بماند مےگفت من از این دنیا هیچ نمیخواهم حتےیڪ وجب خاڪ دوست دارم انتقام سیلے حضرت زهرا (س) را بگیرم دوست‌دارم بدنم در راه خدا قطعہ‌قطعہ شود و روحم در جوار خانم حضرت زهرا(س) آرام بگیرد. . . |
⚡️ به شوخی به یکی از دوستانم گفتم: من ٢٢ ساعت متوالی خوابیده ام! گفت: بدون غذا؟! همین سخن را به دوست دیگرم گفتم: گفت: بدون نماز؟! و این گونه خدای هرکس را شناختم... 🌹شهید چمران